11.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب
📍قسمت چهارم
📚 عنوان: شروع دعوت پیغمبر (ص) با تلاوت آیات الهی
📖 تفسیر سوره جمعه
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سوره_جمعه
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 کشتار دانشجویان معترض به حضور آمریکائیان توسط رژیم شاه
🔹 بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، رژیم شاه که توانسته بود با کمک اربابانش به قدرت بازگردد، درصدد برآمد تا پایه های حکومت خود را تثبیت کند. اما غافل از این که مردم در اولین فرصت، خشم و انزجار خویش را نشان خواهند داد.
🔸 سه ماه و نیم بعد، نیکسون، معاون رییس جمهور آمریکا، راهی ایران شد تا نتیجه سرمایه گذاری و تلاشهای سازمان سیا برای کودتا و سرنگونی دولت مصدق را از نزدیک مشاهده کند. در اعتراض به این سفر، دانشجویان دانشگاه های تهران، تظاهرات پرشوری علیه رژیمِ کودتا برپا کردند که این اعتراضات در روز ۱۵ آذر، به خارج از دانشگاه کشیده شد.
🔹️صبح روز ۱۶ آذر ۱۳۳۲، گارد شاهنشاهی برای اولین بار وارد صحن دانشگاه شد تا فریاد مخالفان را در گلو خفه کند. به دنبال آن، تعدادی از مأموران پهلوی، سه نفر از دانشجویان معترض به نام های: مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی و مهدی شریعت رضوی را به شهادت رساندند.
🔸️رژیم پهلوی در روز بعد بدون توجه به این جنایت خود، دکترای افتخاری حقوق را در این دانشگاه به نیکسون اعطا کرد. از آن تاریخ، به ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، روز ۱۶ آذر به عنوان روز دانشجو نام گرفته است.
#تقویم_تاریخ
#آذر_۱۶
#روز_دانشجو
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆بى تابى دختر و بشارت پدر
ابو ايّوب انصارى حكايت كند:
در آن هنگامى كه رسول گرامى اسلام صلّلى اللّه عليه و آله در بستر بيمارى خوابيده بود و آخرين لحظات عمر پربركت خود را سپرى مى نمود، حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها به ديدار پدر بزرگوارش آمد.
و چون پدر را با آن وضعيت جسمى مشاهده نمود، سخت گريست و اشك بر گونه هايش جارى گشت .
حضرت رسول صلّلى اللّه عليه و آله با ديدن غم و اندوه دخترش ، وى را دلدارى داد و اظهار داشت : اى فاطمه ! خداوند متعال از بين تمام بندگانش ، تنها علىّ بن ابى طالب عليه السلام را به عنوان شوهرت برگزيد.
و آن گاه بر من وحى فرستاد كه تو را به نكاح او در آورم و اين براى تو عظمت و سعادت بود كه چنين شخصيّتى شوهر تو گرديد.
در اين لحظه ، حضرت زهراء سلام اللّه عليها خوشحال شد و با شادمانى تبسّمى نمود.
و پدرش در ادامه فرمايش خود افزود: فاطمه جان ! بدان كه شوهرت داراى چند خصلت و فضيلت است كه ديگران از آن فضايل و مناقب محروم هستند:
ايمان و اعتقاد راسخ به خدا و رسولش ، آگاهى به علوم و فنون مختلف ، داراى حكمت و معارف ، همسرى چون تو، دو فرزند پسر چون حسن و حسين ، انجام امر به معروف و نهى از منكر در تمام حالات ، قضاوت بر مبناى كتاب خدا.
و پس از آن فرمود: فاطمه ! ما اهل بيتى هستيم كه خداوند رحمان عنايتى را به ما فرموده است ، كه (نه به امّت هاى قبل از ما و نه بعد از ما) به هيچكس چنين عنايتى نشده و نخواهد شد.
پدرت بهترين و افضل تمام پيغمبران مى باشد.
شوهرت وصىّ من ، و افضل اوصياء است .
عمويت ، حمزه سيّد و سرور تمام شهيدان است .
جعفر طيّار از ما اهل بيت است ، كه در بهشت با دو بال خود پرواز مى كند.
و دو فرزندت حسن و حسين ، كه دو سبط اين امّت مى باشند.
📚بحارالا نوار: ج 43، ح 8 ، به نقل از خصال شيخ صدوق
✾📚 @Dastan 📚✾
📌سالروز مرگ هارون الرشید پنجمین خلیفه عباسی
🔹ابوجعفر هارون الرشید متولد ۱۴۸ ه.ق در منطقه ری بود. او فرزند مهدی و پنجمین خلیفه عباسیان است. نقل شده در بارگاه او ۲۰۰۰ کنیزک بود که ۳۰۰ نفر از آنان مخصوص آواز و رقص بودند.
🔸برخورد وی با شیعیان و امام موسی کاظم (علیهالسلام) گونهای بود که در ظاهر خود را حامی حضرت نشان می داد اما با این حیله میخواست به امام نزدیک شده و ایشان را تحت کنترل خود قرار دهد که در نهایت امام کاظم علیهالسلام توسط این حاکم ظالم بیش از ۵سال زندانی و سپس مسموم شد و به شهادت رسید.
🔹️عصر حکومت هارون الرشید به جهت درآمد زیاد، اموال فراوان، رونق تجارت، پیشرفت علم فلسفه و موفقیت در فتوحات، عصر طلایی و اوج قدرت عباسیان محسوب میشود.
🔸️از جمله جنایات او قتل و سرکوب شیعیان به صورت تکی و یا جمعی بود. از قیامهای مهمی که در دوران هارون الرشید اتفاق افتاد قیام یحیی ابن عبدالله برادر نفس زکیه بود که منجر به شهادت وی گردید.
🔹️هارون در سال ۱۹۳ ه.ق در پی انقلاب مردم خراسان همراه با پسرش مامون عازم آن دیار شد و پس از آرام کردن اوضاع در ۳ جمادی الثانی همان سال از دنیا رفت.
#تقویم_تاریخ
#جمادی_الثانی_۴
#مرگ_هارون_الرشید
✾📚 @Dastan 📚✾
23.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گلایه حضرت زهرا سلاماللهعلیها در روزهای سخت بیماری از زنان مدینه
👤 حجتالاسلام علوی تهرانی
✾📚 @Dastan 📚✾
📚 داستان های آموزنده 📚
⭕️ مرکز فرهنگی رسانهای هاتف برگزار میکند: 💠 مسابقه بزرگ کتابخوانی 🔹 با موضوع منطق مقاومت 🔸 همرا
🔹بعد از ورود اطلاعات جهت ثبت نام در مسابقه کتابخوانی، دکمه ثبت نام نهایی را بزنید و منتظر بمانید تا به کانال مسابقات هاتف منتقل شوید.
♦️سپس در کانال عضو شده، مطالب آن را به دقت بخوانید و فایل pdf کتابچه تبیین منطق مقاومت را از داخل کانال دانلود کنید.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆حكومت به پاداش انفاق
منقول از كتاب ((ثمرات الاءوراق )) است ، كه در زمان سليمان بن عبدالملك مردى بود به نام خُزَيمة بن بشر صاحب كرم و سخاوت ، و مشهور به فتوت و مردانگى بود. در اثر انفاق دارايى او به كلى از دست رفت ((و)) كاملا محتاج گرديد.
و از آن هايى كه (با ايشان ) مواسات كرده بود چشم توقع داشت . بالاخره ديد كه به شاءن او اعتنايى ندارند. چون از آن ها احساس تغيير كرد به خانه آمد و به همسر خود كه دختر عموى او بود گفت :
من از برادران خود احساس تغيير مى نمايم ؛ حالا لازم است در خانه بنشينم تا مرگ را فراگيرد. و از خانه بيرون نرفته به قوت لايموت كفايت مى كرد.
و در آن زمان عكرمه فياض والى جزيره بود. (روزى ) ناگهان صحبتى از خزيمه به ميان آمد. عكرمه از حال او استفسار نمود.
عكرمه با خود گفت : تو را فياض نگفته اند، مگر براى اين كه در همچه روزى به داد همچه مرد كريمى برسى . چون شب شد چهارهزار دينار زر سرخ در كيسه نمود و به در خانه خزيمه آمد. در بكوفت .
خزيمه عقب در آمد. كيسه زر را به او داد و گفت : با اين كيسه اصلاح كار خود بنما.
خزيمه سؤ ال كرد: تو كيستى ؟
عكرمه گفت : من در اين نيمه شب نيامدم مگر براى اين كه مرا نشناسى .
خزيمه گفت : تا اسم خود را نگويى قبول نخواهم كرد.
عكرمه گفت : اسم من دادرس كريمان است .
پس خزيمه در تاريكى كيسه را گرفته به خانه برگشت و به همسر خود گفت : چراغ را بياور كه اگر اين كيسه دنانير باشد كار ما را كاملا اصلاح كند.
همسر او گفت : وسايل روشنى چراغ فراهم نيست .
چون صبح شد ديدند همه دينارها سرخ است . خزيمه قرض هاى خود را ادا كرد، و اسباب مسافرت به شام را فراهم كرد. رفت به نزد سليمان بن عبدالملك . وقتى به بارگاه وى رسيد، سليمان چون او را مى شناخت ، اجازه دخول داد و او را تجليل كرد، و حال ها از او پرسيد، و سبب دير رسيدن به خدمتش را پرسيد.
خزيمه گفت : سبب تاءخير من اين بود كه به غايت فقير و بيچاره شدم ، و وسايل مسافرت نداشتم ، تا اين كه نيمه شبى ديدم كسى در خانه را مى زند. چون عقب در آمدم ، مردى كيسه اى كه چهار هزار دينار در او بود به من داد. و گفت : به اين اصلاح كار خود بكن . پرسيدم نام تو كيست ؟ تا اسم خود نگويى قبول نمى كنم . امتناع كرد. من اصرار كردم .
گفت : من دادرس كريمانم .
سليمان از نشناختن او تاءسف خورد. گفت : اى كاش او را مى شناختيم و در مقابل مردانگى او به او جزاى خير مى داديم ! سپس فرمان داد سليمان كه حكومت جزيره را براى او نوشتند و عكرمه را عزل كردند. خزيمه فرمان را گرفت و به جانب جزيره رهسپار شد.
وقتى به نزديك جزيره رسيد، عكرمه با امراء شهر به استقبال شتافتند. خزيمه چون در دارالاماره قرار گرفت ، عكرمه را به پاى حساب آورد. مقدارى زيادى از اموال كم آمد، و اين مقدار را خزيمه اكيدا از عكرمه مطالبه كرد.
عكرمه گفت : من راهى براى اين مال ندارم . ناچار خزيمه امر نمود عكرمه را زنجير كرده به زندان انداختند و در طعام و شراب بر او ضيق گرفتند.
چندى در ميان زندان تحمل محنت نمود.
همسر عكرمه چون از قضيه آگاه شد، كنيز خود را فرمان داد و گفت : مى روى به دارالاماره و مى گويى : نصيحتى دارم ه به غير از امير به كس نگويم . وقتى وارد شدى با او خلوت نموده به او بگو آيا جزاى دادرس كريمان اين بود كه يك ماه در زندان تو در زير زنجير بوده باشد؟
وقتى كنيز گفته او را ابلاغ كرد.
خزيمه گفت : واويلا! وامصيبتاه ! دادرس كريمان مديون من باشد؟! چگونه به صورت او نگاه كنم ؟!
فورا برخاست با جمعى از اعيان به در زندان آمد و از خجالت سر خود را به زير انداخت . و آمد سر عكرمه را بوسيد و به دست خود زنجير از پاى او باز كرد و پاى خود را دراز نمود و التماس كرد كه : اين زنجير را به پاى من بگذار. ولى عكرمه راضى نشد.
خزيمه گفت : من بايد يك ماه در زير زنجير بمانم ؛ هم چنان كه تو ماندى . پس عكرمه را به حمام فرستاد و او را مورد الطاف خود قرار داد. او از همسر عكرمه عذرها خواست . پس از چندى به همراهى همديگر به سوى شام سفر كردند و بر سليمان بن عبدالملك وارد شدند.
چون به بارگاه رسيدند، سليمان متوحش شده گفت : خزيمه بدون اجازه من از جاى خود حركت نمى كند؛ مگر براى قضيه مهمى . چون خزيمه به خدمت رسيد، سليمان سبب قدوم او را پرسش كرد.
خزيمه گفت : همانا دادرس كريمان را كه تو هم خيلى علاقه به ديدن او داشتى پيدا كردم . پس جريان را مشروحا نقل كرد.
سليمان عكرمه را احترام نمود و ده هزار دينار انعام داد و حكومت ارمنستان و آذربايجان و جزيره را به او داد و گفت : اختيار خزيمه هم با توست . مى خواهى عزل بكنى ؛ مى خواهى به جاى خود بگذار.
عكرمه گفت : ارمنستان و آذربايجان مرا كفايت كند؛ خزيمه در جاى خود باشد. پس هر دو بر سر كار خود رفتند. و تا سليمان زنده بود والى بودند.
📚مجالس واعظين ، ج 3، ص 422.
✾📚 @Dastan 📚✾
مسیر زندگی یک طناب باریک است
که اگر نتوانید بین
عقل و قلبتان
تعادل برقرار کنید
سقوط شما حتمی ست...
✾📚 @Dastan 📚✾
سلام بر این روز زیبای خداوند🌸🍃
گلچینی از زیبـاترین🌸🍃
گل هـای آرزو را
در زرورقـی🌸🍃
از دعا میگذارم
ومـزیـن به🌸🍃
روبانی از آمین
تـقدیم قـلب🌸🍃
مهربانتان میڪنم
صبح زیبـاتـون بخیر 🌸
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆نتيجه رسيدگى به فقرا در هنگام سختى
عالم عامل ، و حاوى دقايق فضائل ، و ماحى دقايق رذايل ، مجمع البحرين علم و تقوى مولانا الاءجل آخوند ملا فتحعلى ايد الله تعالى نقل فرمود از يكى از ثقات ارحام خود كه گفت :
در يكى از سالهاى گرانى مرا قطعه زمينى بود كه در آن جو زرع كرده بودم . اتفاقا پيش از سايز مزارع خرم شد و خوشه بست و به خوردن رسيد. مردم از هر طبقه در سختى و گرسنگى بودند. دلم سوخت . دست از نفع آن برداشتم . پس به مسجد در آمدم و فرياد كردم كه جو آن زمين را واگذاشتم به شرط آن كه غير فقير از آن نبرد و فقير هم زياده از قوت روز خود و عيالش از آن نگيرد تا ساير زراعت ها به دست آيد.
پس فقرا رو به آن جا آوردند و از سختى و شدت درآمدند و از آن هر روزه بردند و خوردند. مرا خبرى از آن نبود چون چشم از آن پوشيده بودم و اميدى از آن زرع نداشتم . تا آن گاه كه همه زرع رسيد و مردم در رفاهيت افتادند، و از آن زمين ديگر اميدى نماند و از جمع آورى ساير زراعت هاى خود فارغ شدم . گفتم به مباشرين جمع آورى مزارع كه به سمت آن قطعه روند و درو كنند؛ شايد از كاه آن چيزى عايد شود و در ميان خوشه ها چيزى مانده باشد.
پس رفتند و درو كردند. پس از كوبيدن و پاك كردن آن چه به دست آمد از جو، چند برابر ساير زمين ها بود! علاوه بر آن كه بردن فقرا تاءثيرى در آن نكرد، بر آن چه متعارف بود افزود. و به حسب عادت مُحال بود كه يك خوشه در آن مانده باشد.
و عجب آن كه چون پاييز شد، حسب مرسوم كه هر زمين زراعت شده بايد يكسال از او دست برداشت و زراعت نكرد آن قطعه معهوده را به حال خود گذاشتيم . نه شخمى كرده ، و نه تخم در آن افشانده بودم . تا آن كه اول بهار شد و برف ها را به اعانت خاكستر از روى زراعت ها برداشتند. ديديم كه آن قطعه بى شخم و تخم سبز و خرم و از همه زراعت ها بيشتر و قويتر است . چنان متحير شديم كه احتمال اشتباه در مكان آن داديم . چون زراعت ها رسيد حاصل آن چند برابر ساير زرعت ها بود. ((والله يضاعف لمن يشاء)).
و نيز نقل فرمود از آن مرحوم كه او را بستان انگورى بود در كنار شارع عام . چون خوشه مو در اول مرتبه خوردن رسيد، امر نمود به نگهبان باغ كه از يك كرت آن كه متصل است به شارع دست بردارند و به مترددين واگذارند كه هر كس از هرجا به آن جا عبور كند بر او مباح باشد و حاجت خود را از او بردارد، و جز دادن آب كارى به آن كرت نداشته باشند. چنين كردند و از آن وقت چيدن تمام انگور هر عابرى از ان خورد و برد و كسى به آن كارى نداشت .
چون در آخر پاييز بناى چيدن شد و از همه كرت هاى باغ فارغ شدند، به احتمال آن كه در ميان مو شايد چيزى از نظر عابرين پوشيده و در ميان برگ ها خوشه مخفى شده باشد، به آن كرت رفتند. چون محصول آن را آوردند، چندين برابر ساير كرت ها انگور داشت و خوردن آن همه مترددين علاوه بر نكاهيدن چيزى از آن بر آن افزود.
📚كلمه طيبه ، ص 272.
✾📚 @Dastan 📚✾
8.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب
📍قسمت پنجم
📚 عنوان: مسجدی که برای آمریکا خطر ندارد
📖 تفسیر سوره جمعه
#آیتالله_خامنهای
#تفسیر
#سوره_جمعه
✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
چیزی تا شب یلدا نمونده🍉🌒
پسته شب یلداتو با «قیمت مناسب و با کیفیت » از اینجا بخر 🌱🧑🌾
👇
https://eitaa.com/joinchat/3530818355Cba4ae99cb0