eitaa logo
داناب (داستانک+نکات‌ناب)
12هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.9هزار ویدیو
108 فایل
﷽، #داناب (داستانک‌های آموزنده و نکات ناب کاربردی) 🔹کاری از مؤسسه جهادی #مصباح 🔻سایر صفحات: 🔹پاسخ به‌شبهات؛ @shobhe_Shenasi 🔹سخنرانی‌ها: @ghorbanimoghadam_ir 🌐 سایت: ghorbanimoghadam.ir 🔻تبادل و تبلیغ @tabligh_arzan
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽/ ﮔﺮﮒ ﺑﺎﻻﻥ ﺩﯾﺪﻩ، ﯾﺎ ﮔﺮﮒ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﯾﺪﻩ؟!! 🆔 @dastanak_ir ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻘﺎﻭﻡ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﻪ ﺁﺳﺎﻧﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﮔﺮﮒ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﯾﺪﻩ! ﺩﺭ ﺣﺎﺷﯿﻪ ﮐﺘﺎﺏ ﮐﻠﯿﻠﻪ ﻭ ﺩﻣﻨﻪﯼ ﺗﺼﺤﯿﺢ ﻣﺠﺘﺒﯽ ﻣﯿﻨﻮﯼ، ﺩﺭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﮔﺮﮒ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ: ﮔﺮﮔﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺰﯾﺘﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﻧﯿﺴﺖ! ﺍﺳﺘﺎﺩ ﻣﯿﻨﻮﯼ ﻭﺍﮊﻩ ﯼ ﺑﺎﻻﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﺩﺭﺳﺖ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ. ﺑﺎﻻﻥ ﯾﻌﻨﯽ تله‌ای که برای حیوانات می‌گذارند... ﮔﺮﮔﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻﻥ ﺭﺍ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﻘﺎﻭﻡ ﻭ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @DasTanaK_ir
سه داستان زیبای 3 ثانیه ای برای یادآوری: 🆔 @dastanak_ir روزى روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها يك پسربچه با خود چتر داشت. 👈این یعنی ایمان... كودك يك ساله اى را تصور كنيد زمانيكه شما اورابه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند اورا خواهيد گرفت. 👈اين يعنى اعتماد... هر شب ما به رختخواب ميرويم ما هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فردا كوك ميكنيم. 👈 اين يعنى اميد... برايتان "ایمان ، اعتماد و امید به خدا" را آرزو ميکنم .. ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @DasTanaK_ir
الهی نامه 📚 @DasTanaK_ir
بوستان حدیث 📚 @DasTanaK_ir
ابن عبّاس ضمن حدیثى حکایت کند: روزى جمعى از بنى امیّه در محلّى نشسته بودند و در جمع ایشان یک نفر از اهالى شام نیز حضور داشت و امام حسن مجتبى علیه السلام به همراه عدّه اى از بنى هاشم از آن محلّ عبور مى کردند، مرد شامى به دوستان خود گفت:: این‌ها چه کسانى هستند، که با چنین هیبت و وقارى حرکت مى کنند، گفتند: او حسن، پسر علىّ بن ابى طالب علیه السلام است؛ و همراهان او از بنى هاشم مى باشند. مرد شامى از جاى برخاست و به سمت امام حسن مجتبى علیه السلام و همراهانش حرکت نمود؛ و، چون نزدیک حضرت رسید گفت:: آیا تو حسن، پسر علىّ هستى؟ حضرت سلام اللّه علیه با آرامش و متانت فرمود: بلى. مرد شامى گفت:: دوست دارى همان راهى را بروى که پدرت رفت؟ حضرت فرمود: واى بر تو! آیا مى دانى که پدرم چه سوابق درخشانى داشت؟ مرد شامى با خشونت و جسارت گفت:: خداوند تو را همنشین پدرت گرداند، چون پدرت کافر بود و تو نیز همانند او کافر هستى و دین ندارى. در این لحظه، یکى از همراهان حضرت سیلى محکمى به صورت مرد شامى زد و او را نقش بر زمین ساخت امام حسن علیه السلام فورا عباى خود را روى مرد شامى انداخت و از او حمایت نمود؛ و سپس به همراهان خود فرمود: شما از طرف من مرخّص هستید، بروید در مسجد نماز گذارید تا من بیایم. پس از آن امام علیه السلام دست مرد شامى را گرفت و او رابه منزل آورد و پس از رفع خستگى و خوردن غذا، یک دست لباس نیز به او هدیه داد و سپس روانه اش نمود. بعضى از اصحاب به حضرت مجتبى علیه السلام گفتند: یا ابن رسول اللّه! او دشمن شما بود، نباید چنین محبّتى در حقّ او شود. حضرت فرمود: من ناموس و آبروى خود و دوستانم را با مال دنیا خریدارى کردم همچنین در ادامه روایت آمده است: پس از آن که مرد شامى رفت، به طور مکرّر از او مى شنیدند که مى گفت: روى زمین کسى بهتر و محبوب‌تر از حسن بن علىّ علیهما السلام وجود ندارد. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
این الرجبیون؟ توصیه‌ای امام خمینی رحمه‌الله (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
یک دقیقه با قرآن 📚 @DasTanaK_ir
﷽ / داستان ضرب المثل‌ها "ﺯﺍﻍ ﺳﯿﺎﻩ ﺭﺍ ﭼﻮﺏ ﺯﺩﻥ" 🆔 @dastanak_ir ﺩﺭ ﻗﺪﯾﻢ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺭﻧﮓ، ﺍﺯ ﻧﻮﻋﯽ ﻧﻤﮏ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺯﺍﺝ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﻧﻮﺍﻉ ﺳﯿﺎﻩ، ﺳﺒﺰ، ﺳﻔﯿﺪ ﻭ ﻏﯿﺮﻩ ﺩﺍﺷﺖ. ﺯﺍﻍ ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﮐﻠﻤﻪ ﺯﺍﺝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﺮﺩﻩ ﻣﯽﺷﺪ. ﺯﺍﻍ ﺳﯿﺎﻩ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﺭ ﺭﻧﮓ ﻧﺦ ﻗﺎﻟﯽ، ﭘﺎﺭﭼﻪ ﻭ ﭼﺮﻡ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯽﺷﺪ. ﭘﯿﺶ ﻣﯽﺁﻣﺪ ﮐﻪ ﻧﺦ، ﭘﺎﺭﭼﻪ ﯾﺎ ﭼﺮﻡِ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﮐﺴﯽ، ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺯ ﻫﻤﮑﺎﺭﺵ ﻣﯽﺷﺪ... ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﯾﻦ ﻫﻤﮑﺎﺭ ﭘﻨﻬﺎﻧﯽ ﺳﺮﺍﻍ ﻇﺮﻑ ﺯﺍﻍ ﺍﻭ ﻣﯽﺭﻓﺖ ﻭ ﭼﻮﺑﯽ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﯽﮔﺮﺩﺍﻧﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻭ ﺑﻮﯾﯿﺪﻥ ﺁﻥ، ﺗﻼﺵ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﺩﺭﯾﺎﺑﺪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺯﺍﻍ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﻓﺰﻭﺩﻩﺍﻧﺪ ﯾﺎ ﻧﻮﻉ، ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻭ ﻧﺴﺒﺖ ﺗﺮﻛﯿﺒﺶ ﺑﺎ ﺁﺏ ﯾﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ... ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ، ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﻣﯽﭘﺎﯾﺪ ﻭ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺒﯿﻨﺪ ﺍﻭ ﭼﻪ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻭ ﺭﺍﺯﻫﺎﯾﯽ، ﺁﮔﺎﻩ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺳﻮﺩﻣﻨﺪ ﺍﺳﺖ... (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
▫️خدمات رضاخان!! ♨️ آرتور میلسپو در کتاب خود با عنوان « آمریکاییها در ایران» درباره می‌نویسد: در مجموع، او در سالهای پادشاهی خود، کشور را کاملاً ، دهقانان، قبایل و کارگران را خُرد کرد و طبقه جدید سرمایه دارها، تجار، انحصاگران، پیمانکاران و سیاستمداران وابسته را ثروتمندتر کرد. 📚 منبع: کتاب آمریکاییها در ایران، نوشته آرتور میلسپو، ص34 لینک کتاب: https://archive.org/details/in.ernet.dli.2015.46417/page/n3/mode/2up ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @DasTanaK_ir
وقتی میری جهنم و می‌بینی دوستات اونجا نیستن😐 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
💠 👈قابل توجه افرادي كه خيلي دوست دارند ماه رجب رو روزه بگيرند اما به هر دليل اين امكان رو ندارند: 🔻صدوق در « ثواب الاعمال » و « امالي» به اسناد خود از حضرت رسول اكرم حضرت محمد صلي الله عليه و آله وسلم روايت نموده است كه فرمود: 🌸«هركس سي روز از رجب را روزه بدارد منادي از آسمان ندا خواهد نمود كه اي بنده ي خدا اما آنچه از تو گذشته است براي تو آمرزيده شد پس عمل را در مابقي عمر از سر بگير ...» از ايشان پرسيده شد اگر كسي به هر دليلي عاجز ازين روزه باشد چه كند تا به همچين ثوابي كه توصيف فرموديد برسد؟ فرمودند: « در عوض هر روز گرده ناني به تصدق بدهد كه قسم به كسي كه جانم به دست اوست هرگاه چنين تصدقي هر روزه بدهد به آنچه توصيف كردم و بيشتر از آن خواهد رسيد؛ چه هرگاه تمام خلايق كلا از اهل آسمانها و زمين جمع شوند بر اينكه مقدار ثواب آن را اندازه بگيرندبه عشر آن چيزي كه در بهشت از فضايل و درجات عائل مي گردد نمي رسند.» گفتند: يا رسول الله اگر كسي اين صدقه را هم نتواند براي اينكه به ثوابي كه توصيف فرمودي نائل شود، چه بايدش كرد؟ فرمودند: 🌸« در هر روز از ماه رجب تا سي روز تمام شود اين تسبيح را يك صد مرتبه بگويد: 👈سبحانَ الاِلهِ الجليل سبحان من لا يَنبَغي التسبيحُ الا له، سبحان الاَعَزِّ الاكرم سبحانَ من لَبِسَ العِزَّ و هو له اهل » * 🔹به نقل از كتاب المراقبات / اعمال ماه رجب / ثواب شگفت روزه ي ماه رجب ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @DasTanaK_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اهتمام مرحوم حاج‌آقا رحیم ارباب به یک ذکر در ماه مبارک 🔸 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
مجلسیِ اول (پدر مرحوم مجلسی معروف) كه او هم مرد بسیار جلیل القدر و عالم و متقی و فوق العاده ای بوده و از شاگردان شیخ بهایی است نقل می كند كه شش ماه قبل از وفات شیخ بهایی، روزی ما در خدمت ایشان به زیارت اهل قبور در تخت فولاد اصفهان- كه قبر باباركن الدین در آن جا بوده و شاید هنوز هم باشد- رفتیم. یك وقت دیدم ایشان رو كرد به ما و گفت: شما چیزی نشنیدید؟ گفتم: نه. دیگر سكوت كرد و حرفی نزد، راه افتاد و آمد. از آن روز ما دیدیم حال شیخ تغییر كرده، بیشتر به خود پرداخته، حال توبه و انابه پیدا كرده و یك حال دیگری غیر از حال سابق دارد. همه ی ما شاگردها حدس زدیم هرچه بود، آن روز اتفاق افتاد. ایشان می گوید من از سایر شاگردها جسورتر بودم، قرار شد من از ایشان بپرسم كه منشأ این تغییر حالت شما چیست؟ رفتم از ایشان پرسیدم، ایشان گفت: من آن روز وقتی از كنار قبر عبور می كردیم این صدا را از قبر شنیدم كه «شیخ در فكر خود باش، مرگت نزدیك است، چرا به خودت نمی پردازی؟ » و شش ماه بعد مرد. 🔷عالم ما عمیق تر و پیچیده تر و رشته دارتر از این حرفهاست كه وقتی قرآن به ما گفت تمام ذرات عالم تسبیح می كنند، بگویید من كه گوشم را می گذارم نمی شنوم! و چرا در لابراتوارها هرچه تجزیه كرده اند، این صدا را نشنیده اند؟ ! این حرفها [از روی ] نادانی است، حقیقتْ چیز دیگری است. مجموعه آثار شهید مطهری . ج۲۶، ص: ۵۱۷ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
📍کوک چهارم 🔺یک روز بعد از پایان کلاس شرح مثنوی، استاد علامه جعفری فرمودند: من خیلی فکر کردم و به این جمع بندی رسیده ام که رسالت ۱۲۴ هزار پیغمبر در یک جمله خلاصه می‌شود و آن «کوک چهارم» است و جمع مریدان مثل من با چشمانی گرد پرسان بودند که «کوک چهارم» چیست!؟ 🔺علامه با آن لهجه شیرین توضیح می‌دهند که: کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش می‌برد. کفاش با نگاهی می‌گوید این کفش سه کوک می‌خواهد و هر کوک مثلا ده تومان و خرج کفش می‌شود سی تومان. مشتری هم قبول می‌کند. پول را می‌دهد و می‌رود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود. کفاش دست به کار می‌شود.کوک اول.کوک دوم.و در نهایت کوک سوم و تمام …اما… 🔺اما با یک نگاه عمیق در می‌یابد اگرچه کار تمام است ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر می‌شود و کفش کفش‌تر خواهد شد.از یک سو قرار مالی را گذاشته و نمی‌شود طلب اضافه کند و از سوی دیگر دو دل است که کوک چهارم را بزند یا نزند… 🔺او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعده توافق، مانده است. اگر کوک چهارم را نزند هیچ خلافی نکرده. اما اگر بزند به رسالت ۱۲۴ هزار پیامبر تعظیم کرده… اگر کوک چهارم را نزند روی خط توافق و قانون رفته اما اگر بزند صدای لبیک او آسمان اخلاق را پر خواهد کرد. به نقل از بهمن حبشی از شاگردان استاد علامه جعفری ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب) دانابی شو؛ دانا شو!👇👇 📚 @DasTanaK_ir
‌ 🔰 خاطره‌ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از روایت مرحوم آیت‌الله خوشوقت درباره مکاشفه‌ی یکی از علما 📝رهبرانقلاب: خدا رحمت کند، مرحوم آقای خوشوقت میگفت یک عارفی در دید که آنجا یک سکوی بلندی است، این جوانها همین طور می‌آیند و با یک جست میپرند روی آن سکو. این عارف مکرر پرید و هر کار کرد نتوانست و افتاد زمین. بعد ملتفت شد که آنها هستند و این پیر است. 🔹در عالم معنویت هم همین است، در سلوک هم همین است، در مشاهده‌ی رؤیت الهی و جمال الهی هم همین است؛ آنجا هم آمادگی جوان بیشتر است، بهتر میتواند پرواز کند و میتواند راههای بلند را بپرد. پیرها تا بیایند به خودشان بجنبند وقت گذشته و بعد هم توانشان اجازه نمیدهد. ۹۵/۸/۱۹ 🏴 سالگرد رحلت سالک الی‌الله مرحوم آیت‌الله خوشوقت (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از ارسال این فیلم عذرخواهی میکنم، اما بفرستید برای اونایی که کورکورانه از غرب و شرق تقلید می‌کنند، شاید کمی تفکر کنند! (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
مرحوم علامه طباطبایی (صاحب تفسیر گرانقدر المیزان) نقل فرمودند: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقای قاضی» می فرمودند: در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما؛ مادر یکی از دخترهای اِفَندی ها (سنی های دولت عثمانی) فوت کرد. این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجّه و گریه می کرد و جدأ ناراحت بود و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادرش آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند. هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند؛ دختر فریاد می زد: من از مادرم جدا نمی شوم؛ هر چه خواستند او را آرام کنند؛ مفید واقع نشد، دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن است جانش به خطر بیفتد؛ سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند؛ و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر؛ کنار مادر خوابید؛ فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است. دیدند تمام موهای سرش سفید شده است. پرسیدند چرا این طور شده ای؟ در پاسخ گفت: شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم؛ ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد؛ آن دو فرشته مشغول سؤال از عقاید مادرم شدند و او جواب می داد. سؤال از توحید نمودند؛ درست جواب داد، سؤال از نبوت نمودند؛ درست جواب داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) است؛ تا اینکه پرسیدند: امام تو کیست؟ آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود فرمود: «لَستُ لَها بِاِمام»: «من امام او نیستم» (آن مرد محترم امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه بودند) در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید (که همه موهای سرم سفید شده) درآمدم. مرحوم قاضی می فرمودند: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند؛ تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند.(زیرا این واقعه با مذهب تشیع تطبیق می کرد) خود آن جلوتر از آنها به مذهب تشیع اعتقاد پیدا کرد. 📚 معاد شناسی علامه طهرانی ج ۳ ص ۱۱۰ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
۳-چیز که جسم را بیمار می‌کند ۱- زیاد حرف زدن ۲- زیاد خوابیدن ۳- زیاد خوردن ۴چیز که جسم را نابود میکند ۱- غم ۲- ناراحتی ۳-گرسنگی ۴-شب بیداری *۴چیز که صورت را نورانی میکند* ۱- تقوا ۲- وفا ۳- بخشندگی ۴جوانمردی *سه چیز که رزق و روزی را زیاد میکند* ۱-سعی و تلاش ۲- خوش حساب ۳- کمک به نیازمندان *۴چیز که رزق و روزی را کم میکند* ۱-خواب صبح ۲- حرص و طمع ۳- تنبلی ۴-خیانت (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📆 سوم اسفندماه، به مناسبت رضاخان 🎥 نارفیقی رضا خان در کودتای 1299 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
آیاخواندن نماز شب که این همه توصیه شده اگر حتی از روی خواب آلودگی وخستگی و بدون حضور قلب خوانده شود ، باز هم درست است؟؟ 🔻چنین نماز شبی نه تنها درست و صحیح است، بلکه یکی از بالاترین ارزش های نماز شب این است که انسان در عین خستگی وخواب آلودگی برای کسب رضایت الهی به اقامه این نماز بایستد. 👈درحدیث قدسی آمده است : 🔻 وقتی که بنده ای در نیمه شب برای نماز و طاعت خداوندی برخیزد و سپس خواب بر وی غلبه کند و در اثر چرت به چپ و راست متمایل سود و چانه اش به سینه اش بچسبد خداوند امر می کند درهای آسمان باز می شود و سپس به ملائکه می فرماید : به این بنده من نگاه کنید و ببیند در اثر تقرب به من و انجام عملی که بروی واجب نکرده ام به چه روزی افتاده است. من سه خصلت به این بنده عطا می کنم : 1️⃣گناهان او را می بخشم، 2️⃣یا توبه مجددی برایش فراهم می کنم، 3️⃣و روزی اش را زیادتر می کنم، ومن همه شما را شاهد می گیرم که این سه چیزرا به وی بدهم. 📚الجواهر السنیة_کلیات حدیث قدسی ، ص707 (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
روزنامه خراسان نوشت: 🔹 درحالیکه برخی از خواننده‌ها در برنامه‌های تلویزیونی و پخش‌های زنده اینستاگرامی همواره دم از عشق خواندن برای مردم می‌زنند؛ قیمت بلیط کنسرت آنها از ۲۵۰ هزار تومان تا ۴۵۰ هزار تومان شده است. 🔹یعنی یک خانواده چهارنفره برای حضور در کنسرت این خواننده نام‌آشنا حداقل باید یک میلیون و ٢٠٠ هزار تومان و حداکثر یک میلیون و ٨٠٠ هزار تومان بپردازد که مبلغ زیادی است. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b
مرحوم علامه طباطبایی (صاحب تفسیر گرانقدر المیزان) نقل فرمودند: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقای قاضی» می فرمودند: در نجف اشرف در نزدیکی منزل ما؛ مادر یکی از دخترهای اِفَندی ها (سنی های دولت عثمانی) فوت کرد. این دختر در مرگ مادر، بسیار ضجّه و گریه می کرد و جدأ ناراحت بود و با تشییع کنندگان تا کنار قبر مادرش آمد و آنقدر گریه و ناله کرد که همه حاضران به گریه افتادند. هنگامی که جنازه مادر را در میان قبر گذاشتند؛ دختر فریاد می زد: من از مادرم جدا نمی شوم؛ هر چه خواستند او را آرام کنند؛ مفید واقع نشد، دیدند اگر بخواهند با اجبار دختر را از مادر جدا کنند، ممکن است جانش به خطر بیفتد؛ سرانجام بنا شد دختر را در قبر مادرش بخوابانند؛ و دختر هم پهلوی بدن مادر در قبر بماند، ولی روی قبر را از خاک انباشته نکنند و فقط روی قبر را با تخته ای بپوشانند و دریچه ای هم بگذارند تا دختر نمیرد و هر وقت خواست از آن دریچه بیرون آید. دختر در شب اول قبر؛ کنار مادر خوابید؛ فردا آمدند و سرپوش را برداشتند تا ببینند بر سر دختر چه آمده است. دیدند تمام موهای سرش سفید شده است. پرسیدند چرا این طور شده ای؟ در پاسخ گفت: شب کنار جنازه مادرم در قبر خوابیدم؛ ناگاه دیدم دو نفر از فرشتگان آمدند و در دو طرف ایستادند و یک شخص محترمی هم آمد و در وسط ایستاد؛ آن دو فرشته مشغول سؤال از عقاید مادرم شدند و او جواب می داد. سؤال از توحید نمودند؛ درست جواب داد، سؤال از نبوت نمودند؛ درست جواب داد که پیامبر من محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله) است؛ تا اینکه پرسیدند: امام تو کیست؟ آن مرد محترم که در وسط ایستاده بود فرمود: «لَستُ لَها بِاِمام»: «من امام او نیستم» (آن مرد محترم امیرالمؤمنین علی سلام الله علیه بودند) در این هنگام آن دو فرشته چنان گرز بر سر مادرم زدند که آتش آن به سوی آسمان زبانه می کشید. من بر اثر وحشت و ترس زیاد به این وضع که می بینید (که همه موهای سرم سفید شده) درآمدم. مرحوم قاضی می فرمودند: چون تمام طایفه آن دختر، در مذهب اهل تسنن بودند؛ تحت تأثیر این واقعه قرار گرفته و شیعه شدند.(زیرا این واقعه با مذهب تشیع تطبیق می کرد) خود آن جلوتر از آنها به مذهب تشیع اعتقاد پیدا کرد. 📚 معاد شناسی علامه طهرانی ج ۳ ص ۱۱۰ (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b