داناب (داستانک+نکاتناب)
❌فوری نیاز به حداقل ۵۰۰ نیروی جهادی در بیمارستان های اصفهان. به یاری کادر درمان بشتابیم. #یا_معین
گزارش یک زوج طلبه جهادی در بیمارستان الزهرا
۱۳۹۹/۷/۱۸
جمعه
#روز_سوم_شیفت
منتخب یک
توی بخش 1 فقط منو همسرم بودیم
امروز غیر از صحبت و آشنایی با مریض ها؛ همراه آقا مهدی به درخواست پرستاری تب و اکسیژن خون و قند بیمارا رو چک کردیم خیلی تجربه جالبی بود وما با استقبال و تشکر پرستاری روبه رو شدیم. حتی مریض ها براشون جالب بود.
مریض ها میپرسیدند که شما خانواده این !!!وقتی جواب مثبت ما رو میشنیدند گاهی خوشحال میشدند و بعضیاشون هم اشکشون جاری میشد.... اه..... چقدر سخته دیدن اشک پیرمردی که تنهاست.....
دوستی ما با مریضها بیشتر و بیشتر میشه و دلتنگیمون وقتی تو خونه ایم بیشتر. امروز و دیروز که خونم دلم تو راه رو بخشِ توی اتاقای مریض ها بالای سر تخت ده چند بار خواستم زنگ بزنم و صداشو بشنوم....مهربونی اون خانم مثل مادرمه......
همسرم میگفت: این که حس کنی الان باید بری سر به مریضی بزنی دست خودت نیست این الهام خداست اینو وقتی فهمیدم که تو زمان استراحتم داشتم مریضها رو تو ذهنم چک میکردم که دیگه کی مونده که باید برم پیشش یادم به تخت 10 افتاد .
وقتی رفتم تو، حاج خانم و دخترش بودند به من میگن فرشته نجات......(امان از وقتی که اینطوری خطاب میشی میخای سربه تن خودت نباشه ولی مردم چقدر ترو خوب میبینند چقدر آزار دهندست....)
گفتم چرا فرشته؟ گفت : تو این سه روز هر وقت مامانم به مریم فکر کرده و حالش خوب نبوده تو امدی جالب نیست؟ انگار مریم نیست ولی تو به جای مریم میای نکنه از طرف مریمی ؟ خدایا به دل داغدار مادرش صبر بده.....
#قرارگاه_جهادی_طلاب_و_روحانیون_استان_اصفهان
#جبهه_مردمی_سلامت
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یک روز جوانی نزد روحانی مسجد رفت و از او پرسید: معنی این بیت از شعر حافظ چیست؟
مرید پیر مغانم ز من مرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد
روحانی یک هفته مهلت خواست و بعد یک هفته جوان را فرا خواند و به او گفت: منظور از پیر مغان حضرت علی (ع) و منظور از شیخ حضرت آدم است زیرا حضرت آدم وعده کرد که از گندم نخورد اما خورد اما حضرت علی با آن که وعده نکرده بود هرگز در دوران خلافت خود نان گندم نخورد و نان جو اختیار کرد
بعد از مدتی روحانی مرد و سال بعد و در شب عاشورا به خواب جوان آمد و به او گفت من پارسال برای تو تفسیری کرده ام که هنگامی که به این دنیا آمدم و حقایق بر من آشکار شد معنی درست آن را دریافته ام:
منظور از پیر مغان امام حسین (ع) است و منظور از شیخ حضرت ابراهیم است چرا که حضرت ابراهیم وعده کرد که اسماعیل را قربانی کند اما حضرت حسین (ع) با آن که وعده نکرده بود تمام فرزندان خود را در عاشورا و در راه خدا قربانی کرد.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
♦️مرد با همسر و فرزندش در حال عبور از پل معلق اهواز بودند.
از روبرو دو سرباز آمریکایی و انگلیسی مست ! به طرف آنها می آمدند.سرباز آمریکایی با چشمان دریده به زن خیره شده و تلوتلوخوران به سمتش می آمد.گویا قصد بدی داشت؛ مرد جلو رفت تا از ناموسش دفاع کند؛ دعوا شد.مردم جمع شدند؛ پاسبان های ایرانی هم بودند!! سربازهای مست، مرد را از بالای پل به رودخانه انداختند. مردم با عصبانیت از پاسبان ها خواستند تا آنها را دستگیر کنند؛ گفتند: ماحق دستگیری و محاکمه آنهارا نداریم!! (بخاطر قانون کاپیتولاسیون)پدر جلوی چشم زن وبچه اش غرق شد.
دو سرباز آمریکایی و انگلیسی بلندبلند میخندیدند و دور می شدند.
مادر و فرزند نرده های پل را گرفته بودند و هق هق کنان می گریستند.
🔴37 سال بعد
♦️ "شما وارد محدوده آبهای جمهوری اسلامی ایران شده اید. بدون مقاومت تسلیم شوید."این صدای بلندگوی قایق سپاه ایران بود که به طرف تفنگداران امریکایی در نزدیکی یک جزیره ایرانی می آمد...
وقتی شناورهای ایرانی به قایق امریکایی رسیدند،آنها با ترس و خفت، دستها را بالا بردند. و برای همیشه تصویر درازکشیدن سربازان امریکا در مقابل ایران را بر صفحه رسانه ها حک کردند. و سرانجام، باعذرخواهی از ایران، آزاد شدند.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
#حسن شدی که کریمان فقط دوتا باشند ؛
دوتا کریم در عالم برای ما باشند ؛
حسن شدی که اگر از #بقیع برگشتند
کبوتران همه راهی #سامرا باشند🕊
#امام_حسن_عسگری🏴
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✅ رفع شبهات؛ ماموریت مهم امام حسن عسکری علیهالسلام (۱)
#اختصاصی_داناب | @dastanak_ir
على بن حسن بن سابور نقل کرده است: «در زمان امام حسن عسکری(ع) قحطی سختی پیدا شد، به همین جهت خلیفه وقت دستور داد که مردم از شهر بیرون روند و نماز استسقا (نماز باران) بخوانند. پس مردم سه روز بیرون رفتند و دعا خواندند و نماز گزاردند، اما باران نیامد، در روز چهارم جاثلیق بزرگ مسیحیان به همراه تعدادی از مسیحیان و راهبان به صحرا رفتند تا برای نزول باران دعا کنند. در میان اینان راهبى بود که چون دست به دعا برداشت، از آسمان باران بارید. مسیحیان، در روز دوم نیز بیرون رفتند و پس از دعای آن راهب، باران بارید. در نتیجه این واقعه، بسیاری از مردم دچار شک و تردید شده و تعجب کردند و حتی برخی به دین مسیحیت میل پیدا کردند.
خلیفه به نزد امام حسن عسکرى(ع) فرستاد در حالیکه او زندانی بود. او را بیرون آوردند و به او گفتند: به فریاد امت جدّت برس که بیم از هلاک آنها است. امام(ع) فرمود: من فردا بیرون میروم و انشاء اللَّه شک را از میان مردم زایل میکنم. جاثلیق در روز سوم و در حالیکه راهبان با وى بودند، بیرون رفت. امام حسن عسکرى(ع) نیز با تعدادی از اصحاب خود به بیرون رفتند، پس چون امام آن راهب را در حالی دید که دست خود را بلند کرده بود، دستور داد که دست راست آن راهب را باز گردانند و آنچه در میان دو انگشت او است، بیرون بیاورند. از میان دست راهب، یک استخوان سیاهى را بیرون آوردند. آنحضرت استخوان را گرفت و به آن راهب فرمود: الآن دعا کن تا هوا ابری شود و باران ببارد. او دعا کرده و طلب باران نمود، اما هوا گشوده شد و آفتاب نمایان گشت؛ خلیفه وقت به امام رو کرد و گفت: ای ابا محمد!(ابا محمد کنیه امام بوده است) این چه استخوانی است؟ فرمود: این مرد از قبر پیامبرى از پیامبران خدا، عبور میکرد و این استخوان را یافت و آنرا در دست گرفت. و «مَا کُشِفَ عَنْ عَظْمِ نَبِیٍّ إِلَّا هَطَلَتِ السَّمَاءُ بِالْمَطَر»؛ استخوان پیامبری نمایان نمیشود مگر اینکه از آسمان باران خواهد بارید».
گفتنی است؛ این روایت با اندک تفاوتی در برخی منابع اهل سنت آمده است.
(اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 2، ص 429، نشر بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ق.)
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
✅ رفع شبهات؛ ماموریت مهم امام حسن عسکری علیهالسلام (۲)
#اختصاصی_داناب | @dastanak_ir
«ابن شهر اشوب» مى نویسد: «اسحاق کِنْدى» که از فلاسفه اسلامو عرب به شمار مى رفت و در عراق اقامت داشت، کتابى تالیف نمود به نام «تناقضهاى قرآن»! او مدتهاى زیادى در منزل نشسته و گوشه نشینى اختیار کرده و خود را به نگارش آن کتاب مشغول ساخته بود. روزى یکى از شاگردان او به محضر امام عسکرى(علیه السلام) شرفیاب شد. هنگامى که چشم حضرت به او افتاد، فرمود:
آیا در میان شما مردى رشیدوجود ندارد که گفته هاى استادتان «کندى» را پاسخ گوید؟ شاگرد عرض کرد: ما همگى از شاگردان او هستیم و نمى توانیم به اشتباه استاد اعتراض کنیم. امام فرمود: اگر مطالبى به شما تلقین و تفهیم شود مى توانید آن را براى استاد نقل کنید؟
شاگرد گفت: آرى، امام فرمود:
از اینجا که برگشتى به حضور استاد برو و با او به گرمى و محبت رفتار نما و سعى کن با او انس و الفت پیدا کنى. هنگامى که کاملاً انس و آشنایى به عمل آمد، به او بگو: مسئله اى براى من پیش آمده است که غیر از شما کسى شایستگى پاسخ آن را ندارد و آن مسئله این است که: آیا ممکن است گوینده قرآناز گفتار خود معانى اى غیر از آنچه شما حدس مى زنید اراده کرده باشد؟
او در پاسخ خواهد گفت: بلى، ممکن است چنین منظورى داشته باشد. در این هنگام بگو شما چه مى دانید، شاید گوینده قرآنمعانى دیگرى غیر از آنچه شما حدس مى زنید، اراده کرده باشد و شما الفاظ او را در غیر معناى خود به کار برده اید؟ امام در اینجا اضافه کرد: او آدم باهوشى است، طرح این نکته کافى است که او را متوجه اشتباه خود کند.
شاگرد به حضور استاد رسید و طبق دستور امام رفتار نمود تا آنکه زمینه براى طرح مطلب مساعد گردید. سپس سوال امام را به این نحو مطرح ساخت:
آیا ممکن است گویندهاى سخنى بگوید و از آن مطلبى اراده کند که به ذهن خواننده نیاید؟ و به دیگر سخن: مقصود گوینده چیزى باشد مغایر با آنچه در ذهن مخاطب است؟ فیلسوف عراقى با کمال دقت به سوال شاگرد گوش داد و گفت: سوال خود را تکرار کن. شاگرد سوال را تکرار نمود. استاد تاملى کرد و گفت: آرى، هیچ بعید نیست امکان دارد که چیزى در ذهن گوینده سخن باشد که به ذهن مخاطب نیاید و شنونده از ظاهر کلام گوینده چیزى بفهمد که وى خلاف آن را اراده کرده باشد.
استاد که مى دانست شاگرد او چنین سوالى را از پیش خود نمىتواند مطرح نماید و در حدّ اندیشه او نیست، رو به شاگرد کرد و گفت: تو را قسم مى دهم که حقیقت را به من بگویى، چنین سوالى از کجا به فکر تو خطور کرد؟
شاگرد: چه ایرادى دارد که چنین سوالى به ذهن خود من آمده باشد؟ استاد: نه، تو هنوز زود است که به چنین مسائلى رسیده باشى، به من بگو این سوال را از کجا یاد گرفتهاى؟
شاگرد: حقیقت این است که، «ابو محمد» (امام حسن عسکرى (علیه السلام)) مرا با این سوال آشنا نمود.
استاد: اکنون واقع امر را گفتى. سپس افزود: چنین سوال هایى تنها زیبنده این خاندان است.
آنگاه استاد با درک واقعیت و توجه به اشتباه خود، دستور داد آتشى روشن کردند و آنچه را که به عقیده خود درباره «تناقضهاى قرآن» نوشته بود تماماً سوزاند! (سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، موسسه امام صادق(علیه السلام)، قم، 1390ه.ش، ص 628.)
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حدیثی که ضربالمثل شد
🔹«از مکافات عمل غافل مشو | گندم از گندم بروید جو ز جو» ترجیعبند مشهوری که شاعر گمنامی دارد؛ شاعری در اشعارش از احادیث اهل بیت (ع) تأثیر پذیرفته و در این ترجیعبند به حدیثی از امام حسن عسکری(ع) استناد کرده است.
🔹منْ یَزْرَعْ خیراً یَحْصُدْ غِبطةً و منْ یَزْرَعْ شَرّاً یَحصُد ندامَةً، لِکُلِّ زارعٍ ما زَرَعَ (بحارالانوار، ج۷۵، ص ۳۷۳)
(هرکس نیکی بکارد، خوشی درو میکند و هرکس بدی بکارد، حاصلش پشیمانی است. برای هر کشتکار، همان است که کاشته است.)
🔸هشتم ربیعالاول سالروز شهادت امام حسن عسکری(ع) و آغاز امامت حضرت مهدی(عج) است.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💡ساده بگم💡
لباسِ شهادت قوارش تک سایزه
اندازه ی بدن هر کسی نمیشه!
باید صاحبش پیدا بشه...
•••✾•🌿🌺🌿•✾•••
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فکر میکنی نقاشیه؟ گوشی رو بچرخون
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
پرنده ها - @mer30tv.mp3
4.24M
#قصه_کودکانه
هر شب
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
شیوه جدید گدایی در آمریکا
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💐ای نعمت باطنی عالم مهدی
💐وی نور دل نبی خاتم، مهدی
💐تکمیل نموده رب به تو نعمت ها
💐ای نعمت جاری دمادم ، مهدی
🌷 سالروز آغاز امامت و ولایت گل سرسبد عالم هستی، تبریک و تهنیت
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج💔
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b