#گوش_پادشاه
فیلسوفی ستمدیده برای دادخواهی نزد پادشاهی رفت و هر چه التماس کرد، موثر نشد. ناچار بر قدم های پادشاه افتاد و دادخواهی را تکرار نمود. شاه خشنود شد و حاجت او را برآورده ساخت. جمعی به ملامت فیلسوف لب گشودند و او را سرزنش کردند که از مانند تو حکیم و شخصیت بزرگی، این چنین کاری سزاوار نبود.
او در جواب گفت: شما نمی دانید که گوش پادشاه ، در پایش بود؛ از این جهت، مرا چاره ای جز این نبود!
🔹 پینوشت
اظهار ذلت البته قابل قبول نیست، اما نکتهی این داستان آن است که برای هرکاری باید از درش وارد شد
@DasTanaK_ir | داناب 👈
۲ اسفند ۱۴۰۱