🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#بهترین_سوغاتی 💕
🌷جمعیت زیادی در خیابانهای مکه در حال تردد بود. من به همراه جمعی از دوستانم به هتل برمیگشتیم. در بین راه فردی جلویم را گرفت و پرسید: «شما ایرانی هستید؟» گفتم: «بله.» گفت: «بسیجی؟» نگاهی به چفیهی دور گردنم انداختم و پاسخ دادم: «بله امرتان را بفرمایید.» مرد لبخندی زد و دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: «من از مسلمانان کشور آلمان هستم. وقتی عازم عربستان بودم، چند نفر از دوستانم برای بدرقه آمده بودند. به آنان گفتم از من سوغاتی چی میخواهيد؟»
🌷گفتند: «وقتی به عربستان رفتی برو پیش زائران ایرانی. در میان آنها عدهای بسیجی و رزمنده هستند. آنها را پیدا کن، بهترین سوغاتی برای ماست.» همان روز کلی از خاطرات جنگ برایش گفتم. «هنگام خداحافظی نیز نشانی قرارگاه راهیان نور خوزستان را به او دادم. یک سال بعد آن مرد به همراه ۵۰ نفر از مسلمانان آلمان به خوزستان سفر کرد و خاک شلمچه را به عنوان تبرک برای سایر دوستان خود به آلمان برد.
#راوی: رزمنده دلاور علی زمانی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆ملاقات و گفتگوى امام حسين با عمرسعد در كربلا
امام حسين (علیه السلام ) (براى اتمام حجت ) براى عمر سعد پيام فرستاد كه مى خواهم با تو ملاقات كنم ، عمرسعد دعوت امام را پذيرفت ، و جلسه اى بين دو لشگر منعقد شد، عمرسعد با بيست نفر از يارانش ، و حسين (علیه السلام ) نيز با بيست نفر از يارانش در آن جلسه شركت نمودند، امام به ياران خود فرمود: از جلسه بيرون روند جز عباس و على اكبر، عمرسعد نيز به ياران خود گفت : بيرون رويد فقط پسرم حفص ، و غلامم بماند، آنگاه گفتگو به اين ترتيب شروع شد:
امام : واى بر تو اى پسر سعد از خداوندى كه بازگشت به سوى او است نمى ترسى و مى خواهى با من جنگ كنى ؟
با اينكه مرا مى شناسى كه پسر پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) و فاطمه (سلام الله علیها ) و على (ع ) هستم ...اى پسر سعد! اينها (يزيديان ) را رها كن و به ما بپيوند، كه اين كار براى تو بهتر است و تو را مقرب درگاه خدا كند.
عمرسعد: مى ترسم خانه ام را خراب كنند.
امام : اگر خراب كردند من آن را مى سازم .
عمرسعد: مى ترسم باغم را بگيرند.
اگر گرفتند من به جاى آن بهتر از آن را در بغيبغه در حجاز كه چشمه عظيمى است به تو مى دهم ، چشمه اى كه معاويه آن را هزار هزار دينار خريد و به او فروخته نشد.
عمر سعد: من اهل و عيال دارم و در مورد آنها ترس دارم كه مورد آزار قرار گيرند امام ساكت شد و ديگر به او جواب نداد و بر خاست و از او دور گرديد در حالى كه مى فرمود: تو را چه كار، خدا تو را روى بسترت بكشد و در قيامت نيامرزد اميدوارم از گندم رى جز اندكى نخورى .
عمرسعد از روى مسخره گفت : و فى الشعير كفاية : ((اگر از گندمش نخورم جو آن براى من كافى است )).
خدا رويش را سياه كند كه آخرين پاسخش اين بود كه در مورد اهل و عيال خود مى ترسم كه مورد آزار قرار گيرند، ولى بر اهل و عيال رسول خدا و دختران زهرا(س ) نترسيد و براى آنها دلش نسوخت .
حميد بن مسلم مى گويد: من با عمر و سعد دوست بودم ، پس از جريان كربلا نزدش رفتم و پرسيدم حالت چطور است ؟
گفت : از حال من مپرس ، هيچ غايبى به خانه اش باز نگشته كه مانند من بار گناه را به خانه آ.رد، من قطع رحم كردم و مرتكبت گناه بزرگ شدم (خويشاوندى عمر سعد با امام حسين (ع ) از اين رو بود كه پدرش سعد وقاص نوه عبد مناف (جد سوّم پيامبر) بود).
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆حکایت شکافته شدن قبر حضرت یوسف (علیه السلام) و عجوزه بنی اسرائیل
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆اقدام براى نجات قاتل يك نفر بهائى
اصل مرجعيت آيت اللّه بروجردى (ره ) بود، در اطراف يزد، يك نفر بهائى بدست يك فرد مسلمانى كشته شد، دادگاه حكم اعدام قاتل را داد، بهائى ها فعاليت بسيار كردند تا اين حكم اعدام ، در يزد اجرا شود، آن هم در روز نيمه شعبان .
روز 14 شعبان اين خبر به آقاى بروجردى (ره ) رسيد مرحوم آيت اللّه فاضل قفقازى (كه يكى از اصحاب خاص آقاى بروجردى بود) مى گويد: وارد خانه آقا شدم ديدم آقا داخل حياط قدم مى زند و به شدت ناراحت است ، علت را پرسيدم ، فرمود: ((مگر نمى دانى آبروى اسلام در خطر است ، همين امروز به ما خبر داده اند كه روز نيمه شعبان ، مسلمانى را به جرم قتل مرد بهائى مى خواهند در شهر يزد اعدام كنند، فرصت براى انجام كارى هم نيست )).
به ايشان گفتم : راه دارد، فرمود: چطور؟
گفتم : همين الآن حاج احمد (خادم ) را بفرستيد تهران نزد شاه و از شاه بخواهيد جلوى اين اعدام را در روز نيمه شعبان بگيرد، اگر نيمه شعبان واقع نشود، بعد مى توان سر فرصت ، اقدام نمود و اصل قضيه را پى گيرى كرد.
آقا فرمود: پيشنهاد خوبى است ، فورا حاج احمد را به تهران نزد شاه فرستاد، و پيام را به او رساند، شاه هم دستور داد كه اعدام در روز نيمه شعبان انجام نشود.
بعد هم آقاى بروجردى وارد ميدان شد و با فعاليت و تلاش بسيار، قاتل را تبرئه كرد.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
.
🔹آیت الله شیخ محمدعلی شاه آبادی:
👌 بدان كه تو هستی و نمی ميری . بدن است كه می ميرد ، تو هستی و زنده .
☘ حساب كار خودت را بكن كه چه تهيه ديده ای برای زندگی آخرت . ببين برای اين دو روزه ، كه می دانی ثباتی در آن نيست ، چه كوشش ها و تقلاها می كنی .
🍃 برای آن جا كه به حكم فطرت هستی و زندگی ابدی است ، چه كوشش كرده و چه تهيه ديده ای ؟ در آن جا زندگی انفرادی است ، احتياجات را خودت منفردا بايد رفع كنی ؛ باب استقراض و استعداد مسدود است . اين جا آمده ای كه تهيه برای آن جا ببينی .
✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃🔅🍃
*
به بهلول گفتند تقـوا را توصیف کن گفت: اگر در زمینی که پُر از خار و خاشاک بود مجـبور به گذر شوید چه میکنید؟
گفتند:
پیوسته مواظب هستیم و با احتـیاط راه می رویم تا خود را حفـظ کنیم...
بهـلول گفت در دنیا نیز چنین کنید
تقوا همین است از گـناهان کوچک و بزرگ پرهیز کنید
و هــــیچ گناهی را کوچک مشمارید کوه ها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شـده اند
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷سلام روز شما بخیر ونیکی
🌸الهـی در پناه پروردگار
🌷امروزتون پر از خیر و برکت
🌸حال دلتون خوب خوب
🌷و وجودتون سلامت باشد
🌸امیدوارم روز خوبی داشته باشید
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شرط استجابت دعا
روزى موسى (ع ) در محلى عبور مى كرد، در مسير راه مردى را ديد كه دستهايش را به سوى آسمان دراز كرده و با حالت خاصى از گريه و زارى دعا مى كند و خواسته هايش را از درگاه خدا مى طلبد.
موسى (ع ) از آنجا گذشت و پس از يك هفته مراجعت نمود، باز ديد او در همان محل ، مشغول دعا و زارى است و حاجت خود را از خدا مى طلبد .
در اين هنگام خداوند به موسى (ع ) وحى كرد: ((اى موسى ! اگر آن مرد آن قدر دعا كند كه زبانش بريده شده و بيفتد، دعايش را به استجابت نمى رسانم مگر اينكه از طريقى كه من به آن امر كرده ام وارد شود)) (يعنى رهبرى پيامبران و اوصياء آنها را بپذيرد و با اين اعتقاد دعا كند)
📚بحارج 27 ص 180
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شعار شهيد فخ
عصر خلافت منصور دوانيقى (دوّمين خليفه عباسى ) بود، حسين بن على بن حسن مثلث در روز هشتم ذيحجه سال 169 هجرى قمرى ، با جمعى از ياران و بستگان برضد طاغوتيان بنى عباس قيام كرد، و در سرزمين فخ در حدود يك فرسخى مكّه به شهادت رسيدند، از اين رو، حسين مثلث به شهيد فخ معروف گرديد.
امام جواد (علیه السلام ) فرمود: براى ما اهل بيت بعد از كربلا، قتلگاهى بزرگتر از((فخ )) ديده نشده است .
جالب اينكه : چون جمله حى على خيرالعمل در اذان ، شعار شيعيان بود، حسين بن على ، شهيد فخ قيام خود را با اين شعار، شروع كرد، فرماندار مدينه كه از طرف منصور دوانيقى ، منصوب شده بود، در مسجدالنبى نشسته بود، و مؤ ذن بر فراز مناره مسجد اذان مى گفت ، حسين بن على شمشير بدست از مناره بالا رفت و به مؤ ذن گفت : بگو: ((حى على خير العمل )) .
فرماندار وقتى كه اين جمله را شنيد، خيال كرد يكى از علوى ها قيام كرده است ، وحشت زده شد، خواست بگويد: درهاى مسجد را ببنديد، گفت : ((استرها را ببنديد!!))
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥داستان تاجر شیرازی، زن بدهکار و عنایت امام رئوف 💫💫
💥استاد دانشمند
✾📚 @Dastan 📚✾
*ـ ↶📗🌱↷
*
💢دوستان واقعی
✍پسری تصميم به ازدواج گرفت ، ليستی از اسامی دوستانش را كه بيش از 30 نفر بودند را به پدرش داد و از او خواست كه با دوستانش تماس بگيردو آنها را برای روز عروسی دعوت كند ، پدر هم قبول ميكند
روز عروسی ، پسر با تعجب میبیند كه فقط شش نفر از دوستانش آنجا هستند ،بشدّت ناراحت شد و به پدرش گفت من از شما خواستم تمامِ دوستانم رادعوت كنيد اما اينها كه فقط شش نفر هستند
پدر به پسر گفت ، من با تك تك دوستانت تماس گرفتم و به آنان گفتم مشكلی برای تو پيش آمده و به كمك آنها احتياج داری
و از آنها خواستم كه امروز اينجا باشند
بنابر اين پسرم نگران نباش ، دوستان واقعی تو امروز همه اينجا هستند
دوست نَبوَد ، آن که در نعمت زند
لاف یاری و برادر خواندگی
دوست آن دانم که گیرد دست دوست
در پریشان حالی و درماندگی
👤سعدی
*ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#پیراهن_سفید💕
🌷پیراهن سفیدی داشت که خودم برایش دوخته بودم. در عملیات قبلی آن را پوشیده بود، وقتی به مرخصی آمد گفت: دکمهی بالایی این پیراهن خیلی بالاست و فاصلهاش با دکمهی پایینی زیاد است، این را برایم درست کن. مرخصیاش تمام شده بود و در حال اعزام بود، با عجله خودم را رساندم که پیراهنش را بدهم. همین که پیراهن را گرفت گفت: تو هیچ میدانی من چرا این رنگ را انتخاب کردهام؟ گفتم: برای چی؟ گفت: برای اینکه این دفعه عملیات داریم و میخواهم شهید شوم و خونم روی این پیراهن سفید بریزد. من که....
🌷من که حسابی جاخورده و ناراحت شده بودم، بلافاصله پیراهن را از دستش گرفتم و گفتم: دیگه بهت نمیدهم. برادرم که ناراحتی مرا دید بلافاصله گفت: شوخی کردم، میخواستم ببینم تو چه عکسالعملی نشان میدهی و هر چه اصرار کرد، من پیراهن را ندادم و گفتم این دفعه که آمدی بهت میدهم. پیراهن را نزد خودم نگه داشتم تا یکبار دیگر او را ببینم، اما او رفت و دیگر برنگشت و من هنوز هم ناراحتم که چرا پیراهن سفیدش را ندادم و آن پیراهن را برای خودم نگه داشتم.
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مرتضی گودرزوند چگینی
#راوی: خواهر گرامی شهید
منبع: سایت نوید شاهد
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب
📍قسمت پنجم
📚 موضوع: نصرت الهی
📖تفسیر آیه ۴۰ سوره مبارکه حج
🗓۱۳۹۱/۱۰/۱۹
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سی_تفسیر
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 سالگرد شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی
🔹سید مصطفی خمینی، ۲۱ آذر سال ۱۳۰۹ش در قم متولد شد و تحصیلات دورۀ ابتدایی را در همان جا به پایان رساند. از ۱۵ سالگی، تحصیل در حوزه علمیه قم را آغاز کرد. در مدتی کمتر از شش سال، دورههای مقدماتی و سطح را به پایان رساند و مشغول به فراگیری درس خارج شد. وی در ۲۷ سالگی به اجتهاد رسید.
🔹 ایشان از ابتدای نهضت امام (ره) در سال ۱۳۴۲ش وارد فعالیتهای سیاسی شد. پس از دستگیری امام خمینی در قیام ۱۵ خرداد، وی برای ادامۀ نهضت فعالیتهای زیادی انجام داد. به دنبال آن، مأموران شهربانی قم و ساواک او را دستگیر و به زندان قزل قلعه در تهران منتقل کردند.او سال ۱۳۴۳ش به ترکیه محل تبعید امام خمینی، تبعید شد .
🔹 در آن مدت با بحثهای علمی خود با امام بر سر مسائل مختلف فقهی، فعالیت علمی خود را ادامه داد. سپس یک سال بعد، همراه امام خمینی به عراق منتقل شد و در نجف اقامت گزیدند. این دوره که اوج فعالیتهای علمی او نیز هست دوازده سال به طول انجامید. هوش و ذکاوت و روحیۀ نقادانه او در زمینۀ علوم اسلامی و اصرارش به توسعۀ نقد در مباحث اصول فقه، شاخصه بارز او بود.
🔸 آیت الله سید مصطفی خمینی در ۱ آبان ۱۳۵۶ش و در ۴۷ سالگی در نجف اشرف توسط عمال ساواک و بر اثر مسمومیت به شهادت رسید. امام خمینی در پیامی کوتاه چنین نوشت: « مصطفی، نور بصرم و مهجه قلبم دار فانی را وداع کرد و به جوار رحمت حق تعالی رهسپار شد.»
#تقویم_تاریخ
#آبان_۱
#سید_مصطفی_خمینی
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از طریق المهدی
📣 اطلاعیه| #طریق_المهدی🚩🏴
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈
▫️همقدم می شویم در طریق المهدی در حمایت از جوانان غیور منطقه و ملّتهای مسلمان
🚩 بر همهی مسلمانان فرض است که با #امکانات خود در کنار مردم #لبنان و #حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیمغاصب و ظالم و خبیث آن را یاری کنند.
🟢 به یاد مجاهد قهرمان حماس فرمانده #یحیی_السّنوار
🇵🇸حماس زنده است و زنده خواهد ماند.
🗓 سه شنبه: ۲۴ مهرماه ۱۴۰۳
⏱ آغاز پیاده روی: ساعت ۱۶
🚏مکان: بلوار پیامبر اعظم شهر مقدس قم
( از عمود ۱۲ تا مسجد مقدس جمکران )
🤝مشارکت در هزینه های برنامه طریق المهدی شامل هزینه های آب،یخ، فضاسازی، سیستم صوت و... تمام مسیر:👈
💳|
5892 1070 4515 1308روی شماره بزنید کپی میشود. 🇱🇧🇵🇸🇮🇷تا جان در بدن داریم؛ هستیم بر آن عهد که بستیم✊ 🔳 ضمناً جهت راه اندازی موکب به صورت خانوادگی و یا گروهی به @poshtibani پیام دهید. 👈 قرار عاشقان بقیة الله الاعظم، سهشنبه ها عصر، بلوار پیامبراعظم قم @tariq_almahdi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روی حرف ۹ گروه حساب نکنید
🔹استاد مهدی توکلی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆در ماندگى خدانما
در عصر امام صادق (علیه السلام ) شخصى به نام جعدبن درهم )) به مخالفت با اسلام و بدعتگذارى مى پرداخت و داراى طرفدارانى شده بود، به همين خاطر در روز عيد قربان اعدام گرديد.
او روزى مقدارى خاك و آب در ميان شيشه اى ريخت و پس از چند روز، حشرات و كرمهائى در ميان آن توليد شد، او گفت : اين من بودم كه اين حشرات و كرمها را آفريدم ، زيرا من سبب پديد آمدن آنها شدم .
اين موضوع را به امام صادق (ع ) خبر دادند. امام فرمود: به او بگوئيد :
تعداد آن حشرات داخل شيشه چقدر است ؟ و تعداد نر ماده آنها چقدر است ؟ اگر او آنها را آفريده بايد به اين سؤالها پاسخ دهد، و همچنين بپرسيد: وزن آنها چقدر است ، و اگر او خالق آن ها است ، فرمان دهد تا آن حشرات به شكل ديگر در آيند.
هنگامى كه اين گفتار امام ، به او رسيد، از جواب درمانده شد و راه فرار را بر قرار ترجيح داد.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
یک اندیشه ی زیبا و مثبت،
یک بهشت را در زندگی ميسازه.
و یک اندیشه منفی و یأس آور
جهنمی را در دنیای انسان خلق میکنه
انسان ها آنچه را بیندیشن خلق میکنن
پس شاد و مثبت باشید...💖✨
✾📚 @Dastan 📚✾
🌺امـــروز در آهنگ صبح
🍀شعری باید گفت :
🌺پر از طلوع...
🍀قصه ای باید گفت :
🌺پراز هـیجان
🍀و ترانه ای باید خواند :
🌺پر از پرواز...
☀️سلام صبحتون بخیر و شادی
🌹 چهارشنبهتون گلباران و زیبا
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆كيفر عيبجوئى از مؤمنان
ابوبرده مى گويد: در محضر رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) بوديم و نماز جماعت را به امامت آن حضرت خوانديم ، آنحضرت پس از نماز با شتاب بر خاست و خود را به در مسجد رسانيد و دست خود را بر روى آن در نهاد و فرمود: اى كسانى كه با زبان اظهار اسلام مى كنيد ولى ايمان در قلب شما راه نيافته است ، از عيبجوئى و ذكر بدى مؤمنان بپرهيزيد:
فانه من تتبع عورات المؤ منين تتبع اللّه عورته و من تتبع اللّه عورته فضحه و لوفى جوف بيته .
زيرا هر كس در صدد عيبجوئى مؤمنان باشد، خداوند عيوب او را دنبال كند، و هر كس را خدا عيبجوئى كند، او را رسوا گرداند، اگر چه (عيب او) در كنج خانه و نهانى باشد.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆سوزاندن دعوتنامه مرموز اجنبى
در ماجراى جنگ تبوك (كه در سال نهم هجرت واقع شد) مسلمانان طبق فرمان اكيد پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) بسيج شدند و براى جلوگيرى از دشمن به سوى سرزمين تبوك (نواحى شام ) حركت كردند، سه نفر از مسلمانان بنام هاى ؛ مراره ، هلال و كعب بن مالك ، بدون عذر، از رفتن به جبهه سستى نمودند.
هنگامى كه پيامبر (ص ) و مسلمانان ، به مدينه باز گشتند، پيامبر (ص ) دستور داد: ((هيچكسى حق ندارد با سه نفر مذكور، تماس بگيرد.))
اين دستور قرار گرفتند و سرانجام توبه حقيقى كردند، و با نزول آيه 117 و 118 سوره توبه ، قبولى توبه آنها اعلام گرديد.
نكته جالب اينكه : خبر در فشار قرار گرفتن اين سه نفر به همه جا پيچيد، پادشاه غسان كه مسيحى بود، توسط يكى از بازرگانان مسيحى ، مخفيانه براى كعب ، نامه نوشت و او را به پيوستن به كشور خود، دعوت كرد، كعب ، در آن هنگام كه شب و روز با گريه و زارى ، از خدا مى خواست تا توبه اش را قبول كند، روزى در مدينه عبور مى كرد، ناگهان ديد يك نفر از بازرگانان مسيحى شام ، سراغ او را مى گيرد، به او گفت : ((كعب من هستم )).
بازرگان مسيحى ، نامه اى به او داد، كعب نامه را باز كرد؛ ديد كه پادشاه غسان ، در آن چنين نوشته است :
اى كعب ! به من خبر رسيده كه رهبر شما (پيامبر) به تو ستم نموده در صورتى كه خدا تو را در هيچ سرزمينى ، بى ارزش ننموده است به ما بپيونديد، كه با شما برادرى و برابرى مى كنيم .
هنگامى كه كعب ، آن نامه را خواند، گريه كرد و گفت : ((كار من به اينجا كشيده شده و آنقدر پايين آمده كه بيگانه در دين من طمع نموده است و مى خواهد مرا مسيحى كند))، آنگاه به عنوان اظهار تنفر از آن دعوت ، و صاحب نامه ، آن نامه را در ميان آتش تنور انداخت و سوزانيد. به اين ترتيب ، شاگردان پيامبر (ص ) در برابر چراغ سبز بيگانگان ، مى ايستادند، و بيگانه را در نفوذ بر آنها، ماءيوس مى نمودند.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مُنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
پیکر پاک و مطهر فرزند امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها، مرد میدان جهاد و شهادت، حجت الاسلام سید هاشم صفیالدین، پس از سه هفته در میان آوار بمبارانهای دشمن وحشی صهیونیستی در جنوب لبنان پیدا شد.
درود خداوند بر روح بلند و پاک این سلاله حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که در راه آزادی قدس، دفاع از مظلوم و مبارزه با ظالم به شهادت رسید.
🏷 #شهید_سید_هاشم_صفیالدین
#سید_هاشم_صفیالدین #حزب_الله_قطعا_پیروز_خواهد_شد
✾📚 @Dastan 📚✾
30.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتماً ببینید و به نیت جهاد تبیین انتشار بدید.
حاج آقا خیلی روان توضیح میدن موضوع مقاومت رو
🎤شیخ اسماعیل رمضانی
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت افراد برای او بسیار اهمیت داشت.
اگر میتوانست یک نفر را به هر روش ممکن هدایت کند، تمام تلاش خود را انجام میداد. او حتی از یک رفیقش که در مسیر گمراهی قرار میگرفت نمیگذشت. تلاش خودش را دو چندان میکرد تا او را به مسیر خدا برگرداند. حتی شنیدم که روزهای آخر توی جلسهی سرگروههای حلقههای صالحین گفته بود: اگه من شهید شدم؛ خدا رو شکر میکنم که حداقل چند تا شاگرد خوب تربیت کردم که راهم را ادامه بدهند.
#شهید_مجید_صانعی
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
✾📚 @Dastan 📚✾
مسئول بیسیم هم کمی از دست او خسته بود. جواب اکبر را با آره و نه میداد. برای من جالب بود که پرکاریِ شیرودی همه را کلافه کرده بود. او یک نفر بود و آن قدر شجاعت و جنگاوری داشت که همهی تیم پرواز از دست کارهای او خسته شده بودند.به قول دوستان: شیرودی خستگی را هم خسته کرده بود.
#شهید #علی_اکبر_شیرودی
هدیه به روح مطهر شهید #صلوات
✾📚 @Dastan 📚✾