در روزهای مشرف به ماه مبارک بود که رفتم محضر مبارک آیت الله مجتبی تهرانی رضوان الله علیه و گفتم: برای ماه مبارک امسال یک ذکر ویژه تفضل می کنید؟
سرش را بلند کرد و آن پلک هایش را با دلبری خاصی بلند کرد و ...؛ می ترسیدم نکند بگوید برو و آدم شو؛ ذکر نمی خواهد... ولی گفت:
«روزی ۴۰۰ استغفار و ۱۴۰ #صلوات فراموش نشود؛ و #صلوات ها را به ۱۴ معصوم هدیه کن...».
✍راوی: یکی از شاگردان آیت الله مجتبی تهرانی (ره)
💞🌺💞🌺
💞چون گُل به لَبَت اگر که رویَد صلوات
🌺گَرد گُنه از دل ات بشوید صلوات
💞فرمود پیمبر که جفا کرده به من
🌺گُل هر که ببویَد و نگوید صلوات
🌙✨🌙
📣🔻با نشر مطالب در ثواب آنها سهیم باشیم.
http://sapp.ir/ghoorani
لطفا مطالعه کنید؛✌️✌️
👈 سناریوی چند روز اخیر منطقه :👇👇👇
⭕️موضوع اول درگیری مستقیم با آمریکاییها در سوریه
⭕️ موضوع دوم، حذف دلار از بازارهای جهانی و سقوط جهانی دلار
⭕️ و اما بعد...، حضرت آقا در سخنرانی نوروزشون یک مطلبی رو فرمودن که نشون داد که ایران از حوزه انفعال و پدافندی خارج و به موضوع آفندی و حمله رسیده
⭕️ حضرت آقا فرمودن ما جبهه مقاومت رو حمایت خواهیم کرد
کارشناسان نظامی میدونن این یعنی چی
⭕️ آمریکا برای آزادی از فشار سقوط اقتصادی نیاز به راه اندازی جنگ و فروش اسلحه داره
در واقع داره انتحار میکنه
یا جنگ رخ میده و اینقدر اسلحه میفروشه که اقتصادش از فروپاشی نجات پیدا کنه یا خودش نابود و تکه تکه میشه
به همین دلیل طی چند روز گذشته یکی از مواضع ما در سوریه مورد حمله قرار گرفت و ٨ نفر از نیروهای ما به شهادت رسیدن
که این باعث شد طی دیروز و امروز همه پایگاههای آمریکایی مورد حمله مستقیم موشکی قرار بگیرن
آماری که تا دیشب داده شده تا الان ٣٠ آمریکایی کشته شده اند
آمریکا فکرش رو هم نمیکرد با این حجم تقابل صورت بگیره
⭕️ هیچ کدوم از پایگاههای آمریکا در سوریه و عراق امنیت نداره و در آماده باش کامل قرار گرفته
⭕️ توی این ٢۴ ساعت گذشته از بس از زمین و زمان موشک و پهپاد ریخته سرشون که بایدن بیانیه داد ما قصد جنگیدن با ایران رو نداریم (شما بخونید توان جنگیدن با ایران )
⭕️ پهپادشون توسط سامانه های ما ساقط شده و حیثیت نظامی آمریکا در منطقه رفته
آمریکاییها هم میدونن که دست برتر در منطقه از آن ماست و باید جمع کنند و بروند دستور حضرت آقاست باید حضور آمریکا از منطقه جمع بشه یا میرن یا مجبورشون میکنیم فرار کنند
⭕️ و خواهید دید که امریکا فرار خواهد کرد
⭕️ چون نه توان جنگیدن داره و نه بار مالی جنگ رو میتونه تحمل کنه
با این وضع اقتصادی که داره نمیتونه هزینه های جنگش رو تامین کنه
⭕️از طرفی اروپا هم وضعش از هم پاشیده
⭕️ فرانسه کنترل خیلی از شهرهای خودش رو داره از دست میده و احتمال سقوط دولتش میره
⭕️ انگلیس در اعتصابات گسترده به سر میبره
⭕️ آلمان با فروپاشی اقتصادش داره مبارزه میکنه و بازارهای مالی و بورس آلمان سقوط های عجیبی رو داره تجربه میکنه
دو بانک بزرگ آلمانی ورشکستگی خودشون رو اعلام کردن به طوری که حتی نمیتونن پول مردمشون رو برگردونن
احتمالا آلمان هم تا چند روز آینده دچار بحران و نافرمانی مدنی خواهد شد
⭕️پس آمریکا امیدی به همراهی اروپا نداره و در مهلکه سوریه گیر کرده و داره از چپ و راست میخوره
از ایران و همه گروههای محور مقاومت
همه دارن عملیات میکنند بر علیه پایگاههای آمریکا
⭕️ میدان نفتی العمر میدان گازی کونیکو پایگاه آمریکا در التنف پایگاه پیشتاز
و چند پایگاه نظامیان آمریکایی در شرق رود فرات رفتن زیر ضربه
و پایگاه عین الاسد و پایگاههای دیگه در حال آماده باش کامل هستند، حتی نیروهای سنتکام هم در حال آماده باشن
⭕️ آمریکا به عربستان امید داشت که در این وضع بتونه کمک مالی بکنه که عربستان هم با ایران توافق کرده و تازه از سازمان ملل هم تقاضای برخورد با تجاوزات اسرائیل در فلسطین اشغالی رو کرده
کشورهای عربی منطقه هم به تبع عربستان همگی متمایل به ایران شده اند
آمریکا در ضعیفترین موضع عمر خودش قرار داره
یا باید از این مهلکه فرار کنه یا نابود بشه
در هر دو صورت آبروی آمریکا خواهد رفت
🏦سهام بزرگترین شرکت ساختمانی آمریکا (اورگرند ) صفر شد و ورشکست شد .
✡اسرائیل هم که خودش داره خودش رو نابود میکنه و اصلا نیازی به ورود ما نیست 😁
🇮🇷 کلا پرچممون تو منطقه به لطف خدا و دعای امام زمان عج و هدایت حضرت آقا اون بالا بالاهاست
مذهبی و غیر مذهبی هم فرقی نمیکنه باشی یا نباشی
پرچم کشورمون داره اون بالا تکون میخوره🇮🇷
🇮🇷 تحلیل سیاسی و جنگ نرم
#تدابیر_روزه_داری
🔴 تدابیر رفع #عطش_وتشنگی در ماه رمضان:
💥بهترین مواد غذایی برای رفع عطش مصرف #سویق و#خرما در وعده سحر می باشد ،خرما اگر با آب جوش مصرف شود باعث حبس رطوبت در بدن می شود وفرد احساس تشنگی کمتری در روز دارد .
✅ در صورتی که تشنگی شدید است، ساعت 12 شب از ترکیب آبغوره #رب_انار خانگی 3 قاشق غذاخوری تا نصف استکان در یک استکان آب حل کرده و میل کنید.
✅نسبت آبغوره به رب انار 3 به 2 است، یعنی 3 کیلو آبغوره بدون نمک آفتابی با 2 کیلو رب انار خانگی مخلوط و چند دقیقه بجوشانید، سپس در جای خنک نگهداری کنید. و از آن با دستور فوق استفاده نمایید.(استاد خیراندیش)
✅خوردن #چای علاوه بر اینکه مضرات بسیار زیادی دارد، موجب #تشنگی در طول روز نیز می شود،زیرا چای #مدر است وباعث خروج آب از بدن می شود.برای ماندگاری رطوبت در بدن باید آب جوش را به همراه یک شیرینی مثل خرما مصرف کرد که فرد در روز احساس تشنگی نکند .
✅ #سردی_ها در وعده سحر مصرف نشود زیرا باعث بسته شدن #منافذ_بدن می شود وباعث افزایش حرارت درونی بدن وعطش در روز می شود مثل دوغ،آب سرد،بستنی وبرعکس مصرف آب جوش منافذ را باز کرده باعث می شود فرد عرق کند وحرارت از بدنش خارج شود ودر روز احساس تشنگی کمتری می کند.
✅ استفاده از #تخم_خرفه ای که در دوغ خیسانده، سپس آن را خشک کرده باشید و بصورت شربت، آن هم از افطار تا سحر میل نمایید.
✅شربت خاکشیر و آبلیمو
✅ شربت آب زرشک
✅شربت آبغوره و خاکشیر
✅شربت رب انار
✅هر ماده و نوشیدنی طبیعی که ترش باشد میتوانند کاهش تشنگی را به دنبال داشته باشند منتها بهتر است که زمان مصرف آن بین افطار تا سحر باشد.
✅عرق هایی همچون عرق بیدمشک، کاسنی، بید و .... نیز می توانند نقش بسزایی در کاهش و رفع تشنگی دشته باشند.
✅شربت #سرکهانگبین با آب گرم با یک قاشق غذاخوری خاکشیر خیس خورده، سحر قبل از خوردن سحری.
💎مصرف سرکهانگبین بصورت #ناشتا در درمان #کبد_چرب بسیار مجرب است.
✅شروع افطار بهتر است با خرما و آب ولرم یا شیر ولرم باشد.
✅به عنوان غذای ابتدای افطار، مصرف انواع #سوپها توصیه می گردد.
✅افرادی که معده گرم و خشک دارند می توانند از فرنی هایی که از #آرد_جو و روغن بادام و شکر تهیه شده است استفاده نمایند. آرد جو مسکّن تشنگی و مصلح آن شکرسرخ می باشد و روغن بادام نیز رطوبت دهنده بدن است.
✅ بهتر است کسانی که در روزه از تشنگی اذیت می شوند برای چاشنیِ غذا از مخلوط سرکه و روغن زیتون استفاده کنند. و اگر تشنگی شدید باشد #شربت_جلاب (زعفران+عسل جوشیده درگلاب) بنوشند تا آب را به قسمتهای مختلف برساند.
✅از جمله بهترین شربتها ماءالشعیر طبی، شربت لیمو، شربت نارنج، سکنجبین بوده، آب انواع میوه ها از جمله انار، #سیب، به و گلابی علاوه بر #تقویت_معده در رفع تشنگی بسیار کارآمد هستند.
✅مصرف میوه هایی از جمله انگور، خیار طبیعی، زردآلوی تازه یا برگه زردآلوی خیسانده در آب و آلبالو برای جلوگیری از تشنگی در طول روز مفید است.
✅ بهتر است از سبزیجاتی مثل #کاهو و #برگ_خرفه بصورت خام یا پخته در رژیم غذایی استفاده شود.
❌❗️از نوشیدن آب زیاد در وعده افطار وسحر خودداری کنید زیرا باعث #اختلال_در_هضم،نفخ و#مشکلات_معده می شود
اللهم عجل لولیک الفرج ❤️
#تلنگر
ما انسان ها گاهی دیر قدر همدیگر را میدانیم!
وقتی یک نفر را از دست میدهیم تازه یادش میکنیم
خوبی هایش از جلوی چشمانمان میگذرد مینشینیم خاطراتی که با او رقم خورده را مرور میکنیم
غصه میخوریم
بغض میکنیم و با خود میگوییم کاش بودی، کاش به همین راحتی از دست نمیدادمت...
خلاصه کنم رفیق♥️
اگر خواستی به کسی بی مهری کنی
یک لحظه با خودت به نبودن اش فکر کن
به نبودن اش برای همیــشه...
14.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هشدارجوی سطح قرمز بویژه شهرهای بندرشرفخانه و شبستر
دستان آسمانی
─═┅♦️ #قصه_ننه_علی ♦️┅═─ 📕 روایتِ زندگیِ #زهرا_همایونی ✰✰مادرِ شهیدان امیر و علی شاهآبادی✰✰ ✏
─═┅♦️ #قصه_ننه_علی ♦️┅═─
📕 روایتِ زندگیِ #زهرا_همایونی
✰✰مادرِ شهیدان امیر و علی شاهآبادی✰✰
✏️ نوشتهٔ #مرتضی_اسدی
✅ قسمت 23
امیر نشسته بود و بازی میکرد. ناگهان کمد آهنی گوشهٔ اتاق کج شد و افتاد. امیر ماند زیر کمد!
جیغ زدم و به طرفش دویدم. کمد خیلی سنگین بود، زورم نمیرسید جابهجایش کنم. ذکر یازهرا (سلاماللهعلیها) از زبانم نمیافتاد.
تمام توانم را جمع کردم و به سختی کمد را کنار کشیدم. دیدم بچه سالم است، حتی یک خراش هم برنداشته بود! سر تا پایش را بوسیدم.
خوب به چهرهاش نگاه کردم؛ امیر نبود. رنگم پرید، زبانم بند آمد. گفتم: «خدایا این بچه کیه؟ امیرم کو؟»
صدایی در گوشم پیچید و گفت:
«زهرا! این علی پسرته...»
از خواب پریدم. به امیر نگاه کردم، آرام خوابیده بود. نشستم داخل همان تشک و گریه کردم. خدا خدا میکردم باردار نباشم اما....
امیر تازه از آب و گِل درآمده بود که دوباره باردار شدم. رجب هم خوشحال نشد و نق و نوق کرد.
خیلی نگران آینده بودم. نمیدانستم با نداری و بچهٔ دوم چه کنم. مادرم مثل همیشه به دادم رسید ونصیحتم کرد: «زهرا جان! تو دیگه بچههات دارن دوتا میشن. یه کم به فکر خودت باش! خوب بخور مادر. تو سرپا نباشی کی میخواد این زندگی رو جمع کنه!؟ انقدر ضعیف شدی و زیر چشمات گود افتاده که
دلش رو ندارم به صورتت نگاه کنم.»
روزهای بارداری به سختی میگذشت. بیبیخانم دومین پسرش یداللّه را هم خانهٔ ما گذاشت و رفت! ماتم گرفته بودم با این یکی چه کنم. هفت سال بیشتر نداشت و باید یکی مراقب او میبود. دست به هرکاری میزد، بیشتر از دو سه روز دوام نمیآورد و جوابش میکردند. پاگیرِ هیچجا نبود؛ اسمش را گذاشته بودند چکِ برگشتی! اصلاً در عالم دیگری سِیر میکرد.
چه انتظاری از یک پسربچه هفت ساله میتوان داشت غیر از بازیگوشی و شیطنت؟! دیدم اگر به همینشکل ادامه بدهد، زندگیاش تباه میشود. دستش را گرفتم
و بُردم مدرسه، اسمش را نوشتم تا درس بخواند؛ اما
دل به درس هم نمیداد.
یکروز توی کوچه وسط دعوا، انگشتانش را با دربِ حلبی روغن بُریدند. فوری یداللّه را رساندم دکتر، زخمش را بخیه زدند. طفلک تا چند هفته دستش آویزان گردنش بود و درد میکشید.
خودم برایش لقمه درست میکردم و دهانش میگذاشتم. رجب عصبانی میشد مرا به فحش میکشید و میگفت:
«تو چرا به این دوتا محبت میکنی؟!»
در جوابش میگفتم: «مرد حسابی!
نمیبینی مادر بالاسرشون نیست؟! تو اینشهر غریبن،
برن کجا آواره بشن؟»
فریاد میزد و میگفت: «مگه من مادر بالاسرم بود!؟»
مرغش یکپا داشت. آن یکپا هم دنبال تلافی و انتقام از گذشته بود! تلاش میکردم کمتر کاری کنم
و حرفی بزنم به باعث عصبانیت رجب شود.
خرجی که نمیداد. به سختی غذایی دستوپا میکردم و میدادم به این دو برادر بخورند.
همان خامهٔ مختصری که میخریدم را هم حالا باید میگذاشتم جلوی برادران ناتنی شوهرم.
امیر را با نان خالی سیر میکردم و خودم هم گرسنه میخوابیدم. نمیخواستم تا زمانی که در خانهٔ من هستند، حس غربت و بیکسی داشته باشند.
یداللّه مدتی همراه پسرداییاش میوهفروشی کرد
و برگشت شهرستان پیش بیبیخانم و پدرش.
─═┅♦️ #قصه_ننه_علی ♦️┅═─
📕 روایتِ زندگیِ #زهرا_همایونی
✰✰مادرِ شهیدان امیر و علی شاهآبادی✰✰
✏️ نوشتهٔ #مرتضی_اسدی
✅ قسمت 24
دستم خالی بود و نمیتوانستم تحت نظر دکتر باشم. رجب هم به جای ناز کشیدن، مدام غر میزد و شاکی بود: «آه! زن چقدر ناز داره، ادا و اطوار داره!»
هربار کلید را در قفل دَر میچرخاند و میآمد داخلِ خانه، تپش قلب میگرفتم و از ترس میلرزیدم!
ویارِ شوهر پیدا کرده بودم. از بوی رجب حالم به هم میخورد و از او فاصله میگرفتم. عصبانی میشد
و فکر میکرد از قصد این کار را میکنم.
در ماههای آخرِ بارداری، وحشتم از رجب بیشتر شده بود. اگر حوصلهاش سرِ جا نبود، فقط باید خدا به دادم میرسید و از دست نوازشهای عاشقانهٔ کمربندش نجاتم میداد. بزرگترین عیبِ رجب، تندخویی بود. خون که جلوی چشمش را میگرفت، حرف هیچ بنیبشری در گوشش نمیرفت. کار خودش را میکرد.
یک روز بعدازظهر، رادیو را روشن کرد؛ برنامهٔ خانه و خانواده در حال پخش بود. دکتر زنان دربارهٔ شرایط روحیِ خانمهای باردار حرف میزد: «اغلبِ خانومهای باردار ممکنه از شوهرشون بدشون بیاد و حتی از بوی تنش حالشون به هم بخوره! از آقایون خواهش میکنم شرایط همسرشون رو درک کنن و کمتر سخت بگیرن.»
خدا به من نظر کرده بود و حرفِ کارشناس رادیو اثرش را گذاشت. دلِ رجب کمی نرم شد و تا پایانِ بارداری کتکم نزد.
عید سال ۴۶ بود و مردم مشغول عیددیدنی. بعد از شام دردهای زایمانم شروع شد و به خودم پیچیدم.
چند وقتِ پیش یک بسته گل گاوزبان برای مریم بُردم و گفتم: «هروقت رجب رو فرستادم دنبال این بسته، وقتِ زایمانم رسیده! فوری خودت رو برسون.»
آن شب رجب سرکار نرفته بود. گفتم:
«برو به مریم خانوم بگو گل گاوزبون زهرا رو بده.»
گفت: «گل گاوزبون؟! میخوای چیکار این موقعشب؟!»
حالِ خراب من را میدید و افتاده بود سر لج و یکیبهدو کردن.
گفتم: «نپرس رجب! فقط برو که دارم میمیرم!»
رجب تا پیغامم را رساند، مریم فوری آماده شد.
زنی که جرأت نمیکرد نزدیکِ شوهرش شود،
آن شب به خاطرِ من سَرتاپای آقای ترابی را ماج و بوسه کرد تا اجازه بدهد شب را کنار من بماند.
رجب و وجیهالله رفتند دنبال قابله.
هر لحظه حالم بدتر میشد. فهمیدم تا قابله خودش را برساند، کار تمام است. مریم، آب گرم و حولهٔ تمیز آماده کرد. نایلون بزرگی داخل اتاق پهن کرد و روی آن نشستم. از شدت درد به دستان مریم چنگ میانداختم، بندهخدا صدایش درنمیآمد.
‹یا زهرا› گفتم و از حال رفتم.
علی سحر دهمین روز از فروردین ۴۶ به دنیا آمد.
بندِ ناف دور گردنش پیچیده بود؛ صدایش درنمیآمد! چشم که باز کردم، در آغوش مریم بود.
بند ناف را از دور گردنش باز کرد و با یکی دو ضربه گریهاش را درآورد.
ذوقزده شده بود و قربان صدقهٔ علی میرفت.
بیحال گفتم: «ناف... نافش رو ببُر»
- «چه جوری زهرا؟! من فقط بلدم ناف گوسفند رو ببُرم! تو دهات یه وجب میذاشتیم و قیچی میکردیم.»
- «هر جور که بلدی بِبُر.»
ناف علی را قیچی کرد و درد دوباره در جانم پیچید؛
از حال رفتم.
قابله رسید بالای سرم. ناف علی را بررسی کرد و گفت: «مشکلی نداره.»
هدایت شده از دلداده انقلاب
🔰 بیانیه وزارت کشور درباره حجاب: از ارزشهای دینی عقبنشینی نمیکنیم
🔹هیچگونه عقبنشینی یا تساهل در اصول و احکام دینی و ارزشهای سنتی صورت نگرفته و نخواهد گرفت و حجاب بهعنوان یک ضرورت شرعی غیر قابل تردید همواره از اصول عملی ایران خواهد بود.
🔹مجموعه دولت و وزارت کشور خود را مخاطب مطالبات عموم مردم وفادار ایران در موضوع حجاب دانسته و بر خواسته بر حق ایشان مبنی بر داشتن جامعهای عفیف و با حیا صحه میگذارد و گوشی شنوا و زبانی پاسخگو و بازویی توانمند برای تأمین حقوق مردم بویژه حق زیست عفیفانه به عنوان یکی از حقوق اساسی آحاد ملت میباشد.
🔹تردیدی وجود ندارد که حجاب از پایههای تمدنی ملت ایران بوده و یکی از زیرساختهای بنای حیاتی خانواده میباشد. در حالی که خانوادهگرایی و حفظ حریم آن از اصول زیست اجتماعی ایرانیان است میبایست از حریم حجاب و عفاف برای تحکیم بنیان خانواده محافظت نمود و بر تقویت و گسترش آن ملازمت نمود.
🔹از همه مراجع دینی، فرهنگی و اجتماعی تقاضا دارد با حضور مسئولانه خود در میدان، تبیین این موضوع حساس را بر خود فرض دانسته و باب گفتگوی مثبت در امر حجاب را برای همه طیفهای نیازمند به بهرههای فکری و ذهنی بیش از پیش باز نمایند. تردیدی نیست که «اقناع» نسل جوان مؤثرترین راهبرد در بهبود وضعیت حجاب خواهد بود.
🔹با توجه به پایبندی اکثریت قاطع بانوان و دختران ایرانی به این امر با تأکید مجدد بر لزوم رعایت حجاب در همه اماکن و معابر عمومی و ضمن اعلام حمایت از همه آمران به معروف و ناهیان از منکر در سراسر کشور، دستگاه قضائی، ضابطان و سایر نهادهای ذیربط نسبت به مواجهه با معدود هنجارشکان اقدام خواهند نمود و اجازه تعدی به حریم و هویت مقدس زن مسلمان ایرانی را نخواهند داد.
#حجاب
💙 @deldadegi
✨ماجرای شهید ایرانی که
در گوش #شهیدجهادمغنیه اذان گفت:
یک روز حاج عماد به من گفت
حاجی یادت هست یک روز به من گفتید
امام زمان (عج) هرجا که باشند
نماز اول وقت میخوانند
بنده از نظر قلبی به نماز اول وقت ، التزام گرفتم
جهاد پسر من به دنیا آمده است
یکی از برادران را پیدا کنید
که
' نمازصبحاولوقت او تا به حال ترک نشده است'
در گوش او اذان بگوید
یکی از برادران پاسدار ایرانی را برای این کار
معرفی کردم که بعدها آن برادر هم شهید شد.🕊