همینکه کتاب خوبی چاپ میشد می خریدند و مطالعه میکردند اگر کتاب را می پسندیدند
سریع سفارش میدادند چندین جلد از اون کتاب را بخریم
صفحه اول کتاب می نوشتند «مسجد ملک»
هیچ وقت اسم خودشون را نمی نوشتند
چند جلد از کتاب را توی قفسه کتاب مسجد ملک قرار میدادند
به اقوام و دوستان و هر کس با ایشون مرتبط بود کتاب را امانت میدادند
یکی از اقوام میگفت هر وقت برای احوال پرسی بهشون زنگ میزدم یه جوری بحث را به کتاب میکشوندند و منو ترغیب به خواندن اون کتاب میکردند و به محض دیدنم بهم میدادند🙂
در راه خانه تا مسجد هم کتاب را روی پاشون قرار میدادند و به همسایه و مغازه دار کتاب میدادند
در دیدار بعدی سراغ میگرفتند اگر خونده بود ،کتاب بعدی
اغلب صحبتهای ما با ایشون در مورد کتاب بود..
گاهی آنچنان با اشتیاق از کتابی تعریف میکردند که برای خوندنش توی خونه دعوا میشد
حتی در کتاب خواندن هم به بقیه خیر می رسوندند💔
مسلمان باید خیرش به بقیه برسه....
مسلمان شهیدم!
چشم براه خیر شما هستیم... از خدایی که نزدشان روزی می خورید خیرمان را بخواهید
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
#مسلمان_شهید
#کتاب
#زنده_باد
کانال جانبازشهیدحاج اصغرعبدالهی درایتا(خاطرات،عکس،فیلم...) eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090
آدرس گروه
داناب (داستانک+نکاتناب)
امروز کنار مزار شهید عبداللهی بودم. بنری مزین به عکس شهدا در کنار مزار شهید، مشاهده میشد که گویا بر
یکی از بیشترین صحنه هایی که در طول عمرمون از پدرجون می دیدیم صحنه تلاوت قرآن بود
صبح ها بعد از بیداری
میانه روز
قبل از غروب
شبها قبل از خواب
این برنامه را جمع بزنید با چندین ساعتی که در مسجد به پسر ها قرآن تدریس می کردند
یکی از هیجان انگیز ترین گفتگو ها برای ایشون ،مباحثه در مورد آیات قرآن بود 💔
حتی خواب ها را بر اساس قرآن تعبیر می کردند و عجیب درست هم بود
در مسجد هم با صبوری و مداومت و جایزه های ارزشمند، قرآن را در رگ و پوست و گوشت صدها جوون تزریق کردند🙂
مادر قبل از شهادت شون تعریف میکردند که پدرجون گفته اند:
آنقدر قرآن را دوست دارم که دلم میخواد توی قبرم هم روی دستهام قرآن بگذارند تا در قبر هم قرآن تلاوت کنم😭
وقتی برنامه محفل را می بینم با خودم میگم: احتمالا یکی از مهمانان ویژه برنامه محفل در آسمانها و بهشت پدرجون هستند🥺
پی نوشت: هدیه به روح شهید قرآنی و استاد اخلاق سوره قرآنی تلاوت کنیم شاید ما را در محضر بالاترین استاد قرآنِ عالم حضرت رسول یاد کنند💔
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
#زندگی_قرآنی
گروه شهید عبداللهی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090
دیروز سر مزار شهید عبداللهی،دختر جوانی در حال زیارت مزار شهید با حال و توجه بود ..
با حال منقلب ماجرای خودش و شهید را برامون تعریف کرد:
« من رفیق شهیدی داشتم که باهاش مأنوس بودم
قبل از اربعین ،دلم خیلی کربلا میخواست
خیلی ناگهانی مزار خاکی شهید عبداللهی را دیدم و با دل شکسته گفتم: اگر شما میتونید برای کربلای من کاری بکنید زیر قبه براتون دعا میکنم...
خیلی عجیب دو روز بعد کربلا قسمتم شد🥺
زیر قبه برای شهید زیارت عاشورا با صد لعن و سلام خواندم.
لحظه ای هم که چشمم به گنبد حضرت ابالفضل افتاد ویژه بیادشون بودم. من خیلی مدیون شهید هستم😭
ایشون هر چه خواستم بهم دادند»
و من مرور میکنم خاطرات دل سپاری پدر را به حضرت ابالفضل ...
و ارادت و محبت خاصشون را
و شعری که هنگام بیماری به زائران کربلا توصیه میکردند هنگام دیدن گنبد حضرت ابالفضل از طرف ایشون به حضرت بگند:
ما همه مهمان توییم ابالفضل
ریزه خور خوان توییم ابالفضل
😭😭😭😭😭😭😭
شهید صبورم!
الان مهمانی در آغوش محبوبتون حضرت ابالفضل خوش میگذره؟؟
ما را یاد میکنید ریزه خوار خوان مولا😭
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090
داناب (داستانک+نکاتناب)
امروز کنار مزار شهید عبداللهی بودم. بنری مزین به عکس شهدا در کنار مزار شهید، مشاهده میشد که گویا بر
#سیره_شهدا
همینکه کتاب خوبی چاپ میشد می خریدند و مطالعه میکردند اگر کتاب را می پسندیدند
سریع سفارش میدادند چندین جلد از اون کتاب را بخریم
صفحه اول کتاب می نوشتند «مسجد ملک»
هیچ وقت اسم خودشون را نمی نوشتند
چند جلد از کتاب را توی قفسه کتاب مسجد ملک قرار میدادند
به اقوام و دوستان و هر کس با ایشون مرتبط بود کتاب را امانت میدادند
یکی از اقوام میگفت هر وقت برای احوال پرسی بهشون زنگ میزدم یه جوری بحث را به کتاب میکشوندند و منو ترغیب به خواندن اون کتاب میکردند و به محض دیدنم بهم میدادند🙂
در راه خانه تا مسجد هم کتاب را روی پاشون قرار میدادند و به همسایه و مغازه دار کتاب میدادند
در دیدار بعدی سراغ میگرفتند اگر خونده بود ،کتاب بعدی
اغلب صحبتهای ما با ایشون در مورد کتاب بود..
گاهی آنچنان با اشتیاق از کتابی تعریف میکردند که برای خوندنش توی خونه دعوا میشد
حتی در کتاب خواندن هم به بقیه خیر می رسوندند💔
مسلمان باید خیرش به بقیه برسه....
مسلمان شهیدم!
چشم براه خیر شما هستیم... از خدایی که نزدشان روزی می خورید خیرمان را بخواهید
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
📚 @DasTanaK_ir | داناب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهید
فرماندهی دلها!
برشی از کتاب جانباز🌱
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
گروه شهید عبداللهی در ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090
این دو جوان امروز - روز اربعین - مهمان مزار شهید عزیزمون بودند
بعد از اینکه یکم نشستند خودشون شروع کردند به حرف زدن
گفتن: خیلی این شهید برامون خاصه...
تا حالا خیلی حاجت ازشون گرفتیم
خیلی مَرده ایشون🥺
فقط یکیش شب کنکور بود اومدیم پیششون و ازشون حسابی حاجت گرفتیم....
هنوز این صدا طنین داره:
خیلی مَرده
مردی که همه زندگیش را فدای خدا کرد...
مردی که شب و روزش را بی منت خرج جوانان کرد...
هر روز ساعتها در مسجد روی ویلچر می نشست
و با جوانها صحبت میکرد
مباحثه اعتقادی میکرد
قرآن کار میکرد
پای درد دل آنها مینشست
مردی که همچنان از کار جوونها گره باز میکنه....
مردی که مرد بود🥺
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
کانال↓
eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
گروه↓
https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090
روز چهارشنبه مصادف با شهادت آقا امام رضا جان بنده که چند وقتی هست حاجت مهمی دارم
روز شهادت پدر امام جواد دو رکعت نماز هدیه به امام جواد کردم
بعد از نماز در عالم خواب روضه های شهید عزیز حاج اصغر عبداللهی را دیدم که روز اولش بود من رفتم به سمت منزل شهید
دیدم هنوز در منزل بسته است منتظر بودم مثل هر سال شهید را دم درب در حال خوش آمد گویی ببینم،
اما ایشان نبودند یک آقایی که اصلا صورتشان مشخص نبود پشت در ایستاده بودند و به دیوار تکیه داده بودند من در ذهن خودم گفتم چرا اصغر آقا نیستند ؟
یک نفر در گوشم زمزمه کرد: «من امام جواد هستم و من زودتر از اصغر آقا آمده ام و منتظرم که روضه شروع شود و ایشان در راه هستند و حالا میرسند»
همیشه که روضه های منزل شهید عجیب حالم رو خوب میکرد و در زندگی شخصی خودم اثرات خیلی خوبی داشت اما مطمئن هستم که انشاالله امسال برایم پر بار تر از سال های قبل هست و حتما باید برای ورود به روضه ی منزل شهید عزیز با وضو و احترام و ذکر وارد شوم چرا که حتما مهمانان ویژه و خاص زیاد در این مجلس هستند
التماس دعا
نوشته یکی از آشنایان شهید عبداللهی💚
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
کانال↓
eitaa.com/shaheedasqareabdollahy
گروه↓
https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090
رسم قشنگی داشتند پدر که تا بحال در هیچ کسی ندیده ام:
دفتری داشتند که در آن اسامی هر پیامبری را که شنیده بودند
نام فرشتگان
شهدای کربلا
یاران پیامبر و ائمه
علمای اسلام از ابتدا تا الان
هر شهیدی که نامش را شنیده بودند
و حتی هر میتی که از فوتش خبر دار می شدند حتی اگر نمیشناختند را نوشته بودند
و برای تک تک آنها نماز شب اول قبر می خواندند
و زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام
و برای اغلبشان ختم قرآن میخواندند
نام تک تکشان را در قنوت نماز شب ذکر کرده و برایشان طلب استغفار می کردند😳
این اسامی آنقدر زیاد بود که خواندنشان هم حوصله میخواست
دیگر چه برسد به این همه اعمال...
دفتر عجیبی بود این دفتر...
شاید اگر شما هم دفتر را می دیدید نام آشنایان یا اقوام مرحوم تان را می توانستید در آن پیدا کنید..
قرار عاشقی: شاید ما هم بتوانیم کاری مشابه شهید انجام بدهیم
شهیدانه زندگی کنیم🥺
#شهید_جانباز_حاج_اصغر_عبداللهی
#زندگی_شهدایی
گروه↓
https://eitaa.com/joinchat/451346677Cba9588e090