eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.2هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
610 ویدیو
9 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دعوت عام به مهمانی پیامبر مهر و رحمت صلی الله علیه واله وسلم در روز شنبه
💠شخصی نزد امیرالمومنین (علیه السلام) از عدم اجابت دعاهایش شکایت کرد. حضرت فرمودند: این هشت چیز را رعایت نکردید، لذا دعایتان مستجاب نمی‌شود. 1⃣ خدا را شناختید ولی حق او را چنان که باید ادا نکردید. 2⃣ به رسول او ایمان آوردید، سپس با سنتش مخالفت کردید. 3⃣ کتاب خدا را خواندید ولی بدان عمل نکردید. 4⃣ می گوئید از کیفر و عقاب خدا می ترسید، اما همواره اعمالی مرتکب می شوید که شما را به آن (کیفر و عقاب) نزدیک می کند. 5⃣ می گوئید به پاداش الهی مشتاقید، لکن همواره کاری می کنید که شما را از آن (پاداش الهی) دور می سازد. 6⃣ از نعمتهای خدا بهره می‌برید و شکر او را بجا نمی‌آورید. 7⃣ به شما گفته شده که دشمن شیطان باشید، ولی شما با او دوستی می‌کنید. 8⃣ عیوب مردم را نصب العین خود کرده اید و از عیوب خود غافلید.. با این همه چگونه انتظار دارید دعایتان مستجاب شود در حالی که خود درهای آن را بسته اید؟! سپس فرمودند: ✅تقوا پیشه کنید. ✅اعمال خود را اصلاح کنید. ✅نیات خود را صادق گردانید. ✅امر به معروف و نهی از منکر کنید تا دعای شما مستجاب شود. 📚 بحارالانوار ج۹۳ ص۳۷۶. ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
خدایا.. تو شاهدی که ما تلاشمون رو کردیم، تو شاهدی که این بچه ها دویدن..، بد و بیراه شنیدن، زمین خوردن، خاکی شدن.. ولی باز در راه حق دویدن، آقای امام زمان، شما شاهدین بر اعمال ما.. شما شاهدین به کار هایی که برای کشورتون انجام دادیم..! فقط بخاطر دل شما(: فارغ از هر نتیجه ای ما بردیم..، انقلاب و نظام برد، خدا قوت به همگی از اینجا به بعد توکل به خدا، می‌سپاریم به اهل بیت.. می‌سپاریم به صاحبمون.. می سپاریم به پناه عالمین، غریبِ مادر..حسین ما مامور به وظیفه ایم، نه نتیجه / تمام!
وَ عَسَىٰ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ ۖ وَعَسَىٰ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اهل بیت سلام الله علیهم می‌کوشیدند، نام و یاد را حفظ کنند، چنان‌که زمانی امام صادق سلام الله علیه بیمار شد و فرمود یکی از شیعیان ما را از سوی من اجیر کنید تا از مدینه به کربلا برود و کنار قبر شریف اباعبدالله علیه السلام برایم دعا کند. آن شخص (اجیر شده) گفت: انجام میدهم؛ ولی مگر نه این است که حضرت امام حسین علیه السلام و حضرت امام صادق علیه السلام یا هر دو اطاعتشان واجب است ـ یعنی هر دو، امام معصوم اند - چرا باید آنجا دعا کرد؛ آن صحابی به سوی امام بازگشت و مطلب مذکور را از حضرت پرسید؛ امـام صادق علیه السلام سخن او را درست خواند؛ لیکن فرمود آن صحابی نمی‌داند که خدا جاهایی دارد که دعا در آنها پذیرفته میشود و قبر سیدالشهدا علیه السلام یکی از آنهاست "لكن ما عرف أنّ لله سبحانه و تعالى بقاعاً يستجاب فيهـا الدعاء فتلك البقعة من تلك البقاع." 📚عدة الداعی ص۵۷ 📚کوثر کربلا ص۲۱۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب‌اول‌محرم‌ سینه‌زنت‌ارزوشه بادستای‌یه‌پیرغلامت‌ پیرهن‌سیاه‌بپوشه شـب اول مـحــرم الـحــرام 🏴
کارزار حمایت از به ۱۲۳۰ امضا رسید که برای ثبت رسمی به ۲۰۰۰ امضا نیاز دارد و برای انتشار در رسانه ها به ۵۰۰۰ امضا نیاز هست. حمایت خودتون از فعال رسانه ای کشور را با انتشار این مطلب و دعوت به مشارکت در آن ، انجام بدین. ممنون از محبت تک تک‌شما 🙏🙏 https://www.karzar.net/134451 ‌‎‌‌࿐჻ᭂ⸙🍃🌸🍃⸙჻ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 💠امام رضا عليه السّلام فرمودند: اى پسر شبيب! اگر مى‌خواهى براى چيزى بگريى، براى حسين [بن على] بن ابیطالب عليهما السّلام گريه كن؛ زيرا همان گونه كه قوچ را سر مى‌برند آن حضرت را سر بريدند و از افراد خانواده او هيجده مرد كشته شدند، كه در روى زمين نظير نداشتند. الإمامُ الرِّضا عليه السّلام: يَا بنَ شَبيبٍ، إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ [بنِ عليِّ] بنِ أبي‌طالِبٍ عليهما السّلام؛ فإنَّهُ ذُبِحَ كَما يُذبَحُ الكَبشُ، و قُتِلَ مَعَهُ مِن أهلِ بَيتِهِ ثَمانِيَةَ عَشَرَ رَجُلاً ما لَهُم في الأرضِ شَبيهونَ. 📚عیون أخبار الرّضا علیه السّلام، ج۱، ص۲۹۹. ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
گر چه در خیل تو بسیار به از ما باشد ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر
💠مرحوم حاج اسماعیل سبزواری در کتاب عددالسنه کیفیت خواب مقبل را از حزن المؤمنین نقل نموده و فرموده که خود احقر در اصفهان در خانواده مقبل کیفیت خواب را به خط او نیز دیدم که خوابش را چنین نقل نموده:   در سالی که زوار بسیاری، از اصفهان به جهت زیارت عاشورا عازم کربلا شدند و من مرد تهی دستی بودم، به یکی از دوستان خود گفتم که میترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء روحی له الفداء در دلم بماند، پس او دلش بر من سوخت و بر حال من رقت برد. پس به اتفاق همه و این رفیق شفیق، روانه شدیم ولی در نزدیکی گلپایگان جمعی از قطاع الطریق (راهزنان) ، شبانه بر سر زوار ریختند و همه را غارت نمودند و ایشان برهنه و عریان وارد گلپایگان شدند. بعضی قرض کردند و رفتند و من همانجا ماندم، نه اسباب رفتن داشتم و نه دل برگشتن، تا آنکه ماه محرم شد، حسینیه ای در آنجا بود که شبها، شیعیان در آن مشغول عزاداری بودند، من هم در آنجا به سر بردم و شب و روز میگریستم. در اواخر شب خوابم ربود، و در عالم واقعه دیدم وارد کربلا شدم، و رفتم به جانب حرم که مشرف شوم و اذن دخول میخواستم. شخصی مرا مانع شد و به دست اشاره کرد که برگرد، که الآن وقت زیارت کردن تو نیست، گفتم بنا نبود حرم جناب ابی عبدالله الحسین(ع) حاجب و مانع داشته باشد.    هر که خواهد گو بیا و گو برو    کبر و ناز و حاجب و دربان در این درگاه نیست     گفت ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا(س) و مادرش خدیجه کبری(س) و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده اند. قدری تأمل کن، آن ها که فارغ شدند نوبت تو میشود. گفتم تو کیستی؟ گفت من ملکی هستم از جمله حافٌین حول حرم مطهر، که دائم برای زوار استغفار میکنم. پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن گردش میداد، جمعی را در صحن مقدٌس میدیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقٌر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید: آیا اینها را میشناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سیٌدالشٌهداء(ع) آمده اند. آنکه بر همه مصدٌر (و مقدٌم) نشسته، حضرت آدم ابوالبشر صفیٌ الله علی نبینا و آله و علیه السٌلام است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت نوح نجیٌ الله است و در طرف چپش حضرت ابراهیم خلیل الله است و آن یکی شیث است و دیگری ادریس است و آن هود و آن صالح و آن اسماعیل و آن اسحاق و آن داود و آن سلیمان و آن کلیم الله و آن روح الله است. در این اثناء دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نقر زیر بغلهای او را گرفته بودند، پس همه انبیاء برخاستند و تعظیم او نمودند و آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست و بعد از لحظه ای سر بلند کرد و فرمود محتشم را بیاورید. پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم الانبیاء محمٌد مصطفی(ص) است. لحظاتی نگذشت که محتشم را آوردند و او مردی خوش سیما و کوتاه قد و عمامه ژولیده بر سر داشت، و چون وارد شد تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: ای محتشم امشب شب عاشوراء است، پیامبران برای زیارت فرزندم حسین(ع) آمده اند و میخواهند عزاداری کنند، برو بالای منبر و از اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگرییم. به امر پیامبر اکرم(ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پلٌه اول آن ایستاد، پیامبر(ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پلٌه دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پلٌه نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان. مقبل میگوید حواسم را جمع نمودم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را میخواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندن این بند:   👇👇👇   ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
کشتی شکست خورده طوفان کربلاء     در خاک و خون فتاده به میدان کربلاء   گر چشم روزگار بر او فاش میگریست     خون می گذشت از سر ایوان کربلاء   از آب هم مضایقه کردند کوفیان     خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء    عرض کرد: یا رسول الله    بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید     خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا     صدای پیامبر(ص) به ناله بلند شد و رو به انبیاء کردند و فرمودند: ببینید امٌت من با فرزند من چه کرده اند، آبی را که خدا بر کلاب (سگها) و ذئاب (گرگها) و کفٌار مباح کرده، امٌت من، بر اولاد من حرام کرده اند. پس محتشم شروع کرد به این مرثیه:    روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار     خورشید سر برهنه برآمد ز کوهسار   موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه     ابری به بارش آمد و بگریست زارزار      چون محتشم به این شعر رسید پیامبران همه دست بر سر زدند، محتشم رو به پیامبران کرده و گفت:    جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل     گشتند بی عماری و محمل شترسوار     پیامبر(ص) فرمود بلی این جزای من بود، که دختران مرا در کوچه و بازار مثل اهل زنگبار بگردانند. محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر(ص) او را مرخص فرماید و از منبر به زیر آید. حضرت پیامبر اکرم(ص) فرمودند: محتشم هنوز دل ما از گریه خالی نشده است بخوان، محتشم شوقی پیدا کرد و به هیجان آمده که پیامبر(ص) میل دارد از اشعار او بگرید عمامه را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش اشاره نمود، به طرف قبر سیٌدالشٌهداء(ع) و عرض کرد: یا رسول الله منتظری من بخوانم و بشنوی؟ اینجا نظر کن    این کشته فتاده به هامون حسین توست                             وین صید دست و پا زده در خون حسین توست   خاموش محتشم که دل سنگ آب شد                             مرغ هوا و ماهی دریا کباب شد     ملکی صدا زد، محتشم پیامبر غش کرد، در این هنگام محتشم از منبر به زیر آمد. چون رسول خدا(ص) به هوش آمد، ردای مبارک خود را به عنوان خلعت به او عطاء فرمود. مقبل میگوید با خود گفتم خاک بر سرت، ای بی قابلیٌت، این همه شعر و مرثیه گفته ای، حال معلوم شد که پسند نشده، تو حاضر بودی و پیامبر(ص) اعتنا نفرمود به تو، محتشم را احضار فرمود و اشعار خود را خواند و پیامبران گریستند و به خلعت مفتخر گردید. پس خود را بسیار ملامت نمودم و راضی بودم که زمین شکافته شود و من بر زمین فرو روم و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم. چون روانه شدم، و نزدیک درب صحن رسیدم، دیدم حوریه سیاه پوش، از حرم بیرون آمد و دوان دوان رفت خدمت پیامبر(ص) و عرض کرد یا رسول الله (ص) دخترت فاطمه(س) میگوید: چرا دل مقبل را شکستی، او هم برای فرزندم حسین صلوات الله و سلامه علیه مرثیه گفته است.   در این هنگام فرمود مقبل بیا، دخترم فاطمه(س) میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی. مقبل میگوید بدین شعف چیزی نمانده بود، که جانم از بدنم برود، آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله اول ایستادم، حضرت نفرمود بالاتر برو فرمود بخوان. پس دانستم که میان من و محتشم، چقدر فرق است، با خود خیال میکردم که در مقابل آن مرثیه های دلسوز و پر گریه محتشم چه بخوانم، یادم آمد که واقعه شهادت را از همه بهتر به نظم آورده ام سه شعر خواندم و عرض کردم یا رسول الله:  روایت است که چون تنگ شد بر او میدان     فتاده از حرکت ذوالجناح از جولان   نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت     نه سیٌدالشٌهداء بر جدال طاقت داشت   هوا ز باد مخالف چو قیرگون گردید     عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید   بلند مرتبه شاهی ز صدر زین افتاد     اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد      چون این شعر را خواندم، صدای شیون بلند شد، و پیامبر اکرم(ص) بر سر می زد و می گفت وا ولداه،‌ که یک مرتبه حوریه ای صدا زد، مقبل بس است. فاطمه زهرا(س) روی قبر حسین(ع) غش کرد. مقبل میگوید از منبر فرود آمدم در دلم گذشت کاش مرا هم خلعتی مرحمت میکردند، که در نزد امثال و اقران، و نزد محتشم سرافراز میشدم. که ناگاه دیدم از حرم مطهٌر، جوانی بی سر، و با بدن پاره پاره، بیرون آمد، و از حلقوم بریده فرمود: مقبل دلت نشکند، خلعت تو را هم خودم میدهم 📚کتاب عددالسنه ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
زندگی نامه محتشم کاشانی مولانا کمال الدین محتشم کاشانی از مشهورترین و نامدارترین شعرای دوره صفوی و شاعر دربار شاه طهماسب صفوی بوده است نام شریفش على و فرزند خواجه میر احمد بود. همانطوری که در عالم آرای عباسی و در رساله معروف نقل عشاق وی درج است، گرچه در اوان جوانی اشعار ذوقی و قصیده مدحی و غزل می‌گفت ولی سپس به علت تمایل دینی و تشویق سلطان صفوی و احساسات مذهبی تشیع در دربار روش خود را عوض کرد و اشعاری مبنی بر تذکره مصائب و سختی‌ها و وقایع دینی و خلاصه مرثیه پرداخت و در همین سبک نیز شهرت گرفت به طوری که می‌توان او را معروفترین شاعر مرثیه سرای ایران دانست. گرچه پیش و بعد از او چندی از شعرا از این راه رفتند لكن هیچکدام نتوانستند به او برسند و پایه سخن تا مرتبه او بالابرند. مولانا قصاید را به سبک قدما و غزلیات را به سبک جامی و وحشی که به سبک عراقی نزدیک تر است می ساخته و مهارت خود را مخصوصا در ساختن غزل‌های شورانگیز و عاشقانه نمایان نموده است. مرثیه دوازده بند محتشم کاشانی که شاید اولین نمونه از این طرز شعر است در ادبیات پارسی با آنکه قریب چهارصد سال از زمان آن می‌گذرد و هزاران شاعر به پیروی از آن، ترکیب بندهای مختلف ساخته‌اند به جرات می توان گفت که هنوز هیچ کدام به گیرائی و تأثیر عمیق آن در روح نمی رسد.
بمناسبت بزرگداشت مقام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله العظمی جوادی آملی: ریانِ بْنِ شَبِیب‏ که خدمت امام رضا (سلام الله علیه) مشرّف شد، به حضرت عرض کرد که چرا غمگین هستید؟ حضرت فرمود امروز اول محرم است و گریه بر سالار شهیدان فضایل فراوانی دارد، آن‌گاه دستورهای متعدّدی امام رضا به «ریانِ بْنِ شَبِیب‏» داد. وجود مبارک امام (سلام الله علیه) فرمود اگر خواستی گریه کنی برای سالار شهیدان گریه کن! «یا بْنَ شَبِیب» هر وقت به یاد «حُسَین بْنِ عَلِی» و شهدای کربلا افتادی، به ذات مقدس «حُسَین بْنِ عَلِی» خطاب بکن و بگو: «یا لَیتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ»؛ ای کاش در راه دین جهاد کنم و در راه دین شهید بشویم. این «یا لَیتَنِی» آرزوی است، آرزوی است و آرزوی است، پس این پیام، زنده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم بیرق های خونین عاشورا هر چه بیشتر افراشته شود امام خمینی رحمت الله علیه
خواص عاشورایی: عبیدالله بن حرّ جعفی در روز اول محرم، امام حسین ع سپاه خویش به منزل «قصر بنی مقاتل» رسید. در این منزل، امام حسین ع «عبیدالله بن حرّ جعفی» را به یاری طلبید، اما او نپذیرفت. عبیدالله بن حرّ گفت: "ای فرزند رسول خدا، اگر در کوفه یارانی داشتی که تو را یاری می‌کردند، من مقاوم‌ترینشان بودم. اما دیدم که پیروانت از ترس بنی‌امیه به خانه‌ها پناه بردند. من نمی‌توانم این خواهش را بپذیرم، ولی اسب و شمشیرم را به تو می‌دهم." امام حسین ع فرمود: ما برای اسب و شمشیرت نیامده‌ایم، بلکه برای یاری تو آمده‌ایم. اگر از جان‌دادن در راه ما دریغ می‌ورزی، به مالت نیازی نداریم. من از رسول خدا شنیدم که می‌فرمود: 'هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد، خداوند او را به رو در آتش دوزخ اندازد. رویکرد امام حسین ع نشان میدهد که با هر کس در این مسیر روبرو می‌شود با او اتمام حجت می‌کند و مؤمنان راستین را با خود همراه می‌سازد تا در کارزار عاشورا شهد شیرین شهادت را بنوشند و با خون‌های پاک خود نهال اسلام را آبیاری کنند.