eitaa logo
داستان نویس نوجوان
307 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
54 ویدیو
3 فایل
تجربه خوب نوشتن! کانال پشتیبان داستان نویس نوجوان آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی dastannevis.com ارتباط با ما: @ashkanhasebi آدرس ایمیل پشتیبانی: support@dastannevis.com
مشاهده در ایتا
دانلود
نیل گیمن گفته :«تالکین برای نوشتن هابیت و ارباب‌حلقه‌ها، کتابهای سبک‌ فانتزی نمی‌خواند، او کتاب های ریشه شناسی زبان فنلاندی می‌خواند. چیزی غیر منتظره را بخوانید.» نویسندگی فقط نوشتن نیست، برای نوشتن یک شاهکار شنیدن موسیقی‌های درجه یک، دیدن فیلم‌های ارزشمند، رقص، درست زندگی کردن، خواندن کتاب‌های خوب و دانستن دربارهٔ انواع و اقسام رشته‌ها تاریخ، روانشناسی، اسطوره‌شناسی و... ضروری است. dastannevis.com
راههایی که می توان شوق خواننده داستان را برای خواندن بیشتر کرد: ۱- پرداختن به اینکه چگونه (چرا) چنین شد؟ به جای اینکه بعدش چه شد؟ به عبارت دیگر روشن ساختن علت و چرایی حادثه ای که در ابتدای داستان اتفاق افتاده یا گرهی که همان ابتدا گشوده شده است. ۲- نثر شاعرانه و برخوردار از تصاویر ذهنی. ۳-شخصیت پردازی یا ارائه تجربیاتی دست اول، ناب و گرانبها از زندگی. ۴- صمیمیت. ۵- طنز، که می تواند، به خصوص در نوشته هایی که مخاطبانش بزرگسالان هستند، جای خالی صمیمیت را پر کند. dastannevis.com
آن‌دم که شادی، شاداب نبود. مادری، فرزند خردسالَش را به دستان جفا‌کار و بی‌مودت خاک سپرد؛ همان خاک که بهانه‌ایست از بهر سرد‌مهری آدمک‌های افسرده و نژند، دختران و بانوانی که از هراس شهوت مردان، اسیر چهار‌دیواری شده‌اند و پسران و مردانی که رعب‌ و‌ وحشت بر جانشان بود، اما از‌خاطر طعنه‌ی دیدگان دیگران برای اشک‌هایشان لالایی خواندند و گریه‌ و بغض را بر‌خاک کشیدند. مردمانی که شوخی‌های شهر زندگی را بر خود چیستان و معما کرده‌اند و جهانی که بازی زندگی را پیچیده و درهم کرده‌است. در آخر هم من، که ضجه‌های درد و رنج‌ روح‌ همه‌را در خاطر و ذهن دارم؛ آیا مقصر و خطاکار، هستم؟ من که وجدان خود را لبالب از عذاب کرده و دنیا‌یم را سیراب از مرداب‌سردرگمی... اینک کیستم؟ اهل کدام دیارم؟ یکی مرا شهاب‌سنگ بیچارگی می‌داند و یکی مرا ملکه‌ی خباثت می‌خواند، اما روزگاری نامم شادمانی و رسم‌ام خشنودی بود و میهنم از گوشه‌ی قلب‌های غبارآلود آغاز و تا سرزمین‌های پرعشق گسترده‌بود... هر پسین جایی پرسه می‌زدم؛ یک‌دم در قلب امیری تکیه می‌دادم و گاهی هم در خانه‌ی کنیزی مهمان می‌شدم، اما آن‌قدر از آنجابه‌اینجا، از آن‌ دل‌به‌ این‌دل پرید‌م که مرا بار‌ها نفرین کرده‌اند. آخر، بشر رابطه‌ای خصمانه با مهمان‌های ناخوانده دارد، حتی اگر مهمان‌اش شادی باشد!... هر چه زمان جلو‌تر می‌رفت ترس و نفرت از من بیشتر می‌شد. - لعنتی! روز‌ها خوب پیش می‌رود، معلوم نیست این شادیِ پلید چه نقشه‌ی خبیثانه‌ای برایم در سر دارد. - چرا حالم خوب است؟ حتما اتفاقی ناگوار در راه‌ست! - این شادمانی حتما از چشم‌هایم در می‌آید... موجی از قبیل این حرف‌ها راه افتاد و آبشار بدبینی بر سر همه آوار شد. کسی نمی‌دید که غم همانند من گاهی باروبندیل جمع می‌کند، کسی نمی‌شنوید صدای فریاد مرا که می‌گفتم: -کافی‌ست! از افکارتان هراسید نه از من! آنها تهمت ناروا به من زدند، سر زدن مرا در شب‌های تیره ندیده‌اند؛ ظلم و دشمنی از آن‌ها بود که مرا هیچ‌گاه پیدا نمی‌کردند. پس من اکنون با‌وجود عذاب‌وجدان پنهان شده‌ام تا روزی که ناقوس‌ها به صدا در بیاید و مردم همراه‌ با آن بخوانند "ما همیشه تو را پیدا خواهیم کرد! بدرود، تا روزی که مرا شهاب‌سنگ بیچارگی نخوانند و ندانند. dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ dastannevis.com
موضوع دیگری که باید درباره نوشتن گفت، در مورد تجربه کردن است. فرض کنید خیلی هم بااستعداد باشیم، وقتی می‌خواهیم بنویسیم چقدر تجربه داریم؟ چقدر اجازه تجربه کردن به خودمان می‌دهیم؟ فریبا وفی dastannevis.com
کتابی که هر نویسنده باید نظیرش را بنویسد. این کتاب خطاب به‌ مخاطب فرضی نوشته شده است. نویسندهٔ آن، از زمانه‌اش جلوتر بوده. هر نویسنده و اصلا هر آدم کنجکاو و دقیقی باید یکی از این ‌کتابها در زندگی ‌اش بنویسد. بقول محمدرضا صفدری اگر هر فرد در سال یک ‌داستان خوب هم بنویسد کارش را درست انجام داده‌ است. مطالعه کنید، دقیق باشید، ارتباط برقرار کنید، الگو بگیرید اما به عقاید و نگرش دیگران وابسته نشوید. در غیر این صورت فرصت نوشتن چیزی واقعا منحصربفرد را نخواهید داشت. حرفهای همسایه نیما یوشیج dastannevis.com
‌چخوف به نویسنده‌های جوان اندرز می‌دهد که نخست داستان را به دو نیمه تقسیم کنند. آن وقت نیمه اول را دور بیندازند و داستان را از نیمه دوم بنویسند. منظورش این است که داستان باید تا حد ممکن نزدیک به ماجرای اصلی آغاز بشود. 📚اندیشه‌های نو در رمان‌نویسی باربارا شوپ dastannevis.com
یک جملهٔ حقیقی گاهی كه داستان تازه‌ای را شروع می‌كردم و نمی‌توانستم پيش بروم، بلند می‌شدم و به تماشای بام‌های خانه‌ها می‌ايستادم و به خود می‌گفتم: «همه‌ كوشش‌ات باید این باشد كه يك جمله‌ی حقيقی بنويسی. حقيقی‌ترين جمله‌ای را كه می‌دانی بنويس.»به اين ترتيب بالاخره يك جمله حقیقی می‌نوشتم. بعد كار آسان می‌شد، چون هميشه یک جمله‌ی حقیقی بود كه بدانم يا ديده باشم و يا از زبان کسی شنيده باشم. ارنست همینگوی dastannevis.com
من کتابهایی را نوشته ام که دوست داشتم بخوانم. این همان چیزی است که همیشه مرا وادار می‌کند تا قلم به دست بگیرم. هیچ کس نمی‌خواهد کتابهای مورد نیاز مرا بنویسد، بنابراین باید خودم این کار را انجام بدهم. کلایو لوئیس dastannevis.com
در نوشتن داستان، آن‌کس که نتواند صحنه را در ذهن مجسم کند، قادر به نوشتن آن نیز نمی‌باشد. قبل از پرداختن به صحنه پردازی خوب است نگاهی به آنچه سنت صحنه پردازی است بیندازید و آن به کارگرفتن صحنه به وسیله داستان‌نویسان در آثار ادبی اولیه چون افسانه‌ها، اساطیر، تمثیلات و قصه های بلند است. جیمز هال dastannevis.com
تنها هدیه مهم برای نویسنده، یک ردیاب ضد سرقت است. ارنست همینگوی dastannevis.com
طبق افسانه‌ها دیوژن بزرگ، فیلسوف بدبین، درخواست‌هایش را از مجسمه‌ها می‌‌خواست. وقتی که اهالی شهر از او پرسیدند :«چرا این کار را انجام می‌دهد؟» او پاسخ داد: «برای اینکه خودم را به رد کردن درخواست‌ها عادت دهم.» این یک مهارت مهم برای نویسنده است. با شروع نوشتن، پیش از هر چیز متوجه می‌شوید که هیچ کس منتظر شما نیست، مجلات آغوش خود را به روی شما باز نمی‌کنند، ناشران به نامه های‌تان پاسخ نمی‌دهند و جوایز ادبی عجله ای ندارند تا شما را در لیست‌های طولانی و کوتاه خود قرار دهند. اولین چیزی که می‌شنوید سکوت است. امور به این ترتیب است. صبور باشید، برای بار دوم، سوم و بیستم امتحان کنید. اگر برای موفقیت‌تان آماده یک مبارزه طولانی نیستید، بهتر است فوراً از نوشتن‌ دور شوید. چون‌ پس از آن این‌کار دردناکتر خواهد شد. ویا استاوتسکی dastannevis.com
کلمات غلتکهایی است که روی احساس کشیده می‌شود. گوستاو فلوبر dastannevis.com
ژانر را فراموش کنید، صدای خود را بیابید. زیاد به این فکر نکنید که در چه ژانری باید بنویسید، شاید شما توانستید ژانری کاملا جدید را ابداع کنید. به جای فکر کردن به ژانر با خودتان بگویید که می خواهم یک داستان بنویسم و منتظر می‌شوم تا دیگران برای آن ژانری مناسب پیدا کنند. موضوع مهم این است که شما داستان و صدای ویژه خودتان را پیدا کنید. هر کسی داستانی برای گفتن دارد و هر کسی می تواند نگارش خود را بهتر کند. برخی از تکنیک های نویسندگی را می‌توان آموخت و شما هم باید سعی کنید که یاد بگیرید و کارتان را بهتر کنید. من هنوز هم با نوشتن هر کتاب نکات جدیدی را یاد می گیرم. به نظر من دلیلی وجود ندارد که همه مردم حداقل یک کتاب ننویسند. به نظرم همه مردم جهان به حد کافی جالب هستند و بنابراین چرا نباید داستان خود را بنویسند؟ شما چیزی را می نویسید که می شود و می توانید بنویسید. به نظرم نمی توان تصمیم گرفت که من می خواهم این یا آن کتاب مشخص را بنویسم. به اعتقاد من این نوشتن است که شما را پیدا می کند. بنابراین با خودتان فکر نکنید که می خواهم داستانی مثل رمز داوینچی و یا چیزی شبیه آثار اسیتون کینگ بنویسم. خود بعدی تان را بنویسید، شما پدیده بزرگ بعدی خواهید بود. سوفی کینسلا dastannevis.com
جمله اول را طوری بنویس که خواننده مجبور به خواندن جمله دوم هم بشود. ویلیام فاکنر dastannevis.com
نوشتن ترکیب عجیبی است بین دو بخش ذهن شما: بخش تحلیلی و بخشی که اصلاً چیزی نمی‌داند اما می‌تواند رویا تولید کند. فقط باید به این قسمت دوم آزادی کامل بدهید. © رز تریمین dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳ dastannevis.com
اعتراف می کنم که نمی دانم چرا، اما هر بار با نگاه کردن به ستاره ها احساس می کنم دلم می خواهد ردپایی داشته باشم. ونسان ون گوگ dastannevis.com
«شاعر راه‌آهن» اثر آندرها شپاچک: این داستان در دوران جنگ جهانی دوم در اتریش می‌گذرد و درباره‌ یک شخصیت به نام اریک است که در حالی که در کارخانه‌های راه‌آهن کار می‌کند، شاعری معروف می‌شود اما وقتی آدولف هیتلر به قدرت می‌رسد، اریک در معرض خطر قرار می‌گیرد و باید تصمیمی سخت بگیرد. dastannevis.com
توجه به طبیعت در پیشرفت نوشتن و داستان نویسی از طریق تکامل و تغییر در طول زمان صورت گرفته است. از اواخر قرن نوزدهم تاکنون، نویسندگان و داستان‌نویسان توانسته‌اند از روش‌ها و تکنیک‌های متعددی برای بهبود این هنر استفاده کنند. در گذشته، طبیعت به عنوان موضوعی برای نوشتن در نظر گرفته می‌شد و غالباً در داستان‌ها و شعرها به عنوان محیطی برای صحنه‌ها و تصاویر استفاده می‌شد. اما در طول زمان، نگرش به طبیعت تغییر کرده است. با پیشرفت علم و فلسفه، نویسندگان توانسته‌اند روابط پیچیده‌تری را بین انسان و طبیعت بررسی کنند. طبیعت به عنوان یک نماد و آینه برای وضعیت انسانی، دگرگونی شخصیت‌ها، و حتی به عنوان یک قوه غیرقابل کنترل و تهدید برای انسان‌ها مورد استفاده قرار گرفته است. در طول قرن بیستم، نگرش به طبیعت در نوشتن و داستان‌نویسی بیشتر به سوی بحث‌های محیط‌زیستی گسترش یافت. نویسندگان به تأکید بر حفظ و حمایت از طبیعت، پایبندی به تعادل بین انسان و محیط زیست و تأثیر انسان بر طبیعت پرداخته‌اند. این رویکرد به محیط زیست در داستان‌ها و رمان‌ها به عنوان مضمون اصلی و یا به عنوان یکی از عناصر اصلی داستان مورد استفاده قرار می‌گیرد. به طور کلی، توجه به طبیعت در پیشرفت نوشتن و داستان‌نویسی نشان از تغییرات در ذهنیت انسانی نسبت به طبیعت دارد. از یک محیط ثابت به عنوان پس زمینه داستان، به یک عنصر فعال و پویا که ارتباط نزدیکی با شخصیت‌ها و داستان دارد، تغییر کرده است. نوشتن درباره طبیعت به عنوان یک راه برای درک بهتر خودمان و جهانی که در آن زندگی می‌کنیم، و همچنین برای بیان احساسات و تجربیات عمیق ما استفاده می‌شود. dastannevis.com
خوشی‌های بزرگ زیاد مهم نیستند مهم این است که آدم بتواند با چیزهاي کوچک خیلی خوش باشد dastannevis.com