eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿 جنگ، جنگ روایت است ولی 🌿 راوی درد و غصه است 🎙مدّاح: 🔸حتما تا انتها مشاهده کنید 🔸 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ اعتصابات گسترده یخ‌فروشان و فروشندگان پنکه و کولر در حمایت از معترضان♦️ گفت‌وگو با اردشیر بابکان؛ فعال مدنی در رابطه با فراگیر شدن اعتصابات در ایران ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
51.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌دیروز داشتم از خیابون رد میشدم دیدم دخترخانومی کشف حجاب تا منو دید بلند گفت «منم باید برم».......منم با روش دختران انقلاب بهش گفتم.... 🙏خواهشاً این روزها که کشف حجاب ها به هر دلیلی زیاد شده بی تفاوت رد نشید و امر به معروف کنید 📢به نیابت از شهدا و برای ترویج امر به معروف پر قدرت انتشار دهید ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
آینه هم از دیدنم وحشت می‌کرد. 😫 سیاه و سوخته که بودم، حالا دیگر نور علی نور شده بودم. 🥴 مدام گریه می‌کردم. چشم هایم شبیه یک کاسه ی خون شده بود :خدایا این دیگه چه بلایی بود که سرم اومد؟ فریده خانوم اینقدر خوشگله، بعد من زشت و قد کوتاه، حالا هم.... خاک بر سرم شد. صدای در بلند شد مادرم از آشپزخانه بیرون آمد و سرش را داخل اتاقم کشید : یه روسری سرت کن بیا بیرون، نومزد بیچارته، اومده هلو ببینه لولو می‌بینه. همان طور که زیر لب غر میزد از میان در غیبش زد : معلوم نشد با خودش چکار کرد! حالا نگهت میداره؟ نه. کور خوندی دختر. میخوادت مترسک برای سر زمین کشاورزیشون؟ من که مقصر نبودم، هیچ‌کس باور نمی‌کرد کاری نکردم. روسری پوشیدم. در چوبی اتاق را کامل باز کردم. آنقدر صدای قیژ قیژش زیاد بود که گربه ی روی دیوار کاه گلی پا به فرار گذاشت. 🐈 با یک پیراهن آبی کهنه ، دامن بلند گل ریز و یک روسری بلند وارد سالن شدم گوشه ای ایستادم. دستم را روی شکمم گذاشتم : سلام مو، ریش و سبیلیش بلند شده بود، یک مرد واقعی به نظر می‌رسید : سلام کتایون خانم. خوبی؟ نزدیک شدم، آرام روی زمین نشستم، با حرکت دادن سرم به او گفتم که حالم خوب است. 😔 مادرم انگار یک شرم خاص در چهره اش بود. کوتاه با آقا طاهر احوالپرسی کرد و خودش را به آشپزخانه رساند. می دانستم دارد خودش را کنار می کشد. شاید خجالت می کشید. طاهر تا دید تنها شده ایم، چهار زانو خودش را به من رساند. نزدیکم نشست: فدات بشم، دلم برات یه ذره شده بود. خیلی زیاد دلم‌ هواتو‌ کرده. 😍 قبل از اینکه دستش را روی زانویم بگذارد، دستان لرزانم را بالا بردم، گوشه ی روسریم را کشیدم، روسری از سرم سُر خورد و افتاد. بلافاصله زدم زیر گریه. 😭 طاهر که دستش در مسیر زانوهایم مانده بود، به چشم هایم نگاه کرد. دستش را پیش آورد، روی زانوهایم گذاشت، خندید و با صدای پر از نشاطش گفت: امشب شام بیا بریم بیرون، باشه؟ سرم را پایین انداختم، در حالی که هنوز گریه میکردم گفتم: من نمیام. 😓 _چرا؟ مگه چیزی شده؟ _چرا هیچی نمیگی؟ من کچلم، اینو میفهمی؟ من دیگه یه دونه مو هم ندارم. دستش را به ریش بلند و سیاهش کشید : دارم اندازه‌ای که بتونم برای مهمونیا برات یه کلاه گیسی بخرم. فکر می‌کنی ندارم؟! _مهمونی؟ تو چطوری میخوای بهم نگاه کنی؟ یه زن طاسِ حال به هم زن. 😭 بلند بلند خندید: مسخره، مگه من با تو بخاطر موهات ازدواج کردم؟ پاشو خودتو لوس نکن، پی درمانش میریم، شد، شد، نشد، نشد. مهم نیس. فقط الان چیزی که مهمه اینه که بگی کدوم رستوران بریم و بانوی من دوست داره من چی سفارش بدم، برای خودم و برای خودش.😀 ✍️ آمنه خلیلی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صحنه شگفت انگیز از  خورشید گرفتگی ▪️تصویری از خورشید گرفتگی دیروز سوئد در فضای مجازی منتشر شده است که بیشتر شبیه صحنه های جادویی در فیلم های تخیلی است. این پدیده به دلیل موقعیت خاص سوئد در نیمکره شمالی و نزدیکی به قطب شمال است. 📚 @DasTanaK_ir
«به مردم مون باید یاد بدهیم به جای اعتراض به تورم بالا، هزینه زندگی شان را پایین بیاورند!!» این جمله از کیست؟ الف) آیت‌الله علم الهدی(امام جمعه مشهد) ب) حسین شریعتمداری ج) آیت الله صدیقی( امام جمعه تهران) د) نانسی پلوسی ( رییس مجلس نمایندگان امریکا) جواب غرب گداها : همه احتمال داره به جز گزینه دال 📚 @DasTanaK_ir
رزومه نخبه و مبارز سیاسی! +آقا داماد چیکاره هستن؟ -دانشجوی نخبه هستن و سابقه مبارزاتی هم دارن! +به به چه خوب؛ یعنی دقیقا چیکار میکنن؟ -توی دانشگاه فحش ناموسی و رکیک میدن به بقیه، و لگد میزنن در سلف دانشگاه رو بشکنن که بتونن به آرمان مقدسِ غذا خوردن با دخترای دانشگاه دست پیدا کنن! :) 🗣 «Ali Sadrinia» ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
‌ آیا اتفاقی است که دقیقا در روز فراخوان ضدانقلاب برای ایجاد ناامنی در کشور، متروپل مجددا دچار حادثه شود؟ اتفاقی است که در همان ساعات، به حرم شاهچراغ در شیراز با سلاح گرم حمله تروریستی شود؟ وای بر هرکس که این همه دسیسه برای ویرانی و تجزیه کشور را نمی بیند. 🗣امیرحسین ثابتی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 روایت یک مجروح از حادثه تروریستی حرم شاهچراغ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت یکی از خادمان شاهچراغ از حادثه تروریستی 🔹موقع اذان از سمت زنان صدای جیغ آمد. ناگهان یک نفر به مقابل شبستان آمد و با کلاشینکف شروع به تیراندازی کرد. پس از آن به سمت حرم رفت و اطراف ضریح را به رگبار بست. 📚 @DasTanaK_ir
مرد ميلیاردري بود که مدتی به درد چشم مبتلا شده بود و خواب به چشم نداشت. براي مداواي چشم دردش انواع قرصها و آمپولها را بخود تزريق کرده بود اما نتيجه چنداني نگرفته بود. وي پس از مشاوره فراوان با پزشکان و متخصصان زياد به پزشک حاذق اما تجربی مراجعه کرد. پزشک تجربی پس از معاينه وي به او پيشنهاد کرد که مدتي به هيچ رنگي بجز رنگ سبز نگاه نکند. پس از بازگشت از نزد پزشک، او به تمام مستخدمين خود دستور ميدهد با خريد بشکه هاي رنگ سبز تمام خانه را با سبز رنگ آميزي کند.همينطور تمام اسباب و اثاثيه خانه را با همين رنگ عوض ميکند. پس از مدتي رنگ ماشين، ست لباس اعضاي خانواده و مستخدمين و هر آنچه به چشم مي آيد را به رنگ سبز و ترکيبات آن تغيير ميدهد و البته چشم دردش هم تسکين مي يابد. مدتي بعد مرد ميليونر براي تشکر، پزشک را به منزلش دعوت مي نمايد. پزشک نيز که با لباس نارنجي رنگ به منزل او وارد ميشود متوجه ميشود که بايد لباسش را عوض کرده و خرقه اي به رنگ سبز به تن کند. او نيز چنين کرده و وقتي به محضر بيمارش ميرسد از او مي پرسد آيا چشم دردش تسکين يافته؟ مرد ثروتمند نيز تشکر کرده و ميگويد :" بله . اما اين گرانترين مداوايي بود که تاکنون داشته‌ام. پزشک با تعجب به بيمارش ميگويد بالعکس اين ارزانترين نسخه اي بوده که تاکنون تجويز کرده ام، براي مداواي چشم دردتان، تنها کافي بود عينکي با شيشه سبز خريداري کنيد و هيچ نيازي به اين همه مخارج نبود. پ.ن. ۱. نميتوان تمام دنيا را تغيير داد، اما با تغيير ديدگاه و نگرش ميتوان دنيا را به کام خود درآورد. ۲. تغيير دنيا کار احمقانه اي است اما تغيير ديدگاه و يا نگرش ما ارزانترين و موثرترين روش است. ۳.در بيشتر موارد راه حل ساده تري نيز وجود دارد. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🔴لعنت بر «حسرت تان برای یک زندگی معمولی» که باعث شدید تا امروز زندگی ده ها نفر به پایان برسد. 🔻لعنت بر «بوسیدن به وقت ترسیدن» تان که باعث شدید تا امروز ده ها کودک جنازه پدرشان را ببوسند. 🔻لعنت بر شعار «زن، زندگی، آزادی» تان که پشت آن جز مرگ انسان ها و ویرانی یک کشور هیچ چیز دیگری نیست... 💬 امیرحسین ثابتی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
زن زندگی 😞😞 📚 @DasTanaK_ir
داعش مسئولیت حمله تروریستی به شاهچراغ رو بر عهده گرفت ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| طعمه زرد ◽️"تا به‌حال درباره اهمیت فکر کرده‌اید؟چرا دشمنان برای ضربه زدن به ایران از این عنوان استفاده می کنند؟" این موشن پاسخ این سوال رو می دهد. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
تو خفه که خودتم تو خون شهدای شیراز شریک هستی😡 📚 @DasTanaK_ir
تظاهرات گرگ‌ها ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
تظاهرات گرگ‌ها #زن_زندگی_آزادی ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinc
چوپان گله گوسفندان را به آغل برد و همه درهای آن را بست چون گرگ‌های گرسنه سر رسیدند درها را بسته یافتند و از رسیدن به گوسفندان ناامید شدند برگشتند تا نقشه ای برای بیرون آمدن گوسفندان از آغل پیدا کنند سرانجام ، گرگ‌ ها به این نتیجه رسیدند که راه چاره … برپایی تظاهراتی جلوی خانه چوپان است که در آن آزادی گوسفندان را فریاد بزنند !!! گرگ‌ها تظاهرات طولانی را برپا کردند و به دور آغل چرخیدند چون گوسفندان فریاد گرگ‌ها را شنیدند که از آزادی و حقوق شان دفاع می‌کنند برانگیخته شدند و به آن ها پیوستند آن ها شروع به انهدام دیوارها و درهای آغل با شاخ های شان کردند تا این که دیوارها شکسته شد و درها باز گردید و همگی آزاد شدند گوسفندان به صحرا گریختند و گرگ‌ها پشت سرشان دویدند چوپان صدا می زد و گاهی فریاد می کشید و گاهی عصایش را پرتاب می‌کرد تا بلکه جلوی شان را بگیرد اما هیچ فایده ای دستگیرش نشد گرگ‌ها گوسفندان را در صحرایی بدون چوپان و نگهبان یافتند آن شب … شبی تاریک برای گوسفندان آزاد و رها بود و شبی اشتها آور … برای گرگ‌های به کمین نشسته! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b