eitaa logo
داستان نویس نوجوان
304 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
54 ویدیو
3 فایل
تجربه خوب نوشتن! کانال پشتیبان داستان نویس نوجوان آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی dastannevis.com ارتباط با ما: @ashkanhasebi آدرس ایمیل پشتیبانی: support@dastannevis.com
مشاهده در ایتا
دانلود
بازنویسی و ویرایش داستان از مراحل مهم در فرایند نوشتن داستان است. برای بهبود داستان خود و اصلاح مواردی که به نظرتان نیاز به تغییر دارد، پیشنهاد می‌دهم ابتدا داستان خود را به یک نفر دیگر بدهید تا آن را مطالعه کند و بازخورد بدهد. همچنین، می‌توانید داستان خود را به صورت سریالی بنویسید و هربار پس از نوشتن چند قسمت، آن را مجدداً مطالعه کنید و مواردی که به نظرتان نیاز به تغییر دارند را اصلاح کنید. همچنین، می‌توانید از روش‌های دیگری مانند تمرین نوشتاری، مطالعه داستان‌های دیگر، مشاوره با نویسندگان حرفه‌ای و استفاده از ابزارهای ویرایش متنی مانند گرامرلی و Grammarly استفاده کنید. با این روش‌های مختلف، می‌توانید داستان خود را بهبود بخشید و نسخه‌ای بهتر و قابل قبول‌تر را ارائه دهید. dastannevis.com
🔱 ویژگی های قصه: 1️⃣ کلی گویی 2️⃣ روایت خطی 3️⃣ شخصیت ها یا خوب خوب یا بد بد هستند. 4️⃣ شخصیت محدود است. 5️⃣ حادثه محدود است. 6️⃣ طرح قصه پیچیدگی ندارد. 7️⃣ بیشتر حالت سرگرم کننده و آموزشی دارد. 8️⃣ نتیجه گیری یا پیام مستقیم در داستان های کودکان وجود دارد. dastannevis.com
عجیب نیست؟ یک کتاب بعد از چندین بار خوانده شدن، چاق تر میشود انگار چیزی لابلای صفحه ها جا می ماند چیزهایی مثل احساسات، افکار، صداها ... 👤 کرنلیا فانکر dastannevis.com
چیزی که از شما می‌خواهم این است که برای انسان شدن دانش‌آموزان تلاش کنید و تلاش شما موجب تربیت «جانورانِ دانشمند» و «بیماران روانیِ ماهر» نشود. خواندن، نوشتن، ریاضیات و... زمانی اهمیت پیدا می‌کند که به انسان‌ شدن کودکان کمک کنید و اين كليد انسان‌ بودن كودكان در آينده می‌باشد. پزشک شدن، مهندس شدن، متخصص شدن، كار سختی نيست و می‌شود با چند سال درس خواندن به آن رسيد و چه بسا امروز ما در جامعه هم پزشكان زیادی داريم و هم مهندسين زیادی داريم اما بزرگ‌ترين ثروت ما انسانيت و اخلاق ماست 📚 انسان در جستجوی معنا dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ dastannevis.com
" اگر من بخشی از افسانه‌ی‌ تو باشم، تو روزی به من بازخواهی گشت! " پائولو_کوئیلو 🌻 کیمیاگر درودهای سرشار ... صبح اردیبهشتی تان عسل 🌼 dastannevis.com
نوشتن مکانیکی داستان چند عیب دارد که می‌توان آن‌ها را به شرح زیر بیان کرد: ۱- کمبود اصالت: وقتی که داستان به صورت مکانیکی نوشته می‌شود، احساس اصالت و زندگی نمی‌کند. این می‌تواند باعث از دست رفتن جذابیت و شور و هیجان داستان شود. ۲- کلیشه‌ای: نوشتن مکانیکی ممکن است به کلیشه‌هایی که در داستان‌های قبلی بیشتر دیده شده‌اند، منجر شود. این می‌تواند باعث کاهش تازگی و جذابیت داستان شود. ۳- اتلاف زمان و انرژی: زمانی که نویسنده برای نوشتن داستان به صورت مکانیکی انرژی بیشتری صرف می‌کند و نتیجه‌ی آن ممکن است یک داستان ضعیف و ناموفق باشد که به این معناست که اوقات خود را بیهوده صرف کرده است. ۴- اتلاف خلاقیت: وقتی که یک نویسنده به صورت مکانیکی داستان می‌نویسد، ممکن است خلاقیت وی کم شود که در نتیجه، به جذابیت و جذبه‌ی آن صدمه زند. ۵- عدم اتصال با خواننده: وقتی که یک داستان به صورت مکانیکی نوشته می‌شود، احساس شخصیت و ارتباط با خواننده کاهش می‌یابد که می‌تواند باعث از دست رفتن تاثیرگذاری داستان شود. dastannevis.com
👻 یک انیمیشن سریالی کمدی ترسناک به اسم «Ghost Town» توسط استودیو مِینفریم ساخته می‌شه. 👍 این انیمیشن درباره‌ی آلبرتا، دختر ۱۵ ساله‌ و دست راست مشهورترین شکارچی روح در جهان هست که با یک روح نوجوان دوست می‌شه و راهی پیدا می‌کنه که به جای از بین بردن روح‌ها، به اون‌ها کمک کنه. dastannevis.com
ادبیات و داستان‌نویسی به عنوان یک هنر و ادبیات به عنوان یک دیدگاه برای مفهومی سازی و بازتولید جهان، به نویسندگان این امکان را می‌دهد که جهان‌های خیالی، شخصیت‌های دلپذیر و داستان‌های جذاب را خلق کنند. این کار به چندین روش انجام می‌شود: ۱- خلاقیت و تخیل: نویسندگان با استفاده از تخیل خود، جهان‌ها و شخصیت‌های متنوعی را خلق می‌کنند که با توجه به ایده‌ها، تجربیات و دیدگاه‌هایشان متفاوت هستند. ۲- استنباط و نقد: ادبیات به نویسندگان این امکان را می‌دهد که با تحلیل و استنباط از واقعیت‌ها و تجربیات انسانی، داستان‌هایی را خلق کنند که قضاوتی را بازتاب دهند یا به اندازه‌ی کافی تداعی کنند. ۳- ترکیب و تحول: نویسندگان می‌توانند با ترکیب موضوعات، شخصیت‌ها، محیط‌ها و رویدادهای مختلف، داستان‌هایی را خلق کنند که پیچیدگی‌های زیادی داشته و برای خوانندگان جالب باشند. ۴- تأمل و ارتباط: ادبیات به نویسندگان این امکان را می‌دهد که از طریق داستان‌ها و شخصیت‌ها به تأمل درباره‌ی مسائل و ارتباطات انسانی بپردازند و این ارتباطات را به خواننده ارائه دهند. dastannevis.com
✍️تمرین: در این مورد آزادانه بنویسید: آنچه بیش از هر چیز شادم می‌کند ... dastannevis.com
چگونه می توانم برای نو‌شتن زمان پیدا کنم؟ ۱. ضرب الاجل و مهلتی برای خود تنظيم کنید. بله، مهلتی را که رمان یا داستانتان باید آماده شود مشخص کنید. هنگامی که نویسنده‌ای مشتاق هستید اما ناشری خواستار کتاب و ایده‌های شما نیست، دشوار است برای نوشتن به خودتان انگیزه بدهید. در این مواقع مهلت شخصی به شما کمک می‌کند تا به طور سازنده تر کار کنید و سریع‌تر به نتیجه برسید. به طور مثال برای خودمان تعیین کنیم که اولین پیش‌نویس رمان باید تا پایان دسامبر آماده شود و در ژانویه شروع به ویرایش و بازنویسی آن خواهیم کرد. ۲. محدودیتی در کلمات یا مثلا صفحاتی که باید هر روز بنویسید، مشخص کنید. وقتی تازه شروع می‌کنید، ممکن است ندانید مثلا چند کلمه در یک ساعت می‌توانید بنویسید؛ اما اگر هر روز بنویسید، توانایی‌تان را در طول زمان درک خواهید کرد. پس از آن تعداد کلماتی را که می‌توانید در روز بنویسید راحت‌تر تخمین می‌زنید. برای مثال، با ۲۰۰ کلمه در روز شروع کنید و به تدریج این تعداد را افزایش دهید. dastannevis.com
فقط خیابان‌های هموار را برای گذرکردن انتخاب مکن، در جاده‌هایی که هنوز ناشناخته‌اند قدم بنه تا اثری از تو برجای ماند، نه فقط غبار راه. دو سنت اگزوپری dastannevis.com
🍃🌸🍃 ‌ ‌انسان‌ها دو گونه هستند : یکی آنان که در تاریکی بیدار هستند و دیگری آن‌ها که در روشنایی هم خوابیده‌اند ... ــ جبران خلیل جبران با خواندن کتاب در تاریکی بیدار باشیم☀️ dastannevis.com
وقتی بچه بودم کنار مادرم می‌خوابیدم و هر شب یک آرزو می‌کردم. مثلاً آرزو می‌کردم برایم اسباب بازی بخرد؛ می‌گفت می‌خرم به شرط اینکه بخوابی. یا آرزو می‌کردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ می‌گفت می‌برمت به شرط اینکه بخوابی.یک شب پرسیدم اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم می‌رسم؟ گفت می‌رسی به شرط اینکه بخوابی. هر شب با خوشحالی می‌خوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند. دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید هنوز هم شب‌ها قبل از خواب به آرزوهایت فکر می‌کنی؟ گفتم شب‌ها نمی‌خوابم. گفت مگر چه آرزویی داری؟گفتم تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم. گفت سعی خودم را می‌کنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی ... dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ dastannevis.com
او بیشتر از هر چیز ترجیح می‌داد با گل و موسیقی زندگی کند و کتاب داشته باشد. در تنهایی و آرام. هرمان هسه dastannevis.com
بررسی موفقیت‌ها و نقاط قوت و ضعف: در پایان، به بررسی موفقیت‌ها و نقاط قوت و ضعف داستان بپردازید و نقاط قوت و ضعف آن را مورد بررسی قرار دهید. این بخش به شما کمک می‌کند تا نقاط قوت داستان را تقویت کرده و نقاط ضعف آن را تصحیح نمایید. dastannevis.com
🍃🌸🍃 ❇️ خلاقیت به عنوان مهارت خلاقیت یک مهارت است که هر کس می تواند آن را یاد بگیرد، تمرین کند و از آن استفاده کند. خلاقیت درست مانند اسکی کردن، تنیس بازی کردن، آشپزی یا یادگیری نویسندگی یک مهارت است. هر کسی می تواند این مهارت ها را یاد بگیرد. ولی در پایان قرار نیست که همه افراد به یک اندازه در این مهارت ها خوب باشند. بعضی از افراد بهتر از دیگران نقاشی می کنند. بعضی افراد بهتر از دیگران می نویسند اما همه می توانند مهارت را یاد بگیرند و هر کس می تواند از طریق تمرین بهتر شود. dastannevis.com
🔺داستان کفش نارنجی 🔸پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاده بود. چشمش به یک کفش نارنجی افتاد. پول‌هایش را شمرد. قیمتش از پولی که او داشت بیشتر بود. 🔹آن شب به پدرش گفت که میخواهد کفش بخرد و پول کم دارد. بعد از شام پدرش دو تا اسکناس به او داد و گفت: فردا برو بخر. تا صبح خواب کفش نارنجی را دید که با یک دامن نارنجی پوشیده بود و میرقصید و زیباترین دختر دنیا شده است . 🔸فردا با مادرش به کفش فروشی رفت. مادر تا کفش نارنجی را دید؛ اخمهایش را درهم کشید و گفت: دخترم تو دیگه بزرگ شده ای برای تو زشته و با اجبار برایش یک جفت کفش قهوه ای خرید. 🔹وقتی که هجده سالش بود، با نامزدش به خرید رفته بودند. کفش نارنجی زیبایی با پاشنه بلند پشت ویترین یک مغازه بود، دلش برای کفشها پر کشید. به نامزدش گفت: چه کفش قشنگی اینو بخریم؟ نامزدش خنده ای کرد و گفت: خیلی رنگش جلفه! برای یه خانم متاهل زشته. 🔸بیست و هفت سال به سرعت گذشت. او حالا مادر بود. دیگر زمانه عوض شده بود و پوشیدن کفش نارنجی نه جلف بود و نه زشت. یک روز برای هزارمین بار چشمش به کفش نارنجی زیبایی افتاد و دلش را برد. به شوهرش گفت: بریم این کفش نارنجی رو بپوشم ببینم تو پام چه جوریه؟ شوهرش اخمی کرد و گفت: با این کفش روت میشه بری خونه مادرزن پسرمون! 🔹بیست سال دیگر هم گذشت، در تمام جشن تولدهای نوه اش که دختری زیبا شبیه به خودش بود، علاوه بر کادو یک کفش نارنجی هم میخرید. این را تمام فامیل میدانستند و هر کس علتش را می پرسید او میخندید و میگفت: کفش نارنجی شانس میاره. 🔸آن شب، در جشن تولد بیست و سه سالگی نوه اش، در میان کادوها، یک کفش نارنجی دیگر هم بود! پسرش در حالیکه کفشها را جلوی پای شیرین گذاشت، گفت: مامان برات کفش نارنجی خریدم که شانس میاره... 🔹بالاخره در هفتاد سالگی کفش نارنجی پوشید، دلش میخواست بخندد اما گریه امانش نمیداد. در یک آن به دوازده سالگی برگشت، پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاد و پنجاه و هشت سال جوان شد. 🔸نوه اش او را بوسید و گفت: مامان بزرگ چقدر به پات میاد. آن شب خواب دید که جوان شده کفشهای نارنجی اش را پوشیده و در عروسی نوه اش میرقصد. 🔹وقتی از خواب بیدار شد و کفشهای نارنجی را روی میز کنار تخت دید با خودش گف: امروز برای خودم یک دامن نارنجی میخرم... dastannevis.com
شازده کوچولو گفت: «کی اوضاع بهتر میشه؟!» روباه گفت: «از وقتی بفهمی همه چیز به تو بستگی داره...» dastannevis.com