⭕️نحوه شهادت شهید محسن حججی، که اکثریت از آن بی اطلاعند😭😭 ♨️امیدوارم خانواده #شهیدحججی هیچ وقت این صحبت‌ها رو نشوند؛ اما ما صد بار ببینیم و بشنویم😔 📣 کلیپ نحوه شهادت در لینک زیر👇👇👇 eitaa.com/joinchat/2281570324Cda4357ed01

سخنان جالب اکبر عبدی( بازیگر) درباره توجه ویژه حضرت آقا به وی 🔻صفحات ما | zil.ink/shobhe_shenasi

🔻 #حتما_ببینید 🔻 🎥 شرایط افزایش ۱۲۰ هزار تومانی یارانه چیه؟ 🔹 اگه جزو خانوارهای سه دهک اول هستید، با شرکت در مرحله جدید طرح ملی کالابرگ الکترونیکی هم یارانه‌ شما ۳۰ درصد افزایش پیدا میکنه و هم با پرداخت مابه‌التفاوت تورمی توسط دولت، میتونید تا آخر سال اقلام سبد طرح رو با پرداختی ثابت خریداری کنید. ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir

ششمین سالروز شهادت شهید حججی عزیز گرامی باد 💚 🆔 @Shobhe_ShenaSi

📍 "جیک والیس سایمونز"، سردبیر هفته‌نامه "جوئیش کرانیکل"، قدیمی‌ترین روزنامه یهودی جهان: قدرت نفوذ و رسوخ سپاه پاسداران، خواب را از چشمان اعضای ارشد امنیتی و دولتمردان بریتانیا ربوده است! 🔺️حکومت ایران برنامه خود را طبق افکار تشیع و ظهور امام زمان پیش می‌برد! ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir

🔸هزینه کردن کمک خیّرین در احتیاجات هیئت ⁉️ آیا جایز است در ایام محرم و یا ایام دیگر از افراد خیّر اموالی را جمع‌آوری کرده و با تقسیم آنها به سهم‌های مختلف، قسمتی را به قاری قرآن و مرثیه‌خوان و سخنران بدهیم و باقیمانده را برای برگزاری مجالس مصرف کنیم؟ ✅ اگر با رضایت و موافقت صاحبان اموال باشد، اشکال ندارد. ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir

روش خلاقانه برای تربیت فرزند😂 ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir

خبرررردااااار ❤️ 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈

وقتی آقامیری تو دهن آقامیری میزنه!! این ویدیو رو حتما ببینید و برای دیگران ارسال کنید تا با تناقض گویی های این موجود آشنا بشید… ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir

روزی دم یک روباه در حادثه ای قطع شد، روباه های گروه پرسیدند دم ات را چی شد ؟ چون روباهها نسلی مکار میباشند، گفت خودم قطع اش کردم گفتند چرا؟ این که بسیار بد می شود. روباه گفت نخیر ، حالا خوب آزاد و سبک احساس راحتی می کنم وقتی راه میروم فکر می کنم که دارم پرواز می کنم یک روباه دیگر که بسیار ساده بود رفت دم خود را قطع کرد و درد شدیدی داشت و نمی توانست تحمل کند رفت نزد روباه اولی و گفت برادر تو که گفته بودی که سبک شده ام و احساس راحتی میکنم من که بسیار درد دارم گفت صدایش را درنیاور اگر نه تمام روز روباه های دیگر به ما میخندند هر لحظه خوشی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود وگرنه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرارخواهیم گرفت. همان بود که تعداد دم بریده ها آنقدر زیاد شد که بعدا به روباه های دم دار می خندیدند نتیجه: وقتی در یک جامعه افراد مفسد زیاد میشود، آنگاه به افراد باشرف و باعزت میخندند و گاهی هم آن ها را دیوانه میگویند...!!! #امر_به_معروف #نهی_ازمنکر ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir

‍ دكتر سیدعبدالباقی مدرسی (فرزند شهید #مدرس) تصور می‌كنم دوره چهارم بود و شاید شش ماهی از عمر #مجلس می‌گذشت. یكی از روزها، نزدیك غروب، عده‌ای از #نمایندگان به مناسبتی كه حالا فراموش كرده‌ام به خانۀ ما آمدند. یكی از نمایندگان گفت: «حضرت آقا! من از طرف قاطبۀ نمایندگان استدعایی دارم كه امید دارم اجابت گردد.» مدرس با همان سادگی و لهجۀ خاص خود پاسخ داد: «در ولایت ما ضرب‌المثلی هست؛ می‌گویند سلام لر بی‌تمنا نیست. بفرمایید چه مطلبی است؟» آن نماینده اظهار داشت: «حضرت آقا مسبوقید كه #حقوق نماینده مبلغ صدتومان است و این برای ادارۀ زندگی كم است. ترتیبی دهید كه مجلس، این مبلغ را به دویست تومان برساند.» مدرس در جواب گفت: «نظر شما درست یا غلط، در مورد آن بحثی ندارم، ولی روزی كه انتخاب شدید مشخص بوده كه حقوق شما صد تومان است و با رضایت، وكالت را انتخاب كرده‌اید یا انتخابتان كرده‌اند. اگر حالا ناراضی هستید، باید #استعفا بدهید و اعلام كنید كه ما با حقوق دویست تومان حاضریم قبول نمایندگی كنیم. اگر موكلین یا آنها كه شما را انتخاب كرده‌اند، راضی شدند و باز به مجلس آمدید، حق دارید دویست تومان بگیرید. غیر از این هم راهی ندارید.» تنها در محراب (برگ‌هایی از زندگی شهید مدرس)، صفحه ۳۴ ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir

✳️ مثل اسیران کربلا 🔻 جلوی من حرکت می‌کرد که پام رو گذاشتم پشت پاشنه‌اش و ناخواسته کف کفشش جدا شد. اتفاق عجیب‌وغریبی بود؛ توی گشت پشت عراقیا و پونزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی! از سر شرم گفتم: «علی آقا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوش‌رویی نپذیرفت. 🔸 راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو لنگ‌لنگان اومده بود؛ بی‌هیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاول‌ها و زخم پاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد. اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب. پرسیدم: «چرا تشکر؟» گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کربلا!» و ادامه داد: «شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمام این مسیر برای من روضه بود؛ روضهٔ یتیمان اباعبدالله!» اشک چشمام رو پر کرد. 📚 برگرفته از کتاب #دلیل | روایت حماسهٔ نابغهٔ اطلاعات عملیات سردار #شهید_علی_چیت‌سازیان 📖 ص۷۴ 👤 #حمید_حسام ❤ #مثل_شهدا_زندگی_کنیم ــــــــــــــــ #داناب (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b