eitaa logo
کلید اسرار
76 دنبال‌کننده
71 عکس
87 ویدیو
3 فایل
ثبت خاطرات.... خوابها و رویداد های مهم و تاثیر گذار زندگیتون.... شاید تلنگری باشه برای بقیه کپی آزاده آزاد ارسال خاطرات به @sami_66
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله العلی الاعلی سلام روزتون بخیر✋ چند سال پیش با گروهی برای مسابقات قرآن رفتیم همدان.وارد شهر که شدیم نزدیک یه کبابی، اتوبوسمون توقف کرد تا نهار بخوریم. من چون دخترم کوچیک بود و دنبالم بود یه غذا هم برای اون سفارش دادن که دخترم از غذای من خورد و اون برنج و کباب دست نخورده موند. اون رو ریختیم داخل یه ظرف یه بار مصرف که با خودمون ببریم. وقتی از در اومدم بیرون یه پسر بچه آدامس فروش دم در کبابی ایستاده بود. بهش گفتم: ناهار خوردی؟ گفت: نه ظرف غذا رو بهش دادم. غذا رو گرفت و تشکر آرومی کرد.بعد تا در ظرف رو باز کرد و دید کباب 🥓هم داخلشه با خوشحالی دوید به سمت سر خیابون که ظاهرا دوستاش اونجا بودن در حالیکه فریاد میزد: کباب داره😔 ظاهرا اونقدر مردم برنج های بدون کباب بهش داده بودن که اول فکر میکرد.‌..😏 سوار اتوبوس شدیم و منتظر بودیم بقیه دوستان هم کم کم سوار بشن و راه بیفتیم که یه دفعه دیدم همون پسر از پله های اتوبوس اومد بالا. اول همه بهش گفتن: ما آدامس نمیخوایم،میخوایم حرکت کنیم. اما اون بدون توجه به حرفای همه در حالی که نفس نفس میزد تو صورت تک تک آدمها نگاه میکرد و می اومد جلو. تا رسید به من یهو ایستاد و از جیبش دوتا بسته ادمس در آورد و داد به من و گفت: مال شما! بهش گفتم: صبر کن پولشو بهت بدم. در حالی که داشت از اتوبوس با عجله پیاده میشد گفت: نه مال خودت.😐 هنوزم یادآوری مرام و معرفت این بچه یه حس شیرینی رو بهمراه یه تلخی بیادم میاره اگرچه خیلی مردونگی کرد اما احسان و بخشش این بچه در قبال یه خوبی کوچیک بود که من بهش کرده بودم... ✨تو دعای ماه رجب میگیم: عادتک الاحسان الی المسیئین خدایا تو روش و منشت اینه که :معرفت و احسان بخرج بدی در حق کسانی که نه تنها خوبی بهت نکردن، بلکه بارشون گناهه و سرتاپاشون بی معرفتی😭😔 خدایا رجب افتاده توی سرازیری چیزی از ماه خوبت باقی نمونده😭 میشه معرفت و احسان رو در حق ما تموم کنی و این آخر ماه رجب،دست مارو بذاری تو دست امام زمان مون❓😭 https://eitaa.com/joinchat/3348693003Cc0c8f29263
ارسال اعضا 👇👇👇 بسم الله الرحمن الرحیم اللهم اغننی بحلالک عن الحرام خدا برات جبران میکنه بچه کوچیک داشتم و دندونم درد میکرد شرایط طوری بود که فقط باید اون رو میکشیدم بچه مو پیش مامانم گذاشتم و به سختی بعد از چند بار رفت و آمد، توی درمانگاه نوبت گرفتم و نزدیک یک ساعت منتظر نشستم وقتی دکتر اومد دیدم یک مرد جوونه به همسرم گفتم من شرایط را مناسب نمی بینم، انشالله که یک خانوم دکتر خوب پیدا میشه. فکر کنم روز بعدش بود که رفتیم مشهد حرم امام رضا علیه السلام. یه سری هم به دارالشفای کنار حرم زدیم. دیدم دندانپزشکی هم داره رفتم نوبت گرفتم و گفتم لطفاً خانم دکتر باشند زود نوبتم شد و رفتم خانم دکتر خیلی آسون دندونم رو کشیدن. الحمدلله بعد دندونم رو نشونم دادند و گفتند ببین چقدر ریشه اش کجه. خیلی دندون سختی بود ولی خودت مریض خوبی بودی راحت و بدون سختی درآمد من با خودم گفتم نه این لطف خدا و امام رضا علیه السلام بود که به خاطر پرهیز از نامحرم به من عنایت کردند علیه السلام @dastanevagheie