eitaa logo
داستان زندگی
2.8هزار دنبال‌کننده
7 عکس
0 ویدیو
49 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ سلام به دوستای وفادارمون...❤️ بالاخره برگشتیم...☺️ راستی اسم و عکس کانال تغییر کرد😍 رمان های قبلی رو دوباره براتون گذاشتم و به زودی هم رمان جدید ... ‌
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
Jahanam_@Romanbooki.pdf
9M
💧چکیده 👇👇👇 حافظ و مهری دشمن دیرینه هم هستند با تنفری عمیق که از گذشته ریشه دارد!! حالا مجلس خواستگاری نبات دختر مهربان و ساده دل مهری، زمان مناسبی برای انتقام این مرد شیطانی شده است، مردی که قرار است برای آتش کشاندن زندگی مهری خودش را مقابل تمام فامیل و نامزد نبات عاشق و شیفته اش نشان بدهد ... 📖 نام این اثر: 🖋 نگارنده : 📝 سبک: 🗒 برگه : 2486 _ - _ - _ _ - _ - _
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
Aber _@Romanbooki.pdf
4.76M
💧 چکیده : 👇🏼👇🏼👇🏼 چند روز قبل از رسمی شدن نامزدیِ دل آرام و سوشا، پدر سوشا فوت می‌کند و سوشا با دل آرام راهی شهر مرزی زادگاهش می‌شوند، تا در مراسم خاکسپاریِ پدرش شرکت کنند. بخاطر خطای بزرگی که سوشا، در یک نیمه شب انجام داده، مردم روستا درصدد گرفتن تقاص بر می‌آیند. که این تقاص در روستای آنها فقط با لکه دار کردن دامنِ ناموس انجام میشود. سوشا به وحشت می‌افتد و دست به دامان آراز، دایی جوانش می‌شود، که رابطه خوبی با او ندارد. ولی آراز، خانِ روستاست و کسی روی حرفش حرف نمی‌آورد. قرار بر این می‌شود که ... 📖 نام این اثر : 🖋 نگارنده : 📝 سبک : _ - _ - _ _ - _ - _
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
۱۴ اسفند ۱۴۰۲
barzakh.pdf
2.03M
‌ نام رمان : ( جلد دوم رمان آدم و حوا) نویسنده :گیسوی پاییز ژانر :عاشقانه تعداد صفحه: ۸۳۸ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 خلاصه: درست روزی که فکر میکردن خوشبخت ترین زوج رو ‌زمینن… امیر مهدی… قربانی یه کینه ی قدیمی میشه… اتفاقی که براش میوفته کل زندگیشونو دست خوش تغییرات میکنه… تو این لحظه هیچ کار نمیشه کرد جز دعا… ولی با این حال هیچ چیز از عشقی ک بین اون دونفر هست کم نمیشه… انگار این اتفاق یه آزمون الهیه… که خدا عشق اون دورو بسنجه… صبرشونو بسنجه…ولی فقط خدا میدونه بعد این همه سخی چه پاداش خوبی در انتظارشونه ….!
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
adamhava.pdf
3.5M
نام رمان: نویسنده گیسوی پاییز (نشمیل قربانی) ژانر عاشقانه , مذهبی تعداد صفحه 757 فصل اول 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 خلاصه رمان آدم و حوا کف پام به قدری درد می کرد که دلم می خواست فریاد بزنم . کل کفش فروشی های شهر رو پشت سر گذاشته بودیم تا بتونم کفشی متناسب با لباسم پیداکنم ،البته این کار همیشه م بود . مگه می شد مارال از خیر خوشتیپی بگذره! برام مهم نبود که عروسی جدا برگزار می شه . گرچه که اگه مختلط بود بیشتر دوست داشتم . ولی خوب عروسی برادرم بود و من بیشتر از هر زمان دیگه پر از ذوق و شوق بودم.به خصوص که همین یه برادر رو داشتم و هزارتا امید و آرزو برای عروسیش .
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
banooye kochak.pdf
1.64M
نام رمان: ژانر: عاشقانه نویسنده: سیبا تعداد صفحات: 358 حجم: 1.6مگابیت 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 خلاصه کتاب ما تو این رمان یه ساره خانم داریم که حدودا 21 سالشه و یه اقا شهروز داریم که سنش 37-38 ساله.این رمان یه رمان ارومه.قراره همه چیز اروم پیش بره قراره تنش کمی داشته باشیم و در ضمن قول میدم که همه تون عاشق شخصیتها مخصوصا شهروز بشید
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
Be to_@Romanbooki.pdf
10.32M
🌼چکیده 👇👇👇 مریم که همسرش را از دست داده ازسمت خانواده ی او هم طرد میشود و پدرشوهرش ۵ روز مهلت میدهد تا منزلش را ترک کند! او مستاصل و بی پناه راه به هر جا میزند به بن بست میخورد تا اینکه دوست مادرهمسرش (زری_خانم) از ظلم هایی که در حق او شده به ستوه امده و مریم را به منزل خودش میبرد زری خانم پسری دارد به نام (امیرحسین) مرد و بامرام متدین و با خدا که وقتی در محل پشت سر مریم حرف در میاید برای آبروی او ... 📖 نام این اثر: 🖋 نگارنده : 📝 سبک: 🗒 برگه : 3108
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
Parvaneh_@Romanbooki.pdf
10.44M
‌ 💧چکیده 👇👇👇 برکه، دانشجوی رشته خلبانی است، که در کنار تمام اعضای خانواده در یک خانه بهمراه پدربزرگ مادربزرگ زندگی پر از صفا و صمیمیتی را دارند، برکه و کاوه ( پسرعموی پزشکش ) بهم علاقه دارند و بدید همه آنها نامزد هستند، تا اینکه یکروز برخلاف تصور تمام خانواده کاوه زیر این نامزدی میزند و برکه را از خود میرنجاند ... 📖 نام این اثر: 🖋 نگارنده : 📝 سبک: 🗒 برگه : 2293 ‌
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
Seti_@Romanbooki.pdf
7M
‌ رمان : ژانر: عاشقانه /جنایی نویسنده: پاییز صفحه: ۱۴۰۶ 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 خلاصه: هاتف، مجرمی سابقه‌ دار، مردی خشن و بی‌رحم که در مسیر فرار از کسایی که قصد کشتنش را دارند مجبور به اقامت اجباری در خانه زنی جوان می‌شود. مردی درشت‌ قامت و زورگو در مقابل زنی مظلوم و آرام که صدایش به جز برای گفتن: چشم‌ شنیده نمی‌شود،مردی که می‌درد و می‌تازد و تنها در مقابل یک زن کمی ... ‌
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
1q0_رمان_آبرویم_را_پس_بده.pdf
7.07M
‌ رمان: نویسنده: moon shine صفحه: ۴۴۲ ژانر: عاشقانه ؛ تراژدی 🌼🌼🌼🌼🌼🌼🌼 دخترکی توی روی خانوادش ایستاد تا بر خلاف میل اون ها با عشقش ازدواج کنه. یه ازدواج ناموفق که به کتک کاری های زجر آور می رسه، یه زندگی که هیچ حامیت کننده ای نداره. دخترک به پای مرگ و خود کشی می رسه، ولی مرد خیری دستش رو می گیره و اون رو توی کارخونش مشغول به کار می کنه، ولی پسر حاجی به اون تهمتی می زنه که… پایان خوش ‌
۱۵ اسفند ۱۴۰۲