eitaa logo
داستان نویس نوجوان
303 دنبال‌کننده
5.5هزار عکس
54 ویدیو
3 فایل
تجربه خوب نوشتن! کانال پشتیبان داستان نویس نوجوان آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی dastannevis.com ارتباط با ما: @ashkanhasebi آدرس ایمیل پشتیبانی: support@dastannevis.com
مشاهده در ایتا
دانلود
برگ برندهٔ نویسنده پیش نویس داستانم آماده شده است. قرار است بعد از یک روز استراحت دوباره بخوانمش و زیر بخش‌هایی که نیاز به بازنویسی دارد، خط بکشم. ‌در این مرحله باید به چند نکته ‌توجه کنم که در پیش‌نویس اولیه معمولا از دستم درمی‌رود. ۱) حس و لحنی را که می‌خواهم در اثر حس شود، با واژگان مناسب جا بیندازم. ۲) در پاراگراف‌های آغازین، دنیای داستانم را به خواننده معرفی کنم و متن چیزهایی درباره زمان، محل وقوع و وضعیت داستان بگوید. ۳) کاری کنم که شخصیت حرکت کند و با توصیف شروع نکنم. بلکه شخصیت را در گرماگرم یک اتفاق نشان دهم. ۴) نیروهای روبه‌روی شخصیت اصلی را معرفی کنم و مشخص کنم چه چیز یا چیزهایی نمی‌گذارد شخصیتم به هدف اصلی‌اش برسد. ۵) ببینم آیا اتفاقی نگران کننده، در همان شروع داستان، زندگی شخصیت اصلی را به هم زده است یا نه؟ و اگر اینطور نیست چطور زندگی عادی او را به هم بریزم؟ ۶) نیروی مخالف را همانقدر قوی تصویر کنم که شخصیت اصلی. به قول استیون کینگ اگر نیروی مخالف قوی تر از شخصیت اصلی باشد، ‌بهتر است. ۷) و هفتمین نکته که آن را از لورا ویتکامب در کتاب «میانبرهای رمان» یاد گرفتم این که در هر بار بازنویسی فقط ایرادات کار را برطرف کنم و از وسواس دوباره نویسی کامل مطالب پرهیز کنم. dastannevis.com
نوشتن روی کاغذ سفید با شجاعت تمام و بدون ذره ای ترس که در مغز و روحمان خانه کرده، کار بسار خوبی است. اینکه سعی کنی این اصطلاحات را با دقت بنویسی هم خوب است اما لازم است گاهی ولنگارانه بنویسی و سرانجام یک موضوع از میان آنچه نوشته‌ای، انتخاب کنی و بتوانی در برگ آخر بقول کیهان خانجانی :«کوکو را شش انداز کنی» (: dastannevis.com
به هر روشی که دوست دارید بنویسید. داستان از کلماتی ساخته می‌شود که بر صفحه نقش می‌بندد؛ واقعیت از جنس دیگری است. مهم نیست داستان شما چقدر «واقعی» است یا چگونه «ساخته شده است»، مهم ضرورت آن است. آن انریت dastannevis.com
ده قانون نویسندگی «مایکل مورکاک» ۱) اولین قانونم را از تی. اچ. وایت گرفته‌ام، نویسنده کتاب «شمشیر در سنگ» و سایر داستان‌های فانتزی درباره شاه آرتور. و آن قانون این است: بخوانید... هر چیزی را که به دست‌تان می‌رسد، بخوانید! ۲) من همیشه به کسانی که می‌خواهند داستان علمی و تخیلی یا عاشقانه بنویسند، توصیه می‌کنم که از خواندن داستان‌هایی در این ژانرها دست نگه دارند و شروع کنند به خواندن هر چیز دیگری؛ از بانیان گرفته تا بایات. ۳) نویسنده‌ای را که بیش از همه تحسین می‌کنید در نظر داشته باشید (نویسنده محبوب من کنراد بود) و برای گفتن داستان خود، پیرنگ و شخصیت‌های او را کپی کنید، مثل هنرجویان نقاشی که کارشان را با کپی کردن از روی استاد آغاز می‌کنند. ۴) شخصیت‌ها و تم اصلی‌تان را در یک‌سوم اول رمان ارائه کنید. ۵) اگر یک رمان عامه‌پسند بر اساس پیرنگ می‌نویسید، حتماً مولفه‌های پیرنگ یا تم اصلی را در یک‌سوم اول، که به آن «درآمد» می‌گویند، ارائه کنید. ۶) تم‌ها و شخصیت‌ها را در یک‌سوم‌ میانی، که به آن «بسط» می‌گویند، بپرورانید. ۷) تم‌ها، رموز و غیره داستان را در یک‌سوم پایانی، که به آن «خاتمه» می‌گویند، به سرانجام برسانید. ۸) برای نوشتن یک ملودرام خوب «دستورالعمل جامع پیرنگ» لستر دنت را مطالعه کنید. می‌توانید از طریق اینترنت نیز به آن دسترسی پیدا کنید. این دستورالعمل برای نوشتن یک داستان کوتاه عامه‌پسند است، اما می‌توان بیشتر داستان‌ها را در هر ژانر و با هر طولی از روی آن با موفقیت نوشت. در صورت ممکن هنگامی که شخصیت داستان در حال نظریه دادن یا فلسفه‌پردازی است، ماجرایی را ترتیب دهید. این کار به حفظ تنش دراماتیک کمک می‌کند. ۹) از روش ترغیب و تهدید استفاده کنید، قهرمان داستان را تحت تعقیب (توسط یک مشغله ذهنی یا یک شخصیت منفی) و در حال تعقیب (یک فکر، شی، شخص، راز) قرار دهید. ۱۰) تمام قوانین از پیش تعیین‌شده را نادیده بگیرید و قوانین خود را که مناسب با حرف‌تان است، وضع کنید. dastannevis.com
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 🔹 شاهنامه 🔸 قسمت ۷۷ 🎙 راوی: ایران‌دخت داستان نویس نوجوان 😎
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ جمعه ۲۹ مهر ۱۴۰۱ dastannevis.com
نکته اصلی برای تمرین نوشتن، نگارش با زمان تعیین‌شده است. شاید زمانی که برای خود تعیین می‌کنید، ۱۰ یا ۲۰ دقیقه یا یکساعت باشد. این به خودتان بستگی دارد. شاید نخست بخواهید از ده دقیقه شروع کنید و پس از یک هفته بر آن بیفزایید. ناتالی گلدبرگ 📚تا می‌توانی بنویس dastannevis.com
نقش مغز در مطالعه کردن مغز ما مثل تمام اعضای دیگر بدن شگفت انگیز است. یک مفهوم در مغز ما تجزیه و تحلیل می‌شود؛ خوانده‌ها، شنیده‌ها و دیده‌ها در مغز پردازش شده و باعث زایش مفاهیم نو می‌شوند. ثمره این زایش، مفاهیم تازه است. هر چه این مفاهیم بیشتر ته‌نشین و لبریز شوند، ما برای نوشتن آماده‌تر خواهیم بود! یکی دیگر از ثمرات خواندن، یاد گرفتن چگونه نوشتن است. اگر خوب خوانده باشیم و مفاهیم را دقیق وارد ذهنمان کرده باشیم، بدون دست و پا‌ زدن می‌توانیم راحت‌تر بنویسیم. اساس و پایه هرگونه تولید محتوایی نویسندگی است. مهم نیست می‌خواهیم مقاله و کتاب بنویسیم یا فیلم و موسیقی تولید کنیم؛ اگر متن خوبی نداشته باشیم، قطعا محتوای خوبی هم خلق نخواهد شد. پس مهم است که اساس و چهارچوب تولید محتوا را بدانیم تا بتوانیم هر چه بهتر بنویسیم. محتوای مفید، شما را در نظر مخاطب بالا می‌برد. در حالی که، محتوای نامفید شاید زود و پرشتاب مخاطب پیدا کند اما ماندگار نخواهد بود. dastannevis.com
افکار ما نیز مانند گوشی‌ هایمان هر روز به کمی شارژ نیاز دارند؛ کمی تمرکز، کتاب خواندن و تفکر چیزیست که ما را در مسیر آگاهی و موفقیت نگه می‌ دارد ... dastannevis.com
برای اینکه به نویسنده بهتری تبدیل شوید روی این ۱۵ نکته تمرکز کنید ۱- در مورد چیزی بنویسید که برایتان الهام‌بخش است ۲- یک روتین مشخص برای نوشتن داشته باشید و از آن پیروی کنید ۳- بیشتر مطالعه کنید ۴- با نوشتن متن‌های کوتاه شروع کنید ۵- بنویسید، بنویسید و بنویسید ۶- خودتان را یک نویسنده در نظر بگیرید ۷- یک خود ویرایشگر سخت‌گیر باشید ۸- به یک گروه نقد نویسندگی ملحق شوید ۹- عناصر نویسندگی را یاد بگیرید ۱۰- از همان ابتدا خواننده را درگیر کنید ۱۱- صدای مجهول را پیدا کرده و آن را نابود کنید ۱۲- از افعال قوی استفاده کنید. از کاربرد قیدها اجتناب کنید ۱۳- همیشه اول به خواننده فکر کنید ۱۴- ایست فکری نویسنده را یک واقعیت در نظر نگیرید ۱۵- از توصیه‌های افراد حرفه‌ای پیروی کنی dastannevis.com
❣️ پادشاهی دید که خدمتکاری بسیار شاد است، از او علت شاد بودنش را پرسید؛ خدمتکار گفت: قربان؛ همسر و فرزندی دارم و غذایی برای خوردن و لباسی برای پوشیدن و بدین سبب من راضی و شادم. پادشاه موضوع را به وزیر گفت؛ وزیر هم گفت: قربان چون او عضو گروه ۹۹ نیست بدان جهت شاد است... پادشاه پرسید گروه ۹۹ دیگر چیست؟ وزیر گفت: قربان یک کیسه برنج را با ۹۹ سکه طلا جلو خانه وی قرار دهید، و چنین هم شد. خدمتکار وقتی به خانه برگشت با دیدن کیسه وسکه ها بسیار شادشد و شروع به شمردن کرد ۹۹ سکه!؟ و بارها شمرد و تعجب کرد که چرا۱۰۰ تا نیست، همه جا را زیر و رو کرد ولی اثری از یک سکه نبود. او ناراحت شد و تصمیم گرفت از فردا بیشتر کار کند تا یک سکه طلای دیگر پس انداز کند، او از صبح تا شب سخت کار میکرد و دیگر خوشحال نبود... وزیر هم که با پادشاه او را زیر نظر داشت گفت: قربان او اکنون عضو گروه ۹۹ است و اعضای این گرو کسانیند که زیاد دارند اما شاد و راضی نیستند. @dastannevisenojavan
‍ 🎯🎯🎯 این روزها باسوادی، توانایی خواندن و نوشتن و تسلط بر زبان و کامپیوتر نیست، بلکه باسواد کسی است که بتواند با استفاده از آموخته‌هایش، تغییری در زندگی خود ایجاد کند. @dastannevisenojavan
🛐 بیاموزیم: یگانگی شخصیت در داستان کودکان کودکان از طریق همذات پنداری خود با شخصیت اصلی داستان ( قهرمان) به ادبیات علاقه مند می شوند و با غرق شدن در داستان، عملا به شخصیتی تبدیل می شوند که خود را با او همذات پنداشته اند. اما برای اینکار، باید شخصیت ها صفاتی داشته باشند تا کودکان قادر به ایجاد رابطه با آنها بشوند. @dastannevisenojavan
عاقد گفت عروس خانوم وكيلم؟ گفتند عروس رفته گل بچينه. دوباره پرسيد وكيلم عروس خانوم؟ - عروس رفته گلاب بياره. عاقد گفت براى بار سوم مى پرسم؛ عروس خانم. وكيلم؟ عروس رفته... عروس رفته بود!! پچ پچ افتاد بين مهمانها. شيرين سيزده سالش بود؛ وراج و پر هيجان. بلند بلند حرف مى زد و غش غش مى خنديد. هر روز سر ديوار و بالاى درخت پيدايش مى كردند. پدرش هم صلاح ديد زودتر شوهرش دهد. داماد بد دل و غيرتى بود و گفته بود پرده بكشند دور عروس. شيرين هم از شلوغى استفاده كرده بود و چهار دست و پا از زير پاى خاله خانبانجى ها كه داشتند قند مى سابيدند، زده بود به چاك. مهمانى بهم ريخت. هر كس از يك طرف دويد دنبال عروس. مهمانها ريختند توى كوچه. شيرين را روى پشت بام همسايه پيدا كردند. لاى طناب هاى رخت. پدرش كشان كشان برگرداندش سر سفره عقد. گفتند پرده بى پرده! نامحرمها رفتند بيرون. كمال هم مچ شيرين را سفت نگه داشت! عاقد گفت استغفرالله! براى بار دهم مى پرسم. وكيلم؟ پدر چشم غره رفت و مادر پهلوى شيرين يك نيشگون ريز گرفت. عروس با صداى بلند بله را گفت و لگد زد زير آينه. زن ها كل كشيدند و مردها بهم تبريك گفتند. كمال زير لب غريد كه آدمت مى كنم جووووجه و خيره شد به تصوير خودش در آينه شكسته. فرداى عروسى ،شيرين را سر درخت توت پيدا كردند. كمال داد درخت هاى حياط را بريدند. سر ديوارها هم بطرى شكسته گذاشتند. به درها هم قفل زدند. اسم عروس را هم عوض كردند. كمال گفت چه معنى دارد كه اسم زن آدم شيرينى و شكلات باشد. شيرين شد زهره. زهره تمرين كرد يواش حرف بزند. كمال گفت چه معنى دارد زن اصلا حرف بزند؟ فقط در صورت لزوم! آنهم طورى كه دهانت تكان نخورد. طورى هم راه برو كه دستهايت جلو و عقب نرود. به اطراف هم نگاه نكن، فقط خيره به پايين يا روبرو. زهره شد يك آدم آهنى تمام و عيار. فاميل ها گفتند اين زهره يك مرضى چيزى گرفته. آن از حرف زدنش، آن از راه رفتنش. كمال نگران شد. زهره را بردند دكتر. دكتر گفت يك اختلال نادر روانى است. همه گفتند از روز عروسى معلوم بود يك مرگش مى شود. الان خودش را نشان داده. بستريش كه كردند، كمال طلاقش داد. خواهرها گفتند دلت نگيره برادر! زهره قسمتت نبود. برايت يك دختر چهارده ساله پسنديده ايم به نام شربت. dastannevis.com
برای شروع چه کتابی بخونم؟ کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو راز مادرم اثر جی ال ویتریک دختر پرتقالی اثر یوستین گوردر شب‌های روشن اثر فیودور داستایفسکی مردی به نام اوه اثر فردریک بکمن dastannevis.com
مسابقه ادبیات: هر جمعه امروز ۲۹ مهر ۱۴۰۱ داستان نویس نوجوان 😎 dastannevis.com
🛐 تصویر کردن شخصیت داستان: معرفی شخصیت و تکامل آن دو جنبه پیوسته ولی جدا شدنی شخصیت پردازی هستند که تابع سبک و منظور نویسنده اند. با معرفی شخصیت از طریق عادات و خصلتهای ویژه اش خواننده بلافاصله او و اعمالش را باز می شناسد. تمام شخصیتها را می توان بطور روشن معرفی کرد ولی تنها، شخصیت های چند جنبه ای تکامل پیدا می کنند و تکامل شخصیت همان سیری است که نویسنده از آن طریق نشان می دهد که شخصیت در پایان داستان همان نیست که در آغاز بوده است. نویسنده ای که خودش را گرفتار شرح تکامل همه شخصیتها می کند هرگز نمی تواند داستانی بپردازد بخصوص که شخصیت پردازی بدون عمل مورد توجه کودکان نیست. حداقل یک شخصیت هست که بطور کامل تشریح می شود و توجه کودک را جلب می کند و کودک خود را با او همذات می پندارد. در گذشته تشریح شخصیتهای چند جنبه ای بندرت صورت می گرفت چرا که نویسندگان، کمتر به داستانهای واقع بینانه تمایل داشته و داستانهایی می نوشتند که در آن " بچه های شیرین مامانی به شیرینی قند و عسل بودند و بچه های بد به بدی شیطان! " @dastannevisenojavan
مهم ترین دغدغه نویسنده های آماتور ایده برای نوشتنه اولا به هیچ عنوان ایده بد وجود نداره و نویسنده با استعداد خودش باید جوری به اون ایده بپردازه که داستان قوی ای شکل بگیره دومن دو چیز برای یافتن ایده به نویسنده کمک می کنه . اول مطالعه بالا و دوم خلاقیت اگه داستان خون حرفه ای نیستید و میخواید نویسنده بشید پیشنهاد می کنم اول فقط داستان خوب بخونید، بعد به سراغ مباحث تئوری داستان نویسی بروید... @dastannevisenojavan
وضعیت روحی یکی از عواملی که در بین نویسندگان نادیده گرفته می‌شود، وضعیت روحی است. برای خوب نوشتن، نباید احساساتمان را سرکوب کنیم، نشان دادن احساسات نشانه ضعیف بودن نیست. ممکن است به عنوان یک انسان در طول روز عصبانی و یا خوشحال باشیم، با بیان کردن این احساسات بهتر می‌توانیم ارتباط محکم‌تری با مخاطب برقرار کنیم. در نوشتن کسل کننده نباشیم، اگر نوشتن تکراری باشد مخاطب را فراری می‌دهیم. باید سعی کنیم با گذاشتن کلمات درست در کنار هم، متنمان کسل کننده نباشد. یعنی باید روی احساسات مخاطب تمرکز کنیم؛ ما آدم‌ها عاشق این هستیم که یک نوشته احساساتمان را قلقلک بدهد، اطمینان می‌دهم که بدین ترتیب ساعت‌ها ذهن مخاطب مشغول می‌شود. هیچ چیزی به اندازه تکرار و تمرین مهارتی خاص را تقویت نمی‌کند. پس مدام بخوانیم تا مهارت نوشتن را بدست آوریم، مدام بنویسیم تا در مهارتمان قدرتمند شویم. فکر نکنیم مهارت در نوشتن چیزی است که اساتید بتوانند به ما یاد بدهند. بعید میدانم، آن‌ها نمی‌توانند ما را به شیوه شخصی خودمان برسانند، فقط می‌توانند به ما انگیزه بدهند. dastannevis.com
نثر ادبی: برای او نویسنده: گلناز تقوائی برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇 https://dastannevis.com/14048/ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شما هم میتونید از طریق این لینک نثر های ادبی (دلنوشته و شعر) هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃: https://dstn.ir/literary/
یک نویسنده به سه چیز نیاز دارد: تجربه، مشاهده و تخیل. برای خود من داستان معمولا با یک ایدهٔ تنها، یا یک خاطره و یا یک‌تصویر آغاز می‌شود. من چیزی به نام الهام نمی‌شناسم. اصلا نمی‌دانم الهام چیست. چیزهایی درباره‌اش خوانده‌ام اما هرگز آن را ندیده‌ام. ویلیام فاکنر dastannevis.com
تقلید کنیم یا نه؟ کپی یا تقلید کردن در آغاز نوشتن اشکالی ندارد و گاهی حتی توصیه هم می‌شود که از نویسندگانی که به آن‌ها علاقه داریم برای شروع کار خودمان تقلید کنیم. به مرور اگر علاقه‌ای به نوشتن داشته باشیم شیوه خودمان را پیدا خواهیم کرد. ما حتی در راه رفتن هم تقلید می‌کنیم. dastannevis.com