eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.8هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
109 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️اسرائیل‌ستیزی که جاسوس اسرائیل بود! 🔷"الی کوهن"، با نام جعلی "کامل امین"، بزرگ‌ترین جاسوس اسرائیل که توانست در دهه ۱۹۶۰ تا بالاترین سطوح حکومتی سوریه نفوذ کرده و مشاور عالی نظامی شود، و حتی تا قبل لو رفتن گزینه اصلی نخست وزیری بود! 🔷وی تندروترین و یهودستیزترین سیاستمدار سوریه بود و حماسی‌ترین سخنرانی‌ها را علیه اسرائیل در مجلس سوریه انجام می‌داد و به دشمنی با اسرائیل مشهور بود، اما جاسوس اسرائیل از آب درآمد و به علت خیانت یعنی دادن اطلاعات سطح بالا به اسرائیل، باعث شکست اعراب در جنگ شش روزه و تصرّف بلندی‌های جولان به دست اسرائیل شد. 🔷او در اعترافاتش اقرار کرده بود که موساد به وی دستور داده بود تا می‌تواند به اسرائیل و یهود توهین کند و مرگ بفرستد تا دشمن اسرائیل به نظر آمده و راحت‌تر نفوذ کند! 🔷او با اتهام زدن و ارائه مدارک قوی به تعدادی از سیاستمداران بزرگ سوریه، باعث حذف آنها از سیاست شد. در نهایت هویت واقعی او آشکار شده و در سال ۱۹۶۵ در دمشق اعدام گردید. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
6.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کوروش زارعی، بازیگر سینما و تلویزیون در برنامه زنده به‌افق‌فلسطین در سخنانی صریح، سلبریتی‌ها را به خاطر سکوت‌شان در قبال جنایات غزه، رسوا کرد: 👈 خیلی‌ها در مورد یک حیوان‌آزاری پیام می‌دهند، ولی در قبال جنایت جنگی صهیونیست‌ها در غزه، هیچ واکنشی ندارند! 👈 شاید برخی نگران گذرنامه‌ و سفرهایشان به اروپا و آمریکا هستند که همچنان سکوت کرده‌اند. 👈 بیانیه خانه سینما هم خیلی دیرهنگام و هم یکی به میخ، یکی به نعل بود. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
داستان زنی که ادعا می‌کرد زینب کبری است!! در زمان متوکل عباسی، زنی به دربار متوکل آمد و خود را زینب دختر فاطمه زهراء (علیها السلام) معرفی می کرد و می گفت: من نمرده ام و تا کنون مخفی بوده و اکنون محض مصلحتی خود را آشکار ساختم. متوکل گفت: تو زنی جوانی و به فرض اینکه تو آن زینب باشی بایستی پیری فرتوت باشی. وی گفت: پیغمبر در کودکی دست بر سر من کشیده و از خدا خواسته هر چهل سال یکبار جوانیم به من باز گردد. متوکل پیرمردان علوی را به حضور خواند و آن زن را به آنها نشان داد. همه گفتند: زینب بنت علی در فلان سال و فلان تاریخ در گذشته. متوکل به وی گفت: حال چه می گوئی؟ زن گفت: اینها دروغ می گویند و اخباری به دروغ شنیده اند. متوکل کسی به نزد امام هادی (علیه السلام) فرستاد که شما در این باره چه می گوئید؟ حضرت فرمود: وی دروغ می گوید. متوکل گفت: پیرمردان علوی نیز همین را گفتند ولی او قانع نشد، اگر دلیلی دیگر دارید بگوئید. حضرت فرمود: گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است. او را در باغ درندگان بیفکنید حقیقت آشکار می گردد. زن چون شنید گفت: چنین چیزی دروغ است او می خواهد من کشته شوم. حضرت فرمود که اینک جمعی از فرزندان فاطمه حضور دارند، هر یک را خواهی آزمایش کن. علویین حاضر، همه به وحشت افتاده گفتند: اگر این حقیقت دارد خود شما بدان عمل کن. حضرت فرمود: سهل باشد و به متوکل گفت: بگو نردبان بیاورند و بر فراز دیوار که شیران به پشت آن قرار دارند برآیم و شما ببینید. متوکل گفت نردبان آوردند و حضرت وارد باغ درندگان شد، شش شیر در آن باغ بود، چون چشمشان به حضرت افتاد همه به دور حضرت گرد آمده، وجود مقدسش را طواف می کردند و سپس همه سر به روی دست نهاده در برابرش بخفتند و حضرت دست بر سر آنها می مالید و آنها را نوازش می نمود و پس از لختی از نزد آنها برخاست و از باغ بیرون شد و به آن زن فرمود: اکنون تو به باغ برو. وی گفت: شما را به خدا مرا ببخشید، من دختر فلان شخصم و ادعائی به دروغ کردم و فقر و بیچارگی مرا به این امر کشانید. متوکل خواست او را به قتل رساند، مادرش او را شفاعت نمود و آزادش ساخت. (بحارالانوار. ج ۵۰ ص ۱۴۹) ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
💥پاسخ به یک سوال تاریخی ✔️ مزار حضرت زینب (س) کجاست؟ ▪️در یک جمع‌بندی کلان درباره مدفن حضرت زینب (س)، به چهار نظریه بر می‌خوریم که در اینجا به طور مختصر به بررسی آن‌ها می‌پردازیم: (به ترتیب از نظریه ضعیف‌تر تا قوی‌تر) 1⃣ عراق: احتمال وجود قبر مطهر ایشان در شهر سنجار - که در شمال باختری عراق و در مسیر شام است - ضعیف‌ترین احتمال بوده و مردود می‌باشد. شاید تنها کتابی که این نظر را به طور مستقل نقل کرده، کتاب المراه العظیمه... اثر حسن صفار است که از اهتمام دولتهای آل بویه و حمدانیان به بازسازی آن مکان در سنجار خبر می‌دهد؛ لکن همو بر پیشانی این قول، مهر تضعیف می‌زند. 2⃣ مدینه: احتمال دوم، وجود مدفن بی بی، در شهر مدینه است؛ ولی ادله‌ای که برای آن ذکر شده (همچون استصحاب اصولی) برای اثبات چنین موضوع تاریخی، دلیلی روشن و قانع کننده‌‌ای نبوده و در تعارض با ادله قوی‌تری قرار دارد. (الاصل اصیل حیث لا دلیل). افزون بر این، در تاریخ هیچ مکانی در مدینه چه در قبرستان بقیع یا جای دیگر برای مرقد حضرت، بیان نشده و کاملا مجهول می‌باشد. نظریه مدینه، دیدگاه مرحوم بیرجندی صاحب کبریت الاحمر و استاد سید محسن امین است که در بین پژوهشگران معاصر، دکتر غروی نائینی نیز ضمن مقاله‌ای در فصلنامه سفینه در پی طرح و بازسازی آن برآمده است. 3⃣ مصر: مقام السیدة زینب در قاهره مصر، از مکان‌هایی است که به‌ عنوان مدفن حضرت زینب (س) مطرح شده است. از اسناد تاریخی بر می‌آید که، این مقبره، در قرن چهارم مورد توجه قرار داشته است. مهمترین قائل این نظریه، عبیدلی نسابه می‌باشد و در کتاب "اخبار الزینبیات" خویش، رواياتی را آورده كه هر يك گوياى سفر هجرت‌گونه حضرت زينب (س) به مصر و رحلت و دفن آن بانوى بزرگوار در محله «قناطر السباع» شهر قاهره می‌باشد. در بین مورخین اهل سنت، این نظر به ابن طولون و ابن عساکر نسبت داده شده که جای تامل دارد. دکتر عائشه بنت الشاطی، هم در کتاب شیرزن کربلا (ص۱۱۴؛ با ترجمه دکتر شهیدی) طبق همین دیدگاه کتابش را به پایان می‌برد. ایشان معتقد است که به دستور مستقیم یزید، حضرت را از مدینه اخراج کردند. اما در بین علمای شیعه نیز، افرادی چون شیخ جعفر نقدی در کتاب زینب الکبری (س) بر این انگاره پای می‌فشارند. این نظریه، از چالش‌های گوناگونی رنج می‌برد که یکی از آنها ضعف سندی و محتوایی روایات موجود در اخبار زینبیات است. بدین جهت، قائلین به نظریه شام، اشکالات مهمی بر آنها وارد ساختند که هنوز پاسخی در خور نیافته است. وانگهی، آنچه بر دشواری کار افزوده، برخی ادله‌‌ای است که نشان می‌دهد، مقبره قاهره، متعلق به زينب بنت يحيى المتوج (از نوادگان حضرت علی ع) است؛ نه زینب دخت امیرالمومنین (س)! 4⃣ شام (نظریه مختار): بر اساس نظریه معروف، مزار واقعی حضرت زینب، همین مرقد موجود در شام در هفت کیلومتری دمشق (در روستای «راویه» و منطقه «غوطه») است. در بین طرفداران این دیدگاه، از شمس‌الدین محمد ذهبی، ابن بطوطه مغربی، ابوبکر موصلی، و نیز اعتقاد و سیره عملی: میرزای شیرازی و میرزای آشتیانی، و دیدگاه علمی محدث نوری، محدث قمی، ملاهاشم خراسانی و سید عبدالحسین شرف الدین ره نام برده‌اند. خدا رحمت کند مرحوم والد ما استاد ابوالحسنی منذر (ره) و نیز صدیق دانشور ایشان مرحوم حاج شیخ احمد رحمانی همدانی (صاحب کتاب فاطمه الزهرا بهجه قلب المصطفی ص) نیز در مجموع بدین دیدگاه، باور داشتند. از نگاه ما، نظریه شام، در مقایسه با بقیه احتمالات و مدارک، نظریه‌ای جدی‌تر و قابل قبول‌تر می‌نماید. در عین حال این پرونده تاریخی هرگز مخدومه نیست و ما نیز داعیه جزم اندیشی نداریم و باطن حقیقی مسائل را موکول به علم الهی می‌دانیم. الله عالم بخفیات الامور. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
این تصویر چهار دایره کاملا جداست، اما اینطور به نظر نمی‌رسند ... مراقب قضاوت‌هایمان باشیم ... 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
قرعه کشی نگین بقاع متبرکه(حضرت علی و امام حسین و حضرت عباس)برای ۲۰ نفر خوش شانس🌷💐 فقط کافی اسم و فامیل خودتون رو به آیدی زیر ارسال کنید👇 https://eitaa.com/admin_fateh زمان قرعه کشی: در اولین فرصت که به ۱۰۰۰ نفر رسیدیم.با فرستادن لینک کانال ما به دیگران @fateh09128522578 زمان قرعه کشی رو نزدیک تر کنید💥💢 فروشگاه فاتح عرضه کننده ی انواع محصولات فرهنگی و مذهبی فانتزی در استان قم از قبیل: جامهری و جانماز💫 چفیه و شال عربی💫 انواع مهر و تسبیح💫 استکان نعلبکی مذهبی💫 قرآن و ادعیه💫 حرز روی پوست آهو💫 سربندهای مذهبی💫 وصدها اجناس دیگر💫 ارسال به سراسر کشور با بهترین قیمت و بالاترین کیفیت مارو به دیگران معرفی کنید🌼⚘️ @fateh09128522578
تاکنون بیش از ۹میلیون نفر در پویش عاشق مبارزه با اسرائیل (حریفت منم) شرکت کرده اند. برای رسیدن به رکورد ۱۰ میلیون، یک نفر را به این پویش دعوت کنید. شیوه ثبت نام: ارسال نام به ۳۰۰۰۲۱۲ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir
قدردانی آیت الله العظمی جوادی آملی از حضور مردم در راهپیمایی حمایت از مردم مظلوم فلسطین آیت الله جوادی آملی:حضور مردمی که این ایام دیروز در مراسم حمایت از غزه شرکت کرده بودند را ارج می نهمیم و ازذات اله مسئلت می کنیم به فرد فرد اینها سعادت و خیر دنیا و آخرت مرحمت کند 📚 @DasTanaK_ir | داناب 👈
بهتر از کیمیا!! آیت الله ری شهری این خاطره را به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان آورده اند که : در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می گوید با شما سخنی دارم. حاج حسنعلی نخودکی می گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می آید و می گوید چه کار دارید؟ امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟ حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟ امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی توانم چنین قولی به شما بدهم. حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید رو به ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می دهم و آن این که: بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می خوانی. و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می گویی. و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می خوانی. و بعد سه بار صلوات می گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ یَتَّقِ الله یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَی الله فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ الله بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ الله لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛ (سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می کند، خداوند فرمان خود را به انجام می رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.) را می خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است. منبع: حضور، ش 78، ص 287. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
شادی های بی بازگشت (بر اساس یک اتفاق واقعی) قسمت سوم صدا زد: شما نخودای زمینِ منو چیدید؟ هر دوی
شادی های بی بازگشت (بر اساس یک اتفاق واقعی) قسمت چهارم و آخر ❀✰﷽✰❀ به طرف در نگاه کردم. رنگم پرید‌؛ حبیب بود صداش رو انداخت پس کلشو داد زد: چرا اینجا نشستی؟ بیرون سرده... به خودم اومدم. کریم پسر لطف الله بود. شاید منم مثل اون چهرم پخته شده بود؛ نمیدونم ولی واقعا قیافش عوض شده بود پسر ترکیه‌ای که الان تپل و کلی با شخصیت شده بود. به جای اون لباس کاموایی که دم آستینش ریش ریش شده بود الان یه کت و شلوار شکلاتی داشت. نگام رو صورتش خشک شد. _چیه؟ فرهاد کجایی؟ توی گذشته؛ یاد کتکی افتادم که به خاطر حبیب الکی خوردم. آهی کشیدم به طرف خونمون نگاه کردم. فقط یه در حیاط بود که دو طرفش دیوارش ریخته بود، سقف خونمونم خراب شده بود و چراغ علاءالدین که زنگ زده بود و به زور دیده می‌شد. کریم کنارم نشست: می‌خوای اینجا رو بفروشی؟ خندیدم. ولی خنده‌ای که یه دنیا گریه توش خوابیده بود. این همون دری بود که مرده فلورا رو توی ۲۸ سالگی ازش بیرون بردن. چقدر دنبال تابوتش گریه کردیم؛ چشمای زیرکی که صبح به صبح آرزو داشتم که ای کاش باز نشه تا آبروی منو ببره اون روز برای همیشه بسته شد. این همون خونه‌ای بود که هممون توش داماد و عروس شدیم. سال‌ها پیش آقام و ننم مرده بودن؛ اما هنوز بوی زحمت‌های آقام و رنج‌های ننم رو می‌داد. آروم گفتم: نه نمی‌فروشم بزار وراث بفروشن اونا از شادی و غمای اینجا بی‌خبرن ولی من... بغضی که گلوم رو فشار می‌داد بالاخره ترکید. کریم رو بغل کردم و روی شونه‌های هم گریه کردیم. دوتایی ۴۰ ساله شده بودیم، دو تا مرد که هنوز مرد روزگار نشده بودن. با غصه تو چشمای کریم نگاه کردم: دلم می‌خواد برم با کمچیز گلیا بازی کنم. اشکام می‌چکید. کریم ساعتشو نگاه کرد: اول بریم نماز؟ مسجد حضرت ابوالفضل؟ صدای اذان مسجد بلند شد _گل گفتی تنها کسی که بدون تغییر برام مونده نه مرده، نه پیر شده نه بی‌وفا همین خداست چیزی نگذشته بود که صدای قد قامت صلاة مسجد کوچک محله یمان تمام روستا رو پر کرد ✍️ آمنه خلیــــــــلی پــــــــــایـــــــــــان ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)👇 📚 @dastanak_ir