eitaa logo
داستانهای پندآموز
1.2هزار دنبال‌کننده
16 عکس
1 ویدیو
0 فایل
ارتباط با ادمین جهت تبلیغات @Zahra6050
مشاهده در ایتا
دانلود
✍لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف،  مردم را مداوا کردم؛ و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛ که هیچ دارویی بهتر از “محبت” نیست ! ▪️کسی از او پرسید:  و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت: ▫️“مقدار دارو را افزایش بده !! ” امروز سعی کنیم یه اتفاق خوب توی زندگی دیگران باشیم مثل یه چتر توی روزای بارونی مهربون باشیم صمیمی بدون شک هزاران مهربونی به ما برمیگرده... ‌ داستانهای پند آموز http://Eitaa.com/dastanhaipandamoz1
📚 ✍روزی هارون رشید تصمیم میگیرد تا در بین مردم شهر خود مسابقه ای به نام هرکس بزرگترین دروغ را برای من بگوید دخترم را به او خواهم داد. روز اول چند نفر پیش او می آیند و هر کس دروغی میگوید : یکی میگوید : من کره زمین را روی دست هایم چرخانده ام نفر دیگر میگوید : من در یک راه که راهزن داشت همه را کشتم و بقیه رو نجات دادم 🔸هارون رشید گفت : همه راست است روز پنجم به پادشاه خبر آوردند و گفتند بهلول میگوید بزرگترین دروغ را برای پادشاه آورده ام اما دروغ نمی تواند از در ورودی شهر داخل شود باید به بیرون شهر بیایید هارون گفت : باشد قبول است وقتی به بیرون رسیدند 🔹بهلول گفت : این سبد بزرگ دروغ من است هارون گفت : دروغت را برایمان بگو : بهلول گفت : پدر شما در زمانی که این قصر را ساخت از پدر من ۱۰۰۰۰سکه طلا گرفت و گفت بعدا از پسرم سکه ها را بگیرید. هارون گفت : 🔸این دروغ است بهلول گفت پس من باید با دختر شما ازدواج کنم هارون گفت : این سخن راست است بهلول گفت : پس باید سکه های من را بدهید داستانهای پند آموز http://Eitaa.com/dastanhaipandamoz1