eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.6هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5هزار ویدیو
110 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
تفاوت مسافر و راحل ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
﷽نماز خربزه ای⁦⚠️⁩ شهید در کتاب نفیس داستان‌های شگفت نقل می‌کند: مرحوم شیخ الاسلام مزبور – علیه الرحمه – فرمود : شنیدم از عالم بزرگوار وسید عالیمقدار امام جمعه بهبهانی ( اسم شریفش را نیز نقل فرمود ولی بنده فراموش کرده ام ) که در اوقات تشرف به مکه معظمه روزی به عزم تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مکان مقدس از خانه خارج لطف خدا و ناسپاسی بنده شدم ، در اثنای راه ، خطری پیش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد و با کمال سلامتی از آن خطر رو به مسجد آمدم ، نزدیک در مسجد ، خربزه زیادی روی زمین ریخته بود و صاحبش مشغول فروش آنها بود ، قیمت آن را پرسیدم گفت آن قسمت ، فلان قیمت و قسمت دیگر ارزانتر و فلان قیمت است ، گفتم پس از مراجعت از مسجد می خرم و به منزل می برم . پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم ، در حال نماز در این خیال شدم که از قسمت گران آن خربزه بخرم یا قسمت ارزانترش و چه مقدار بخرم و خلاصه تا آخر نماز در این خیال بودم و چون از نماز فارغ شده خواستم از مسجد بیرون روم ، شخصی از در مسجد وارد و نزدیک من آمد و در گوشم گفت خدایی که تو را از خطر مرگ ، امروز نجات بخشید آیا سزاوار است که در خانه او نماز خربزه ای بخوانی ؟ فورا متوجه عیب خود شده و بر خود لرزیدم ، خواستم دامنش را بگیرم او را نیافتم مرا غرض زنماز آن ب‍ُود که پنهانی حدیث درد فراق تو با تو بگزارم وگرنه این چه نمازی بُود که من بی تو نشسته روی به محراب و دل به بازارم ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
امام على عليه السلام: دروغگو و مرده يكسانند؛ زيرا برترى زنده بر مرده به اعتماد بر اوست. پس اگر به سخن او اعتمادى نشود، زنده نيست الكَذّابُ و المَيّتُ سَواءٌ؛ فإنّ فَضيلَةَ الحَيِّ علَى المَيّتِ الثِّقَةُ بهِ، فإذا لَم يُوثَقْ بكَلامِهِ بَطَلَت حَياتُهُ غررالحكم حدیث 2104 🆔 @hadisgraph ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
این راز پُر از عذاب پیشت باشد تصویر من ِ خراب پیشت باشد شاید که محرمت نبودم آقا این اشک علی‌الحساب پیشت باشد 💔 ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
مکالمه دو جنین در شکم مادر : 🔸اولی: تو به زندگی بعد زایمان اعتقاد داری؟ 🔹دومی: آره حتما. یه جایی هست که می تونیم راه بریم شاید با دهن چیزی بخوریم 🔸اولی: امکان نداره. ما با جفت تغذیه می شیم. طنابشم انقد کوتاهه که به بیرون نمی رسه. اصلا اگه دنیای دیگه هم هست چرا کسی تاحالا از اونجا نیومده بهمون نشونه بده. 🔹دومی: شاید مادرمونم ببینیم 🔸اولی: مگه تو به مامان اعتقاد داری؟ اگه هست پس چرا نمی بینیمش 🔹دومی: به نظرم مامان همه جا هست. دور تا دورمونه. 🔸اولی: من مامانو نمی بینم پس وجود نداره. 🔹دومی: اگه ساکت ساکت باشی صداشو می شنوی و اگه خوب دقت کنی حضورشو حس می کنی…. 🔺این مکالمه چقدر آشناس! تا حالا بودن خدا را اینطوری به همين سادگی حس نكرده بودم؛ ــــــــــــــــــ ☑️با داســـتانڪــــبدرخشید👇 🆔 @dastanak_ir
‍ ▪️ایشان ناشناس میدون خراسانه ،روبروی بوستان کوثر ، اوستا جلیل موتور ساز ،بهترین موتور ساز تهرون و از اولین یاران دکتر چمران تو جنگ های نا منظم ،کسی که ترک موتورش چند بار آقا رو برده بود برا شناسایی مناطق جنگی ،سال 61 که ترکش خمپاره درست خورد تو جمجمه اش، گفتن ‏شهید شد و بردنش سرد خونه ،ولی تو سردخونه دیدن که زنده است و الان این جمجمه ای که داره مصنوعیه ،حالا از دست راستش هم بگذریم که کلا کار نمیکنه. 🔻چند سال بعد به همراه پدرش میرن جماران خدمت امام (ره) ، جلیل میخواد امام رو بغل کنه که اطرافیان اجازه نمیدن ،اینجاست ‏که آقای خامنه ای میگن:«ایشان را می‌شناسم، ازخودمان هستند، ما را در سوسنگرد چندبار برای شناسایی بردند» وقتی امام جلیل رو بغل میکنن وکاسه ی سرشو میبینن ، گریه میکنن ، اوستا جلیل حتی نمیتونه حرف بزنه فقط چند کلمه:سلام، بله، آقا،نه و یا علی 🔻باباش جانباز انقلاب ، برادرش شهید جنگ خودش هم شهید زنده ـ جلیل میخنده: وقتی پدرش از امام تعریف میکنه ـ گریه میکنه : وقتی پدرش از خاطرات ابوالفضل برادر شهیدش میگه . و با اشاره از پدرش میخواد سکوت کنه: وقتی که پدرش می‌خواد از کارهایی که جلیل در جبهه مرده بودحرف بزنه... 🔻فقط‏ خواستم بگم خیلی مردی اوستا جلیل به مولا خیلی مردی تویی که زبونت ، جمجمه ات ،دستت و کل بدنت رو دادی . . . تا من و امثال من امروز باشیم شاید لب باز نکنی و نگی که چیکارا برامون کردی ولی چشمات شهادت میدن که کم نزاشتی دمت گرم 💬 vahidjafari ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
زیبایی امروز تو گنجی ابدی نیست بیچاره تو و دلخوشی رو به زوالت ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
💢امام علی(ع) و نظارت بر بازار امام در بازارهاى كوفه می‌گشتند مى‌ايستادند و می‌فرمودند: اى تاجران! پيش از داد و ستد، از خداوند طلب نيكى کنید، و با آسان‌گيرى در معامله، از خداوند بركت جوئيد، و به خريداران نزديك شويد. خود را به زيور حلم و بردبارى زینت دهيد، و از سوگند خوردن خوددارى كنيد، و از دروغ بپرهيزيد، و از ستم كناره گيريد، و با مظلومان به انصاف رفتار نمائيد، و به رباخوارى نزديك مشويد. كم فروشى نكنيد، و چيزى از حقّ مردم كم نگذاريد، و در منجلاب فساد فرو نرويد. سپس بازمى گشتند و در محلّى براى رسيدگى به كارهاى مردم مى‌نشستند. 📚امالی مجلس۲۳، شماره ۳۱ مباهله قرن۲۱ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🍁🍃 🍁🍃 🍁🍃 بزرگترین خودآزاری ما آدم ها خاطره بازی ست !! در گذشته غرق می شویم و وسط خاطرات دست و پا می زنیم ... گاهی با خاطره ای لبخند می زنیم و گاهی بغض می‌کنیم ، دلتنگ روزها و آدم هایی می شویم که دیگر نیستند ... گذشته را مثل یک فیلم هزار بار در ذهنمان مرور می کنیم ، به تماشای خاطرات تلخ و شیرین می نشینیم و حال و آینده را فراموش می‌کنیم ... حسرت روزهایی را می خوریم که تمام شده و هرگز برنمی گردند... چشم هایمان را می‌بندیم و به گذشته سفر می کنیم برای همین فرصت های زندگی را نمی بینیم و یکی یکی از دست می دهیم ... فراموش می‌کنیم عمق دریای خاطرات انتها ندارد ... هر چه بیشتر در خاطرات غرق شویم بیرون آمدن سخت تر می شود ... فراموش می کنیم زمان برای هیچکس نایستاده ... کاش کسی دست هایمان را بگیرد ، چشم هایمان را باز کند و بگوید: "از خاطرات بیرون بیا، خودآزاری کافیست" ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
✨﷽✨ 🌼داستان کوتاه و پندآموز🌼 ✍️پادشاهی را وزیری عاقل بود از وزارت دست برداشت پادشاه از دگر وزیران پرسید وزیر عاقل کجاست؟ گفتند از وزات دست برداشته و به عبادت خدامشغول شده است پادشاه نزد وزیر رفت و از او پرسید از من چه خطا دیده ای که وزارت را ترک کرده ای؟ گفت از پنج سبب: اول: آنکه تو نشسته می‌بودی و من به حضور تو ایستاده می‌ماندم اکنون بندگی خدایی می‌کنم که مرا دروقت نماز هم ، حکم به نشستن می‌کند دوم: آنکه طعام می‌خوردی و من نگاه می‌کردم اکنون رزاقی پیدا کرده‌ام که اونمی خورد و مرا می‌خوراند سوم: آنکه توخواب می‌کردی و من پاسبانی می‌کردم اکنون خدای چنان است که هرگز نمی‌خوابد و مرا پاسبانی می‌کند چهارم: آنکه می‌ترسیدم اگر تو بمیری مرا از دشمنان آسیب برسد اکنون خدای من چنان است که هرگز نخواهد مرد و مرا از دشمنان آسیب نخواهد رسید پنجم: آنکه می‌ترسیدم اگر گناهی از من سرزند عفو نکنی، اکنون خدای من چنان رحیم است که هر روز صد گناه می‌کنم و اومی بخشاید . ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
17.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥از ماسکِ تَن تا ماسکِ روح! ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir
🏴 شال و لباس مشکی ما را بیاورید 🏴 حی علی العزا که محرم رسیده است فرارسیدن ماه محرم و ایام عزاداری حضرت اباعبدالله(ع) و شهدای کربلا تسلیت‌باد ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @dastanak_ir