نوشتن مکانیکی داستان چند عیب دارد که میتوان آنها را به شرح زیر بیان کرد:
۱- کمبود اصالت: وقتی که داستان به صورت مکانیکی نوشته میشود، احساس اصالت و زندگی نمیکند. این میتواند باعث از دست رفتن جذابیت و شور و هیجان داستان شود.
۲- کلیشهای: نوشتن مکانیکی ممکن است به کلیشههایی که در داستانهای قبلی بیشتر دیده شدهاند، منجر شود. این میتواند باعث کاهش تازگی و جذابیت داستان شود.
۳- اتلاف زمان و انرژی: زمانی که نویسنده برای نوشتن داستان به صورت مکانیکی انرژی بیشتری صرف میکند و نتیجهی آن ممکن است یک داستان ضعیف و ناموفق باشد که به این معناست که اوقات خود را بیهوده صرف کرده است.
۴- اتلاف خلاقیت: وقتی که یک نویسنده به صورت مکانیکی داستان مینویسد، ممکن است خلاقیت وی کم شود که در نتیجه، به جذابیت و جذبهی آن صدمه زند.
۵- عدم اتصال با خواننده: وقتی که یک داستان به صورت مکانیکی نوشته میشود، احساس شخصیت و ارتباط با خواننده کاهش مییابد که میتواند باعث از دست رفتن تاثیرگذاری داستان شود.
dastannevis.com
👻 یک انیمیشن سریالی کمدی ترسناک به اسم «Ghost Town» توسط استودیو مِینفریم ساخته میشه.
👍 این انیمیشن دربارهی آلبرتا، دختر ۱۵ ساله و دست راست مشهورترین شکارچی روح در جهان هست که با یک روح نوجوان دوست میشه و راهی پیدا میکنه که به جای از بین بردن روحها، به اونها کمک کنه.
dastannevis.com
ادبیات و داستاننویسی به عنوان یک هنر و ادبیات به عنوان یک دیدگاه برای مفهومی سازی و بازتولید جهان، به نویسندگان این امکان را میدهد که جهانهای خیالی، شخصیتهای دلپذیر و داستانهای جذاب را خلق کنند. این کار به چندین روش انجام میشود:
۱- خلاقیت و تخیل: نویسندگان با استفاده از تخیل خود، جهانها و شخصیتهای متنوعی را خلق میکنند که با توجه به ایدهها، تجربیات و دیدگاههایشان متفاوت هستند.
۲- استنباط و نقد: ادبیات به نویسندگان این امکان را میدهد که با تحلیل و استنباط از واقعیتها و تجربیات انسانی، داستانهایی را خلق کنند که قضاوتی را بازتاب دهند یا به اندازهی کافی تداعی کنند.
۳- ترکیب و تحول: نویسندگان میتوانند با ترکیب موضوعات، شخصیتها، محیطها و رویدادهای مختلف، داستانهایی را خلق کنند که پیچیدگیهای زیادی داشته و برای خوانندگان جالب باشند.
۴- تأمل و ارتباط: ادبیات به نویسندگان این امکان را میدهد که از طریق داستانها و شخصیتها به تأمل دربارهی مسائل و ارتباطات انسانی بپردازند و این ارتباطات را به خواننده ارائه دهند.
dastannevis.com
✍️تمرین:
در این مورد آزادانه بنویسید:
آنچه بیش از هر چیز شادم میکند ...
dastannevis.com
چگونه می توانم برای نوشتن زمان پیدا کنم؟
۱. ضرب الاجل و مهلتی برای خود تنظيم کنید. بله، مهلتی را که رمان یا داستانتان باید آماده شود مشخص کنید. هنگامی که نویسندهای مشتاق هستید اما ناشری خواستار کتاب و ایدههای شما نیست، دشوار است برای نوشتن به خودتان انگیزه بدهید. در این مواقع مهلت شخصی به شما کمک میکند تا به طور سازنده تر کار کنید و سریعتر به نتیجه برسید. به طور مثال برای خودمان تعیین کنیم که اولین پیشنویس رمان باید تا پایان دسامبر آماده شود و در ژانویه شروع به ویرایش و بازنویسی آن خواهیم کرد.
۲. محدودیتی در کلمات یا مثلا صفحاتی که باید هر روز بنویسید، مشخص کنید. وقتی تازه شروع میکنید، ممکن است ندانید مثلا چند کلمه در یک ساعت میتوانید بنویسید؛ اما اگر هر روز بنویسید، تواناییتان را در طول زمان درک خواهید کرد. پس از آن تعداد کلماتی را که میتوانید در روز بنویسید راحتتر تخمین میزنید. برای مثال، با ۲۰۰ کلمه در روز شروع کنید و به تدریج این تعداد را افزایش دهید.
dastannevis.com
فقط خیابانهای هموار را برای گذرکردن انتخاب مکن، در جادههایی که هنوز ناشناختهاند قدم بنه تا اثری از تو برجای ماند، نه فقط غبار راه.
دو سنت اگزوپری
dastannevis.com
🍃🌸🍃
انسانها دو گونه هستند : یکی آنان که در تاریکی بیدار هستند و دیگری آنها که در روشنایی هم خوابیدهاند ...
ــ جبران خلیل جبران
با خواندن کتاب در تاریکی بیدار باشیم☀️
dastannevis.com
وقتی بچه بودم کنار مادرم میخوابیدم
و هر شب یک آرزو میکردم.
مثلاً آرزو میکردم برایم اسباب بازی بخرد؛ میگفت میخرم به شرط اینکه بخوابی. یا آرزو میکردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ میگفت میبرمت به شرط اینکه بخوابی.یک شب پرسیدم اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم میرسم؟ گفت میرسی به شرط اینکه بخوابی. هر شب با خوشحالی میخوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند.
دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی؟ گفتم شبها نمیخوابم. گفت مگر چه آرزویی داری؟گفتم تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم. گفت سعی خودم را میکنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی ...
#چارلی_چاپلین
dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
dastannevis.com
او بیشتر از هر چیز ترجیح میداد با گل و موسیقی زندگی کند و کتاب داشته باشد. در تنهایی و آرام.
هرمان هسه
dastannevis.com
بررسی موفقیتها و نقاط قوت و ضعف: در پایان، به بررسی موفقیتها و نقاط قوت و ضعف داستان بپردازید و نقاط قوت و ضعف آن را مورد بررسی قرار دهید. این بخش به شما کمک میکند تا نقاط قوت داستان را تقویت کرده و نقاط ضعف آن را تصحیح نمایید.
dastannevis.com
🍃🌸🍃
❇️ خلاقیت به عنوان مهارت
خلاقیت یک مهارت است که هر کس می تواند آن را یاد بگیرد، تمرین کند و از آن استفاده کند.
خلاقیت درست مانند اسکی کردن، تنیس بازی کردن، آشپزی یا یادگیری نویسندگی یک مهارت است.
هر کسی می تواند این مهارت ها را یاد بگیرد. ولی در پایان قرار نیست که همه افراد به یک اندازه در این مهارت ها خوب باشند. بعضی از افراد بهتر از دیگران نقاشی می کنند. بعضی افراد بهتر از دیگران می نویسند اما همه می توانند مهارت را یاد بگیرند و هر کس می تواند از طریق تمرین بهتر شود.
dastannevis.com
🔺داستان کفش نارنجی
🔸پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاده بود. چشمش به یک کفش نارنجی افتاد. پولهایش را شمرد. قیمتش از پولی که او داشت بیشتر بود.
🔹آن شب به پدرش گفت که میخواهد کفش بخرد و پول کم دارد. بعد از شام پدرش دو تا اسکناس به او داد و گفت: فردا برو بخر. تا صبح خواب کفش نارنجی را دید که با یک دامن نارنجی پوشیده بود و میرقصید و زیباترین دختر دنیا شده است .
🔸فردا با مادرش به کفش فروشی رفت. مادر تا کفش نارنجی را دید؛ اخمهایش را درهم کشید و گفت: دخترم تو دیگه بزرگ شده ای برای تو زشته و با اجبار برایش یک جفت کفش قهوه ای خرید.
🔹وقتی که هجده سالش بود، با نامزدش به خرید رفته بودند. کفش نارنجی زیبایی با پاشنه بلند پشت ویترین یک مغازه بود، دلش برای کفشها پر کشید. به نامزدش گفت: چه کفش قشنگی اینو بخریم؟ نامزدش خنده ای کرد و گفت: خیلی رنگش جلفه! برای یه خانم متاهل زشته.
🔸بیست و هفت سال به سرعت گذشت. او حالا مادر بود. دیگر زمانه عوض شده بود و پوشیدن کفش نارنجی نه جلف بود و نه زشت. یک روز برای هزارمین بار چشمش به کفش نارنجی زیبایی افتاد و دلش را برد. به شوهرش گفت: بریم این کفش نارنجی رو بپوشم ببینم تو پام چه جوریه؟ شوهرش اخمی کرد و گفت: با این کفش روت میشه بری خونه مادرزن پسرمون!
🔹بیست سال دیگر هم گذشت، در تمام جشن تولدهای نوه اش که دختری زیبا شبیه به خودش بود، علاوه بر کادو یک کفش نارنجی هم میخرید. این را تمام فامیل میدانستند و هر کس علتش را می پرسید او میخندید و میگفت: کفش نارنجی شانس میاره.
🔸آن شب، در جشن تولد بیست و سه سالگی نوه اش، در میان کادوها، یک کفش نارنجی دیگر هم بود! پسرش در حالیکه کفشها را جلوی پای شیرین گذاشت، گفت: مامان برات کفش نارنجی خریدم که شانس میاره...
🔹بالاخره در هفتاد سالگی کفش نارنجی پوشید، دلش میخواست بخندد اما گریه امانش نمیداد. در یک آن به دوازده سالگی برگشت، پشت ویترین مغازه کفش فروشی ایستاد و پنجاه و هشت سال جوان شد.
🔸نوه اش او را بوسید و گفت: مامان بزرگ چقدر به پات میاد. آن شب خواب دید که جوان شده کفشهای نارنجی اش را پوشیده و در عروسی نوه اش میرقصد.
🔹وقتی از خواب بیدار شد و کفشهای نارنجی را روی میز کنار تخت دید با خودش گف: امروز برای خودم یک دامن نارنجی میخرم...
dastannevis.com
شازده کوچولو گفت:
«کی اوضاع بهتر میشه؟!»
روباه گفت:
«از وقتی بفهمی همه چیز به تو بستگی داره...»
dastannevis.com
جعفر توزنده جانی متولد سال ۱۳۴۱ در نیشابور است. او که کار خود را با همکاری با کیهان بچه ها آغاز کرد، اولین مجموعه داستانش را با نام کوزه های آب در سال ۷۱ منتشر کرده است. توزنده جانی در خصوص شروع به کار نویسندگی می گوید:«در دوران دبیرستان با نوشتن یک خاطره مورد توجه همکلاسی ها و معلمم قرار گرفتم. موقع نوشتن دو خاطره را با هم آمیخته بودم و وقتی معلم ادبیات گفت: چقدر عالی تو یک قصه نوشتی، از همان لحظه احساس کردم می توانم بنویسم ....
توزنده جانی بیش از پانزده اثر در حوزه کودک و نوجوان خلق کرده است. داستان های او با زبانی خوب و روان نوشته شده اند.
از جمله آثار اوست: "جادوی دژ"، رمان "افسون رنگ"، بازنویسی "گرشاسب نامه"، رمان "دختری که زیاد می دانست"، "رودکی"، "افسانه ی سه پادشاه"، "مردی که گم شده بود"، "مردی که می خواست قطار بخرد"، رمان "درخت سیب بابا"، "بهشت گمشده بابام"، "سکه پدر بزرگ"، "کمال المک"، "چرا دریا عصبانی شد؟"، "مهمانی دیوها" و رمان "خانه ما". "مهمانی دیوها" در سال ۱۳۸۲ جایزه مهرگان و "جادوی دژ" همین جایزه را در سال ۱۳۸۵ دریافت نمود و به عنوان رمان تاریخی مورد تقدیر قرار گرفت. کتاب "کمال المک" او از سوی جشنواره کتاب های کتاب کمک درسی سال ۱۳۸۳ تقدیر شد و داستان "چرا دریا عصبانی شد؟" جایزه کتاب سال شهید حبیب غنی پور را در سال ۱۳۸۶ از آن خود کرد.
رمان"خانه ما"با موضوع محوری اعتیاد در خانواده ها نوشته شده است. داستان تعدادی نوجوان است که در یک مجتمع مسکونی ساکن هستند. فردی باعث می شود که پدر یکی از این نوجوانان به اعتیاد دچار شود. داستان از آنجایی آغاز می شود که یکی از دوستان این نوجوان به او می گوید که پدرش معتاد است و با هم درگیر می شوند. در ادامه این دو تلاش می کنند با همکاری هم، پدرش را از اعتیاد نجات دهد. داستان "چرا دریا عصبانی شد؟"را نویسنده با دیدن موج های خروشان ساحل بندرعباس در روزی آفتابی سال ۱۳۷۸ و فرار مردم از این عصبانیت دریا و جلوگیری از خیس شدن نوشته است. این داستان برونگراست و مربوط به محیط زیست و آلودگی دریا می شود. در این داستان، شخصیت های داستانی چون مرد ماهیگیر، شهردار و مدیر پارک ساحلی حضور دارند. مرد ماهیگیر نماینده انسانی با باورها و اعتقادات سنتی و شهردار با افکار و نظرات امروزی است که یک تقابل سنت و مدرن را پدید آورده اند. اما نویسنده تلاش کرده است تا در داستان محیط خاصی را در نظر نگیرد.
کتاب "سکه پدر بزرگ"، داستان مقاومت شهر اهواز در ایام جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است. داستان از زبان پسرکی به نام دانیال نقل می شود که همراه با خانواده اش در شهر اهواز زندگی می کند. در روزهای پایانی تابستان 1359، دانیال منتظر است که پدر یکبار دیگر او را کنار رود کارون ببرد تا با سکه هایی که پدربزرگ به او داده، بستنی بخرد. در همین ایام، عراق شهر اهواز را بمباران می کند و پس از آن تانک ها، نفربرها و سربازهای خود را از مرز ایران عبور می دهد. عراقی ها که پس از اشغال چند روستای اطراف اهواز به شهر نزدیک شده و به کارخانه فولاد اهواز رسیده اند با مقاومت شدید مردم مجبور به عقب نشینی می شوند. در این درگیری ها پدربزرگ دانیال شهید شده و دایی او که به نیروهای ارتش و سپاه پیوسته بود، مجروح می شود. پدر دانیال، او، مادر و مادربزرگش را به بندرعباس می برد و خود به اهواز باز می گردد. در این میان رزمندگان با عملیاتی از پیشروی دشمن جلوگیری می کنند و پس از چند ماه نبرد و مقاومت آنها، دشمن عقب نشینی کرده و شهر آرام می شود. پدر دانیال خانواده را دوباره به اهواز باز می گرداند. شهرهای اطراف اهواز، مانند بستان و سوسنگرد نیز مورد هجوم دشمن قرار می گیرند. در دو سال اول جنگ با عملیاتی شهرهای اشغال شده آزاد می شوند. دایی دانیال در عملیات بیت المقدس در شلمچه به شهادت می رسد و اکنون سال ها از جنگ می گذرد و دانیال هنوز سکه هایی را که پدربزرگش به او داده، در اختیار دارد و با دیدن آن خاطرات آن دوران را مرور می کند.
dastannevis.com
سیمُرغ نام یک پرندهٔ اسطورهای-افسانهای ایرانی است. شاید بتوان سیمرغ را از مهمترین موجودات در ادبیات پارسی برشمرد. دانشمندان زیادی از دیرباز به این پرنده در اساطیر ایرانی و شباهتهای آن با مرغان دیگری همچون çyena (شاهین)، گرودای هندی، وارغن، کرشیفت، امرو و کمروی اوستایی، چمروش و کَمَک در ادبیات پهلوی، عنقای عربی، هما و ققنوس در ادب پارسی، فونیکس یونانی، انزوی اکدی، و سیرنگ در ادبیات عامیانه پرداختهاند. او نقش مهمی در داستانهای شاهنامه دارد. کُنام (آشیانه) او کوه اسطورهای قاف است. دانا و خردمند است و به رازهای نهان آگاهی دارد. زال را میپرورد و همواره او را زیر بال خویش پشتیبانی میکند. به رستم در نبرد با اسفندیاررویینتن یاری میرساند. جز در شاهنامه دیگر شاعران پارسیگوی نیز سیمرغ را چهرهٔ داستان خود قرار دادهاند. از جمله منطق الطیر، عطار نیشابوری نیز از آن دستهاند.
#حیوانات_افسانهای
#سیمرغ#پرندگان
dastannevis.com
خواندن موثر کتاب به معنای استفاده حداکثری از آن برای افزایش دانش، درک و بهرهوری شخصی است. در ادامه چند راهنمایی برای خواندن موثر کتاب آورده شده است:
۱- تعیین هدف: قبل از شروع به خواندن، هدف خود را مشخص کنید. آیا میخواهید اطلاعات جدیدی را یاد بگیرید؟ آیا میخواهید موضوعی را عمیقتر بشناسید؟ یا میخواهید از دیدگاهها و تجارب نویسنده استفاده کنید؟
۲- انتخاب کتاب مناسب: کتابی را انتخاب کنید که به هدف شما نزدیک باشد و شما را به سمت دستیابی به آن هدف هدایت کند.
۳- مطالعه فعال: هنگامی که کتاب را میخوانید، فعال باشید. یعنی سوالات خود را بپرسید، یادداشت برداری کنید، مفاهیم پیچیده را بازخوانی کنید و با ایدهها و محتوا تعامل داشته باشید.
۴- تفکر انتقادی: نقاد بودن و ارزیابی کتاب با تفکر انتقادی مهم است. سوالاتی مانند "آیا این ادعا از نظر عقلانی قابل قبول است؟" و "چه اطلاعاتی ارائه شده است و چه مدرکی ارائه میشود؟" به شما کمک میکند تا از اطلاعاتی که دریافت میکنید، بهره ببرید.
۵- اعمال ایدهها: سعی کنید ایدهها و آموختههایی که از کتاب یاد گرفتید، را در زندگی عملی کنید. این کار به شما کمک میکند تا اطلاعات را بهتر به خاطر بسپارید و بهرهوری بیشتری از مطالب کتاب ببرید.
۶- مطالعه پس از پایان کتاب: پس از خواندن کتاب، زمانی را برای بازنگری محتوا و مرور نکات اصلی کتاب اختصاص دهید. این مرحله میتواند به شما کمک کند تا اطلاعات را بهتر درک کنید و در ذهنتان ثبت شوند.
dastannevis.com
برای بررسی موفقیتها و نقاط ضعف و قوت در نوشتن، میتوانید از روشها و استراتژیهای مختلفی استفاده کنید. این فرآیند میتواند به شما کمک کند تا نگاهی دقیقتر به نوشتههای خود داشته باشید و از آنها برای بهبود مهارتهای نوشتن خود استفاده کنید. در ادامه، چند راهنمایی برای انجام این کار آورده شده است:
۱- مطالعه با دقت خود نوشتهها: اولین گام برای بررسی نوشتههای خود، مطالعه آنها با دقت است. بپرسید که نوشتههایتان چه پیامی را منتقل میکنند و آیا این پیام با دقت و وضوح به مخاطب منتقل میشود یا خیر.
۲- جمعبندی محتوا و هدف: مشخص کردن هدف اصلی نوشته و جمعبندی محتوا به شما کمک میکند تا بفهمید آیا پیام شما به درستی منتقل شده است یا نه.
۳- بررسی نقاط قوت و ضعف: شناسایی نقاط قوت و ضعف در نوشتههای خود به شما کمک میکند تا بفهمید کدام بخشها بیشترین تأثیر را بر مخاطبان دارند و کدام بخشها نیاز به بهبود دارند.
۴- دریافت بازخورد: درخواست بازخورد از دیگران، به ویژه از افرادی که در زمینه نوشتن مهارت دارند، میتواند به شما کمک کند تا نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید و مهارتهای نوشتن خود را بهبود بخشید.
۵- آموزش و تمرین: مطالعه منابع آموزشی در زمینه نوشتن و انجام تمرینهای مختلف نیز میتواند به شما کمک کند تا مهارتهای نوشتن خود را تقویت کنید و بهبود بخشید.
۶- پیگیری و ارزیابی مداوم: موفقیت در نوشتن نیازمند پیگیری و ارزیابی مداوم است. شما باید مداوم به بهبود مهارتهای خود کار کنید و نتایج را بررسی کنید تا بفهمید آیا به سمت تحقق اهداف خود در نوشتن پیشرفت میکنید یا نه.
dastannevis.com
نثر ادبی: قلب های بیچاره
نویسنده: حدیثه نوری
برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇
https://dastannevis.com/21721/
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شما هم میتونید از طریق این لینک نثر های ادبی (دلنوشته و شعر) هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃:
https://dstn.ir/new-post