eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
11.7هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
109 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
10.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
(به دلیل استقبال زیاد از این کلیپ) 🔵 خطای پدر و مادر و بدبختی فرزند 📚 @dastanak_ir
💌 هر چیزی که می‌بینیم ... 📚 @dastanak_ir
سخنگوی قوه‌قضاییه: حکم اعدام «روح‌الله زم» در دیوانعالی تأیید شد 📚 @dastanak_ir
عامل استفاده از مانکن زنده در کرمانشاه دستگیر شد 🔹فرمانده انتظامی استان کرمانشاه: صاحب مغازه پوشاک فروشی که از مانکن‌های زنده خانم برای تبلیغ محصولات خود استفاده می‌کرد، دستگیر و با حکم قضایی روانه زندان شد. 🔸پیش از این علاوه بر پلمب واحد صنفی متخلف، فرد تصویربردار، همدست وی و ۲ خانم مانکن نیز دستگیر شده بودند. 📚 @dastanak_ir
ارتفاع دقیق قله اورست چقدر است؟ 🔹پس از چند ماه بررسی توسط تیم ۵۳ نفره چین و نپال سرانجام ارتفاع جدید قله اورست مشخص شد. 🔹طبق این اندازه‌گیری، ارتفاع اورست ۸۸۴۸.۸۶ متر اعلام شده است. پیش از این ارتفاع این قله ۸۸۴۸ متر بود که اندازه گیری جدید نشان می‌دهد که این قله ۸۶ سانتی متر بلند تر شده است. 🔸بعد از زلزله سال ۲۰۱۵ نپال، برخی معتقد بودند که ارتفاع اورست دچار تغییر شده است که امسال اندازه گیری مجدد صورت گرفت. 📚 @dastanak_ir
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حتما این کلیپ را ببینید تقدیم به تمام دلتنگای امام رضا علیه‌السلام🌺 به یاد زیارتهای سال گذشته هرقدر اشکتان با این کلیپ جاری شد برای ما دعا کنید و منتشر کنید 📚 @dastanak_ir
شراب خواری در مدرسه 🆔 @dastanak_ir عباسقلی خان در مشهد بازار معروفی دارد. مسجد- مدرسه- آب انبار- پل و دارلایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. واقف بر خیر، و واقف در خیر. به او خبر داده بودند در حوزه علمیه ای كه با پول او ساخته شده، طلبه ای شراب می خورد !!! ناگهان همهمه ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می زدند حاج عباسقلی است. 🌛در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است. عباسقلی خان یكسره به حجره ی من آمد و بقیه دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من كرد و گفت :لطفا بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی. - دلم در سینه بدجوری می زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب های دیگر دراز کرد... 👈🏼- ببخشید، نام این کتاب چیست؟ - بحارالانوار. عجب...! این یکی چطور؟ گلستان سعدی. چه خوب...! این یکی چیست؟ حلیه المتقین و این یکی؟! ... لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: - این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود. برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم... خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟ - بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟ - چرا آقا ; الان می گم. داشتم آب می شدم. خدایا! دستم به دامنت. 🤲در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه برزبان راندم: یا ستار العیوب، و گفتم:نام این کتاب، «ستارالعیوب» است آقا! فاصله سوال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود. شاید اصلا انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش. شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابلای پلک هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یکباره کتاب ستار العیوب (!) را سرجایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر درنیاوردند، و هیچ گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است. .. *** 🌺... اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت. سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز ، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی اش را برای شاگردانش تعریف کرد. ☀️«زندگی من معجزه ستارالعیوب است» ستار العیوب یکی از نام های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزاد شده و تربیت یافته همان یک لحظه رازپوشی و جوانمردی عباسقلی خانم که باعث تغییر و تحول سازنده ام شد. 📍برگرفته از: «اخلاق پیامبر و اخلاق ما» ؛ نوشته‌ی استاد جلال رفیع ــــــــــــــــ ☑️ هر روز یک داســـتانڪــ در👇 🆔 @dastanak_ir
ـ✨🌼✨🌼 ـ🌼✨🌼 ﷽ ❓اگه امکان برگردوندن امانت به صاحبش وجود نداشته باشه، باید چه‌کار کرد؟ 📚 آیت‌الله خامنه‌ای، سیستانی و شبیری زنجانی: درصورتی‌که اصلاً به صاحبش دسترسی ندارین، با اجازه مرجع تقلیدتون، اون امانت رو به فقیری که شیعه است، صدقه بدین. 📚 آیت‌الله مکارم: باید اونقدر اون مال امانتی رو پیش خودتون نگه دارین که از رسوندنش به صاحبش ناامید بشین؛ بعد می‌تونین به نیت صاحب مال، اون رو به فقرا صدقه بدین. 📚 آیت‌الله نوری: باید امانتی رو نگه دارین تا بالاخره به صاحبش برگرده. 📌 منبع: استفتا از دفاتر آیات عظام: شبیری زنجانی، علوی گرگانی، مکارم شیرازی، نوری همدانی(مدظلهم‌العالی)، توسط سایت اسلام کوئست. احکام به زبان ساده @ahkam_yar ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) 👇👇👇 📚 @dastanak_ir
🌀 منتظر نباشین بگن چکار کنین، خودکار باشین! 📚 @dastanak_ir
💠 باتوجه به ادامه یافتن بیماری یاور راستین انقلاب و رهبری، حضرت آیت الله مصباح یزدی، 🤲🏻 از جمیع علما، فضلا، شاگردان، دوستان و عموم ولایتمداران و علاقمندان به ایشان تقاضا داریم با توسل به ذیل عنایت ائمه اطهار علیهم السلام برای شفای عاجل و کامل ایشان دعا کنند. 📚 @dastanak_ir