eitaa logo
داستان نویس نوجوان
320 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
54 ویدیو
3 فایل
تجربه خوب نوشتن! کانال پشتیبان داستان نویس نوجوان آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی dastannevis.com ارتباط با ما: @ashkanhasebi آدرس ایمیل پشتیبانی: support@dastannevis.com
مشاهده در ایتا
دانلود
📚چقدر فقیر هستیم روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آنها یک روز یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت درباره مسافرتمان چه بود؟ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر.. پدر پرسید: آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد: فکر کنم. پدر پرسید: چه چیز از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه، یک سگ داریم و آنها چند تا. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی نهایت است. در پایان حرف های پسر زبان مرد بند آمده بود، پسر اضافه کرد: متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعا چقدر فقیر هستیم. dastannevis.com
🗒وظیفه مقدمه داستان چیست؟ ۱- رغبت خواننده را برانگیزاند ۲- ماجرای داستان را آغاز کند ۳- لحن و آهنگ کلی داستان را القا کند ۴- شخصیت یا شخصیت های اصلی را وارد داستان سازد و آنها را معرفی کند ۵- محیط داستان را منتقل کند dastannevis.com
گلی که در سختی ها شکوفا می شود، نادرترین و زیباترین گل است. مولان – امپراتور dastannevis.com
نوشتن آسان نیست. اصلا مشکل است. نباید انتظار داشت یکدفعه معجزه شود. کار، زحمت، مطالعه، نوشتن، موسیقی و... کار، کار به اضافه جنم. نویسنده باید عادت کند هر روز چیزی بنویسد. احمد محمود dastannevis.com
🔹 معرفی ۸ رمان برتر عاشقانه برای نوجوانان - معرفی کتاب این وبلاگ واگذار می‌شود: فرهاد حسن زاده درنا، نوجوان ۱۶ ساله‌ای است که به داستان نویسی علاقمند است. او یک روز در کتابفروشی آقای ذال دفتری پیدا می‌کند که از طریق آن به گذشته آقای ذال وارد می‌شود. درنا تصمیم می‌گیرد وبلاگی به راه بیندازد و ماجرای آقای ذال را بنویسد. داستان عشق او به دختری به نام فریبا که در زمان جنگ همراه با خانواده‌اش از آبادان نقل مکان می‌کند؛ اما کلید خانه را به ذال می‌سپارند تا یک روز برگردند.حالا سی سال از آن ماجرا می‌گذرد و خانواده فریبا هیچ وقت به آبادان بازنمی‌گردند. درنا با منتشر کردن داستان در وبلاگش، پای افراد تازه‌ای را به داستان بازمی‌کند... 🔸 ادامه این مطلب را در مجله داستان نویس نوجوان بخوانید: https://dstn.ir/23pcFd مجله داستان نویس نوجوان 📙
از چه بنویسیم؟ از جایی که سوال‌ها و تردیدهایتان شروع ‌ می‌شود، چیزهایی که درست درکشان نمی‌کنید و نمایانگر شما هستند. از جایی که هستید شروع کنید. جایی که واقعا هستید حتی اگر بنظرتان ارزش نوشتن ندارد. جستارهای خوب درباره چیزهای کوچک است: ماهی قرمز. نان تست سوخته. زانوی خیلی استخوانی. چه چیزی شب‌ها بیدار نگهتان می‌دارد؟ نگران چه هستید؟ چه چیزی را نمی‌فهمید و می‌خواهید بفهمید؟ جمله ترسناکی که واقعیت دارد و بلند گفتنش شما را می‌ترساند چیست؟ این‌ها جاهای خوبی برای شروع جستار است. حتی یک جمله مناسب فضا و امکانی را باز می‌کند که قبلا وجود نداشت. همین الان امتحان کنید و بعد با صداقت ظالمانه ادامه دهید. یک پاراگراف بنویسید. چیزی را که می‌نویسید فعلا نخوانید. فقط ادامه دهید. گشاده‌دست باشید. این به اختیار شماست که تصور کنید آن صحنه قدیمی اهمیت دارد یا نه. با آرامش بنویسید و تنها به این هدف ساده که به درک عمیق‌تری برسید. مثل هر نوشته دیگری، جستار طی بازنویسی‌های مکرر تغییرات زیادی می‌کند. از جایی شروع کنید. متن بی ارزش اولیه‌تان را تهیه کنید. در بازنویسی‌ها به کشف‌های تازه‌ای خواهید رسید. یک جستار شخصی خوب اغلب زادهٔ کنجکاوی نویسنده درباره چیزی است که درست نفهمیده یا نمی‌داند. آدایر لارا dastannevis.com
منتشر شده ماه مارس است. گردبادهای کوچک، زباله‌های خیابان را مانند درویشان چرخان به سماع آورده است. مرد تایپ می‌کند: «در این حادثه دو نفر دستگیر شدند . . . ». بعد دست از نوشتن برمی‌دارد، به بیرون پنجره خیره می‌شود و لبخند می‌زند. با خودش فکر می‌کند: «تفاوت روزنامه‌نگاری و کتاب نوشتن این است که در چنین روزی، به جای کتاب روزنامه در میان باد می‌چرخد». نویسنده: نیل اشتینبرگ مترجم: امیر‌حسین میرزائیان داستان‌های کوتاه جهان...! dastannevis.com
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ جمعه ۵ اسفند ۱۴۰۱ dastannevis.com
همه دانش های جهان بی فایده خواهد بود اگر به آن ها عمل نشود. dastannevis.com
نوشتن کمی شبیه شنا است. وقتی می‌نویسید یاد می‌گیرید بنویسید و شنا کردن را یاد می‌گیرید. هیچ‌کس فقط با خواندن کتاب‌هایی دربارهٔ شنا، شنا را یاد نمی‌گیرد و هیچ‌کس با خواندن کتاب‌هایی درباره نویسندگی، نوشتن نمی‌آموزد. اگر می‌خواهید نوشتن را یاد بگیرید، بسیار بنویسید در این صورت مهارت‌های شما بهبود خواهد یافت. رابرت مانش dastannevis.com
چند مورد از بهترین کتاب های توسعه فردی: هفت عادت مردمان موثر – استفان کاوی تختخوابت را مرتب کن – ویلیام اچ. مک‌ریون آرامش – آلن دو باتن عادت‌های اتمی – جیمز کلیر تئوری انتخاب – ویلیام گلسر آیین دوست‌یابی – دیل کارنگی بیندیشید و ثروتمند شوید – ناپلئون هیل چه کسی پنیر مرار جابجا کرد – اسپنسر جانسون ۱۲ قانون زندگی – جردن پیترسون ۴ میثاق – دون میگل روئیز هنر ظریف بیخیالی – مارک منسون قدرت عادت – چارلز داهیگ تفکر سریع و کند – دنیل کانمن بیدار کردن غول درون – آنتونی رابینز جادوی فکر بزرگ – دیوید شوارتز غرقگی – میهالی چیک سنت میهای جادوی بزرگ – الیزابت گیلبرت دوباره فکر کن – آدام گرانت ‌ dastannevis.com
پنجم اسفند، مصادف با جشن سپندارمذگان گرامی باد... 🌹 ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌ است که ایرانیان، از دیرباز روز پنجم اسفند را جشن ویژه زنان و زمین می‌دانند و در این روز مردان به زنان هدیه می‌دهند. دکتر خالقی مطلق درباره‌ی آیین‌های اسفندگان یا جشن آزادی زنان می‌نویسد که اسفندگان جشن بهاری زنان بوده که در آن روز زنان از آزادی بیشتری برخوردار بودند و به‌ویژه دختران "دمِ بخت" به همسرگزینی تشویق می‌شدند و از این رو این جشن را "مردگیران" می‌نامیدند، سپس، جشن زنان شوهردار شده و زنان از شوهران خود هدیه می‌گرفتند. جشن اسفندگان روز مادر زمین، روز گرامیداشت زن و زندگی و زایش و روز ملی زن و مادر گرامی باد ♥️ dastannevis.com
راههایی که می توان شوق خواننده داستان را برای خواندن بیشتر کرد: ۱- پرداختن به اینکه چگونه (چرا) چنین شد؟ به جای اینکه بعدش چه شد؟ به عبارت دیگر روشن ساختن علت و چرایی حادثه ای که در ابتدای داستان اتفاق افتاده یا گرهی که همان ابتدا گشوده شده است. ۲- نثر شاعرانه و برخوردار از تصاویر ذهنی. ۳-شخصیت پردازی یا ارائه تجربیاتی دست اول، ناب و گرانبها از زندگی. ۴- صمیمیت. ۵- طنز، که می تواند، به خصوص در نوشته هایی که مخاطبانش بزرگسالان هستند، جای خالی صمیمیت را پر کند. dastannevis.com
نویسندگی با گواهی و عنوان تعریف نمی‌شود بلکه با آنچه می‌نویسید تعریف می‌شود. میخائیل بولگاکف dastannevis.com
نقطه اوج، همان گونه که از نامش پیداست، باید بالاترین نقطه بحران باشد: اوج داستان همان طور که مهم ترین حادثه داستان است، باید برجسته تر از سایر وقایع نیز باشد. کار تمام حوادث، اعم از اصلی و فرعی، باید این باشد که جریان داستان را به سوی این نقطه مشخص هدایت کند و پابه پای پیشرفت جریان داستان بر رغبت خواننده بیفزاید و تا وقتی جریان داستان به این نقطه رسیده مانع از افت این رغبت گردد. نویسنده وقتی مجاز است حادثه جالبی را در ابتدای داستان بیاورد که بتواند بعدها حوادث جالب تری را وارد داستان کند .... قاعده کلی این است که نویسنده بحران ها را طوری در داستان بیاورد که شدت آنها به نحو فزاینده ای بالا گیرد؛ به این معنی که شدت بحران دوم بیش از بحران اول و بحران سوم بیش از بحران دوم باشد و الی آخر ..... رشته بحران هایی را که به این ترتیب از پی هم می آیند می توان به رشته پلکانی تشبیه کرد که پس از اینکه پس از اینکه به پاگرد می رسند، فرود می آیند و به کف ساختمان می رسند. بنابراین، آوردن حوادث فرعی نه تنها اشکالی ندارد، که به لطف و گیرایی داستان نیز می افزاید، مشروط به اینکه حوادث فرعی هر یک ساز جداگانه ای نزنند، بلکه همه در جهت تسریع و تقویت حادثه اصلی شکل گیرند. dastannevis.com
زبان خاص نویسنده به دوستان جوانم توصیه می‌کنم اگر داستان‌های غربی می‌خوانند، سفرنامه‌ ناصرخسرو را هم بخوانند. اینها را باید روزانه خواند. ابتدا با پنج دقیقه شروع کنند و همین‌طور مقدار و زمان خواندن متون کهن را افزایش دهند؛ آن‌هم با «صدای بلند»! به این شیوه، زبان و موسیقی آن متن خاص در ذهن انسان جا می‌افتد و نویسنده امروزی، زبان خود را پیدا می‌کند. محمدرضا صفدری dastannevis.com
داستان: سیم خاردار نویسنده: سارا مویدی نیاء برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇 https://dastannevis.com/4390/ ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ شما هم میتونید از طریق این لینک داستان هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃: https://dstn.ir/new-post
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ شنبه ۶ اسفند ۱۴۰۱ dastannevis.com
یک داستان، دزدانه وارد جان ما می‌شود، ما را می‌خنداند یا می‌گریاند، عاشق‌پیشه یا خشمگین‌مان می‌کند، و شیوۀ تفکر ما را دربارۀ خودمان و دنیایمان تغییر می‌دهد. ما برای داستان‌ها، وبلاگ ها و رسانه ها را می خوانیم و انتخاب «ما» از داستانها برند شخصی مان را آشکار می‌کند. جاناتان گاتشال 📚حیوان قصه گو ترجمه عباس مخبر dastannevis.com
جک لندن و مشقت نویسندگی جک لندن در ابتدا هر روز از ساعت ۶ صبح تا ۷ بعدازظهر در کارخانه گونی بافی کار می‌کرد و فرصت مختصری که کار کارخانه برای استراحت او باقی می‌گذاشت، صرف تدوین و انشا آثار ادبی اولیه‌اش می‌شد. همان وقت‌ها یکی از روزنامه‌های سانفرانسیسکو برای تهیه مقاله ای درباره مناظر بدیع طبیعت که از دو هزار کلمه بیشتر نباشد جایزه‌ای تعیین ‌کرد. مادر جک او را تشویق کرد که بخت خود را بیازماید، جک شروع به نوشتن کرد و مقاله‌ای تحت عنوان «توفانی مهیب در سواحل ژاپن» در همان شب نوشت. شب دوم از مقاله خود خوشش نیامد و دو هزار کلمه دیگر نوشت. شب سوم از تلفیق دو نوشته قبلی خود مقاله دیگری تألیف کرد که خودش پسندید و از قضا جایزه اول به او تعلق گرفت. پس از آن مقاله دیگری برای همان روزنامه فرستاد ولی اینبار با ناکامی مواجه شد و راه شمال کلوندیک در پیش گرفت. سفرهای او توأم با حوادث و ماجراهای هیجان انگیز بود قلم سست او که تاکنون در خیالبافی و‌رمانتیسم سرگردان بود قدرتی یافت و با واقعیات زندگی سروکار پیدا کرد. جک مدتها سر به جیب تفکر فرو برد و راه قطعی خود را به سوی ادبیات گشود. وی با تألیف داستانی از سفر خود راه جدیدش را پی گرفت ولی از این کتاب استقبال نشد. رمان دیگری نوشت و آن نیز با شکست مواجه شد.‌ سرانجام یکی از مجلات کالیفرنیا داستانی از او را چاپ کرد و ‌پنج دلار مزد به او داد. خوشبختانه این داستان‌گرفت و یک مجله دیگر داستان دیگری از او خواست و چهل و پنج دلار به او مزد پرداخت. و روزهای خوش و سعادتبارتر به روی جک لبخند زد. خودش می‌گوید: « در آن زمان اگر می‌خواستم روزنامه نویس شوم ثروت هنگفتی به دست می‌آوردم ولی به دنبال این کار نرفتم زیرا روزنامه نویسی را کشنده فضایل اخلاقی می‌دانستم و‌آن را با روحیه جوانی مثل خودم که در پی کسب علم و‌کمال بودم و قوای عقلی و فکری‌ام در حال رشد و تکوین بود، مناسب نمی‌دیدم.» جک لندن به نویسندگی ادامه داد و آثارش را بیش از پنجاه جلد یکی پس از دیگری تألیف کرد. او را گورکی آمریکا لقب داده‌اند و مانند گورکی طی زندگی پرآشوب خود در گردابهایی فرورفت و قدراست کرد و امکان تدوین شاهکاری را یافت که در اصالت و قدرت بیان در تجسم صحنه‌های زندگی بی‌نظیر است و تقریبا به تمام زبان‌های زنده دنیا ترجمه شده است. پیشگفتار کتاب «سپید دندان» نوشته محمد قاضی dastannevis.com
کلمات باید روی کاغذ ظاهر شوند، تا نوشتن اتفاق بیفتد. شما نمی‌توانید این کار را فقط با نگاه کردن به کاغذ سفید و گشتن به دنبال یک ایده عالی انجام دهید. پل جانسون dastannevis.com
زندگی تازه ۱ مدتها بود دنبال سخنرانی «هاروکی موراکامی» به زبان انگلیسی می‌گشتم، بالاخره امروز دو سخنرانی از او یافتم. پیروزی‌های موقت روزانه و پیدا کردن یکبارهٔ چیزی که در جسجوی آنی و به ظاهر اهمیت چندان زیادی ندارد، حس شگفت‌انگیز یک کشف بزرگ را در خود دارد. باید روزهایمان را پر از این پیروزی‌ها و ‌کشف‌های موقت کنیم، تا به زندگی بی‌شکل، رنگ و محتوایی بدهیم. آنچه را دوست دارید دنبال کنید، تا جذابیت، شادابی، دانش و معنا را بدست بیاورید. کمی دیرتر گزارش مکتوب «گفته‌های موراکامی» را برایتان می‌گذارم. امکان اشتراک‌گذاری فایل‌های تصویری این سخنرانی‌ها اینجا مقدور نیست(فیلتر شکن) اما اگر با عنوان murakami lecture در وب جستجو کنید، به آن دسترسی خواهید داشت. ۲ شاید اگر اینطور شروع شود داستان خوبی از آب دربیاید: امروز با کتاب «شاهنامه‌ فردوسی» آشنا شدم. این جمله خیلی هم اشتباه نیست. از دوران ابتدایی نام فردوسی را شنیده‌ایم. در کلاس‌های دانشگاه به مقتضای رشته‌‌ام «رستم و سهراب» و «رستم و اسفندیار» را خواندم. در دوران ارشد هم یک نسخه کامل از آن را خریدم و وقتی هم دانشجوی دکتری بودم( که می‌توانستیم تا چند ترم یک درس را ادامه دهیم،) من با یکی دیگر از دوستان شاهنامه را به عنوان درس اختیاری برداشتیم و دو ترم تمام آرام استادمان را بریده کردیم و هر هفته دوساعت در اتاقش حاضر می‌شدیم و درباره همه مشکلاتش بحث می‌کردیم تا جایی که یک بار استاد ما را از اتاقش بیرون کرد و گفت بس است شما دیگر شورش را درآورده‌اید و کلاسهای شاهنامه خوانی‌مان خاتمه یافت. پس از آن دوبار دیگر خواندمش و به فضاپردازی‌های داستانی و توصیفات آن دقت کردم. یکبار هم خلاصهٔ جعفر یاحقی از شاهنامه را با نام «چنین گفت دهقان» خواندم و نکات اسطوره ای آن را که در قالب داستان ‌ها و لابه‌لای لغت‌ها وجود داشت، در دفتری یادداشت کردم. بعدها در دوره آنلاین «سفری به جهان کلاسیک ها» آن نکات را با دانشجویانم در میان گذاشتم. نکاتی که شاید کمتر بتوان کتاب یا مقاله مکتوبی درباره آن یافت. اما هنوز شاهنامه و عظمتش را آنچنانکه درخورش است، نشناخته‌ام. امیدوارم اگری عمری باقی باشد نکات ارزشمند آن را دریابم و کتاب خوبی درباره اش بنویسم. پس بگذار بگویم امروز با کتاب شاهنامه فردوسی آشنا شدم. چون اگر بتوانم هر روز مثل یک کتاب ناآشنا با آن روبرو شوم می‌توانم امیدوار باشم که حقایق بیشتری درباره‌اش کشف خواهم کرد. آن وقت با خیال راحت می‌توانم بگویم آنجا دنیای جدیدی آغاز می‌شود. ✍️معصومه حامی‌دوست dastannevis.com
بیشتر از اینکه بخواهید به دنبال حرفه و شغل نویسندگی باشید، بهتر است به علاقه و سرگرمی خود توجه کنید. همیشه یادتان باشد به جای تمرکز روی کتاب روی این مسئله تمرکز کنید که آیا از نوشتن چنین مطلبی لذت می‌برید چون باید خودتان از نوشته لذت ببرید و بعد از خواننده انتظار داشته باشید که از مطلب شما لذت ببرد. جاناتان فرانزن dastannevis.com
به عقیده تئودور ویسنر ماده داستانی را باید اینطور پیدا کرد:« مشخص کن از چه رنج میبری. رنجی جانکاه که نظرت را راجع به زندگی تغییر داده. از چه رنجیده‌ای چه زمانی و چه کسانی مسبب آن بوده‌اند؟ مهم نیست رنج تو کوچک یا بزرگ، خیلی شخصی و خصوصی و جز اسرار است یا نه، به محض شناختنش دست به کارشو و سعی کن بر پایه شخصیت ها و اعمالشان داستانی بیافرینی.» وقتی به دنبال مادهٔ داستانی در کمال صداقت به این پرسش ها پاسخ بده: قلبت از چه شکسته، چه‌چیزی کم و بیش به روحت آسیب زده، از چه تا حد مرگ میترسی؟ چه چیزی بیش از همه آزارت می‌دهد یا تو را به وجد می‌آورد؟ اشک تو کی در می‌آید ؟ وقت بگذار و در پاسخ دادن به اینها آزاد نویسی کن. به حافظه‌ات مجال بده تا لحظات حساس زندگی ات را بکاود. از نحوه ترکیب لحظه‌های به ظاهر پراکنده غافل نباش. از کتاب📚 «اندیشه های نو در رمان نویسی» dastannevis.com