eitaa logo
دستان آسمانی
153 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
8.7هزار ویدیو
35 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ حاج قاسم منو یاد کیسان ابو عمره (کیان ایرانی) میندازه کیان دست راست مختار بود، حاج قاسم هم همینطور کیان هم بصیرت داشت هم نبوغ جنگ آوری، حاج قاسمم همینطور کیان دوست و رفیق شفیق مختار بود، حاج قاسمم همینطور کیان تو لشکر خودی مظهر اتحاد بین عرب و عجم بود، حاج قاسمم همینطور (هرکس از هر طیف و سلیقه بود حاجی رو دوست داشت) کیان تا آخرین لحظه زندگیش در رکاب مختار ، برای خون خواهی حسین بن علی ع شمشیر زد و به شنییع ترین روش ممکن شهید شد، حاج قاسمم همینطور کیان بخاطر کوتاهی و اشتباه خرس خاله های توی لشکر مختار شهید شد، حاج قاسمم همینطور 🖊کـیسان ابوعمره
┈┉┉━━❋✺❋━━┉┉┈ ❤️✍ : کجاها نبایدخندید! به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده به دستان پدرت به جارو کردن مادرت به راننده ی چاق اتوبوس به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد به راننده ی آژانسی که چرت می زند به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان نخند که دنیا ارزشش را ندارد که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند: آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند. آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند بار می برند. بی خوابی می کشند. کهنه می پوشند جارو می زنند. سرما و گرما را تحمل می کنند. و گاهی خجالت هم می کشند خیلی ساده هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان "خدا"ست، نخند...
واسه امام زمانت چی کار کردی⁉️ ✅ حواسمون باشه، حواستون باشه... 🔸من و شما مسئولیم؛ به خدا قسم باید جواب بدیم در مورد حق امامِ وقت..... 🔹یعنی اون دنیا جلومونو میگیرن، میگن واسه امام زمانت چی کار کردی⁉️ 👈در مورد حق امام زمان 👈حق مالیش که تو جیبمونه 👈حق زمانی که چقدر وقت میذاریم 👈برای ایشون، برای شناخت ایشون، معرفت ایشون 👈حقی که در مورد شیعیان امام داریم -ناظر بدونیم خدا رو بر خودمون شیشه ی رفلکس دیدی⁉️ 🍃 خدا می بینه؛ 🌸 امام زمان می بینه؛ امیدش به من و توست مگه کل زمین ۷ میلیاردی چند تا شیعه داره⁉️ میبینه و میگه ای وای، اینم خراب کرد‼️😭💔💔.... این که قول داده بود‼️... ✔️ سبک زندگیمون رو درست کنیم؛ 👌خدا داره می بینه..... 🦋کانال زلال سخن🦋 ╔══════╗ @zolalesokhan \ ╚.🔘.═══.🔘.╝
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
🔰 🔻رهبر انقلاب: «کاش کسانی بتوانند مثل شهید آوینی این جهاد عظیم مقابله با کرونا را روایت کنند؛ همچنان ‌که شهید آوینی توانست جزئیّات جبهه را برای ما روایت بکند و آن را ماندگار کند.» ۱۳۹۹/۰۲/۲۱ 🍂 «شاید جنگ پایان یافته باشد، اما مبارزه پایان نخواهد یافت و زنهار! این غفلتی که من و تو را در خود گرفته است، ظلمات قیامت است». «هنر آن است که بمیری، پیش از آن که بمیرانندت». ای شقایق های آتش گرفته! دل خونین ما شقایقی است که داغ شهادت شما را بر خود دارد. آیا آن روز نیز خواهد رسید که بلبلی دیگر در وصف ما سرود شهادت بسراید؟ 📝 | برای 🌟 میخواهم از تو بگویم، تو که سید شهیدان اهل قلم شده ای...! به هرگاه که موضوع نام تو میشود گویی تمام کلمات به تکاپو می افتند و با همه وجود تلاش میکنن تا حقیقی ترین معنای خود را بر کاغذ و ذهن آدم ها بگمارند. گویی نسبت به احساس دین میکنن...! 🔆نام تو با فکه گره خورده است، هنوز هم در فکه صدایت به گوش میرسد، نمیدانم تو،فکه را مشهور کرده یا فکه تو را ! اما هرچه که هست حالا پس از گذشت چندین سال هرکس پایش به خاک فکه میرسد به هوا یاد تو را میکند 📍اگر کار برای خدا و رضای او باشد بی تردید نتیجه اش هم خدایی میشود درست مانند تو . ای شهید؛ قدری برایمان دعا کن تا کارهای مان بوی خدا بگیرد... 🔻 شهید اهل قلم آسیدمرتضی آوینی: هر شهید کربلایی دارد که خاک آن کربلا تشنه خون اوست ، و زمان انتظار می کشد تا پای آن شهید بدان کربلا رسد. 📍در حضور غربت یاران 🌟سید دل پرخونی داشت، همراهانش با صدای «یارب» ‌های او در نیمه‌ شب آشنا بودند.پاسی از شب كه می‌گذشت، در انتظار صدای ناله‌های آوینی چشمانشان را باز می‌كردند مرتضی مرثیه‌سرا بود، دلی عاشورایی داشت قصه وصال، روح بی‌تابش را عاشق می‌ساخت. 🔸یكبار در دوكوهه به او گفتم: شهید داوود یكبار در زمین خیس پادگان به زمین افتاد و گریه كرد وقتی علت گریه‌اش را پرسیدم، پاسخ داد:"یاد حضرت عباس افتادم كه هنگام به زمین افتادن دست نداشت، حتماً‌ خیلی سخت به زمین افتاده است". 🔸 با شنیدن این سخن گریه مجال صحبت را از مرتضی گرفت، همانجا در پادگان نشست، ساعت‌ها به یاد غربت عباس‌بن‌علی  و داوود گریست. گوئی پرده‌های غیب را از چشمانش گرفته بودند، داوود را در زمین صبحگاه می‌دید. لب به سخن گشود، داوود باید می‌رفت.برخاست،‌ پا برجای گام‌های داوود نهاد. مرتضی مردی آسمانی بود كه پای بر خاك داشت. 📚منبع : كتاب هسفر خورشید. 💬راوی :رضا برجی 🍂 چه روزگار شگفتی! پیروزی‌ ظاهری را رها کن که فتح حقیقی این‌جاست؛... این‌جا که حُسَین‌بن عَلی علیه‌السّلام دل‌های جوانان را فتح کرده است؛... این‌جا که جوانان قلمروی نفس را فتح کرده‌اند. 🌷 در عالم رازیست که جز به بهای خون فاش نمی شود: 🔻شهد آوینی: اهل نظر اگر عقل را در برابر عشق نهاده اند از آن است که عقل اهل اعتبار است و درک و وصف ، و محرم راز نیست. اگر منکر راز نشود، او را همین قدر می رسد که دریابد رازی هست، و دیگر هیچ. راز لایدرک و لایوصف است و بیرون از حدود اعتبارات عقل؛ چشمه ای مکنون در ظلمات وادی حیرت. اما عقل از حیرت می گریزد. عقل گرفتار عالم حدوث است و از تفکر در قدم می گریزد، چراکه آن راز به تفکر گشوده نمی شود. عقل در جست و جوی نور است و راز، پرده نشین سیاهی های نا کجا آباد غیب هویت. ✍🏻 امام خامنه‌ای: 🔻 کسانی که واقعاً دلشان برای اسلام می‌تپد و برای کشورشان، متوجه این باشند که پست، میزان نیست، مقام میزان نیست، اینها چیزی نیستند، این مقامات تمام می‌شود؛ آنی که هست خدمت است. آدم متعهد در هرجا باشد، اگر دید خدمتش خوب است آن جا، بیشتر دلگرم است. باید هدفش این باشد که خدمت بکند، نه هدفش این باشد که مقام داشته باشد... ۱۳۶۴/۶/۱۲ ... و پندار ما این است که ما مانده­ ایم و شهدا رفته اند،اماحقیقت آن است که زمان ما را با خود برده است و شهدا مانده ­اند. کتاب دمی با آقامرتض، ناصر کاوه ✍🏻
17.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔷دختر شهید محمد قنبری در مراسم تشییع پدرش: ✊ما پشت این انقلاب می‌مانیم و از ولایت دفاع میکنیم. مردم آگاه باشید راه ما راه شهادت است ، راه ما، اطاعت از ولی امر زمان است... کاری نکنید فردای قیامت شهدا یقه شما رابگیرند وبگویند روی خون ما پا گذاشتید. 🇮🇷مکتب حاج قاسم "استان کرمان"
‍ ‌ 💎سحر دوم.... ✍ یک روز... گذشت! به همین سادگی لحظات مهمانی، بسرعت به پیش می روند... و من نمیدانم، چند سحر ، فرصت آرام گرفتن در آغوش تو را دارم؟ به خودم که می نگرم؛ حتی لحظه ای از این ضیافت را، چشم انتظاری نتوانم کرد. اما ؛ کرامت تو که بر من مستولی می‌شود؛ دلم برای تمام سحرها،برنامه می چیند! 💢جانِ عالم به فدای یک بوسه ات...خدا همه ی سال، دلواپسی، مهمان دلم بود؛ نکند از سجاده رمضانت جا بمانم! و این تویی که باز گداپروری کردی... و مرا، گوشه ای، در لابلای اشراف ضیافتت، جای دادی... 👈و من نشسته ام اینجا؛ درست سر بر زانوان تو..... و حرارت آغوشت را به هیچ مأمن دیگری، نمی دهم! اما دلم شور میزند...؛ دلبرم نکند؛ امراضِ دلم، مرا از تو بگیرند. نیمه شب را ، به قصد علاج آمده ام... طبیب تویی؛ نَفْسِ بیمارم را، شفا نداده، رها مکن! ✨دستان خالی ام، پر از تکرار "یا طبیب" شده. یقین دارم بی اجابت، رهایم نخواهی کرد. 🌴💎🌹💎🌴
‍ ‌ 🌸سحر هفتم ..... ✍ این بار، تو قلم را در دستان من، بچرخان... ناتوان ترین سرانگشتان، همان هايي اند که بی اذن تو می نگارند و بی نام تو، تکرار می شوند! دستان خالی من کجا، و تکرار مکرر نام تو، کجا!🌴💎🌹💎🌴 💓دلبر رعناقد من؛ نیمه شب، بدون تو، یعنی سکــوت... نیمه شب، بدون تو، یعنی هیــــچ... نیمه شب، بدون تو، یعنی تمـــام... من... هر سحـــر، با تـــو "آغاز" می شوم. ✏️قلم را در دستان من بچرخان، همان قدر که هفت سحر است، کام سرانگشتان مرا، به لذت عاشقی ات، سیراب کرده ای! ✏️قلم را در دستان من بچرخان. تا طعم هفتمین بوسه های عاشق کش تو را نیز، برای همه کاغذهای زمین، ملموس کند.🌴💎🌹💎🌴 💞می دانی دلبرم...؟ سجاده ام، بال در می آورد، وقتی که سحرهای رمضان، عطر تو، در خانه مان، می پیچد! آنقدر که حتی قلمم، جان می گيرد، و نجواهای بی جان مرا، به گوش تو می رساند! ✨سجاده ام، بال در می آورد، وقتی تو، سفره‌دار ضیافتش هستی.... چرا که هیـچ نقطه کوچکی را، از ادراک این ضیافت خالی نمی گذاری... 👈قلم را در دستان من بچرخان... میخواهم؛ تو را با قلمم فریاد کنم! یا اللــهُ....یا اللــهُ... یا اللــهُ...✨ 🌴💎🌹💎🌴
@Ostad_ShojaeAUD-20210423-WA0079.mp3
زمان: حجم: 4.63M
سحر دهم ✍می نویسم برایت از ماجرای من و... راهی که هزار فراز و نشیب، احاطه اش کرده است... 🌴💎🕯💎🌴
‍ ‌ 🌸سحر سیزدهم.... ✍ ضیافتت، به نیمه اش، نزدیک می شود. و ما، غرق در بوسه های مداوم توییم. ❄️نميدانم چقدر مهمان خوبی بوده ايم؟ اما، به لبخند های بی همتایت قسم؛ تو شاهکارترین میزبان عالمی! ❄️چنان ندیده، میخری؛ که گویی میان ما و تو، هیــچ نقطه تاریکی، جلوه نکرده است. ❄️شرمنده چشمان توام؛ دلبرم اذن مناجات که می دهی، با خودم می اندیشم، چرا باز هم، برویم آغوش گشوده است؟ 👈من بارها این سوال را با خودم تکرار کرده ام؛ مگر چقدر می توان، ندید گرفت... مگر چقدر می توان، بخشید... مگر چقدر می توان، ندیده خرید؟ ❣نام "ستار "، تو، حِصنِ حَصینِ من است...خدا و عقل ناچیز من هنوز، از ستاریتِ تو، انگشت به دهان مانده است! ❄️ندید گرفتن هايت، چنان مرا دلباخته ات کرده، که تصور جاماندن از آغوشت نیز، نابودم می کند. ❄️این رمضان، برای سرکشیدن اسم های تو، سحرخيز شده ام. مرا به خودت، شبیه می کنی، دلبر رعنا قد من؟ ❄️قنوت امشبم، بال درآورده است؛ به نام نامی "ستار" تو.... ❣مــرا، مثل خودت...به "ندیدن" عادت بده...؛ یا ستّارُ.... یا ستّارُ.... یا ستّار..... 🌴💎🌹💎🌴
🌴💎🌹💎🌴 ‍ ‌ ..... ✍ تنها از یک "قلب بیمار"، گم کردن ردپای تو، انتظار می رود. بیماری دلم، یک سو... و گم کردن های مکرر تو، از سوی دیگر... تمام حجم دلم را، به درد، آلوده کرده است. ❄️هر دم که نگاهم، از آسمان کنده می شود. چاره ای ندارد،جز آنکه، بر پهنای وجود خاکی ام، سایه بیندازد. و آنوقت، من بجای روی ماه تو... فقط سایه ای از خودم را می بینم، که دائماً بر گستره دلم، سنگینی می کند! ❄️سنگین شده ام.... دلبرم اصلا دیگر دلی برایم نمانده، که تو دلبرش باشی... و این سنگینی، شرح حال دل بیماریست، که چشمانش، تو را از خاطر برده اند. ❄️تا چشمانم، به خودم، می افتند... به چشم بر هم زدنی،تو را گم می کنم. و تازه میفهمم، که فاصله مــن تا تــو فقط همیــن یک قدم است؛ خودِ خودِ خودم! ✨پا روی خودم که بگذارم... بی پرده تو را در آغوش خواهم کشید. 💢سحر هفدهم... عجیب از بوی طبابت تو، پر شده است. میدانی..!؟ انقدر دلم را قرص کرده ای، که هرگاه دلم بیمار می شود، هراسی از آن، مرا احاطه نمی کند. زیرا به اعجاز سرانگشتانِ طبیبم، ایمان دارم. ❄️امشب، کتاب نسخه های تو را باز می کنم. تا نسخه ای برای درد دلم پیدا کنم. اما، یادم می آید؛ تمام سطر سطرِ نسخه های تو... شفاي سینه های بیماریست که بدنبال نور، سَرَک می کشند. طبیب من... درد دلــ💔ـم را... سـامـان می دهی؟ 🌴💎🌹💎🌴
هدایت شده از گلچین نکته های ناب
Sahar 7Sahar 7.mp3
زمان: حجم: 5.49M
‍ ‌ 🌸سحر هفتم ..... ✍ این بار، تو قلم را در دستان من، بچرخان... ناتوان ترین سرانگشتان، همان هايي اند که بی اذن تو می نگارند و بی نام تو، تکرار می شوند! دستان خالی من کجا، و تکرار مکرر نام تو، کجا!🌴💎🌹💎🌴 💓دلبر رعناقد من؛ نیمه شب، بدون تو، یعنی سکــوت... نیمه شب، بدون تو، یعنی هیــــچ... نیمه شب، بدون تو، یعنی تمـــام... من... هر سحـــر، با تـــو "آغاز" می شوم. ✏️قلم را در دستان من بچرخان، همان قدر که هفت سحر است، کام سرانگشتان مرا، به لذت عاشقی ات، سیراب کرده ای! ✏️قلم را در دستان من بچرخان. تا طعم هفتمین بوسه های عاشق کش تو را نیز، برای همه کاغذهای زمین، ملموس کند.🌴💎🌹💎🌴 💞می دانی دلبرم...؟ سجاده ام، بال در می آورد، وقتی که سحرهای رمضان، عطر تو، در خانه مان، می پیچد! آنقدر که حتی قلمم، جان می گيرد، و نجواهای بی جان مرا، به گوش تو می رساند! ✨سجاده ام، بال در می آورد، وقتی تو، سفره‌دار ضیافتش هستی.... چرا که هیـچ نقطه کوچکی را، از ادراک این ضیافت خالی نمی گذاری... 👈قلم را در دستان من بچرخان... میخواهم؛ تو را با قلمم فریاد کنم! یا اللــهُ....یا اللــهُ... یا اللــهُ...✨ 🌴💎🌹💎🌴 باصدای @Noktehhayehnab گلچین نکته های ناب
هدایت شده از گلچین نکته های ناب
‍ ‍ ‍ 🌴🌾🌴سحر بیست و پنجم.... ✍ فقط چهار سحر مانده، تا جامه مهمانی مان را، از تن بدر کنیم. یادم هست؛ زیباترین سحر این مهمانی، بنام نامی تو رقم خورده بود؛ مـ💝ـادر 🌴حضور شما، در لابلاي مناجات های سحرم، چقدر پررنگ بود. چقدر گریستن بر دامانت، سحرهای مرا روشن می کرد. چقدر دور شما گشتن مرا آرام می کرد. چقدر چادرت را بو کشیدن، در سلولهای قلب من، معجزه هايي عظیم، را رقم می زد. 🌴💢🌴مادر... سفره داری رمضان، رو به پایان است. دلم برایت تنگ می شود، برای دستان مهربان و خسته ات.... برای چشمان معصوم و عاشقت... کاش، اذن قنوت همه سحرهای رمضانم، به نام نامی تو، صادر می شد؛ تا هیــچ گاه، تو را در لابلاي سجاده ام، گم نکنم. 🌴🌾🌴تو کلیدِ همه درهای آسمانی! چه دارد، آنکس که تو را در آغوش ندارد؟ مادر.... تمام هستی ام به قربان ناز یک لبخندت چه کنـــم، بیشتر، دوست بداری ام؟ چه کنـــم، بیشتر، عاشقانه ببوسی ام؟ من یقین دارم؛ راز محبت تــ👈ـو، عزیز_دردانه آخر۵ توست. که هر چه بیشتر زلیخایش شوم، بیشتر، در پیش چشمان تو، خواهم درخشید!✨ 🌴💢🌴دعایــم کـن؛ مــــادر 🤲 دستانـت را بالا بگیر، و برایم، عشــق بخواه. عشقی که مــرا از نشستن، باز دارد! عشقی که مرا از دم فرو بستن، باز دارد! عشقی که همه عالم، آنرا از نگاهم، بخوانند. دعـا کـن... عاشقــت بمانم مــادر. 🌴💎🌹💎🌴