eitaa logo
داستان زیبا
166 دنبال‌کننده
164 عکس
222 ویدیو
52 فایل
داستان زیبا داستان های معصومین داستان های کوتاه داستان های مستند و علما وشهدا و .. کانال دیگر ما:قرآن وسنت، @ghoranvasonat کانال روانشناسی @ravan110
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 🌼گاهی یک شوخی اثرش از چند برهان بیشتر است! ✍ از آن شاهکارهای سیاسی مرحوم سید حسن مدرس نقل می‌کنند که در همان دوره یک موجی پیدا شده بود - که هر چند وقت یک بار هم پیدا می‌شود و آن وقت این موج شدیدتر از امروز بود - که ما باید لغات بیگانه (به قول اینها) را از زبان فارسی بیرون بریزیم و اصلًا نباید هیچ لغت عربی در زبان ما وجود داشته باشد. این موج در مجلس هم راه پیدا کرده بود و می‌خواستند آن را به صورت یک قانون در بیاورند. مرحوم مدرس با این فکر مبارزه می‌کرد. گاهی یک شوخی، یک متلک، یک هو کردن اثرش از چند برهان بیشتر است. گفته بود بسیار خوب، حالا ببینیم چی می‌‏شِد! (به قول خودش؛ اصفهانی بود) و چه از آب در می‌آید! رو کرده بود به رئیس مجلس و گفته بود آقای رئیس مجلس! اسم من حسنِس، اسم جنابعالی هم حسینِس. حالا این اسمها را می‌خواهند تبدیل کنند به فارسی. پس من می‌شوم «نیک»، حسین هم که تصغیر حسن است می‌شود نیکچه، پس بعد از این من نیکم شما نیکچه، مثل دیگ و دیگچه! چند تا از اینها را با همدیگر جور کرد، مجلس خندید و لایحه با همین [شوخی] از بین رفت. 📗 استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج۶، ص۱۹۵ ✅‌‌کانال استاد قرائتی ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/3818061843C235cbc6c5e
هدایت شده از قرآن وسنت
🌹برگی از عبرتهای عاشورا 🔴بعد از واقعه عاشورا حدودا ۳۷ هزار نفر در یاری اهل بیت کشته شدند ولی اصلا ارزش کار اون 72نفر رو نداشت. ♦️گروه اوّل بودند همونهایی که روز عاشورا سکوت کردند بعد از شهادت امام همگی قیام کردند تقریباً همه کشته شدند. (5000 نفر) «ولی دیر شده بود.» ♦️گروه دوّم بودند. بعد از عاشورا قیام کردند و همگی کشته شدند (حدود 10000 نفر) «امّا دیر شده بود.» ♦️گروه سوّم بود که بعد ازجنگ‌های فراوان و کشته شدن حدود 22000 نفر انجام شد گرچه قاتلان امام مظلوم را قصاص کرد «امّا دیر شده بود.» مردمی که در مدینه هنگام خروج امام حسین علیه السلام همراهیش نکردند و مردمی که هنگام ورود امام به کوفه کمکش نکردند. امام سجاد علیه السلام هم استقبال خاصّی از این حرکت‌ها نمی‌کردند. چون دیگه دیر شده بود. 👌خیلی فرق هست بین اون ۷۲ نفری که به موقع به یاری امام‌شون رفتند با این ۳۷۰۰۰ نفری که بعد از شهادت امام، قیام کردند. ⚠️ ما باید مراقب باشیم از امام خودمون عقب نیافتیم.👇 الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ وَاللّازِمُ لَهُمْ لاحِقٌ هر که بر ایشان تقدم جوید از دین بیرون رفته و کسى که از ایشان عقب ماند به نابودى گراید. 🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا 🌍 sapp.ir/ebratha.org سروش
📌 مردم عصر سیدالشهدا عن ابن أبی نعم قال کنت شاهدا لابن عمر وسأله رجل عن دم البعوض. فقال ممن أنت؟ فقال من أهل العراق. قال انظروا إلى هذا یسألنی عن دم البعوض وقد قتلوا ابن النبی صلى الله علیه وسلم وسمعت النبی صلى الله علیه وسلم یقول هما ریحانتای من الدنیا. 📌ابن ابی نعم گفت: من شاهد بودم که فردی نزد پسر عمر آمد و از او درباره سوال کرد. ابن عمر پرسید: اهل کجا هستی؟ مردگفت: اهل عراق هستم. ابن عمر گفت: این فرد را ببینید که از من درباره خون میپرسد در حالی که پسر پیامبر(ص) را کشتند و من از (ص) شنیدم که فرمود: این دو علیهما السالم ریحانه من در این دنیا هستند. 📚 مسلم نیسابوری، الصحیح، ج۷، ص۷۴. : چه شد که مردم عراق از حکم خون پشه می پرسند، در حالیکه سر پسر رسول الله(ص) را بریدند؟ 👇👇 🌻 @ahlebait110
💠 🔸بنّایی که واسطه حضرت امیر (ع) و علامه امینی شد 🔹 حجت‌الاسلام سید محمد نوری که در کتابخانه نجف اشرف، ملازم علامه امینی بود، گفته است: علامه امینی می‌فرمود: در یک شب جمعه، زائر حرم حضرت امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) و مشغول زیارت و دعا بودم، از خدا می‌خواستم به خاطر حضرت امیر علیه‌السلام کتاب «درالسمطین» را که در آن زمان کمیاب بود و در تکمیل مباحث کتاب الغدیر به آن نیاز داشتم، برای من مهیا کند. در این هنگام، یک عرب ساده و بی آلایش برای زیارت حضرت مشرف شد و از حضرت می‌خواست که حاجت او را برآورده کند و گاوش را که مریض بود شفا دهد، یک هفته گذشت ولی کتاب را پیدا نکردم؛ بعد از آن، دوباره برای زیارت مشرف شدم، از حسن اتفاق در وقتی‌که مشغول زیارت بودم، دیدم همان مرد به حرم مشرف شد و از حضرت تشکر کرد که حاجت او را برآورده کرده است. وقتی من کلام آن مرد را شنیدم، محزون شدم، چون دیدم امام، حاجت او را برآورده کرده، ولی حاجت مرا برآورده نکرده است. 🔹 خطاب به حضرت(علیه‌السلام) عرضه داشتم: جواب این مرد را دادی و حاجتش را برآورده کردی! اما من مدتی است به خدا متوسل می‌شوم و شما را شفیع قرار می‌دهم که آن کتاب را برای من مهیا کنید ولی آن کتاب مهیا نشده، آیا من کتاب را برای خودم می‌خواهم، یا به خاطر کتاب شما؟ آنگاه گریه برایم مستولی شد و با حالت ناراحتی از حرم بیرون آمدم، آن شب از ناراحتی چیزی نخوردم و خوابیدم، در عالم خواب دیدم که مشرف به خدمت حضرت امیر(علیه‌السلام) شده‌ام و حضرت در آن حال، به من فرمود: آن مرد، ضعیف الایمان بود و نمی‌توانست صبر کند ولی تو باید صبر داشته باشی. 🔹از خواب بیدار شدم، صبح سر سفره بودم که در زده شد، در را باز کردم، دیدم همسایه‌ای که شغلش بنایی بود، داخل شد و سلام کرد و گفت: من خانه جدیدی خریده‌ام که بزرگ‌تر از این خانه است، بیشتر اثاث خانه را به آنجا منتقل کرده‌ام و این کتاب را در گوشه آن خانه پیدا کردم، خانمم گفت: این کتاب به درد تو نمی‌خورد، آن را به شیخ عبدالحسین امینی هدیه کن، شاید او استفاده کند. من کتاب را گرفتم، غبارش را پاک کردم و دیدم همان کتاب خطی «در السمطین» است که دنبالش بودم. در این هنگام، بر این نعمت، سجده شکر کردم. 📘 علامه امینی جرعه نوش غدیر 📢 کانال رسمی هفته‌نامه افق حوزه 🔰http://Eitaa.com/ofogh_howzah
🔴💢 آیت الله حائری شیرازی(ره) نقل می‌کرد: 📣🔹برای خرید نان در نانوایی سنگکی ایستاده بودم. @hawzeh_velaei نوبتم که شد، یکی دیگر آمد و نانوا هم به او زودتر داد. 🔸من به او اعتراض کردم، اعتراض محترمانه‌ای هم کردم، اما یک جواب سربالا و تندی به من داد. دلم از او رنجید. 🔹نان نگرفتم و از مغازه بیرون آمدم. در راه که می‌آمدم، دلم از دست او آتش گرفته بود. 🔸در همین آشفتگی می‌خواستم نفرینی به او کنم. یک دفعه سرم را بلند کردم و چشمم افتاد به گنبد طلایی حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها. 🔹گفتم نانوا از شیعیان حضرت است. من اگر نفرین کنم، از چشم این‌ها می‌افتد. اهل بیت خوششان می‌آید که من دعایش کنم. دعایش کردم و گفتم: «خدایا این آدم را صالح کن». 🔸وقتی دعا کردم، آتشی که در دلم بود خنک شد. خدا را شکر کردم. بعد دیدم هر وقت کسی اذیتم می‌کند، اگر دعایش کنم دلم خنک می‌شود. 🔹 به شما هم توصیه می‌کنم هر وقت کسی اذیتتان کرد، به او دعا کنید. اینها شیعه هستند. چقدر «یا حسین» «یا علی» می‌گویند. به تمام کسانی که به شما ظلم کردند دعا کنید؛ فقط به خاطر اینکه شیعه هستند. 🔸مثل مادری که به بچه‌اش دعا می‌کند و از حقش می‌گذرد. وقتی شما از این طرف بخشیدی و سختگیری نکردی، دل دیگران به شما نرم می‌شود و آنها هم برای شما طلب مغفرت می‌کنند؛ دل به دل راه دارد. 🔹حق دارانِ شما هم از شما صرف نظر می‌کنند. وقتی حق داران صرف نظر کردند راهت باز می‌شود. http://eitaa.com/joinchat/1223360536C8a78ba74bb
شخصى در محضر امام صادق عليه السلام عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد! همسايگان من كنيزانى دارند كه مى خوانند و مى نوازند. گاهى به محل قضاى حاجت مى روم براى اينكه خوانندگى و نوازندگى آنان را بيشتر بشنوم نشستن خود را طولانى تر مى كنم . حضرت فرمود: اين كار را نكن ! نشستن خود را طول مده و از شنيدن خوانندگى و نوازندگى بپرهيز! آن مرد گفت : - به خدا سوگند! من به خاطر شنيدن آواز آنان به آنجا نمى روم ، بلكه گاهى كه به آن محل مى روم صدايشان بى اختيار به گوشم مى رسد. امام صادق عليه السلام فرمود: - مگر نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد: ان السمع و البصر و الفوائد كل اولئك كان عنه مسئولا ((گوش و چشم و دلها همه مسؤ ولند)). آن مرد گفت : - آرى ! به خدا سوگند! مثل اين است كه تاكنون اين آيه را نه از قرآن و نه از عرب و نه از عجم نشنيده بودم . از حالا اين كار را ترك مى كنم و از خداوند در خواست دارم كه مرا ببخشد و از من درگذرد. امام صادق عليه السلام به او فرمود: - برخيز! غسل توبه كن و تا مى توانى نماز بخوان ! چون به كار بسيار بدى معصيت بزرگى - عادت كرده اى كه اگر در اين حال بميرى در بدترين حالت از دنيا رفته اى و مسؤ وليت بزرگى خواهى داشت . اينك به پيشگاه خداوند توبه كن و از درگاه او بخواه تا توبه ات را از كارهاى زشتى كه مرتكب شده اى بپذيرد. کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab
👓 بزنطی و مباهات به دیدار با امام، و خوابیدن در شخصی امام!! 🔹 يک روز آخر وقت، امام رضا عليه السلام مرکب شخصی خود را فرستاد و بزنطی را پيش خود خواند. آن شب تا نيمه‌های شب به سؤال و جوابهای علمی گذشت. مرتبا بزنطی مشکلات خويش را می‌پرسيد و امام جواب می‌داد. بزنطی از اين موقعيت که نصيبش شده بود به خود می‌باليد و از خوشحالی در پوست نمی گنجيد. شب گذشت و موقع خواب شد. ❗️ امام خدمتکار را طلب کرد و فرمود: ((همان بستر مرا که خودم در آن آن می‌خوابم بياور و برای بزنطی بگستران تا استراحت کند)) 🔹 اين اظهار محبت، بيش از اندازه در بزنطی مؤثر افتاد. مرغ خيالش به پرواز درآمد. در دل با خود می‌گفت، الان در دنيا کسی از من و نيست، منم که امام مرکب شخصی خود را فرستاد، منم که امام پاسخ سؤالات مرا داد. منم که امام دستور داد که بستر شخصی او را برای من بگسترانند. پس چه کسی در دنيا از من و خواهد بود؟ ❗️❗️ ناگهان امام رضا عليه السلام در حالی که دستها را به زمين عمود کرده بود و آماده برخاستن و رفتن بود، با جمله ((يا احمد))، بزنطی را مخاطب قرار داد و رشته خيالات او را پاره کرد، آنگاه فرمود: ❗️❗️هرگز آنچه را که امشب برای تو پيش آمد، مايه و مباهات خويش بر ديگران قرار نده؛ زيرا صعصعة بن صوحان، که از اکابر ياران علی بن ابی طالب عليه السلام بود، شد. علی به عيادت او رفت و بسيار به او محبت و ملاطفت کرد، دست خويش را از روی مهربانی بر پيشانی صعصعه گذاشت، ولی همين که خواست از جا حرکت کند و برود، او را مخاطب قرار داد و فرمود: ❗️ اين امور را هرگز مايه فخر و مباهات خود قرار نده، اينها دليل بر چيزی از برای تو نمی شود. من تمام اينها را به خاطر تکليف و وظيفه ای که متوجه من است انجام دادم، و هرگز نبايد کسی اين گونه امور را دليل بر برای خود فرض کند! 📕 داستان راستان بحار، ج ۱۲، ص۱۴
🎤👈 آیت الله خرازی 💙 حجة الاسلام سیّد علی مدرسی نقل کرد: به پسر آیت الله آذری گفتم: نمی خواهی برای پدرت خیرات کنی؟ 💙 گفت: چرا. حواله کفش و لباس به من داد، من آنها را تهیه کردم و بین فقرا تقسیم نمودم. 💙 پیرمردی که از ماجرا خبر نداشت، به من گفت: فلانی من خواب دیدم صحرای محشر است و مردم می خواهند از پل صراط عبور کنند، اما نمی توانند، ولی تو از آن عبور کردی. 💙 در عالم خواب به شما گفتم: چگونه از پل صراط گذشتی؟! گفتی: با کفش خیرات گذشتم. 📚 روزنه هایی از عالم غیب، ص 164 ❌کپی با ذکر منبع👈 حاج شیخ جعفر توسلی
هدایت شده از قرآن وسنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرکه گرگش را دراندازد به خاک رفته رفته مى‌شود انسان پاک هرکه با گرگش مدارا مى‌کند خلق و خوى گرگ پیدا مى‌کند... ____🍃🌸🍃____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸داستان نذر میرزا جواد آقا تهرانی 🔺 برکات ذکر صلوات ☑️ به مناسبت ایام سالروز درگذشت این عالم فقید @qomirib
زخم صفّين مُحْيىِ الدّين اِرْبِلى‏ گفت: روزى در خدمت پدرم بودم ديدم مردى نزد او نشسته و چرت مى ‏زند، در آن حال عمامه از سرش افتاد و جاى زخم بزرگى در سرش ديده شد، پدرم پرسيد اين زخم بر اثر چه بوده است؟ گفت: اين زخم را در جنگ صفّين (وقتى كه در سپاه اميرالمؤمنين على عليه السلام بودم و با دشمنان آن حضرت مى‏ جنگيدم برداشتم) به او گفتند تو كجا و جنگ صفّين كجا؟ (ساليان سال از اين جريان مى‏گذرد) گفت: وقتى به كشور مصر مسافرت مى‏كردم مردى از اهل غَزَّ (در كشور فلسطين) با من همراه شد و در بين راه با هم به گفتگو پرداختيم و چون صحبت از جنگ اميرالمؤمنين على عليه السلام و معاويه در جنگ صفين شد (متوجه شدم كه هم سفرم از طرفداران معاويه است لذا) به من گفت: اگر من در جنگ صفين بودم (حتماً در سپاه معاويه شركت مى‏كردم و با اميرالمؤمنين على عليه السلام و سپاهيان او مى‏جنگيدم) و شمشير خود را از خون على عليه السلام و يارانش سيراب مى‏كردم. من هم گفتم اگر در جنگ صفين بودم، من هم شمشير خود را از خون معاويه و پيروان او سيراب مى‏كردم. اينك من از ياران اميرالمؤمنين على عليه السلام هستم و تو از ياران معاويه بيا با هم جنگ كنيم (او پذيرفت) و هر دو با هم جنگيديم و زد و خورد مفصلى كرديم، (تا اينكه آن ملعون ضربتى بر سرم وارد كرد) و احساس كردم كه بر اثر زخمى كه به سرم رسيده از هوش مى‏روم. (چون احساس ضعف كردم بر زمين افتادم و از هوش رفتم و گويا آن ملعون فكر كرد كه بر اثر ضربت شمشيرش و خون ريزى شديد من را كشته است، لذا او به راهش ادامه داد و رفت) لحظاتى بعد متوجه شدم شخصى با گوشه‏ى نيزه‏اش به من مى‏زند و مرا بيدار مى‏كند، چون چشم باز كردم ديدم سواركارى است و از اسب پايين آمد و دست روى زخم سرم كشيد و بر اثر دست كشيدن او، بلافاصله حالم خوب شد و فرمود: همين جا بمان و بعد از لحظاتى كه رفت دوباره در حالى كه سر بريده‏ى هم سفرم را كه با من جنگيده بود در دست داشت به همراه چهارپايان او بازگشت. و سپس به من فرمودند: «هذا رَأْسُ عَدُوِّكَ، وَ اَنْتَ نَصَرْتَنا فَنَصَرْناكَ، وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ نَصَرَهُ» اين سر دشمن توست و تو به يارى ما برخاستى ما هم تو را يارى كرديم چنانكه هر كس خداوند را يارى كند خداوند هم او را يارى مى‏دهد. پرسيدم شما كيستيد؟ فرمودند:«اَنَا صاحِبُ الْاَمْرِ»؟عج؟ سپس فرمودند: «اِذَا سُئِلْتَ عَنْ هذِهِ الضَّرْبَةِ فَقُلْ ضُرِبْتُها فى‏ صِفِّينَ» هر كس از تو پرسيد اين زخم چه بوده بگو ضربتى است كه در صفين به من زده شد. از داستان فوق استفاده مى‏شود سخن پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله كه فرمودند: «مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُمْ» هر كس خود را شبيه قومى كند پس او از آن قوم محسوب مى‏شود، هر دو نفر با وجود اينكه سالهاى زيادى از جنگ صفين فاصله داشتند، ولى چون هر كدام دوست داشتند در سپاه مورد علاقه خود شركت داشته باشند، بر اين اساس خود را شبيه شركت كنندگان در جنگ صفين كردند و با هم به جنگ و قتال پرداختند. کتاب اخلاق الطلاب ص 70 کانال احادیث الطلاب در(ایتا) 🆔 @ahadis_tollab ‏ گروه واتساپ https://chat.whatsapp.com/H7tzNBrA8DqHNGHsu93ror
هدایت شده از قرآن وسنت
بنام خدا 💎 ۱۴ توصیه اخلاقی💎 🌱🌷 مرحوم علامه حسن‌زاده آملی در کتاب "لقاء‌ الله" چهارده توصیه به علاقه‌مندان سلوک توحیدی بیان می‌کند. ایشان این رساله را در سال ۱۳۸۹ هجری قمری (۵۳ سال پیش) نوشته‌اند: ۱. قرائت مستمر و انس همیشگی با قرآن: "هر اندازه که به قرآن نزدیک شوى، به انسان کامل نزدیک شده‌اى، به حظ و بهره‌ات از قرآن بنگر! حقایق آن، درجات ذات و مدارج عروجند" ۲. دائم الوضو بودن: "اى دوست! بدان که، وضو نور است و دوام در طهارت، تو را به عالم قدس ارتقا دهد و این دستور عظیم النفع، نزد اهلش مجرب است؛ بر تو باد مواظبت بر آن". ۳. قلت طعام: "اى دوست! طعام بسیار، قلب را می‌میراند و باعث طغیان و لجام گسیختگى خواهد شد. گرسنگى از اجلّ خصال مومن است". ۴. قلت کلام: "رسول خدا (ص) فرمود: "جز به ذکر خدا، زیاده مگویید، چه سخن بسیار که در آن ذکر خداوند نباشد، قلب را قساوت بخشد". ۵ .محاسبه نفس: امام کاظم(ع): "کسى که هر روز به محاسبة نفس نمی‌پردازد، از ما نیست: اگر عمل نیکویى از او سرزده باشد؛ از خداوند طلب زیادى‌اش کند و اگر عمل نادرستى از او سر زده باشد استغفار نموده، توبه کند". ۶. مراقبه: "بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! بر تو باد مراقبه! مراقبه یعنی اینکه، بنده بداند خداوند بر او رقیب و به او نزدیک است و به افعالش علم دارد و حرکاتش را می‌بیند و اقوالش را می‌شنود و بر اسرارش اطلاع دارد و نمی‌تواند خود را از خدا پوشیده نگه دارد و از سلطة او خارج شود. ۷. رعایت ادب در محضر خداوند: "امام جواد(ع) در تبیین حقیقت ادب فرمودند: قرآن را همان گونه که نازل شده است قرائت کنید و سخن ما را همان طور که گفته‌ایم، روایت کنید و خداوند را به حالتى که محتاج و نیازمند اویید بخوانید". ۸. عزلت: "معناى اصلی عزلت، عزل حواس است به خلوت، از تصرف در محسوسات؛ چه هر آفت و فتنه و بلایى که روح بدان مبتلا گردد، حواس در آن دخالت دارد. با خلوت و عزل حواسّ، مدد نفس از دنیا و شیطان هوا و هوس منقطع می‌گردد. ۹. تهجد: دستور خدای متعال به پیامبرش برای وصول به مقام محمود است: وَ مِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى‏ أَنْ یَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُودا (اسراء، ۷۹) و علت بهره‌مندی پارسایان از نعمت‌های اخروی را شب‌زنده‌داری آنان معرفی می‌کند(ذاریات، ۱۵-۱۹) ۱۰. تفکر: الَّذینَ یَذْكُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‏ جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَكَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار (آل عمران، ۱۹۱) ۱۱. دائم الذکر بودن: هم ذکر زبانی و هم ذکر قلبی ۱۲. ریاضت علمی و عملی: "ریاضت، در دو راه علم و عمل، و تنها بر طبق نهج شریعت محمدى. از غیر این راه جز بعد و دورى حاصل ناید". ۱۳. همت عالی: "همت عالى داشته باش! به حدى که کسی یا چیزی را عبادت نکنى جز خداى تعالى؛ حتی از روی رغبت به بهشت و وحشت از جهنم هم عبادت نکنی و الا هوای خود را عبادت کرده‌ای". ۱۴. توبه از کارهای بد و خوب! "استادم آیت‌الله الهی طباطبائی فرمود: "توبه حقیقى آن است که از خیر و شرت انابه کنى". من اندکى اندیشیدم و سپس گفتم: اما توبه از شر، حاجتى به بیان ندارد، و لیکن توبه از خیر چیست؟ فرمود: آنچه که ما، آن را خیر می‌پنداریم، مانند نماز و روزه و قراءت قرآن و درس گفتن و تحقیقات درسی‌مان و امثال آن، اگر براستى، آن را مورد تامل قرار دهیم، در خواهیم یافت که همگى ناقص و غیر کاملند پس بر شخص بینا، واجب است که از این اعمال ناقص نیز توبه کند و قصد نماید که آنها را بر وجه کاملى که مقبول خداوند است به جاى آورد".🌱🌷 احادیث ناب؛ سخنان حکیمانه
هدایت شده از قرآن وسنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 🔘نقش مهم حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در عظمت یافتن شهر قم و تبدیل شدن آن به پایگاه اصلی معارف اهل بیت علیهم السلام 🔷🔸💠🔸
هدایت شده از قرآن وسنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ شاه کلید گشایش در زندگی و عاقبت به خیری
هدایت شده از قرآن وسنت
مایه شادی باش.mp3
4.03M
🎙اهمیت رفع غم و خوشحال کردن دیگران حجت الاسلام 🌺🌷🌸🌹💐🌼
☀️بیانات مقام معظم رهبری بنده سال ۴۲ زندان بودم، داشتیم با خیال راحت زندان میگذراندیم، یعنی مشکلی نداشتیم، عادت کرده بودیم؛ یکی آمد گفت که بنا است شما روز شنبه آزاد بشوید! یک هیجانی در ما به وجود آمد که عجب! شنبه بنا است آزاد بشویم و گفتیم آیا آزاد میشویم؟ نمیشویم؟ با خودم قبلاً این جور فکر کردم، گفتم اگر من شنبه آزاد بشوم این به خاطر این است که فلانی -یک کسی در نظرم بود- رفته پیش فلان آقا و وساطت کرده، او هم به دستگاه گفته و مثلاً وسیله‌ی آزادیِ ما را فراهم کردند؛ پیشِ خودم یک چنین توصیه‌ای به نظرم رسید که کسی رفته توصیه کرده و این جور چیزها. گفتم حالا تفألی بزنم به قرآن؛ تفأل زدم، این آیه آمد: فَلا یَستَطیعونَ تَوصیَةً وَ لا اِلی اَهلِهِم یَرجعون. امید به غیر خدا که انسان میبندد، این جوری است دیگر: لا یَستَطیعونَ تَوصیَةً وَ لا اِلی اَهلِهِم یَرجعون. و همین جور هم شد؛ روز شنبه آزاد نشدیم و بعد هم معلوم شد که اصلاً آنچه من در ذهنم بوده که فلانی به فلانی سفارش میکند، توصیه میکند، اصلاً اتّفاق نیفتاد! ۱۳۹۶/۰۶/۱۹ ☀️نشر با منبع ☀️درس اخلاق امام خامنه ای ☀️ @darsemamkhameneii
هدایت شده از قرآن وسنت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
أَمَّنْ يُجِيبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ وَيَكْشِفُ السُّوءَ وَيَجْعَلُكُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ ۗ أَإِلَٰهٌ مَعَ اللَّهِ ۚ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ - نمل 62 📖 [آیا آن شریکان انتخابی شما بهترند] یا آنکه وقتی درمانده ای او را بخواند اجابت می کند و آسیب و گرفتاریش را دفع می نماید، و شما را جانشینان [دیگران در روی] زمین قرار می دهد؟ آیا با خدا معبودی دیگر هست [که شریک در قدرت و ربوبیت او باشد؟!] واقعاً شما بسیار کم اندرز می‌گیرید. 📺 تلاوت بسیار زیبا و بی نظیر آیات 60 تا 65 سوره مبارکه نمل با صدای یاسر الدوسری با ترجمه و زیرنویس فارسی 🎞🎙.
✒️ بسیار زیبا و لطیف،تا آخر بخوانید💐🌺🌻 🚩فضیلتی از امام عسكري علیه‌السلام 💐💐💐 اسحاق كِندى، كه عراق در عصر خود بود، تصميم گرفت قرآن را گرد آورد و بدين منظور در خانه اش نشست و مشغول اين كار شد. روزى يكى از شاگردان او خدمت  عليه السلام رسيد. امام عليه  السلام به او فرمود: آيا در ميان شما يك آدم رشيد پيدا نمى شود كه استادتان كِندى را از كارى كه در پيش گرفته و به پرداخته است، بازدارد؟ شاگرد عرض كرد: ما از او هستيم؛ چگونه بر ما رواست كه در اين مورد يا مواردى ديگر به او اعتراض كنيم ؟ امام عسكرى عليه السلام فرمود : آيا حاضرى كارى كه مى گويم انجام دهى ؟ عرض كرد : آرى . حضرت فرمود : پيش او برو و با وى گرم بگير و وانمود كن كه مى خواهى در انجام كارش به او كمك كنى. وقتى خوب با او انس گرفتى بگو سؤالى برايم پيش آمده است كه مى خواهم آن را از تو بپرسم . خواهد گفت بپرس. به او بگو : اگر گوينده اين قرآن نزد تو آيد، آيا ممكن است مراد او از گفته هايش غير از اى باشد كه تو به گمان خود آنها را فهميده اى؟ او خواهد گفت : آرى، ممكن است؛ زيرا آدم فهميده اى است.   پس چون چنين جواب داد، به او بگو: تو چه مى دانى؟ شايد گوينده چيزى غير از آنچه تو فهميده اى اراده كرده و مراد واقعى اش غير از معناى اوليه جمله هايش باشد.   آن مرد نزد كِندى رفت و با او از در ملاطفت درآمد و آن گاه اين سؤال را از او پرسيد. گفت : سؤالت را تكرار كن . آن مرد سؤالش را تكرار كرد . كِندى با خود انديشيد و اين موضوع را هم از نظر لغوى محتمل دانست و هم از نظر جايز . پس به شاگردش گفت : تو را قسم مى دهم كه بگويى اين سؤال را از كجا آموخته اى ؟ شاگرد گفت : مطلبى بود كه به ذهنم خطور كرد و از تو پرسيدم . كندى گفت : هرگز ، چنين سؤالى به فكر امثال تو نمى رسد ، و تو و امثال تو را نشايد كه به چنين منزلتى دست يابيد . بگو از كجا اين سؤال را گرفته اى ؟ شاگرد گفت : ابو محمّد به من فرمود اين سؤال را از تو بپرسم . كِندى گفت : حالا حقيقت را گفتى . چنين نكته اى جز از چنان خاندانى سر نمى زند ، آن گاه آتش طلبيد و آنچه را گرد آورده بود سوزاند . 🔹 المناقب لابن شهرآشوب : 4 / 424 .
هدایت شده از قرآن وسنت
‍ ▪️اين جريان از حضرت معصومه عليهاالسلام مشهور است؛ ولي ما خودمان در حرم درس آیت الله مرعشي رضوان اللّه تعالي عليه مي رفتيم. از شدت علاقه به حضرت معصومه منبرشان را جوري گذاشته بودند که روبه روي ضريح بود. ده دقيقه يک ربع قبل از درس، مطالب شيريني مي گفتند. 🔻يك بار اين قضيه را گفتند که البته مختلف نوشته شده؛ ولي من از خودشان شنيدم و سعي بر حفظ هم داشتم. يادم هست كه فرمودند: پدر من آسيد محمود، فاضل بود و مدتي سعي و اهتمام کرد برای اينكه راجع به حضرت فاطمه عليهاالسلام دو مسأله را روشن كند؛ يكي اينكه زمان شهادت فاطمه زهرا عليهاالسلام كي است؟ آيا هفتاد و پنجم است يا نود و پنجم بعد از شهادت رسول خدا صلی الله علیه و آله؟ و يكي اينكه قبر حضرت زهرا عليهاالسلام كجاست؟ مدتي شروع مي كند در كتاب ها گشتن؛ ولی دستش به جايي بند نمي شود. حتي مي فرستد كتاب هايي را خيلي با سختي از مصر برايش بياورند. ايشان، كتاب هاي تاريخي را دنبال كرده بود كه اين دو ابهام را از تاريخ بردارد. خيلي تحقيق مي كند؛ ولی دستش به جايي نمي رسد و دلش آرام نمي گيرد. 🔻مدتي، ديگر كتاب ها و تحقيقات را ميگذارد كنار و از باب توسل وارد مي شود. این سید، گريه و زاري و توسل می‌ کند كه من مي خواهم اين دو مسأله برايم روشن شود. من این جوری يادم است که می گفتند: شش ماه، توسلش شبانه روز طول مي كشد، تا اينكه يک شب امام صادق عليهالسلام را در خواب مي بيند. حضرت صادق عليهالسلام به او مي فرمايند: «آسيد محمود! بيهوده خود را به زحمت مينداز. بگذار مردم بپرسند كه چرا بايد قبر بلال حبشی مشخص باشد؛ ولي قبر دختر پيغمبر مشخص نباشد؟ خداوند، جاه و جلال و جبروت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به فاطمه معصومه عليهاالسلام داده است. هر چه ميخواهی از او بخواه» 🔻يادم هست آقاي مرعشي مي فرمودند: «اين كلمه جبروت در غير خداوند متعال گفته نشده؛ ولي در خواب، امام صادق عليهالسلام به پدر من، گفتند: جاه و جلال و جبروت...». آقاي مرعشي مي گفتند: «پدر من ديگر بعد از آن، اهتمامش به زيارت حضرت معصومه عليهاالسلام خيلي بيشتر شده بود». مقام حضرت زهرا عليهاالسلام در دنيا و چنین بهره برداري از حرم ایشان امكان پذير است. 💬 حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جعفر ناصری ‌ ــــــــــــــــ (داستانک‌ونکات‌ناب)
👓 حکیم و دیوانه‌های زنجیری 🔹 مرد حکیمی در جایی مشغول بود که چند دیوانه زنجیری هم در آنجا بودند؛ دیوانه‌ها شروع کردند فحش و ناسزا به مرد حکیم گفتن و مدام علیه او مزخرفات می‌گفتند! مرد حکیم‌ هم مشغول کار خود بود و اعتنایی نمی‌کرد؛ انقدر توهین‌ها بالا گرفت که چند دلسوز به مرد حکیم گفتند لااقل جوابشان را بده، مرد حکیم‌ لبخندی زد و گفت: 🔹 اگر من پاسخ اینها را بدهم اولا فرقی با اینها ندارم و خود را در سطح یک دیوانه پایین آورده‌ام! ثانیا جواب اینها را هم بدهم اینها دست از کارشان نخواهند کشید و من تمام وقتم صرف پاسخ به اینها خواهد شد! ثالثا این بیچاره‌ها دلخوش به همین هستند و اگر من با اینها مقابله کنم جری تر می‌شوند و جنونشان نیز بیشتر خواهد شد. ❗️ دلسوزان که این را شنیدند قانع شدند لکن یکی از آن‌ها گفت: حکیم جان پس چرا چند هفته قبل دیدیم‌که به شدت داشتی جوابشان را می‌دادی و درگیری تان بالا گرفته بود؟!! حکیم باز هم با لبخند پاسخ داد: چند هفته قبل اینان به بی‌احترامی کردند و اگر حرمت او شکسته می‌شد نه من نه شما و نه حتی همین دیوانه‌ها دیگر آسایشی نداشتند، توهین به من ارزش پاسخ ندارد، ولی توهین به قابل گذشت نیست! @HozeTwit
امام رضا علیه السلام و مزد کارگر بخشی از جلد هشتم کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
✨﷽✨ داستان ترمان ▫️ سال‌ها پیش در شهر خوی مردی بود که به او تِرمان می‌گفتند. ظاهری شیرین‌عقل داشت اما گاهی سخنان حکیمانه‌ی عجیبی می‌گفت. مرحوم پدرم نقل می‌کرد، در سال 1345 برای آزمون استخدامی معلمی از خوی قصد سفر به تبریز را داشتم. ساعت 10 صبح گاراژ گیتیِ خوی رفتم و بلیط گرفتم. از پشت اتوبوسی دود سیگاری دیدم، نزدیک رفتم دیدم، ترمان زیرش کارتُنی گذاشته و سیگاری دود می‌کند. یک اسکناس 5 تومانی نیت کردم به او بدهم. او از کسی بدون دلیل پول نمی‌گرفت. باید دنبال دلیلی می‌گشتم تا این پول را از من بگیرد. گفتم: «ترمان، این 5 تومان را بگیر به حساب من ناهاری بخور و دعا کن من در آزمون استخدامی قبول شوم.» ترمان از من پرسید: «ساعت چند است؟» گفتم: «نزدیک 10.» گفت: «ببر نیازی نیست.» خیلی تعجب کردم که این سوال چه ربطی به پیشنهاد من داشت؟ پرسیدم: «ترمان، مگر ناهار دعوتی؟» گفت: «نه. من پول ناهارم را نزدیک ظهر می‌گیرم. الان تازه صبحانه خورده‌ام. اگر الان این پول را از تو بگیرم یا گم می‌کنم یا خرج کرده و ناهار گرسنه می‌مانم. من بارها خودم را آزموده‌ام؛ خداوند پول ناهار مرا بعد اذان ظهر می‌دهد.» واقعا متحیر شدم. 🔹رفتم و عصر برگشتم و دنبال ترمان بودم. ترمان را پیدا کردم. پرسیدم: «ناهار کجا خوردی؟» گفت: «بعد اذان ظهر اتوبوس تهران رسید. جوانی از من آتش خواست سیگاری روشن کند. روشن کردم مهرم به دلش نشست و خندید، خندیدم و با هم دوست شدیم و مرا برای ناهار به آبگوشتی دعوت کرد.» ترمانِ دیوانه٬ برای پول ناهارش نمی‌ترسید، اما بسیاری از ما چنان از آینده می‌ترسیم و وحشت داریم که انگار در آینده دنیا نابود خواهد شد؛ جمع کردن مال زیاد و آرزوهای طولانی و دراز داریم. (داستانک‌ونکات‌ناب) http://eitaa.com/joinchat/4259512332C8857967f1b