💎معرفی ۵۷ عنوان کتاب که توسط رهبر معظم انقلاب تقریظ نگاری شده است
1 🔹 «آن بیست و سه نفر»
2 🔹 پنجرههای تشنه
3 🔹 «سفر به قبله»
4 🔹 «گلستان یازدهم»
5 🔹 «وقتی مهتاب گم شد»
6 🔹 دختر شینا
7 🔹 آب هرگز نمیمیرد
8 🔹 فرنگیس
9 🔹 در کمین گل سرخ
10 🔹 آتش به اختیار
11 🔹 اردوگاه عنبر
12 🔹 بابانظر
13 🔹 پا به پای باران
14 🔹 پایی که جا ماند
15 🔹 پرواز شماره 22
16 🔹 پیشانی شیشهای
17 🔹 تپههای لاله سرخ
18 🔹 تیپ 83
19 🔹 جدال در زیویه
20 🔹 جشن حنابندان
21 🔹 جنگ پابرهنه
22 🔹 جنگ خیابانی
23 🔹 خداحافظ کرخه
23 🔹 فرمانده من
24 🔹 دا
25 🔹 دسته یک
26 🔹 دشت شقایقها
27 🔹 زندهباد کمیل
28 🔹 سفر به شهر زیتون
29 🔹 سفر به قلهها
30 🔹 شانههای زخمی خاکریز
31 🔹 عبور از آخرین خاکریز
33 🔹 ضربت متقابل
34 🔹 گزارش یک بازجویی
35 🔹 لشکر خوبان
36 🔹 مدال و مرخصی
37 🔹 مقتل
38 🔹 نجیب
39 🔹 نورالدین پسر ایران
40 🔹 نونی صفر
41 🔹 همپای صاعقه
42 🔹 هنگ سوم
43 🔹 یادداشتهای خرمشهر
44 🔹 یادداشتهای ناتمام
45 🔹 یاد یاران
46 🔹 یاور صادق
47 🔹 از الوند تا قراویز
48 🔹 خاکهای نرم کوشک
49 🔹 خط فکه
50 🔹 عباس دستطلا
51 🔹 فرهنگ جبهه: شوخ طبعیها
52 🔹 من زندهام
53 🔹 «سرباز کوچک امام»
54 🔹 «تَن تَن و سندباد»
55 🔹 «رهنمای طریق»
56 🔹 «دختران آفتاب»
57 🔹 «حماسه هویزه»
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
جدول مدیریت اعمال ماه رجب در قالب یک برنامه روزانه
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▪️شهادت مظلومانه حضرت امام علی بن محمد الهادی(علیهالسلام) را به محضر فرزندشان حضرت ولیعصر(أرواحنافداه) و شیعیان و محبین آن حضرت تسلیت و تعزیت عرض میکنیم.
📚 @DasTanaK_ir
🔻امام هادی (علیهالسلام) میفرمایند: «مَنْ رَضِیَ عَنْ نَفْسِهِ کَثُرَ السَّاخِطُونَ عَلَیْهِ»؛ یعنی کسیکه از خودش راضی باشد، خیلیها از او ناراحت میشوند.
🏴 شهادت امام هادی علیهالسلام تسلیت باد
📚 @DasTanaK_ir
🌹 نیروهای مسلح حضرت امام هادی (ع)
♦️ متوکل عباسی برای تهدید و ارعاب امام هادی علیه السلام او را احضار کرد و دستور داد هر یک از سپاهیانش کیسه (و توبره) خود را پراز خاک قرمز کنند و در جای خاصی بریزند.
♦️تعداد سپاه او که نود هزار نفر بود، خاکهای کیسه های شان را روی هم ریختند و تلّ بزرگی از خاک را ایجاد کردند. متوکل با امام هادی علیه السلام روی آن خاکها قرار گرفتند و سربازان و لشکریان او در حالی که به سلاح روز مسلح بودند، از برابر آنان رژه رفتند.
♦️خلیفه ستمگر عباسی از این طریق می خواست آن حضرت را مرعوب سازد و از قیام علیه خود باز دارد. حضرت برای خُنثی نمودن این نقشه، به متوکل رو کرد و فرمود:
♦️«آیا می خواهی سربازان و لشکریان مرا ببینی؟»
♦️متوکل که احتمال نمی داد حضرتش سرباز و سلاح داشته باشد، یکوقت متوجه شد که میان زمین و آسمان پر از ملائکه مسلح شده، و همگی در برابر آن حضرت آماده اطاعت میباشند. آن ستمگر از دیدن آن همه نیروی رزمی، به وحشت افتاد و از ترس غش کرد.
♦️چون به هوش آمد، حضرت فرمود:
⬅️ «نَحْنُ لا نُناقِشُکُمْ فِی الدُّنْیا نَحْنُ مُشْتَغِلُونَ بِاَمْرِ الاْآخِرَةِ فَلا عَلَیْکَ شَی ءٌ مِمّا تَظُنُّ؛(8)
♦️ در دنیا با شما مناقشه نمی کنیم [چرا که] ما مشغول امر آخرت هستیم. پس آنچه گمان می کنی، درست نیست.»
📚 الخرائج و الجرائح، راوندی، ص 400، شماره 6
#امام_هادی علیه السلام
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
7.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
طنز|جواهری در قصر
#شاه_دزد
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
داستان حبه انگور‼️
روزی به مسجدی رفتیم که امام مسجد دوست پدرم بود گفت داستان بنا شدن این مسجد در این شهر قصه عجیبی دارد ، برایتان تعریف کنم:
روزی شخص ثروتمندی یک من انگور میخرد و به خدمتکار خود میگوید انگور را به خانه ببر و به همسرم بده و به سر کسب و کاری که داشته میرود ، بعدازظهر که از کارش به خانه برمیگردد به اهل و عیالش میگویدلطفا انگور را بیاور تا دور هم با بچه ها انگوربخوریم.
هممسرش باخنده میگوید:
من و فرزندانت همه انگور ها را خوردیم ،خیلی هم خوش مزه و شیرین بود...
🍀مرد با تعجب میگوید:
تمامش را خوردید...‼️
زن لبخند دیگری میزند و میگوید بله تمامش را...
مرد ناراحت شده میگوید:
*یک من(سه کیلو)انگور خریدم یه حبه ی اون رو هم برای من نگذاشته اید‼️الان هم داری میخندیجالب است‼️خیلی ناراحت میشود و بعد از اندکی که به فکر فرو میرود...*
*ناگهان از جا برخواسته از خانه خارج میشود...*
*🍀همسرش که از رفتارش شرمنده شده بوداو را صدا میزند...ولی هیچ جوابی نمی شنود.*
*مرد ناراحت ولی متفکر میرود سراغ کسیکه املاک خوبی در آن شهر داشته...*
*به او میگوید:یک قطعه زمین میخواهم در یک جای این شهر که مردمش به مسجد نیاز داشته باشند وآنرا نقدا خریداری میکند ، سپس نزد معمار ساختمانی شهر رفته ، و از او جهت ساخت و ساز دعوت بکار میکند...و میگوید:بی زحمت همراه من بیایید...او را با خود بر سر زمینی که خریده بود برده و به معمار میگوید: میخواهم مسجدی برای اهل این محل بنا کنید و همین الان هم جلو چشمانم ساخت و ساز را شروع کنید....*
*🍀معمار هم وقتی عجله مرد را می بیند...تمام وسایل و کارگران را آورده و شروع کرد به کار کردن و ساخت و مسجد میکند...،*
*مرد ثروتمند وقتی از شروع کار مطمئن میشود به خانه برمیگردد.*
*همسرش به او میگوید:*
*کجا رفتی مرد...‼️*
*چرا بی جواب چرا بی خبر؟؟؟؟*
*مرد در جواب همسرش میگوید..:*
*هیچ رفته بودم یک حبه انگور از یک من مالی که در این دنیا دارم برای سرای باقی خودم کنار بگذارم، و اگر همین الان هم بمیرم دیگر خیالم راحت است ، که حداقل یک حبه انگور ذخیره دارم.*
*🍀همسرش میگوید چطور...مگه چه شده؟اگر بابت انگورها ناراحت شدید حق باشما بوده ما کم لطفی کردیم معذرت میخواهم....*
*مرد با ناراحتی میگوید:*
*شما حتی با یک دانه از یک من انگور هم بیاد من نبودید و فراموشم کردید البته این خاصیت این دنیاست و تقصیر شما نیست...جالب اینست که این اتفاق در صورتی افتاده که من هنوز بین شما زنده هستم،چگونه انتظار داشته باشم بعد از مرگم مرا بیاد بیاورید و برایم صدقه دهید؟؟؟وبعد قصه خرید زمین و ساخت مسجد را برای همسرش تعریف میکند....*
*🍀امام جماعت تعریف میکرد که طبق این نقل مشهور بین مردم شهر
الان چهارصد سال است که این مسجد بنا شده،*
۴۰۰ سال است این مسجد صدقه جاریه برای آن مرد میباشد ،چون از یک دانه انگور درس و عبرت گرفت...
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
تهرانیه و اصفهانیه میرن تو یه شیرینی فروشی ، تهرانیه سه تا شیرینی میزاره تو جیبش میاد بیرون میگه زرنگی بچه تهرونی ها رو دیدی! اصفهانیه میگه بیا تا یه چشمه زرنگی اصفهانیها رو نشونت بدم ، میرن داخل شیرینی فروشی، به فروشنده میگه میخوام یه معجزه نشونت بدم، سه تا شیرینی میگیره میخوره، فروشنده میپرسه خب کجاش معجزه بود ؟ میگه سه تا شیرینی که خوردم سالم تو جیب این آقاست... 😁😁😁
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
دعا باید مثل ماه باشد...
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
حدیث خوبان
تا رسد دستت به خود، شو کارگر
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
بوستان حدیث
#داناب (داستانکونکاتناب)
http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یکی از طرفدارای پر و پا قرص کانال #داناب پر کشید و آسمانی شد 😢
صالح جان سلام ما را به ارباب برسان😘
📚 @DasTanaK_ir