«سپاس که برای آب مینویسید.»
نمونهای از داستانهای نویسندگان شرکت کننده در ادوار قبلی را بشنوید
داستان "سه چرا، در باب آقام" نوشته #میلاد_باقری با صدای #سلمان_باهنر از مجموعه #روبروی_رود_راوی برگزیده آثار دومین #فراخوان_ملی_داستان_آب📄
چرا آقام اون روز اونطوری کرد؟
1984. نه، این عدد هیچ ربطی به کتاب جورج اوروِل ندارد، در واقع ربط این عدد میرسد به مهاجرت شهرامِ خسروشاهیِ آذر، یا همون سَندیِ خواننده از ایران. درست همان روزهایی که من درگیرِ سوادِ نم کشیده تیموری بودم، آقا شهرام از مسجد سلیمان به تهران میروند و مهاجرت میکنند به آلمان و دو سه سال بعد دیگر شهرام خسروشاهیِ آذر نیستند و سَندی هستند. این مهاجرت، کاشتِ بذرِ اختلافِ 20سالهای بینِ آقام و عمویِ من میشود.
📄 #فراخوان_ملی_داستان_آب
نشانی درگاههای مخصوص ثبتنام، ارسال آثار، اطلاع از اخبار، برخورداری از برنامهها و تولیدات دبیرخانه:
بخش فراخوان ادبی "آب" سایت http://www.esrw.ir و همچنین
ایتا: @dastanab
سروش: https://splus.ir/dastanab
روبیکا: https://rubika.ir/dastanabrobika
تلگرام: https://t.me/AB_Awards
بله: https://ble.ir/dastanab
4.SE CHERA DAR BAB AGHAM_EDITED.mp3
زمان:
حجم:
22.94M
داستان "سه چرا، در باب آقام" نوشته #میلاد_باقری با صدای #سلمان_باهنر از مجموعه #روبروی_رود_راوی برگزیده آثار دومین #فراخوان_ملی_داستان_آب 📄 چرا آقام اون روز اونطوری کرد؟
1984. نه، این عدد هیچ ربطی به کتاب جورج اوروِل ندارد، در واقع ربط این عدد میرسد به مهاجرت شهرامِ خسروشاهیِ آذر، یا همون سَندیِ خواننده از ایران. درست همان روزهایی که من درگیرِ سوادِ نم کشیده تیموری بودم، آقا شهرام از مسجد سلیمان به تهران میروند و مهاجرت میکنند به آلمان و دو سه سال بعد دیگر شهرام خسروشاهیِ آذر نیستند و سَندی هستند. این مهاجرت، کاشتِ بذرِ اختلافِ 20سالهای بینِ آقام و عمویِ من میشود. 📄
نشانی درگاهها http://www.esrw.ir و همچنین
ایتا: @dastanab
سروش: https://splus.ir/dastanab
روبیکا: https://rubika.ir/dastanabrobika
تلگرام: https://t.me/AB_Awards
بله: https://ble.ir/dastanab
«سپاس که برای آب مینویسید.»
نمونهای از داستانهای نویسندگان شرکت کننده در ادوار قبلی را بشنوید.
داستان "خرس و دریا" نوشته #رامین_فروزنده با صدای #سلمان_باهنر از مجموعه #روبروی_رود_راوی برگزیده آثار دومین #فراخوان_ملی_داستان_آب📄
همیشه به من میگفت خرس. با صدوسیوشش کیلو وزن و کلی پشم، حق هم داشت. خیلیها به شوهرشان از این چیزها میگویند. خرس. پلنگ. پیشی. این حرفها عجیب نیست. اما دریا به دلیل خاصی من را شبیه خرسهای قطبی میدانست. فکر میکرد زیادی میخوابم. اولش وقتی میگفت خرس قطبی، هر دو میخندیدیم. من میشدم خرس و او دختربچهای که فرار میکرد از دست یک حیوان وحشی. و اصرار هم داشت که آخر فرار به یک چیز مشخص برسد همیشه، چه توی آشپزخانه باشد یا میز ناهارخوری. 📝
نشانی درگاههای مخصوص ثبتنام، ارسال آثار، اطلاع از اخبار، برخورداری از برنامهها و تولیدات دبیرخانه:
بخش فراخوان ادبی "آب" سایت http://www.esrw.ir و همچنین
ایتا: @dastanab
سروش: https://splus.ir/dastanab
روبیکا: https://rubika.ir/dastanabrobika
تلگرام: https://t.me/AB_Awards
بله: https://ble.ir/dastanab
9.KHERS O DARYA_EDITED.mp3
زمان:
حجم:
22.27M
داستان "خرس و دریا" نوشته #رامین_فروزنده با صدای #سلمان_باهنر از مجموعه #روبروی_رود_راوی برگزیده آثار دومین #فراخوان_ملی_داستان_آب
📄
همیشه به من میگفت خرس. با صدوسیوشش کیلو وزن و کلی پشم، حق هم داشت. خیلیها به شوهرشان از این چیزها میگویند. خرس. پلنگ. پیشی. این حرفها عجیب نیست. اما دریا به دلیل خاصی من را شبیه خرسهای قطبی میدانست. فکر میکرد زیادی میخوابم. اولش وقتی میگفت خرس قطبی، هر دو میخندیدیم. من میشدم خرس و او دختربچهای که فرار میکرد از دست یک حیوان وحشی. و اصرار هم داشت که آخر فرار به یک چیز مشخص برسد همیشه، چه توی آشپزخانه باشد یا میز ناهارخوری. 📝
نشانی درگاهها http://www.esrw.ir و همچنین
ایتا: @dastanab
سروش: https://splus.ir/dastanab
روبیکا: https://rubika.ir/dastanabrobika
تلگرام: https://t.me/AB_Awards
بله: https://ble.ir/dastanab