eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)💠
11.7هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
5.6هزار ویدیو
125 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
33.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دسته‌ی عزاداری رضاخان (وزیر جنگ) منظم‌ترین دسته‌ی عزا در تهران بود، خود رضاخان پابرهنه وسط این دسته راه می‌رفت و کاه به سرش می‌ریخت. ولی همین رضاخان وقتی به قدرت رسید روضه و عزاداری رو از اساس ممنوع کرد و حتی شب عاشورا توی تهران، دسته‌ی رقص و ساز و آواز راه می‌انداخت.😐 حواسمون باشه توی دسته‌ی کی می‌ریم عزاداری می‌کنیم. هر روضه‌ای، عزای اباعبدالله نیست. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
7.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗯تصاویر هوش مصنوعی از آخرین نبرد حضرت عباس(ع)🥀 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻 خاطره‌ای زیبا و امیدبخش در خصوص الهی ما 🔹حضرت آیت‌الله تعریف می‌کنند که ما سال ۱۳۴۳ در عراق خدمت امام رسیدیم همراه با شهید مهدی عراقی، شهید مهدی عراقی خیلی مورد علاقه امام بود. شهید عراقی از امام سوال کرد گفت شما هدفتون از این انقلاب چیه؟ فرمود من سه ماموریت دارم، نگفت سه هدف دارم، گفت ماموریت دارم یعنی یک فرمانده دارم: یک، شاه را سرنگون کنم دو، جمهوری اسلامی را مستقر کنم، سه، پرچم را به دست صاحب اصلیش بسپارم. (در سال ۴۳ که هیچ خبری از انقلاب نبود) سال ۵۷ شد انقلاب پیروز شد شاه سرنگون شد سال ۵۸ شد جمهوری اسلامی مستقر شد رفتیم دوباره پیش امام گفتیم آقا سه تا ماموریت داشتید، سومی چه خواهد شد؟ میگه امام سه بار فرمود محقق خواهد شد، محقق خواهد شد، محقق خواهد شد شهید عراقی سوال کرد آقا توسط خودتون؟ امام فرمود نخیر توسط اون کسی که بعد از من می‌آید.. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
جراحی شخصيت ✍ اندیشمندان معتقدند که وقتی که از کسی انتقاد می‌کنیم، داریم به نوعی جراحی شخصیت می‌کنیم. 🔶اما همانند جراحی که می‌خواهد توموری را از بدن بیماری خارج کند و هنگام جراحی مواظب است رگ و پی‌های سالم اطراف تومور آسیب نبیند ما هم باید مراقب باشیم. 🔶پس هنگامی که تیغ انتقاد را در دست می‌گیریم باید همان قسمتی را که لازم است زیر تیغ ببریم و مواظب قسمت‌های سالم شخصیت باشیم. 🔶مثلا وقتی می‌خواهیم از كسی به‌خاطر عدم مسئولیت‌پذیری انتقاد کنيم، نباید از واژه‌هایی مانند: از تو ناامید شدم، يا تو هیچی نمیشی و جملاتی که کل شخصیت را زیر سوال می‌برد استفاده کنيم. 🔶راه درست اين است كه پس از گوشزد کردن نکات مثبت شخصیت فرد، که مطمئنا همه دارا می‌باشند از عدم مسولیت‌پذیری وی نیز انتقاد كنیم. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم: اول: حسین (ع) حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود. تا آخر می‌‌ایستد. خودش و فرزندانش شهید می‌شوند. هزینه انتخابش را می‌‌دهد و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد. از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌ دوم: یزید همه را تسلیم می‌خواهد. مخالف را تحمل نمی‌‌کند. سرِ حرفش می‌‌ایستد. نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد. بی‌ آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد سوم: عمرِ سعد به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است. هم خدا را می‌خواهد هم خرما، هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت. هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را. هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را. نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد،نه‌ از خوشنامی. هم آب می‌خواهد هم آبرو. دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد. نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی ما آدمهایِ معمولی‌ راستش نه جرات و ارادهِ حسین (ع) شدن را داریم، نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست! من بیش از همه از عمر سعد شدن میترسم... ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
همه هست آرزويم كه ببينم از تو رويي چه زيان تو را كه من هم برسم به آرزويي؟! به كسي جمال خود را ننموده‏يي و بينم همه جا به هر زباني، بود از تو گفت و گويي! غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از ميانه، گويي! به ره تو بس كه نالم، ز غم تو بس كه مويم شده‏ام ز ناله، نالي، شده‏ام ز مويه، مويي همه خوشدل اين كه مطرب بزند به تار، چنگي من از آن خوشم كه چنگي بزنم به تار مويي! چه شود كه راه يابد سوي آب، تشنه كامي؟ چه شود كه كام جويد ز لب تو، كامجويي؟ شود اين كه از ترحّم، دمي اي سحاب رحمت! من خشك لب هم آخر ز تو تَر كنم گلويي؟! بشكست اگر دل من، به فداي چشم مستت! سر خُمّ مي سلامت، شكند اگر سبويي همه موسم تفرّج، به چمن روند و صحرا تو قدم به چشم من نه، بنشين كنار جويي! نه به باغ ره دهندم، كه گلي به كام بويم نه دماغ اين كه از گل شنوم به كام، بويي ز چه شيخ پاكدامن، سوي مسجدم بخواند؟! رخ شيخ و سجده‏گاهي، سر ما و خاك كويي بنموده تيره روزم، ستم سياه چشمي بنموده مو سپيدم، صنم سپيدرويي! نظري به سويِ (رضوانيِ) دردمند مسكين كه به جز درت، اميدش نبود به هيچ سويي‏ فصیح الزمان شیرازی ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
امام عصر(عج) چگونه با ۳۱۳ نفر جهان را فتح می‌کند؟! در مقاله‌ای چنین عنوان شده است: وقتی یک ژنرال ایرانی شیعه به نام "قاسم سلیمانی" می‌تواند ارتشی نیم‌سری و نیم‌نظامی چریک را در سطح خاورمیانه آماده سازی و تا آمریکای جنوبی و افریقا گسترش دهد که هیچ ارتشی درسطح جهانی تاب مقابله با آن را نداشته باشد، یا وقتی در مانورها بهترین ارتشهای جهان همچون ارتش آمریکا و اسرائیل مقابل آنها قرار می‌گیرند، به سمت نبرد فرسایشی پیش می‌روند و در نهایت درمانده و خسته، یا باید آتش‌بس استراتژیک، و یا شکست مذبوحانه را پذیرا باشند، می‌توان گفت: اگر در سطح جهانی فقط ۱٠٠ نفر نه ۳۱۳ نفر، از این چنین افرادی را شخصی در اختیار داشته باشد می‌تواند، ادعای رهبری و حکومت بر کل گیتی را داشته باشد!!! همین اندیشکده عنوان می‌کند: در زمانی که "داعش" به کردستان عراق یورش برد، کردستان عراق ۹٠ هزار نیرو و انواع سلاح‌های سبک، نیمه‌سنگین، و سنگین را در اختیار داشت، که در عرض فقط چند ساعت شکست خورد! و ناچاراً در آخرین لحظات سقوط، دست به دامان سردار ایرانی "حاج قاسم سلیمانی" شدند، او فقط با ۴٠ نیرو برای مقابله با اشغالگران داعشی وارد کردستان عراق شد، خودِ سرکرده کردهای عراق "آقای بارزانی" می‌گوید: وقتی او و چهل نیرویش را دیدم، پاهایم سست شده بود و گفتم: فقط همین چند نفر؟؟!!! اما وقتی خبر حضور "حاج قاسم" به گوش داعشی‌ها رسید، در نهایت ناباوری دیدیم که با شنیدن خبر حضور "حاج قاسم"، چند کیلومتر عقب نشینی استراتژیک نمودند!!! جالب آن‌که این چهل نفر، هر کدام متخصص یک قسمت از امور نظامی بودند؛ مثل: ▪︎ اطلاعات، ▪︎ خمپاره انداز، ▪︎ بی‌سیم‌چی، ▪︎ نقشه خوان، ▪︎ طراح جنگهای درون شهری، ▪︎ طراح جنگهای چریکی و شبانه، ▪︎ طراح جنگهای نامنظم و خط شکن ▪︎ و... بعد از پیروزی بر "داعش" بود که بارزانی می‌گوید: تازه فهمیدم چرا همه جا صحبت "لشکر یک نفره" در میان است!!! ما ۹٠ هزار نیرو در چند ساعت شکست خورده بودیم و "کردستان عراق" طومارش داشت در هم می‌پیچید، ولی یک نفر با ۴٠ نیروی زبده داعشِ تا بن دندان مسلح را عقب راند و کردستان را باز پس گرفت!!! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یارو به عنوان دامپرور نمونه کشور انتخاب می شه. خبرنگار ازش می پرسه: + شما به گاوهاتون چی می دید بخورن؟ - سفیدا یا سیاها؟ +خبرنگار: سفیدا. - علف می دم بخورن. + خبرنگار: به سیاها چی؟ - به اونا هم علف می دم! + خبرنگار: این گاوها رو کجا نگاه می دارید؟ - سفیدا یا سیاها؟ + خبرنگار: سفیدا. - توی یه گاوداری بزرگ. + خبرنگار: سیاها چی؟ - اون ها رو هم همون جا نگاه می دارم! + خبرنگار: این ها رو با چی تمیز می کنید؟ - سفیدا یا سیاها؟ + خبرنگار: سفیدا. - با آب. + خبرنگار: سیاها چی؟ - اون ها رو هم با آب! خبرنگاره عصبانی می شه می گه: آقا! شما چرا نژادپرستی می کنی؟ هی می‌گی سفیدا یا سیاها... چه فرقی دارن؟ - یارو می گه: بابا! آخه سفیدا مال خودم هستن. خبرنگار می گه: آها! پس بگو... مگه سیاها مال چه کسی هستند؟ یارو می گه: اونا هم مال خودم هستند! 🤣🤣🤣 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
🛎"زنگوله‌ای بر گردن" می‌گویند؛ "آقا محمد خان قاجار" علاقه خاصی به شکار روباه داشته. تمام روز را در پی یک "روباه می‌تاخته،" بعد آن بیچاره را می‌گرفته و دور گردنش، "زنگوله‌ای آویزان" می‌کرده و آخر ر‌هایش می‌کرده. تا اینجا ظاهراً مشکلی نیست. البته که روباه بسار دَویده، وحشت کرده، اما زنده ا‌ست؛ هم جانش را دارد، هم دُمش و هم پوستش. "می‌ماند آن زنگوله!" از این به بعد روباه هر جا که برود زنگوله توی گردنش صدا می‌کند! دیگر نمی‌تواند "شکار" کند، چون صدای زنگوله، شکار را فراری می‌دهد. بنابراین «گرسنه» می‌ماند. صدای زنگوله، "جفتش" را هم فراری می‌دهد، پس «تنها» می‌ماند. از همه بد‌تر، صدای زنگوله، خود روباه را «آشفته» می‌کند، «آرامش»‌ را از او می‌گیرد.! "این‌‌ همان بلایی است که انسان امروزی [مخصوصاً در دوران فضای مجازی] سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. فکر و خیال رهایش نمی‌کند!" زنگوله‌ای از "افکار منفی،" دور گردنش "قلاده"می‌کند. بعد خودش را گول می‌زند و فکر می‌کند که آزاد است، ولی نیست. برده افکار منفی خودش شده و هر جا برود آن‌ها را با خودش می‌برد، آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای یک زنگوله! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
سبک زندگی اسلامی در بخش پوشش عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ أَنَّ عَلِيّاً علیه السلام كَانَ يَقُولُ‏: يُسْتَحَبُ‏ لِلرَّجُلِ‏ إِذَا أَنْعَمَ‏ اللَّهُ عَلَيْهِ بِنِعْمَةٍ أَنْ يَرَى أَثَرَهَا عَلَيْهِ فِي مَلْبَسِهِ مَا لَمْ يَكُنْ شُهْرَةً. برای مرد مستحب است که وقتی خداوند نعمتی به او عنایت کرد، اثر آن نعمت در لباسش دیده شود، مادامی که لباس شهرت نباشد. از آداب مسلمانی این است که شخص، لباسش را پاك و تميز نموده، بوي خوش استعمال نمايد، خانه اش را با گچ سفيد كاري كند، آستانۀ خانه را جارو كند و قبل از غروب، خانه خود را روشن كند كه اين ها فقر را دور و رزق و روزي را زياد مي كند. مستحب است مسلمان خود را براي مسلمان ديگر زينت كند؛ براي دوستان و اهل خانه خود نيز يا غريبي كه مي خواهد، انسان را به هيئت نيكو ببيند. مستحب است انسان بهترين نوع لباس عرف جامعه خود را بپوشد و بين مردم اظهار دارايي نمايد، اگر چه در باطن دارا نباشد؛ مگر اينكه اظهار دارايي موجب اتهام ديگران به او شود. مرحوم مامقاني در كتاب سراج الشيعه في آداب الشريعه ص 8 مي نویسد: از مجموع روايات به دست مي آيد که شايسته است انسان، خوش لباس باشد و سزاوار نيست بدلباس باشد و به خود زهد را ببندد، مگر اينكه رئيس و مرجع در دين و امام عادل باشد كه به جهت همراهي با فقراي جامعه، مكلف به زهد واقعي است. وی ادامه می دهد: بهترين لباس ها در جنس و وصف لباس متعارف ما، بين متدينين است و بهترين لباس هر زمان، لباس خوبان اهل آن زمان است برای انسان جايز است تا لباس هاي متعددي داشته باشد و در هر زمان و موقعيتي يكي از آن ها را بپوشد؛ مثلاً براي مهماني، لباس مهماني و براي كار، لباس كار و براي خانه، لباس مخصوص داخل خانه را استفاده نماید. از امام صادق عليه السلام سؤال شد كه اين كار اسراف نيست؟. حضرت فرمودند: اين كار اسراف نيست، بلكه اسراف آن است كه انسان، لباسي را كه براي حفظ آبرو مي پوشد در وقت كار، خدمت و شغل از آن استفاده كند. برای انسان مكروه است در غير حال ضرورت عريان باشد، حتي اگر كسي هم او را نمي بيند و در این مسأله فرقي بین شب و روز نیست. اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايند: كسي كه عريان مي شود، شيطان به او نظر كرده و طمع مي كند؛ پس خود را بپوشانيد. پوشيدن شلوار و لباسِ زير برای ستر عورت مستحب بوده و كسي كه با شلوار و زيرجامه نماز بخواند، چهل برابر كسي كه لباس زير ندارد، ارزش دارد. متأسفانه امروزه برخي جوانان شلوارهايي با فاق كوتاه يا پيراهني كه كوتاه است، مي پوشند و این امر خلاف سبك اسلامي بوده و جايز نيست. از موارد ديگري كه در لباس نهي شده، آن است كه مرد پوشش زنانه و زن پوشش مردانه به تن كند و كسي كه چنين كند، مورد لعن رسول خدا صلي الله عليه وآله قرار گرفته است. پوشيدن لباس بسيار نازك هم مكروه است؛ همچنین لباسي كه در نهايت قرمزي باشد، مکروه بوده، مگر براي عروس. امام صادق عليه السلام فرمودند: خداوند متعال به يكي از پيامبران وحي فرمود: به مؤمنين بگو لباس دشمنان مرا نپوشند، خوراك مخصوص آنها را نخورند و اعمال و رفتار آنان را تقليد نكنند كه اگر چنين كنند، دشمنان من خواهند بود. همچنين مكروه است انسان دكمه لباس هاي خود را باز كند، مگر آن كه در بعضي اوقات به جهت ضرورت باز كند. مستحب است هنگام پوشيدن لباس از سمت راست شروع به پوشيدن كند و شلوار را در حال نشستن بپوشد. خشک کردن دست و صورت با لباس مکروه می باشد. براي كساني كه توانايي دارند، لازم است مؤمنيني كه قادر به تهيه لباس نيستند را ياري كنند كه فرشتگانِ رحمت براي او طلب مغفرت مي كنند. (خداوند متعال 70 هزار ملك را موكل مي كند كه تا دميده شدن صور براي او استغفار كنند) در روايت وارد شده كسي كه لباس زيادي دارد و بتواند به مؤمني كه به آن لباس احتياج دارد، بدهد و اين كار را نكند، مستحق عذاب الهي مي شود. احکام در خصوص لباس نمازگزار لباس نمازگزار باید پاك و مباح بوده و نجس، غصبي و از پوست مردار و حيوان حرام گوشت نباشد. مستحب است انسان لباس مخصوص نماز داشته باشد كه فقط هنگام خواندن نماز آن را بپوشد. مستحب است انسان عمامه داشته باشد و مستحب مؤكد است، هنگام نماز از عمامه استفاده كند كه ثواب نماز را دو برابر مي كند. براي كسي كه امامت جماعت را عهده دار مي شود، بدون عبا نماز خواندن مكروه است و در برخي نقل ها حتي براي غير روحانيون نيز نماز بدون عبا مكروه دانسته شده است. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
اثر شوفر یا جهل فرهیخته!   پس از آنکه «ماکس پلانک» جایزه نوبل را در سال ۱۹۱۸ می‌گیرد ، یک تور دور آلمان می‌ گذارد و در شهرهای مختلف درباره مکانیک کوانتوم صحبت می‌کند. چون هر دفعه دقیقاً یک محتوا را ارائه می‌کند، راننده‌ اش احساس می کند همه مطالب آن دانشمند را یاد گرفته است. راننده ماکس پلانک روزی به او می گوید: شما از تکرار این حرف‌ها خسته نمی‌شوید؟ من الان می توانم به جای شما این مطالب را برای دیگران ارائه کنم. اگر اجازه دهید من در مقصد بعدی که شهر مونیخ است، بجای شما سخنرانی کنم و شما لباس من را بپوشید و در جلسه بنشینید؟ برای هر دوی ما تنوعی ایجاد می‌شود. پلانک هم قبول می‌کند! شوفر خیلی خوب در جلسه درباره مکانیک کوانتوم صحبت می‌کند و شنونده‌ها هم خیلی لذت می‌برند. در انتهای جلسه فیزیک‌دانی که درجلسه بود، بلند می‌شود و سوالی علمی را مطرح می‌کند. شوفر که جواب سوال را اصلا نمی دانست، در نهایت خونسردی می‌گوید: «من تعجب می‌کنم که در شهری پیشرفته مثل مونیخ، سوال‌هایی به این اندازه پیش پا افتاده و ساده از من می‌پرسند ! این سوال شما را حتی شوفر من هم می‌تواند جواب دهد!سپس ازپشت تریبون رو کرد به ماکس پلانک که درجمع حضار نشسته بود، و گفت جناب شوفر ، لطفا شما به سوال ایشان پاسخ دهید»! ماکس ازجا برخواست و پاسخ آن فیزک دان را داد. درست است که راننده ماکس بلانک با زیرکی خاصی از این رسوایی نجات پیدا کرد، اما از آن پس، این «توّهم دانایی» را «اثر شوفر» می نامند. این تَوّهُم دانایی گاهی دربسیاری ازامور ازجمله (سیاست، اقتصاد، پزشکی و مدیریت ودین و فرهنگ) برای افراد سطحی نگر و اصطلاحا همه چیز دان پیش می آید. غافل ازاینکه علم ودانش در هررشته ای مانند کوه یخی است که بخش کمی از آن قابل رویت است و بخش اعظم آن را نمی‌توان مشاهده کرد. افراد سطحی‌نگر صرفا بخش قابل مشاهده دانش را می‌بینند و گمان می‌کنند که کل دانش را دریافت کرده‌اند ، در حالی که این فقط توهمی از دانایی است نه خود دانایی. توهم دانایی، یعنی فکر کنیم همه جوانب مطلبی را می‌دانیم، بنابراین قاطعانه درمورد آن اظهار نظر میکنیم ،در صورتی که اشتباه می‌کنیم. یعنی یا نمی‌دانیم و یا اشتباه و ناقص می‌دانیم. علت اصلی توهمِ دانایی ، تصور ناقص ما نسبت به تمام جوانب یک مطلب و سپس مقایسه‌ی دانش خودمان با همان تصور است. در مقابلِ «اثر شوفر» مفهومی وجود دارد که می‌توان آن را «جهلِ فرهیخته» نامید؛ همان چیزی که برای تفکر و پژوهش وجستجو گری نیازمند آنیم. زیرا نخستین گام در تلاش برای کسب دانایی، اقرار به جهل و غلبه بر توهم دانایی است. ما زمانی می توانیم به درک و فهم و دانایی خود امیدوار شویم که آنچه را که نمی دانیم با شهامت وجسارت بگوییم: «نمی دانم» ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b