eitaa logo
💎 داستان‌ های آموزنده 📚
1.1هزار دنبال‌کننده
104 عکس
28 ویدیو
10 فایل
اگر از کانال خودتون راضی هستید ، ما رو به دوستانتون معرفی کنید🌷 ارتباط با ادمین کانال 🤳 @dastanadmin ⁦✍️⁩ داستان های آموزنده
مشاهده در ایتا
دانلود
💟 معلم و تأدیب سیرت ✨🍃امیرالمؤمنین علیه‌السلام درباره‌ی رهبر و معلم مردم می‌فرماید: «هر کس خود را رهبر مردم قرار داد، باید پیش از تعلیم دیگران، به تعلیم خود بپردازد؛ قبل از اینکه با زبان این کار را کند، سیرت و باطن را مؤدّب کند.» 📚(نهج‌البلاغه، کلمات قصار، شماره‌ی 73) درباره خودش می‌فرماید: «ای مردم! به خدا قسم بر هیچ طاعتی شما را نمی‌خوانم مگر آن‌که قبلاً به آن عمل کرده‌ام و هیچ معصیتی را نهی نمی‌کنم، مگر آن‌که از آن پرهیز کرده‌ام.» 💥💥پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود: «همانا من آموزگار برانگیخته شدم» 📚نهج‌البلاغه، بخشی از خطبه‌ی 176 🆔 @Dastan_amoozandeh
هر شب یه طور صدایم می کردند🎤 💬 آيت_الله_مظاهری : استاد بزرگوار ما مرحوم شيخ عباس تهرانی فرمودند: وقتی در نجف بودم ملائكه مرا در نيمه شب از خواب بيدار می‏كردند گاهی در خواب می‏گفتند آقا شيخ عباس پاشو. گاهی می‏گفتند شيخ عباس پاشو گاهی می‏گفتند عباس پاشو. گاهی ميگفتند او - او پاشو نام مرا نمی‏بردند بعد می‏فرمودند فكر می‏كردم چرا چند جور مرا صدا می‏زدند نگاه كردم ديدم رفتار و كردار من در عالم تأثير دارد اگر مواظب خود بودم با احترام صدا می‏زند و اگر متوسط بودم متوسط صدا می‏زدند. 📚 هزار و یک حکایت اخلاقی ، حکایت 584 🆔 @dastan_amoozandeh
⁉️ یا ماست یا چغندر 🪴از کسانی که حضرت استاد، عالم عارف آیت‌الله کشمیری از او استفاده‌ی عرفانی می‌نمود، حاج مستور آقای شیرازی بود. ایشان می‌فرمود: 💫«در سلاسل طریقت، قوی‌تر از او ندیدم. در تشخیص افراد، بسیار حاذق بود. هر کس را که می‌دید، با دید باطنی می‌شناخت. روزی یک نفر نزد ایشان آمد و تقاضای ذکری کرد؛ چون حاذق بود فهمید که طرف لیاقت این راه را ندارد، لذا به آن شخص فرمود: «روزی هزار بار بگو: یا ماست یا چغندر» کنایه از این‌که تو استعداد ذکر گفتن و طی طریق کردن را نداری!» 📚روح و ریحان، ص 36 🆔 @Dastan_amoozandeh
🍽 غذای چلوکباب بنده (حاتمی) عادتم این بود که هر شب یک ساعت به صبح برای نماز شب بیدار می‌شدم ولی یک‌مرتبه چهل روز موفق به خواندن نماز شب نشدم. برای حاج شیخ حسنعلی نوشتم و چاره‌ی این مسئله را نمودم. 🔸 ایشان در جواب، دعای کوچکی را فرستادند که صبح ناشتا بخورم و در ضمن نوشتند: علت این عدم توفیق آن بود که شما چهل روز قبل، فلان روز با فلان شخص موقع ظهر گذشته بود و رفیقتان شما را به ناهار دعوت کرد و در چلوکبابی غذا خوردید، این نخواندن نماز شب اثر آن غذا است. همان‌طوری که حاج شیخ فرموده بود درست بود، بعد دعا را خوردم مجدداً موفق به نماز شب شدم. 📚نشان از بی‌نشان‌ها، ج 2، ص 59 🆔 @Dastan_amoozandeh
شفای خود را از منبر سیدالشهدا (ع) گرفتم! 🔖سینه مرحوم آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی بیمار شده بود و نیاز به عمل داشت. شبی که قرار بود فردای آن، سینه خود را عمل کنند، فرمودند: کسی داخل حسینیه نشود! وقتی که از حسینیه بیرون آمدند، جریان را جویا شدیم، فرمودند: قسمتی از سینه‌ام را که بنا بود عمل شود، به منبر سیدالشهدا (علیه السلام) مالیدم و شفای خود را از سیدالشهدا (علیه السلام) گرفتم و نیازی به عمل نیست! . 📚خبرگزاری نسیم، گفتگو با سید محمود مرعشی نجفی- فرزند آیت الله العظمی مرعشی نجفی- ۹۳/۶/۱۱. 🆔 @Dastan_amoozandeh
🤲 بلند همتی در دعا روزي حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ در مسافرت به شخصي برخوردند و ميهمان او شدند. آن شخص پذيرائي شاياني از حضرت نمود، هنگام حركت آن جناب فرمود: چنانچه خواسته‌اي از ما داشته باشي از خداوند درخواست مي‌كنم تو را به آرزويت نائل نمايد. عرض كرد: از خداوند بخواهيد به من شتري بدهد كه اسباب و لوازم زندگي‌ام را بر آن حمل نمايم و چند گوسفند كه از شير آنها استفاده كنم، پيغمبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ آنچه مي‌خواست برايش تقاضا نمود. آن گاه رو به اصحاب كرده فرمودند: اي كاش همت اين مرد نيز مانند پيرزن بني اسرائيل بلند بود و از ما مي‌خواست كه خير دنيا و آخرت را برايش بخواهيم. عرض كردند: ‌داستان پيرزن بني اسرائيل چگونه بوده است، آن جناب فرمود: هنگامي كه حضرت موسي خواست با بني اسرائيل از مصر به طرف شام برود ...از هر كس جوياي محل قبر يوسف شد اظهار بي‌اطلاعي مي‌نمود به آن جناب اطلاع دادند كه پيرزني است ادعا دارد من قبر يوسف را مي‌دانم در كجاست، دستور داد او را احضار كنند... عجوزه گفت: يا موسي «علم قيمت دارد»، من سالها است اين مطلب را در سينه خود پنهان كرده‌ام، در صورتي براي شما اظهار مي‌كنم كه سه حاجت از براي من برآوري. حضرت فرمود: حاجت‌هاي خود را بگو. گفت: اوّل آنكه جوان شوم؛ دوّم: به ازدواج شما درآيم؛ سوّم: در آخرت هم افتخار همسري شما را داشته باشم. حضرت موسي از بلند همتي اين زن كه با خواسته‌خود جمع بين سعادت دنيا و آخرت مي‌كرد متعجب شد، از خداوند درخواست نمود هر سه حاجت او برآورده شد. 📚منبع: كتاب داستانها و پندها ، آيت الله محمد محمدي اشتهاردي ، جلد چهارم صفحه 57 ** 😃لطيفه: شخصي تعريف میكرد كه: روزي با بچه ي كوچكم به حرم امام رضا رفتم . او را روي شانه ام گذاشتم و با سختي خود را به ضريح چسباندم و گفتم هر چه مي خواهي از امام رضا بخواه فرزندم هم با صداي بلند گفت: امام رضا لواشك مي خوام به راستي همت برخي در دعا كردن اينگونه است. 🆔 @Dastan_amoozandeh
🔆گریه نوح ☘روزی حضرت نوح (علیه السلام) به سگی برخورد کرد. بر زبان نوح (علیه السلام) گذشت که این سگ چه زشت است و چه صورت ناخوشی دارد. ☘در این هنگام از سوی خداوند، عتاب آمد که: ای نوح! بر آفریده ما عیب می گیری. نوح از این عتاب، گریه کرد و روزگار درازی بر خود نوحه می کرد تا نام وی را نوح نهادند. وحی آمد: ای نوح! چقدر ناله می کنی! ☘نوح با عمر درازی که داشت یک بار کلمه ای گفت که مورد رضایت خداوند نبود و آن همه گریست. پس خود را بنگر، که با این همه لغزش ها و مصیبت های بی شمار چه باید کرد 📚 داستان های کشف الاسرار، ص 305 🆔 @Dastan_amoozandeh
💢 بخیل‌تر از «مادِرِه» 💥«مادِرِه» مردی بود که نامش مخارق و از قبیله‌ی بنی هلال بوده که در بُخل مشهور بوده است. زمانی شتران او از حوضی آب خورده بودند، مقداری از آب زیاد آمده بود، پس او در آن پلیدی ریخت و آب را آلوده کرد تا کسی از آن آب نخورد و بدان سبب او را «مادِرهِ» خواندند و این لقب بر او بماند. عرب وقتی بخواهد ممسکی را نکوهیده و مثال بزند، گوید: «او بخیل‌تر از مادِرِه است.» 📚لطایف الامثال، ص 52 ⚡️⚡️امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «ضُرُوبُ الامْثالِ تُضْرَبُ لاِءُولی الْنُّهی وَالألبابِ: اقسام مَثَل‌ها، برای صاحبان عقل‌ها و خردها زده می‌شود» 📚غررالحکم، ج 2، ص 151 🆔 @Dastan_amoozandeh
🔆عمر طولانی با بلاء همراه است 🪴آورده‌اند که وقتی جبرئیل به نزد «حضرت سلیمان علیه‌السلام» آمد و کاسه آب حیات آورد و گفت: آفریدگار تو را مخیّر کرد که اگر از این جام بیاشامی تا قیامت زنده باشی. 🪴سلیمان علیه‌السلام این موضوع را با عده‌ای از انسان‌ها و اجنه و حیوانات مشورت کرد. همگی گفتند: باید بخوری تا جاودانی باشی! 🪴سلیمان علیه‌السلام فکر کرد که با خارپشت مشورت نکرده است. اسب را به نزدیک او فرستاد و او نیامد. پس سگ را فرستاد، خارپشت بیامد! 🪴سلیمان علیه‌السلام گفت: «پیش از آن‌که در کار خود با تو مشورت کنم، بگو چرا اسب را که بعد از آدمی، هیچ جانوری شریف‌تر از وی نیست، به طلب تو فرستادم نیامدی؟ و سگ که خسیس‌ترین حیوانات است فرستادم بیامدی؟» گفت: «اسب چه حیوانی شریف است وفا ندارد؛ و سگ اگرچه پست‌ترین است اما وفادار است، چون نانی از کسی یابد همه عمر او را وفاداری کند.» 🪴سلیمان علیه‌السلام گفت: «مرا جامی آب حیات فرستاده‌اند و اختیار با من است قبول کنم یا نه؟ همه گفتند: بیاشام تا حیات جاودانی بیابی.» 🪴گفت: «این جام، تو تنهایی خواهی آشامید یا فرزندان و اهل و دوستانت هم خوردند؟» گفت: «تنها برای من است.» 🪴گفت: «صواب این است که قبول نکنی، چون زندگانی دراز یابی، جمله فرزندان و دوستان و اقوام پیش از تو بمیرند و تو را هر روز غم و بلاء و رنجی رسد و زندگی بر تو ناگوار شود و بلاء و غم ازدیاد شود و جهان بی ایشان برایت خوش نشود!» سلیمان علیه‌السلام این رأی را بپسندید و آب حیات را نپذیرفت و رد کرد. 📚جوامع الحکایات، ص 95 🆔 @Dastan_amoozandeh
🌹❤️ دیوانه ای در شهر بود... میگفتند از رفتن عشقش دیوانه شده است! روزی دیوانه از کنار جمعی میگذشت بزرگ جمع به تمسخر به دیوانه گفت: آهای دیوانه! میتوانی برای ما شعری بخوانی که ﺩﻩ ﺗﺎ ﮐﻠﻤﻪ " ﺩﻝ " ﺩﺍشته باشد ﻭ ﻫﺮ ﮐﺪاﻡ ﻣﻌﻧﯽ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ؟ دیوانه گفت: بله میتوانم!!! ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﺩﻝ ﺍﺯ ﮐﻔﻢ ﺩﺯﺩﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﻫﺮﭼﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﺎﻟﻪ ﺍﺯ ﺩﻝ , ﺳﻨﮕﺪﻝ ﻧﺸﻨﯿﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺍﯼ ﺩﻟﺮﺑﺎ ﺩﻟﺒﺮ ﺯ ﺩﻝ ﺑﺮﺩﻥ ﭼﻪ ﺳﻮﺩ؟ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺩﻝ ﺧﻨﺪﯾﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ... 🆔 @Dastan_amoozandeh
♨️ پسر بی‌ادب ⚡️سعدی گوید: از سرزمین «دودمان بکر بن وائل» نزدیک شهر نصیبین که در دیار شام قرار داشت، مهمان پیرمردی شدم، یک شب برای من چنین تعریف کرد: ⚡️من در تمام عمرم جز یک فرزند پسر که (اکنون) در این جاست، فرزندی ندارم. در این بیابان درختی کهن‌سال است که مردم آن را زیارت می‌کنند و در زیر آن به مناجات با خدا می‌پردازند. من شب‌های دراز به‌پای این درخت مقدس رفتم و نالیدم تا خداوند به من همین یک پسر را بخشید. ⚡️سعدی می‌گوید: «شنیدم آن پسر ناخلف، به دوستانش آهسته می‌گفت: چه می‌شد که من آن درخت را پیدا می‌کردم و به زیر آن می‌رفتم و دعا می‌کردم تا پدرم بمیرد؟» ⚡️آری، پیرمرد دل‌شاد بود که دارای پسر خردمندی شده، ولی پسر، سرزنش کنان می‌گفت: «پدرم خرفتی فرتوت و سالخورده است.» 🆔 @Dastan_amoozandeh
🏴 به مناسبت شهادت حضرت امام جعفر صادق علیه السلام (۱۴۸ ه. ق) ⁉️ آخرین کلام امام صادق علیه السلام چه بود؟ 💬 داماد حضرت امام خمینی رحمت الله علیه می گوید: حضرت امام، روایتی از امام جعفر صادق علیه السلام نقل می کردند که (اگر کسی نمازش را سبک بشمارد، از شفاعتشان محروم می شود.) 🔹 من یک بار به امام عرض کردم: سبک شمردن نماز شاید به این معنی باشد که شخص نمازش را یک وقت بخواند و یک وقت نخواند. 🔷 امام فرمودند: نه این که خلاف شرع است. منظور امام صادق علیه السلام این بوده است که وقتی ظهر می شود و فرد در اول وقت نماز نمی خواند، در واقع به چیز دیگری رجحان داده است. 🔍 در یک کلام؛ شفاعتشان به کسی که نماز را اول وقت نخواند؛ نمی رسد. 📚 منبع: هزار و یک نکته درباره نماز حکایت ۷۲۷ 🆔 @dastan_amoozandeh