‼️ یادگیری انگلیسی با مطالب دینی؟ 😳😍
◽ آموزش رایگان زبان انگلیسی با محوریت
آموزه های اسلامی😍
◽ دوره های آموزش زبان برای تمام سطوح📗
◽ ارائه مدرک از موسسه بین المللی ائمه الهدی 💎
✅ اگر دوست داری زبان رو
با محتوای سالم😇 ،
جذاب 😎 و حرفه ای یاد بگیری 👌
این پیج رو از دست نده😉...‼️
https://eitaa.com/joinchat/1042350102C65cc60497d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدئو بدجور توی تیکتاک وایرال شده!
پلیس آلمان برای سرکوب حامیان فلسطین سگ آورد
اما سگه به خودشون حمله کرد😂😂😂
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🌺داستان زیبای گوهر شاد خاتون و کارگر عاشق
🆔 @dastanak_ir
گوهر شاد خاتون یکی از زنان باحجاب بوده همیشه نقاب به صورت داشته و خیلی هم مذهبی بوده او می خواست در کنار حرم امام رضا (ع) مسجدى بنا کند .
به همه کارگران و معماران اعلام کرد دستمزد شما را دو برابر مى دهم ولى شرطش این است که فقط با وضو کار کنید و در حال کار با یکدیگر مجادله و بد زبانى نکنید و با احترام رفتار کنید. و اخلاق اسلامى و یاد خدا را رعایت کنید . او به کسانى که به وسیله حیوانات مصالح و بار به محل مسجد میآورند علاوه بر دستور قبلى گفت سر راه حیوانات آب و علوفه قرار دهید و این زبان بسته ها را نزنید و بگذارید هرجا که تشنه و گرسنه بودند آب و علف بخورند . بر آنها بار سنگین نزنید و آنها را اذیت نکنید . اما من مزد شما را دو برابر مى دهم ..
گوهرشاد هر روز به سرکشی کارگران به مسجد میرفت؛ روزى طبق معمول براى سرکشى کارها به محل مسجد رفت بود، در اثر باد مقنعه و حجاب او کمى کنار رفت و یک کارگر جوانى چهره او را دید . جوان بیچاره دل از کف داد و عشق گوهرشاد صبر و طاقت از او ربود تا آنجا که مریض شد و بیمارى او را به مرگ نزدیک کرد. چند روزی بود که به سر کار نمیآمد و گوهر شادخاتون حال او را جویا شد . به او خبر دادند جوان بیمار شده لذا به عیادت او رفت..
چند روز گذشت و روز به روز حال جوان بدتر میشد. مادرش که احتمال از دست رفتن فرزند را جدى دید تصمیم گرفت جریان را به گوش ملکه گوهرشاد برساند .وگفت اگر جان خودم را هم از دست بدهم مهم نیست. او موضوع را به گوهرشاد گفت و منتظر عکس العمل گوهرشاد بود. ملکه بعد از شنیدن این حرف با خوشرویى گفت: این که مهم نیست چرا زودتر به من نگفتید تا از ناراحتى یک بنده خدا جلوگیرى کنیم؟ و به مادرش گفت برو به پسرت بگو من براى ازدواج با تو آماده هستم ولى قبل از آن باید دو کار صورت بگیرد . یکى اینکه مهر من چهل روز اعتکاف توست در این مسجد تازه ساز . اگر قبول دارى به مسجد برو و تا چهل روز فقط نماز و عبادت خدا را به جاى آور. و شرط دیگر این است که بعد از آماده شدن تو . من باید از شوهرم طلاق بگیرم . حال اگر تو شرط را مى پذیرى کار خود را شروع کن.
جوان عاشق وقتى پیغام گوهر شاد را شنید از این مژده حالش خوب شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم . جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نماز هایش ازدواج و وصال همسری زیبا بنام گوهرشاد باشد . روز چهلم گوهر شاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد . قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام مى شود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد . جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد : به گوهر شاد خانم بگو اولا از تو ممنونم و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با تو ندارم. قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد خانم نبودى ؟؟ جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بى تاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم ، ولى اکنون دلم به عشق خدا مى تپد و جز او معشوقى نمى خواهم . من با خدا مانوس شدم و فقط با او آرام میگیرم. اما از گوهر شاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم . . و آن جوان شد اولین پیش نماز مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد و شد یک فقیه کامل و او کسی نیست جز آیت اله شیخ محمد صادق همدانی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
🟢آیت الله بهجت؛ باباجان جواب همان است.
.
🟡 یکی از علما میفرمود: سالها پیش، یک روز خدمت آیتالله العظمی بهجت (ره) رفته بودیم. به ایشان گفتم: راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.
.
آقای بهجت (ره) فرمودند:
نمازتان را اول وقت بخوانید!
این عالم بزرگوار میگوید:
در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت میخوانیم!
.
یک سال از آن ماجرا گذشت، قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت (ره) برسم.
در راه به خودم گفتم:
این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همهجا برسم، چه راهی را معرفی میکند؟
.
وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت میکردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند:
بعضیها پیش ما میگویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان میگوییم نماز اول وقت بخوانید. میروند سال بعد میآیند، پیش خودشان میگویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت! دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره میخواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.
سالروز پانزدهمین سال رحلت
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
11.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا آیت الله بهجت نماز شب را ترک کرد؟!
🔹 به مناسبت سالروز درگذشت، مجتهد و مرجع عالیقدر آیتالله بهجت
🔻صفحات ما | zil.ink/shobhe_shenasi
✅️تا حالا فک کردی سرد مزاج به کی میگن؟؟🤔
❌کسی که پشت گلوش خلط جمع میشه
❌کف پاش داغه اما سردی اذیتش میکنه
❌شکم و پهلو پیدا کرده
❌نفخ و ورم شدید معده داره
❌مدام کسل و خسته س
❌به شدت عصبانی و بی حوصله شده
❌دچار ریزش مو و ضعف حافظه شده
❌کمکاری تیرویید پیدا کرده
🔴 به فکر سلامتی خود و خانواده باشید‼️‼️ خیلی مهمه❇️
✅ اگه یک یا چند مورد از این موارد رو دارید قد و وزن و سن دقيق تون شماره تماس به کارشناس سلامتتون بفرستید 🙌🌸
https://formafzar.com/form/he5tm
https://formafzar.com/form/he5tm
8.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟡 آیا جنها هم پیامبر دارند؟
🟢 جن، موجودی عاقل، مختار و مُکلَّف است اما وجود عقل به تنهایی برای تشخیصِ تکلیف کافی نیست بنابراین جنها مانند انسانها نیاز دارند به پیامبری الهی که بتواند از طریق وحی، حقایق غیبی را دریافت کند و به آنها یاد دهد.
📚 @DasTanaK_ir | داناب
داناب (داستانک+نکاتناب)
🎙وصیتنامه #صوتی شهید ناصر باغانی 🌸 رهبر حکیم انقلاب: 🔹جا دارد وصیت نامه این جوانِ مومنِ پرشورِ از ج
:
⭕️ این وصیتنامه را بیستبار بخوانید!
▶️ رهبر معظم انقلاب:
یک جوانِ پُرشورِ مؤمنِ ازجانگذشتهی سبزواری، شهید ناصر باغانی، وصیّتنامه دارد. او یک جوانِ در سنین حدود بیست سال است. جا دارد که انسان آن وصیّتنامهاش را ده بار بخواند، بیست بار بخواند! بنده مکرّر خواندهام.
📝 گزیدهای از وصیتنامه شهید ۱۹ ساله، ناصرالدین باغانی
🔹اینجانب ناصرالدین باغانی بندهی حقیر در درگاه خداوندم. چند جملهای را به رسم وصیت مینگارم:
🔸سخنم را دربارهی عشق آغاز میکنم.
ما را به جرم عشق موأخذه میکنند. گویا نمیدانند که عشق گناه نیست! امّا کدام عشق؟
🔹خداوندا، معبودا، عاشقا، مرا که آفریدی عشق به پستان مادر را به من یاد دادی، امّا بزرگتر شدم و دیگر عشق اولیه مرا ارضاء نمیکرد، پس عشق به پدر ومادر را در من به ودیعت نهادی. مدتی گذشت، دیگر عشق را آموخته بودم امّا به چه چیز عشق ورزیدن را نه!
🔸به دنیا عشق ورزیدم به مال و منال دنیا عشق ورزیدم. به مدرسه عشق ورزیدم. به دانشگاه عشق ورزیدم، امّا همهی اینها بعدِ مدت کمی جای خود را به عشق حقیقی و اصیل داد یعنی عشق به تو. (یَومَ لا یَنْفَعُ مال وَلا بَنُون ) فهمیدم که وقتی شرایط عوض شود یَفِرّالْمرءَ مِنْ اَخیهِ و صاحِبَتهِ و بَنیهِ و اُمّهِ وَاَبیهِ، پس به عشق تو دل بستم.
🔹بعد از چندی که با تو معاشقه کردم یکباره به خود آمدم و دیدم که من کوچکتر از آن هستم که عاشق تو شوم و تو بزرگتر از آن هستی که معشوق من قرار گیری.
🔸فهمیدم در این مدت که فکر میکردم عاشق تو هستم اشتباه میکردهام، این تو بودی که عاشق من بودهای و من را میکشاندهای!
🔹اگر من عاشق تو بودم باید یکسره به دنبال تو میآمدم. ولیکن وقتی توجه میکنم میبینم که گاهی اوقات در دام شیطان افتادهام ولی باز مستقیم آمدهام؛ حال میفهمم که این تو بودهای که به دنبال بندهات بودهای، و هرگاه او صید شیطان شده، تو دام شیطان را پاره کردهای و هر شب به انتظار او نشستهای تا بلکه یک شب او را ببینی.
🔸حالا میفهمم که تو عاشق صادق بندهات هستی، بنده را چه، که عاشق تو بشود؛ عَنقا شکار کرکس نشود دام باز گیر.
🔹آری تو عاشق من بودی و هر شب مرا بیدار میکردی و به انتظار یک صدا از جانب معشوق مینشستی. اما من بدبخت ناز میکردم و شب خلوت را از دست میدادم و میخوابیدم! اما تو دست بر نداشتی و آنقدر به این کار ادامه دادی تا بالاخره منِ گریز پای را به چنگ آوردی و من فکر میکردم که با پای خود آمدهام
🔸وه چه خیال باطلی! این کمند عشق تو بود که به گردن من افتاده بود. مرا که به چنگ آوردی به صحنهی جهادم آوردی، تا به دور از هر گونه هیاهو با من نرد عشق ببازی. من در کار تو حیران بودم و از کرم تو تعجب میکردم.
🔹آخر تو بزرگ بودی و من کوچک؛ تو کریم بودی و من لئیم؛ تو جمیل بودی و من قبیح؛ تو مولا بودی و من شرمنده از این همه احسان تو بودم...
🔻امّا شهادت چیست؟
🔸آن هنگام که رزمندهای مجاهد، بسوی دشمن حق میرود و ملائک به تماشای رزم او مینشینند و شیطان ناله بر میآورد و پای به فرار میگذارد و ناگهان غنچهای میشکفد، آن هنگام را جز شهادت چه نام میتوانیم داد؟
🔹شهادت خلوت عاشق و معشوق است .شهادت تفسیر بردار نیست. ای آنانی که در زندان تن اسیرید، به تفسیر شهادت ننشینید که از درک قصۀ شهادت عاجزید. فقط شهید میتواند شهادت را درک کند.
🔸شهید کسی نیست که ناگهان به خون بغلتد و نام شهید به خود گیرد. شهید در این دنیا قبل از این که به خون بتپد، شهید است. و شما همچنان که شهیدان را در این دنیا نمیتوانید بشناسید و بفهمید، بعد از وصلشان نیز نمیتوانید درکشان کنید. شهید را شهید درک میکند. اگر شهید باشید شهید را میشناسید و گرنه آئینۀ زنگار گرفته، چیزی را منکعس نمیکند که نمیکند.
🔹برخیزید و فکری به حال خود بکنید که شهید به وصال رسیده است و غصه ندارد. شهیدان به حال شما غصه میخورند، و از این در عجبند و حیرت میکنند که چرا به فکر خود نیستید!
🔸به خود آیید و زندان تن را بشکنید. قفس را بشکنید و تا سر کوی یار پرواز کنید و بدانید که برای پرواز ساخته شدهاید نه برای ماندن در قفس! این منزل ویران را رها کنید و به ملک سلیمان در آیید...
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
داناب (داستانک+نکاتناب)
🟡 ضرب المثلهای جزء پنجم به یک کشمش گرمی اش میشود و به یک غوره سردی اش. ۲۸ نساء اول پند، وانگه بن
🟢 ضرب المثلهای جزء ششم
یک بام و دو هوا. نساء ۱۵۰
کاسه داغتر از آش شدید. ۱۷۱
کار را که کرد؟ آنکه تمام کرد. مائده ۳
آدم باید گذشت داشته باشد. ۱۳
کاسه داغتر از آش شدید. ۱۷,۷۷
حق گرفتنی است نه دادنی. ۲۳
دیوار کوتاهتر از ما پیدا نکرده. ۲۴
غضب اولش دیوانگی است و آخرش پشیمانی. ۳۰,۳۱
ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است. ۳۹
دیوار موش دارد موش هم گوش دارد. ۴۲
قصاص به قیامت نمیماند. ۴۵
در کار خیر، حاجت هیچ استخاره نیست. ۴۸
کار امروز را به فردا میفکن. ۴۸
بیدی نیست که از این بادها بلرزد. ۵۴
📚برگرفته از کتاب گلستان ضرب المثلهای قرآنی
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
دانابی شو؛ دانا شو!👇👇
📚 @dastanak_ir
11.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کوتاه: کفش دزدک
جالبه حتما ببینید....
📚 @DasTanaK_ir | داناب
🕊 کمک #فوری برای ترمیم یک داغ سنگین!
#روایت_یک_غم
🏮مادری به علت اختلاف خانوادگی مورد اسید پاشی قرار میگیره ؛ صورتش کاملا میسوزه و یک چشمش نابینا میشه! حالا برای ترمیم بخشی از صورت و حفظ بینایی اندکش، نیازمندِ حمایت درمانی ِ؛اون بعد از حادثه با کودکش تنها شدن و سرپرستی ندارن!
🍃برای تامین بخشی از هزینه های #درمانی این مادر آسیب دیده و بازگشت امید به زندگی شون، با هر مبلغی که #توان دارید سهیم باشید؛
شماره کارت #رسمی به نام مجموعه جهادی #چشم_به_راه و شبا خادم گروه 👇
●
۵۸۹۲۱۰۷۰۴۶۶۶۸۸۵۴●
۵۰۴۱۷۲۱۱۱۱۹۲۷۱۱۸●
۵۰۴۱۷۲۱۱۱۲۰۹۱۹۸۹
IR870700001000113923804003🌐 به #چشم_به_راه بپيونديد 👇 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/joinchat/1141702867C96cbd042ef ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود.