فرق ببخشید و ممنون!
🔸عذرخواهی چیز خیلی خوبیه، اما باید از کلمات جای درستشون استفاده کنیم، پس ...
1⃣ نگیم «ببخشید که ازت کمک میخوام»، بجاش بگیم «ممنون که کمکم کردی»
2⃣ نگیم «ببخشید که زیاد صحبت میکنم» بگیم «ممنون که به حرفام گوش میدی»
3⃣ یا مثلا به فرزندمون یاد بدیم تو مدرسه بجای «ببخشید زیاد سوال میکنم» بگه «ممنون که به سوالاتم جواب میدید»
👈 یادتون نره
عذرخواهی کردن اصلا چیز بدی نیست، اما استفاده اشتباه از کلمات میتونه روی عزت نفس ما تاثیر بذاره.
👈 یادتون نره
عذرخواهی برای وقتیه که خواسته یا ناخواسته اشتباهی انجام دادید.
#نکات_زندگی
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
😑میگفتسالهاقبلتوخواب
دیدمدرخانهقدیمیدوطبقهای
هستموازپلهپایینمیآمدمو
حضرتآقا(مقاممعظمرهبری)
داشتنمیآمدنبالا.🙈
سلامدادمجوابسلام👋
راباایننکتهجوابداد:🤝
'آقاسیدمحمدحسینعلیکسلام'
منتاچندروزیدرپوستخودم
نمیگنجیدموخوشحالبودم.
چونمنخیلیساداترو💓
دوستدارموخودممخیلی
دوستداشتمسیدباشمواز😎
طرفیهمهمسرمسیدهاست.
علاقهایهمبهشهیدعمادمغنیه
داشتملذااسمجهادیمروگذاشتم
❤️«سیدعماد»❤️
🍎#شهیـــدمدافعحــرم
🍏#محمدحسینبشیری
🍎#سالروز_شهادت
📚 @dastanak_ir
طرح کلی خلاصه عالی.pdf
2.05M
خلاصه کتاب طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن
اثر مقام معظم رهبری حضرت آیت اله خامنه ای دام ظله
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#جمعه_بازی
🎥 اینم یه بازی که با وسایل بازیافتی و ارزون میشه ساخت و با اون بچهها رو تو خونه سرگرم کرد.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
بزرگی درعالم خواب دید که کسی به او می گوید: فردا به فلان حمام برو وکار روزانه ی حمامی را از نزدیک نظاره کن.
دو شب این خواب را دید و توجه نکرد ولی فردای شب سوم که خواب دید به آن حمام مراجعه کرد دید حمامی با زحمت زیاد و د ر هوای گرم از فاصله ی دوربرای گرم کردن آب حمام هیزم می آورد و استراحت را بر خود حرام کرده است.
به نزدیک حمامی رفت وگفت: کار بسیار سختی داری ،در هوای گرم هیزم ها را از مسافت دوری می آوری و... حمامی گفت:این نیز بگذرد.
یکسال گذشت برای بار دوم همان خواب را دید ودوباره به همان حمام مراجعه کرد دید آن مرد شغلش عوض شده ودر داخل حمام از مشتری ها پول می گیرد. مرد وارد حمام شد و گفت: یک سال پیش که آمدم کار بسیار سختی داشتی ولی اکنون کار راحت تری داری، حمامی گفت: این نیز بگذرد.
دوسال بعد هم خواب دید این بار زودتر به محل حمام رفت ولی مرد حمامی را ندید وقتی جویا شد گفتند: او دیگر حمامی نیست در بازار تیمچه ای(پاساژی) دارد ویکی از معتمدین بزرگ است.
به بازار رفت و آن مرد را دید گفت: خدا را شکر که تا چندی پیش حمامی بودی ولی اکنون می بینم معتمد بازار وصاحب تیمچه ای شده ای،حمامی گفت: این نیز بگذرد. مرد تعجب کرد گفت: دوست من ، کار و موقعیت خوبی داری چرا بگذرد؟
چندی که گذشت این بار خود به دیدن بازاری رفت ولی او آن جا نبود .
مردم گفتند: پادشاه فرد مورد اعتمادی رابرای خزانه داری خود می خواسته ولی بهتر از این مرد کسی را پیدا نکرد و او در مدتی کم از نزدیکترین وزیر پادشاه شد و چون پادشاه او را امین می دانست وصیت کرد که پس از مرگش او را جانشینش قرار دهند کمی بعد از وصیت، پادشاه فوت کرد اکنون او پادشاه است.
مرد به کاخ پادشاهی رفت و از نزدیک شاهد کارهای حمامی قبلی و پادشاه فعلی بود
جلو رفت خود را معرفی کرد وگفت: خدا را شکر که تو را در مقام بلند پادشاهی می بینم پادشاه فعلی وحمامی قبلی گفت: این نیز بگذرد.
مرد شگفت زده شد و گفت: از مقام پادشاهی بالاتر چه می خواهی که باید بگذرد؟
ولی مرد سفر بعدی که به دربار پادشاهی مراجعه کرد.
گفتند: پادشاه مرده است ناراحت شد به گورستان رفت تا عرض ادبی کرده باشد مشاهده کرد بر روی سنگ قبری که در زمان حیاتش آماده نموده حک کرده ونوشته است این نیز بگذرد.
هم موسم بهار طرب خیز بگــــذ رد
هم فصل ناملایم پاییز بگــــــــــذ رد
گر نا ملایمی به تو کرد از قـضــــــا
خود را مساز رنجه که این نیز بگذ رد
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
چرچیل و راننده تاكسی
چرچیل (نخست وزیر سابق انگلیس) روزی سوار تاکسی شده بود و به دفتر BBC برای مصاحبه میرفت. هنگامی که به آن جا رسید به راننده گفت: آقا لطفا نیم ساعت صبر کنید تا من برگردم.
راننده گفت: نه آقا! من می خواهم سریعا به خانه بروم تا سخنرانی چرچیل را از رادیو گوش دهم.
چرچیل از علاقهی این فرد به خودش خوشحال شد و یک اسکناس ده پوندی به او داد.
راننده با دیدن اسکناس گفت: چرچیل! کیه ولش کن اگر بخواهید، تا فردا هم اینجا منتظر میمانم.
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
خرگوش کوچولو(ناخن حویدن) - @mer30tv.mp3
4.64M
#قصه_کودکانه
هر شب
یک قصه جذاب و آموزنده
برای کودکان دلبند شما🥰
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شوخی رهبر انقلاب با بازیگر تیم ملی بسکتبال
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💠درمسیر کربلا بودم که ...
✍️علامه حِلّی(ره) می گوید: شب جمعه ای به قصد زیارت امام حسین علیه السلام به سوی کربلا می رفتم، در حالی که تنها و سوار بر الاغ بودم و تازیانه ی کوچکی برای راندن مَرکب در دست داشتم. در بین راه عربی پیاده آمد و با من همراه و هم کلام شد. کم کم فهمیدم شخص دانشمندی است؛ وارد مسائل علمی شدیم، برخی از مشکلات علمی که داشتم از او پرسیدم، عجیب اینکه همه را پاسخ مناسب و دقیقی فرمود! متحیر شدم که او کیست؟ که این همه آمادگی علمی دارد؟!
در این حال به فکرم رسید از او بپرسم آیا این امکان وجود دارد که انسان حضرت صاحب الزمان (عجل الله فرجه) را ببیند؟ ناگهان بدنم را لرزشی گرفت و تازیانه از دستم افتاد. آن بزرگوار خم شد و تازیانه را در دستم گذاشت و فرمود: «چگونه صاحب الزمان را نمی توانی ببینی در حالی که اکنون دستِ او در دستِ توست»
💥پس از شنیدن این جمله، بی اختیار خود را از روی چهارپا بر زمین انداختم تا پای امام را ببوسم اما از شدّتِ شوق، بی هوش بر زمین افتادم... پس از اینکه به هوش آمدم کسی را ندیدم.
#جمعههای_مهدوی
📚 عبقری الحسان، ج۲، ص۶۱
📚 منتخب الأثر، ج۲، ص۵۵۴
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
.
📚 @dastanak_ir
یک پیرمرد بازنشسته، خانه جدیدی در نزدیکی یک دبیرستان خرید.
یکی دو هفته اول همه چیز به خوبی و در آرامش پیش می رفت
تا این که مدرسه ها باز شد.
در اولین روز مدرسه، پس از تعطیلی کلاسها سه تا پسربچه در خیابان راه افتادند و در حالی که بلند بلند با هم حرف می زدند،هر چیزی که در خیابان افتاده بود را شوت می کردند و سروصداى عجیبی راه انداختند.
این کار هر روز تکرار می شد و آسایش پیرمرد کاملاً مختل شده بود.
این بود که تصمیم گرفت کاری بکند.
روز بعد که مدرسه تعطیل شد، دنبال بچه ها رفت و آنها را صدا کرد و به آنها گفت:
«بچه ها شما خیلی بامزه هستید و من از این که می بینم شما اینقدر نشاط جوانی دارید خیلی خوشحالم.
من هم که به سن شما بودم همین کار را می کردم.
حالا می خواهم لطفی در حق من بکنید.
من روزی هزار تومان به هر کدام از شما می دهم که بیائید اینجا و همین کارها را بکنید.»
بچه ها خوشحال شدند و به کارشان ادامه دادند.
تا آن که چند روز بعد، پیرمرد دوباره به سراغشان آمد و گفت:
ببینید بچه ها متأسفانه در محاسبه حقوق بازنشستگی من اشتباه شده و من نمی توانم روزی صد تومان بیشتر به شما بدهم. از نظر شما اشکالی ندارد؟
بچه ها گفتند: «صد تومان؟ اگر فکر می کنی ما به خاطر روزی فقط صد تومان حاضریم این همه بطری نوشابه و چیزهای دیگر را شوت کنیم، کورخواندی. ما نیستیم.»
و از آن پس پیرمرد با آرامش در خانه جدیدش به زندگی ادامه داد!
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
16.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سریال آقازاده را نمیبینید؟ 🙁
👈حاجی کم آوردم !
این پروندهها، این خبرها ، این داستانها...
تو هر پروندهای که باز میکنم عکس یکی است عین خودم ، عین آقام...
همه ریش دارند ، بعضیهاشون جای مهر روی پیشانی دارند...
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▪️همه از فرار مغزها و مهاجرت تحصیلی ایرانیها میگویند، اما هیچکس نمیگوید ۴۶ دانشگاه کشورمان دانشجوی خارجی میگیرند، نمیگوید طبق آمار ۴۰هزار دانشجوی خارجی در ایران داریم که ۴هزار نفرشان پزشکی میخوانند و ۱۶درصدشان در مقطع دکترا تحصیل میکنند
عادت داریم خوبیهای خودمان را نبینیم
💬 دانيال معمار
ــــــــــــــــ
#داناب (داستانکونکاتناب)
👇👇👇
📚 @dastanak_ir