eitaa logo
گفت و شنود
183 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
در این کانال؛ داستانی از یک گفت و گوی موثر را خواهم نوشت، به امید آنکه این داستان بتواند الگویی بسازد برای درست اندیشیدن ادمین: @hoshyar_ali
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
طلیعه داستان: ✍علی محمدی هوشیار در جهانی که هر صدا، نغمه‌ای متفاوت از حقیقت را می‌سراید، گفت‌وگو همچون پلی است که بر فراز دره‌های عمیق تفاوت‌ها کشیده می‌شود. این یادداشت ها، سفری است به قلب این پل، جایی که اندیشه‌های غیرهمسو در رقصی هماهنگ به هم می‌پیوندند و از دل تضادها، هم‌نوایی‌ نو زاده می‌شود. در این پرده‌های نمایشی، شخصیت‌هایی از دنیای واقعی و خیالی گرد هم می‌آیند تا در جستجوی فهمی عمیق‌تر از یکدیگر، به گفت‌وگو بنشینند. هر پرده، داستانی است از تلاش و تقلا، از کشف و شهود، و از شکست و پیروزی و اینجا، گفت‌وگو نه تنها ابزاری برای حل اختلافات، بلکه راهی است برای کشف ناشناخته‌ها و گشودن درهای جدید به سوی همزیستی مسالمت‌آمیز. با هر صحنه، ما به تماشای تحولاتی می‌نشینیم که در دل این گفت‌وگوها رخ می‌دهد؛ تحولاتی که نه تنها شخصیت‌ها، بلکه خوانندگان را نیز به تأمل وامی‌دارد. این یادداشت ها، دعوتی است به همه ما تا در این سفر همراه شویم، سفری که در آن، هر کلمه و هر سکوت، معنایی ژرف‌تر از آنچه در نگاه اول به نظر می‌رسد، در بر دارد. در این مسیر، ما با چالش‌ها و موانعی روبرو خواهیم شد که تنها با همدلی و درک متقابل می‌توان بر آن‌ها فائق آمد. پس بیایید با هم به این سفر بپیوندیم و در این مسیر، بیاموزیم که چگونه می‌توان از دل تفاوت‌ها، پلی به سوی همدلی و تفاهم ساخت. این داستان، نه تنها راهنمایی برای گفت‌وگو، بلکه چراغی است برای روشن کردن مسیرهایی که به سوی آینده‌ای روشن‌تر و همدلانه‌تر می‌انجامد. به متکلمین و فلاسفه نیز دعوتی دوستانه دارم: در جهانی که پیچیدگی‌ها و تفاوت‌ها بیش از پیش نمایان شده‌اند، نقش شما در هدایت و تسهیل گفت‌وگوها بی‌بدیل است. شما که با عمق اندیشه و دقت نظر به کاوش در حقیقت می‌پردازید، می‌توانید با پذیرش و ترویج فرهنگ گفت‌وگو، پلی باشید میان اندیشه‌های متنوع و گاه متضاد. بمانید تا با گشودگی و همدلی، به استقبال تفاوت‌ها برویم و از آن‌ها به عنوان فرصتی برای یادگیری و رشد بهره‌مند شویم. اگر اینگونه نباشد، عنوان رهبران فکری و معنوی جهان از آن کسانی خواهد بود که درب‏های گفت و گو را باز گذاشته و پل‏های ارتباط را زنده نگاه داشته‏اند. روش ما در این مسیر، همچون نقشه‌ای است که ما را به سوی همدلی و تفاهم هدایت می‌کند. ابتدا، با نگاهی به گذشته و تحلیل تاریخی و تطبیقی، به بررسی نمونه‌های گفت‌وگوی موفق و ناموفق خواهیم پرداخت. از این تجربیات، درس‌هایی ارزشمند خواهیم آموخت که به ما نشان می‌دهند، چگونه می‌توان از چالش‌های پیش‌رو عبور کرد و به همزیستی مسالمت‌آمیز دست یافت. در ادامه، با رویکردی بین‌رشته‌ای، از دیدگاه‌های فلسفه، الهیات، روان‌شناسی و جامعه‌شناسی بهره خواهیم برد تا به درکی عمیق‌تر از پیچیدگی‌های گفت‌وگو برسیم. این رویکرد به ما امکان می‌دهد تا مسائل را از زوایای مختلف ببینیم و راه‌حل‌هایی جامع و کارآمد ارائه دهیم. با استفاده از مطالعه موردی و روایت‌محور، داستان‌ها و روایت‌های واقعی را به تصویر خواهیم کشید تا نشان دهیم چگونه گفت‌وگو در عمل می‌تواند به نتایج مثبت منجر شود. این داستان‌ها، مفاهیم نظری را به صورت ملموس و قابل درک به خوانندگان ارائه می‌دهند. تأکید ما بر مهارت‌های عملی، همچون تکنیک‌های شنیداری، بیان نظرات و مدیریت تعارضات، به خوانندگان کمک می‌کند تا در تعاملات روزمره خود موفق‌تر عمل کنند. این مهارت‌ها، ابزارهایی هستند که هر فرد می‌تواند برای برقراری گفت‌وگوهای مؤثر به کار گیرد. در نهایت، با دعوت به تأمل و خودآگاهی، خوانندگان را ترغیب می‌کنیم تا به بررسی پیش‌داوری‌ها و تعصبات خود بپردازند و با ذهنی بازتر به گفت‌وگو وارد شوند. این سفر، فرصتی است برای کشف ناشناخته‌ها و گشودن درهای جدید به سوی آینده‌ای روشن‌تر و همدلانه‌تر. بیایید با هم، از دل تفاوت‌ها، پلی به سوی همدلی و تفاهم بسازیم. @dastan_shonod
داستان گفت و شنود ش ۱ ✍علی محمدی هوشیار هشتم ژانویه 2024 میلادی، کنفرانس بین المللی تازه‏ها و اندیشه‏ها، همان چیزی بود که من را به باوری جدید از نوع زیستن راهنمایی کرد. این کنفرانس توانسته بود با دعوت از اساتید و اندیشمندان از 32 کشور جهان آغاز به کار کند. البته این کنفرانس هر ساله برگزار می شد اما اینبار؛ مساله ی تازه‏ها و اندیشه‏های نو را در دستور کار خود قرار داده بود. ساعت 4 عصر به وقت محلی وارد فرودگاه کوالا لامپور در کشور مالزی شدم. پس از مراجعه به هتل محل اقامت، کم کم متوجه حضور افراد خاص، با لباس ها و تیپ های خیره کننده شدم. همه چیز برایم‌ جذاب بود و از کنار هر چیزی به راحتی نمی‌توانستم عبور کنم. پس از صرف شام به لابی هتل رفتم و با پروفسور پیتر کانلند آشنا شدم. فلسفه خوانده بود و کمی هم با آثار ملاصدرا آشنا بود. قبلاً یک مقاله از ایشان خوانده بودم و شاید مقاله اش از خودش برای جذاب تر به نظر می رسید. پس از کمی گپ و گفت، خداحافظی کردیم و به اتاق بازگشتم تا برای جلسه فردا صبح آماده شوم. ساعت 7 صبح: وارد سالن بزرگی شدم و در صندلی خودم که از قبل مشخص شده بود نشستم. کم کم همه مدعوین در جلسه حاضر شدند، تااینکه به رسم تمامی کشورهای اسلامی تلاوت قرآن شد. آیه اول به پایان نرسیده بود که یکی از حضار برخواست و به نشان اعتراض جلسه را ترک کرد. به نظر می‏رسید اهل اتریش باشد. به تبعیت از او سه نفر دیگر نیز بلند شده و از جلسه خارج شدند. البته قاری قرآن نیز ایات مناسبی را برای تلاوت انتخاب کرده بود. آیاتی از سوره زمر که می‏فرمود: آن بندگانی که سخن بشنوند و به نیکوتر آن عمل کنند، آنان هستند که خدا آنها را (به لطف خاص خود) هدایت فرموده و هم آنان به حقیقت خردمندان عالمند. تلاوت قرآن که تمام شد، آن چهار نفر با چهره‏ای برافروخته وارد جلسه شدند. ادامه دارد... @dastan_shonod
داستان گفت و شنود ش۲ ✍علی محمدی هوشیار دانشمند اتریشی از رییس جلسه اجازه گرفت تا پیش از آغاز جلسه، علت ناراحتی‏ اش را با حضار در میان بگذارد و اینچنین شروع کرد: حضار محترم؛ اندیشمندان حاضر در جلسه؛ من می‏خواستم علت ناراحتی‏ام را بگویم. این یک مطلب واضحی است که اعتراض به تلاوت قرآن یا هر متن مذهبی دیگر، می‌تواند به دلایل گوناگونی صورت گیرد. برخی افراد ممکن است به دلیل تفاوت‌های فرهنگی یا مذهبی، یا به دلیل سوءتفاهم‌ها و برداشت‌های نادرست از متون مذهبی، به این موضوع اعتراض کنند. همچنین، ممکن است برخی افراد به دلیل نگرانی‌های مربوط به آزادی بیان یا جدایی دین از سیاست، به تلاوت متون مذهبی در مکان‌های عمومی اعتراض داشته باشند. اما اعتراض من در خصوص هیچدام از این مواردی که برای شمارش کردم نیست. ما اینجا دور هم آمدیم تا درباره اندیشه‏هایمان گفت و گو داشته باشیم اما مسولین این کنفرانس سعی بر این دارند تا اعتقادات و باورهای دینی خودشان را برای ما به نمایش بگذارند و من این را نمی‏پذیرم. شما همین ابتدا باید مشخص کنید که موضوع گفت و گوهای این کنفرانس چه چیزی است؟ اندیشه است یا اعتقاد؟ یکی از علمای سودانی با اعتراض گفت: یعنی چه؟ اندیشه و اعتقاد مگر غیر از هم هستند؟ ما هر چه می‏دانیم از قرآن و سنت است که از طریق علمای سلف به دستمان رسیده، اگر شما مشکلی با این چیزها دارید می‏توانید بروید. همهمه ی اعضاء تمامی سالن را گرفت، هر کسی نکته‏ای می‏گفت و می‏خروشید. کار بالا گرفت و پلیس وارد سالن شد تا مبادا درگیری و زد و خوردی باشد. دکتر خالد الرفاعی به عنوان دبیرکل این اجلاسیه به پشت تربیون رفت و همه حضار را دعوت به آرامش کرد: آقایان، خانم‏ها، دانشمندان عزیر لطفا آرام باشید. اجازه دهید من چند نکته مهم را خدمت شما عرض کنم شاید مشکل ما با رعایت این موارد حل شود. در ابتدا عرض خوش آمد و احترام دارم خدمت شما میهمانان گرامی. امیدوارم درک متقابلی از دانسته‏ها و باورها و اندیشه‏های یکدیگر داشته باشیم. ما اینجا گرد هم آمدیم تا مساله اندیشه را روی میز بگذاریم و درباره کاستی‏ها و کمبودها و خلاءهای احتمالی آن در جهان صحبت کنیم. اجازه بدهید بحث‏ها شکل گیرد و پیش برود و امیدوارم به نتایج خوبی برسیم. آقای دکتر کارل وبر در خدمت شما هستیم برای طرح اولیه مساله. ادامه دارد... @dastan_shonod
داستان گفت و شنود ش۳ ✍علی محمدی هوشیار دکتر کارل وبر: حضار محترم خیلی خوشحال هستم که دقایقی را به عنوان آغاز کننده بحث، به من فرصت دادند. اما من ترجیح می‏دهم وقت خودم را در اختیار پروفسور جان راک که از کشور اتریش آمده‏اند قرار دهم تا درباره تفاوت‏های اندیشه و اعتقاد کمی برایمان توضیح بدهد. به نظر می‏رسد این بحث بسیار کلیدی است و می‏تواند ادامه مسیر را برای ما مشخص کند. پروفسور جان راک: بله متشکرم. به نظرم این بحث باید خیلی با دقت پیگیری شود. شاید ریشه بسیاری از جنگ‏ها و دعواهای ما انسان‏ها هم از همین جا روییده باشد. پس چون تفاوت بین اندیشه و اعتقاد موضوع جالبی است همین بحث رو ادامه میدهم. ببینید! اندیشه به فرآیند تفکر و تحلیل اطلاعات اشاره دارد. این شامل بررسی، ارزیابی و پردازش اطلاعات برای رسیدن به نتیجه‌گیری‌های منطقی است. اندیشه معمولاً باز و قابل تغییر است، زیرا با دریافت اطلاعات جدید یا دیدگاه‌های متفاوت، ممکن است تغییر کند. از سوی دیگر، اعتقاد به باورها و اصولی اشاره دارد که فرد به آن‌ها پایبند است و بنای تغییر آن را هم ندارد. این باورها ممکن است بر اساس تجربه شخصی، آموزش، یا تأثیرات فرهنگی و اجتماعی شکل گرفته باشند اما در هر صورت عمق پیدا کرده و پایدارتر از اندیشه‌ها هستند و ممکن است هر کسی در برابر تغییر اعتقادات مقاومت کند، حتی زمانی که با اطلاعات جدید مواجه می‌شوند. پس به طور خلاصه، اندیشه فرآیند فعال تفکر و تحلیل است، در حالی که اعتقاد به باورهای ثابت و پایدار اشاره دارد. امیدوارم این توضیح برای آغاز بحث مفید بوده باشد. دکتر مروان الطاروطی که از سودان آمده بود با اعتراض گفت: آقای رئیس! چرا اجازه می‏دهید که اینها بین اندیشه و اعتقاد فرق بگذارند. این یعنی اعتقادات ما یک مشت باورهای خرافی و غیر منطقی هستند و هر کسی که معتقد به دین و آئینی است، بالجاجت تمام از اعتقادات خود دفاع میکند و استدلالی هم ندارد! بلافاصله پروفسور جان راک گفت: خب همین است. مثلا شما چه استدلالی برای وجود خدا دارید؟ همه جنگ‏هایی که شما مسلمان‏ها یا حتی مسیحی ها در طول تاریخ داشته‏اند با کدام اندیشه منطبق بوده که الان دارید اعتقادات خودتان را به عنوان یک اندیشه معرفی می‏کنید؟ ادامه دارد... @dastan_shonod
داستان گفت و شنود ش۴ ✍ علی محمدی هوشیار چندبار قصد کردم وارد بحث شوم و به جهت ملاحظاتی منصرف شدم. اما وقتی حرف های پروفسور جان راک را شنیدم گفتم: ببینید آقای پروفسور! شاید همه جنگ ها و دوستی ها و همه مخالفت ها و موافقت ها در مقوله «همانندی» ریشه داشته باشند و اساسا هیچ پیوندی بدون دریافت مولفه های همانندی صورت نمیگی رد. اینهم ارتباطی با افراد دین‌مدار و غیر آن ندارد. پس نمی توان گفت که؛ فقط افراد دیندار اهل جنگ هستند. پس هر کسی که همانندی را احساس نکند، با طرف گفت و گو دچار درگیری و جنگ می شود. به نظر می‌رسد که دالّ مرکزی گفتگو هم همین باشد. درحالی که شما و دوستان دیگر؛ سعی بر این دارید تا مقوله اعتقاد و اندیشه را دالّ مرکزی گفت و گو قرار دهید. حس همانندی، همان زبان مشترکی است که می تواند گفت و گو را ایجاد کند و به سرانجام برساند. اگر اجازه بدهید این مطلب را کامل کنم و سپس از نکات سایر دوستان هم استفاده کنیم. مستحضرید که در مقوله همانندی؛ چهار مولفه باید حضور جدی داشته باشند: مناسبت، مشاکله، هم گونی، هم حسی؛ چنانچه این چهار مولفه نباشند، مذاکره، گفتگو، مشاوره، مفاهمه و هر آنچه می خواهد ما را بر سر یک میز بنشاند بی نتیجه خواهد ماند. پیشنهاد من این است که فعلا از تفاوت اندیشه و اعتقاد عبور کنیم و وارد این بحث شویم که زبان مشترک گفت و گو چه باید باشد. عذرخواهی میکنم. ادامه دارد... @dastan_shonod
داستان گفت و شنود ش۵ ✍️ علی محمدی هوشیار سکوت کوتاهی بر جمع حاکم شد. پروفسور جان راک با دقت به حرف‌هایم گوش داده بود. لبخندی زد و گفت: نکته‌ی بسیار جالبی را مطرح کردید. من کاملاً متوجه منظور شما هستم. ما در مباحثاتمان غالباً بر تفاوت‌ها انگشت می‌گذاریم، در صورتی که شاید ریشه‌ی بسیاری از اختلافات، عدم وجود همین حس همانندی باشد که شما به آن اشاره کردید. اینکه این حس، ارتباطی به دین یا عدم دینداری ندارد، بسیار حائز اهمیت است. شاید اگر به جای تمرکز بر اعتقادات، به دنبال زبان مشترک بگردیم، بهتر بتوانیم به تفاهم برسیم. خانم دکتر سارا کریمی که از کشور افغانستان آمده بود، با اشتیاق گفت: من هم با نظر شما موافقم. بحث همانندی، مبحثی است که در جامعه شناسی هم بسیار به آن توجه می‌شود. ما انسان‌ها به طور طبیعی به دنبال کسانی هستیم که شبیه ما فکر می‌کنند، احساس می‌کنند و به نوعی با ما هم‌زبان هستند. این "هم‌زبانی" فقط به زبان گفتاری محدود نمی‌شود. بلکه شامل ارزش‌ها، باورها، علایق و حتی احساسات مشترک هم می‌شود. این همان چهار مولفه‌ای است که شما به آن اشاره کردید: مناسبت، مشاکله، هم‌گونی و هم‌حسی. در واقع وقتی ما در گفتگو با کسی احساس می‌کنیم که او هم همان دغدغه‌ها را دارد، همان چیزها برایش مهم است و به نوعی با ما همدردی می‌کند، آن وقت است که دریچه‌های ارتباط باز می‌شود. در غیر این صورت، هرچقدر هم که سعی کنیم با استدلال و منطق حرفمان را به کرسی بنشانیم، فایده‌ای نخواهد داشت. در واقع، ما داریم تلاش می‌کنیم تا حرف‌هایمان را به کسی بفهمانیم که از اساس زبان ما را نمی‌فهمد. دکتر دونالدبرن که به نظر می‌رسید یک روانشناس باشد، گفت: از منظر روانشناسی هم این موضوع قابل بررسی است. همانندی احساس امنیت ایجاد می‌کند. وقتی ما حس می‌کنیم که با کسی "همانند" هستیم، احساس می‌کنیم که پذیرفته شده‌ایم و دیگر نیازی نیست که برای اثبات خودمان بجنگیم. به همین دلیل است که گفتگوها و روابطی که بر پایه‌ی حس همانندی شکل می‌گیرند، عموماً سازنده‌تر و پایدارتر هستند. به صحبت‌های دوستان گوش می‌دادم و خوشحال بودم که بحث به سمت درستی هدایت شده است. گفتم: بله دقیقاً، به نظر می‌رسد که کلید اصلی حل بسیاری از مناقشات، درک این موضوع است که قبل از هرگونه بحث اعتقادی و فکری، باید به دنبال ایجاد این حس همانندی بود. شاید اگر به جای اینکه از هم بپرسیم که به چه چیزی باور داریم، بپرسیم که چه چیزهایی برایمان مهم است، به نتیجه بهتری برسیم. لحظه‌ای سکوت شد. همه در فکر فرو رفتند. به نظر می‌رسید که نکته‌ای تازه در این گفتگو باز شده است. در ادامه این مسیر بود که بقیه جمع در مورد جزئیات بیشتر و اینکه چطور این موضوع را در گفت و گوها به کار ببرند، بحث را ادامه دادند. ادامه دارد... @dastan_shonod
داستان گفت و شنود ش ۶ ✍علی محمدی هوشیار دکتر ابوفاضل الغُریبی، پس از لحظه‌ای سکوت، با لحنی آرام و تأمل‌آمیز، گفت: همه‌ی آنچه که تا به حال گفته شده، بسیار ارزشمند و قابل تأمل است. اما من فکر می‌کنم که بحث همانندی، به تنهایی، کافی نیست و باید به موانع بالقوه‌ای که حتی با وجود این حس، می‌تواند گفتگو را مختل کند، نیز توجه کنیم. به عبارت دیگر، ایجاد حس همانندی، شرط لازم برای گفتگو است، نه شرط کافی. ما می‌توانیم با کسی حس همانندی قوی داشته باشیم، اما این به معنای آن نیست که در هر موضوعی با هم توافق داریم یا می‌توانیم به راحتی و بدون هیچ مانعی با هم گفتگو کنیم. به نظر من، چند عامل کلیدی می‌تواند باعث شود که حتی با وجود حس همانندی، گفتگو از مسیر سازنده خود خارج شود. دکتر الغریبی انگشت اشاره خود را بالا آورد و گفت: اولین مانع، تفاوت در میزان قدرت و نفوذ است. حتی اگر دو نفر احساس همانندی کنند، اگر یکی از آنها دارای قدرت و نفوذ بیشتری باشد، ممکن است طرف مقابل نتواند آزادانه و بدون ترس از تبعات، نظرات خود را بیان کند. این نابرابری قدرت، می‌تواند گفتگو را به یک مونولوگ تبدیل کند و طرف ضعیف‌تر را به سکوت وادارد. سپس انگشت دیگری را بالا آورد و گفت: دومین مانع، تأثیر پیش‌داوری‌ها و تعصبات است. هر چقدر هم که حس همانندی قوی باشد، پیش‌داوری‌ها و تعصبات می‌توانند بر قضاوت‌ها و برداشت‌های ما تأثیر بگذارند. این می‌تواند منجر به تفسیر نادرست گفته‌های طرف مقابل و در نهایت، به بروز اختلاف شود. حتی اگر فرد با ما همانندی احساس کند، ممکن است پیش‌داوری‌های ما، جلوه واقعی گفته‌های او را مخدوش کند. انگشت سومش را بالا برد: سومین مانع، نداشتن توانایی در مهارت‌های ارتباطی است. حس همانندی، به تنهایی، تضمین نمی‌کند که دو نفر بتوانند به طور مؤثر با هم ارتباط برقرار کنند. گفتگو، یک مهارت است که نیاز به تمرین و یادگیری دارد. اگر طرفین مهارت‌های ارتباطی لازم مانند گوش دادن فعال، بیان واضح و صریح نظرات و مدیریت تعارض را نداشته باشند، حتی با وجود حس همانندی، گفتگو می‌تواند به بن‌بست برسد. دکتر الغریبی گفت: بنابراین، حس همانندی می‌تواند به عنوان یک نقطه شروع مثبت در گفتگو عمل کند، اما به تنهایی برای تضمین یک گفتگوی سازنده کافی نیست. باید به موانع احتمالی که حتی با وجود این حس می‌توانند بروز کنند، نیز توجه کنیم و برای غلبه بر این موانع، راهکارهایی را اتخاذ کنیم. این راهکارها می‌توانند شامل ایجاد فضایی امن و برابر برای بیان نظرات، آگاهی از پیش‌داوری‌ها و تعصبات خود و آموزش مهارت‌های ارتباطی مؤثر باشد. سخنان دکتر الغریبی، جنبه جدیدی به بحث اضافه کرده بود و همه را به فکر فرو برده بود. این بار، بحث به سمت چگونگی شناسایی و رفع موانع احتمالی در گفتگو، حتی در حضور حس همانندی، هدایت شده بود و به نظر می رسید که گفت و گو به تنهایی موضوع یک اجلاس مستقل است و ما بدون توجه به آن، قصد گفت و گو درباره موضوعی به نام اندیشه را داشته ایم! ادامه دارد... @dastan_shonod