eitaa logo
داستان نویس نوجوان
303 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
54 ویدیو
3 فایل
تجربه خوب نوشتن! کانال پشتیبان داستان نویس نوجوان آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی dastannevis.com ارتباط با ما: @ashkanhasebi آدرس ایمیل پشتیبانی: support@dastannevis.com
مشاهده در ایتا
دانلود
سنجاقک‌ها به عنوان حشرات کوچک و پرتحرک می‌تواند شخصیت‌های جالب و متنوعی در داستان داشته باشد. این حشرات می‌توانند به عنوان شخصیت‌های کمکی یا حتی اصلی در داستان شما ظاهر شوند. برخی از شخصیت‌هایی که سنجاقک‌ها می‌توانند بر عهده بگیرند عبارتند از: ۱- جاسوس: سنجاقک‌ها به عنوان جاسوس‌های کوچک و پرتحرک می‌تواند در داستان به عنوان جاسوس یا جاسوسان اصلی یا کمکی ظاهر شوند که اطلاعات مهم را به شخصیت‌های دیگر منتقل می‌کند. ۲- قهرمان: یک سنجاقک ماجراجو و شجاع می‌تواند به عنوان قهرمان داستان ظاهر شود که با مواجهه با چالش‌های مختلف، به رسیدن به هدف خود کمک می‌کند. ۳- دزد: یک سنجاقک دزد هوشمند و ماهر می‌تواند به عنوان شخصیت دزد یا تبهکار در داستان شما ظاهر شود که برای انجام عملیات خلاف قانون در حال فعالیت است. ۴- دستیار: سنجاقک‌ها می‌توانند به عنوان دستیار یا همراه شخصیت اصلی در داستان ظاهر شوند و به او در رسیدن به هدف کمک کنند. ۵- دانشمند: یک سنجاقک دانشمند با استفاده از دانش و تخصص خود می‌تواند به عنوان شخصیت دانشمند در داستان شما ظاهر شود که به حل مسائل پیچیده کمک می‌کند. با استفاده از خلاقیت خود، می‌توانید سنجاقک‌ها را به عنوان شخصیت‌های جذاب و جالب در داستان خود به کار ببرید و تصورات جالب و متفاوتی را برای خواننده ارائه دهید. dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ شنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ dastannevis.com
«چه می‌توانم بگویم؟ چرا کسی باید برای خواندن نوشته‌های من وقت بگذارد؟ چه برسد به اینکه بخواهد برایش پولی بدهد!» هر نویسنده‌ای، حتی یک نویسندهٔ شناخته شده، این سؤال‌ها را از خودش می‌پرسد راه حل این است که شک و تردید را به کار مفید برای نوشتن موضوعی که می‌خواهید بگویید، تبدیل کنید. ابتدا بدانید: هر شخص داستانی برای گفتن دارد؛ سپس تلاش کنید همهٔ تجربه‌‌تان را برای نوشتن آن به کار بگیرید و از آنچه درباره‌اش می‌دانید شروع کنید. dastannevis.com
شخصیت‌های داستان از جمله عوامل مهمی هستند که نیاز به بررسی دارند. ارزیابی کنید که آیا شخصیت‌ها واقعی و معتبر به نظر می‌رسند؟ آیا رفتار و تصمیمات آنها با ویژگی‌های شخصیتی‌شان سازگار است؟ dastannevis.com
دکتر سیمین دانشور در ۸ اردیبهشت ۱۳۰۰ در شهر ادب پرور شیراز به دنیا آمد. پدرش دکتر محمدعلی دانشور (احیاءالسلطنه) همان کسی است که سیمین دانشور در رمان «سووشون» از او به نام دکتر عبدالله خان یاد می‌کند؛ احیاءالسلطنه مردی با فرهنگ و ادب بود و عضو گروه حافظیون که شب‌های جمعه بر سر مزار حافظ جمع می‌شدند و یاد حافظ را زنده می‌داشتند. مادر سیمین دانشور قمرالسلطنه حکمت نام داشت. بانوی شاعر و هنرمند که نقاشی را به فرزندانش می‌آموخت و مدتی هم مدیر هنرستان دخترانه هنرهای شیراز بود. سیمین سه برادر و دو خواهر داشت و در خانواده‌ای اهل ذوق و هنر پرورش یافت. dastannevis.com
موهای مشکی و چشمانی پر از انرژی دارد که همیشه دوست دارد به همه کمک کند و همه را شاد کند. او همیشه با لبخندی بر لب، از خانه‌اش خارج می‌شد و در سراسر شهر حرکت کند. یک روز، در گوشه ای از شهر که قبلاً نرفته بود، یکی از دوستانش را دید. او به سرعت به سمت دوستش دوید و متوجه شد که دوستش نگران و ناراحت است. او بلافاصله سعی کرد دوستش را ارام کند و به او کمک کند. با کمک و حمایت لیلا، دوستش به زودی ..... ادامه داستان را بنویس🤓 dastannevis.com
در داستانهای ترسناک، آینه‌ها معمولاً به عنوان یک عنصر نمادین و ابزاری برای ایجاد ترس و تعقیب استفاده می‌شوند. این نقش می‌تواند از جمله‌های زیر باشد: ۱- آینه‌ها به عنوان پنجره‌های دو طرفه به دنیای دیگر: در بسیاری از داستانهای ترسناک، آینه‌ها به عنوان دروازه‌هایی به دنیایی موازی یا فراطبیعی نشان داده می‌شوند که شخصیت‌ها می‌ترسند که وارد آن شوند یا از آن خارج شوند. ۲- آینه‌ها به عنوان محل ظهور اتفاقات عجیب و غریب: آینه‌ها می‌توانند محیطی باشند که در آن اتفاقات غیرمعمول و ناگهانی رخ می‌دهد، مثلاً در یک آینه ممکن است تصویری از یک جایی دیگر یا یک شخصیتی ناشناخته ظاهر شود که این وضعیت ترس و اضطراب را برای شخصیت‌ها و خوانندگان ایجاد می‌کند. ۳- آینه‌ها به عنوان آینه‌های روح و ذهن: در برخی داستانهای ترسناک، آینه‌ها به عنوان محلی برای پرده‌برداری از دلایل ناپسند و پنهان شده درون شخصیت‌ها و رویدادها نشان داده می‌شوند. این نوع استفاده از آینه‌ها معمولاً ترس و احساس آشفتگی را در شخصیت‌ها به وجود می‌آورد. به طور کلی، آینه‌ها در داستانهای ترسناک به عنوان یک ابزار نمادین و جادویی برای ایجاد ترس و نشان دادن جوانب مختلف از روحیه‌ها و دنیای شخصیت‌ها استفاده می‌شوند. dastannevis.com
ترسناک‌ترین داستان‌ها گاهی از واقعیت برخاسته و گاهی نیز از خیال نویسنده‌ها سرچشمه می‌گیرند. اما در هر صورت، توانایی ایجاد ترس و تاثیر گذاری بر روی خواننده یا شنونده بستگی به چند عامل دارد. ۱. واقعیت: برخی داستان‌های ترسناک بر اساس رویدادهای واقعی یا باورپذیر ساخته می‌شوند که این امر باعث می‌شود خواننده یا شنونده به آنها باور کنند و تاثیرگذاری بیشتری را تجربه کنند. ۲. تخیل: داستان‌هایی که از تخیل نویسنده منشا می‌گیرد ممکن است باورپذیری کمتری داشته باشند، اما با استفاده از تکنیک‌های نویسندگی مختلف، می‌توانند به خواننده‌ها احساس ترس و تاثیرگذاری را القا کنند. ۳. نوع داستان: برخی افراد به داستان‌های ترسناک باور می‌کنند و از آنها تاثیر می‌پذیرند، در حالی که برخی دیگر این داستان‌ها را فقط به عنوان سرگرمی در نظر می‌گیرند و از تاثیرات آنها خیلی کمتر بهره‌مند می‌شوند. در کل، قدرت داستان‌های ترسناک بر افراد به میزان اعتقاد آنها به واقعیت یا تخیل داستان، نوع داستان و شخصیت خواننده یا شنونده بستگی دارد. dastannevis.com
مطالعه دسته جمعی، یا گروه خوانی، فعالیتی است که در آن یک گروه افراد با هم داستان‌ها، کتاب‌ها، یا مطالبی را مطالعه می‌کنند و سپس درباره آنها بحث و گفتگو می‌کنند. این روش مطالعه می‌تواند مزایای زیادی داشته باشد، از جمله: ۱. تقویت مهارت‌های خواندن: مطالعه دسته جمعی می‌تواند به تقویت مهارت‌های خواندن افراد کمک کند، زیرا در طول بحث‌ها و گفتگوها، افراد ممکن است به جوانبی از متن دسترسی پیدا کنند که تنها خواندن به آنها کمک نمی‌کند. ۲. توسعه دیدگاه: در گروه خوانی، افراد با دیدگاه‌ها و نظرات مختلفی روبه‌رو می‌شوند که می‌تواند به گسترش دیدگاه‌های آنها و درک بهتر موضوعات کمک کند. ۳. افزایش تعامل اجتماعی: مطالعه دسته جمعی فرصتی برای تعامل اجتماعی و برقراری ارتباط با دیگران فراهم می‌کند که این امر می‌تواند احساس انتساب و تعلق به یک جامعه را تقویت کند. ۴. افزایش تحلیل و فهم بهتر متن: از آنجایی که در مطالعه دسته جمعی افراد بحث و گفتگو می‌کنند، این فعالیت می‌تواند به تحلیل عمیق‌تر و فهم بهتر متن کمک کند. ۵. افزایش انگیزه برای مطالعه: انگیزه برای مطالعه ممکن است از طریق اشتراک تجارب و نظرات با دیگران در مطالعه دسته جمعی افزایش یابد. dastannevis.com
نشان دادن عمل‌هایی که شخصیت‌ها انجام می‌دهند و نحوه واکنش آن‌ها به موقعیت‌ها می‌تواند به خواننده بگوید که آن‌ها در حالتی از نگرانی و استرس قرار دارند. dastannevis.com
تنبلی شخصیت اصلی یک داستان می‌تواند تاثیرات گوناگونی بر کلیت داستان داشته باشد، به ویژه اگر این تنبلی به عنوان ویژگی اساسی شخصیت اصلی تعریف شود و به عنوان یکی از موضوعات مهم داستان مطرح شود. برخی از اثراتی که تنبلی شخصیت اصلی می‌تواند بر کلیت داستان داشته باشد، عبارتند از: ۱. تحول شخصیتی: اگر تنبلی به عنوان یک نقطه ضعف شخصیتی تعریف شود، توسعه شخصیت اصلی ممکن است از طریق مبارزه با این مشکل به وقوع بپیوندد. این تحول می‌تواند مهمترین جنبه‌ای باشد که داستان را پیش ببرد. ۲. افزایش تنش و تعارض: تنبلی شخصیت اصلی می‌تواند منجر به تنش‌ها و تعارضات درونی و برونی شود که برای ترقی داستان اساسی است. این تعارضات می‌توانند برای خواننده یا تماشاگر جذاب و محوری باشند. ۳. ایجاد موقعیت‌های کمیک: تنبلی شخصیت اصلی می‌تواند به عنوان یک عامل کمیک و طنزآمیز عمل کند که به داستان رنگ و جذابیت بیشتری ببخشد، اگرچه در مواقعی ممکن است این ویژگی باعث بوجود آمدن موقعیت‌های خنده‌دار و غیرمنتظره شود. ۴. ایجاد چالش برای شخصیت‌های دیگر: تنبلی شخصیت اصلی می‌تواند به عنوان یک چالش برای شخصیت‌های دیگر در داستان عمل کند، که این چالش می‌تواند روند داستان را به شکل جدیدی شکل دهد و تاثیرات جدیدی بر روی آن داشته باشد. dastannevis.com
داستان "ماهیگیر سرسخت" روزی در یک روستای کوهستانی، یک مرد جوان به نام آرش زندگی می‌کرد. آرش عاشق دریا و ماهیگیری بود. او از کوهستان‌ها به دریاچه‌ها و رودخانه‌ها می‌رفت تا با ماهیگیری زندگی کند. اما یک روز، در یک سفر ماهیگیری تصمیم گرفت به یک دریاچه دورافتاده برود که هیچ کس قبلاً از آنجا ماهی نگرفته بود. آرش با امید و شوق زیادی به دریاچه رسید. اما هنگامی که به ساحل آن رسید، چشمانش به یک پیرمرد سرسخت به نام کورش افتاد. کورش یکی از ماهیگیران با تجربه منطقه بود و از دیدن آرش ناراحت شد. او به آرش گفت: "پسر جوان، اینجا جایی برای تو نیست. این دریاچه پر از خطرهاست و تا به حال هیچ کسی نتوانسته است از آنجا ماهی بگیرد. بهتر است برگردی." اما آرش، با اصرار و اعتماد به نفس، تصمیم گرفت به ماهیگیری بپردازد. او با ابزارهای خودش به دریاچه رفت و به آرامی قایقش را به آب انداخت. به طور عجیبی، ماهی‌های زیادی در آب نمایان شدند، اما هیچکس نمی‌دانست چطور آنها را بگیرد. آرش هم به شگفتی، با ماهی‌گیری‌اش شروع به کار کرد. ساعت‌ها گذشت و آرش هیچ موفقیتی به دست نیاورد. آفتاب به غروب نزدیک شده بود و کورش از دور نگاه می‌کرد. اما آرش تسلیم نشد. او تصمیم گرفت تا آخرین لحظه تلاش کند. ناگهان، آرش یک حرکت ناگهانی انجام داد و موفق شد یک ماهی بزرگ را گیر اندازد. این ماهی بزرگ و زیبا بود. آرش با خوشحالی زیاد، ماهی را برداشت و به کورش نشان داد. او با لبخندی بر لب، به کورش گفت: "ببین، این همان ماهی‌ سرسخت است!" کورش به آرش خیره شد و بعد از یک لحظه سکوت، با خنده گفت: "تو واقعاً یک ماهیگیر سرسختی هستی. تبریک می‌گویم!" آرش با افتخار به خانه برگشت و از آن روز به بعد، او به عنوان ماهیگیری شجاع و سرسخت شناخته می‌شد و باعث افتخار بسیاری از اهالی روستا گشت. dastannevis.com
پیکسار برای ساخت انیمیشن " Inside out 2 " هر ۴ ماه یکبار یک گروه ۹ نفره از دختران نوجوان هم سن شخصیت رایلی رو وارد استودیو میکردن و بعد از نشون دادن انیمیشن بهشون،نظرشون رو یادداشت میکردن و طبق نظر اونا احساسات رایلی رو شکل میدادن. :)) dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳ dastannevis.com
اگر چيزی مهم‌تر از نوشتن توی زندگی‌ات وجود دارد، بايد تا زمانی که می‌توانی آن را ترک کنی. کسانی که نمی‌‌توانند یا نمی‌خواهند ترک کنند، فقط باید یک چیز را به خاطر بسپارند: نوشتن زندگی است. آن را عمیقا نفس بکش. تری بروکس dastannevis.com
در داستان نویسی، موانع مختلفی ممکن است باعث ایجاد مشکلات و جلوگیری از پیشرفت ایده‌ها شوند. برخی از این موانع عبارتند از: ۱- نقص در ایده: اگر ایده‌ی اصلی داستان به نظر شما جذاب یا متفاوت نباشد، ممکن است انگیزه شما برای نوشتن کاهش یابد. ۲- برانگیزاننده نبودن: اگر احساس نکردید که داستانی که می‌نویسید ارزشمند یا جالب است، ممکن است انگیزه برای ادامه دادن نوشتن کاهش یابد. ۳- ابهام در داستان: اگر نقش وظیفه‌ای هر شخصیت، زمان یا مکان داستان ابهام داشته باشد، ممکن است باعث گیجی شما و خواننده شود. ۴- ناتمام بودن داستان: اگر داستان شما به طور ناگهانی به پایان برسد یا هنوز پایانی منطقی و جذاب برای آن پیدا نکرده‌اید، ممکن است این موضوع ادامه نوشتن را مختل کند. ۵- برخورد با نویسندگان ناامید: در هنگام نوشتن ممکن است با افرادی روبرو شوید که باعث شوک یا ناامیدی شما شوند. ۶- کمبود زمان: اگر زمان کمی برای نوشتن داستان دارید، ممکن است فشار زمانی بر شما ایجاد شود و باعث شود انگیزه نوشتنتان کاهش یابد. ۷- ترس از شکست: ترس از عدم پذیرش یا عدم موفقیت ممکن است باعث شود از ایده‌های خود دلسرد شوید و از آنها دست بکشید. dastannevis.com
🍃🌸🍃 داستان‌تان را با افتتاحیه‌ای ایستا شروع نکنید. هرگز داستان‌تان را با شخصیتی که نشسته یا مشغول فکر کردن است شروع نکنید. چون این صحنه نمایشی نیست، بلکه ایستا (ساکن) است. داستان باید خواننده را با خودش همراه کند گویی که برای خود او اتفاق افتاده است. مثال: مارتین گلیمور در اتاق خود نشست و مشغول فکر کردن شد. از افکارش خوشش نمی آمد. اگر افکارش را به همسرش می گفت، همسرش مسخره اش می کرد. فکر کرد: به او نمی گویم که می خواهم ترکش کنم. دنبال بهانه گشت. مثال بالا در حقیقت «مقدمه ی» یک نمایش است و احتمال دارد لحظاتی اشتیاق خواننده را برانگیزد، اما باعث نمی شود که وی در داستان شرکت کند. نباید وقت را تلف کنید. مثال: مارتین گلیمور لباسهایش را در چمدان کوچکش انداخت. نمی خواست به همسرش بگوید که می خواهد ترکش کند. چون جلویش را می گرفت. در چمدانش را بست. ناگهان سنگی به پنجره ی بسته خورد و به درون اتاق آمد. از ترس عقب پرید. زنش همه چیز را می دانست. این صحنه ی شروع داستان، گیراتر است. رفتار شخصیت شما نیز باعث می شود تا خوانند با او مشارکت کند. و باز افکار شخصیت مستقیماً در ارتباط با اعمال اوست. بنابراین وضعیت، نمایشی است. dastannevis.com
از چه چیزهایی می‌توانیم الهام بگیریم؟ الهام از کجا می‌آید؟ هیچ‌جا و همه‌جا. گفتگوهایی که می‌شنوید ، اتفاقات غیرمعمول که برایتان رخ می‌دهد، کتاب خوبی که می‌خوانید و هر چیزی که می‌تواند شما را به سوی خلاقیت سوق دهد. نکته اصلی این است که بتوانیم به چیزهای کوچک و جالب اطرافمان توجه کنیم. الهام ممکن است ناگهانی برای شما پیش بیاید و این واقعا احساس فوق العاده‌ای است. اما شما نباید معطل آن بمانید. وقتی قرار است بنویسید، علاوه بر قلم و کاغذ، نیاز به به دست آوردن و توسعه دادن عادت نوشتن دارید. برای مثال، من دیگر نیازی به تنظیم زمان طولانی برای شروع نوشتن ندارم: بلافاصله شروع به نوشتن می‌کنم و آزادنه افکار و کلمات را روی کاغذ می‌آورم و نسبت به گذشته راحت‌تر به آنها مجال بیان می‌دهم... با اینمهمه ادامه نوشتن همیشه به راحتی برایم اتفاق‌نمی‌افتد و مجبورم برای آن چیزهای مختلفی را تنظیم کنم و به عبارتی برایش هزینه‌ای بپردازم. یکی از چیزهایی که در الهام گرفتن تأثیر دارد ایجاد فضای مناسب است. ممکن است یکی دوست داشته باشد در یک فضایی پر سر و صدا و پر رفت و آمد مثل کافه یا ترمینال بنویسد، در حالی که فرد دیگری عادت دارد در سکوت کامل بنویسد. این چیزی است که باید امتحانش کرد. مثلا من در ساعات خاصی از روز مثل صبح‌های زود یا بعد از تاریک شدن هوا بهتر می‌نویسم. انگار تاریک روشنای نور، حسم را برای نوشتن تنظیم می‌کند. باید جستجو کنید و ببینید چه زمان یا مکانی برای شما الهام بخش است. همه چیز را امتحان کنید و برای ثبت اندیشه‌هایتان روی کاغذ هزینه‌اش را بپردازید. dastannevis.com