افسانه های چینی و ایرانی دارای تفاوتهای زیادی هستند، از جمله:
۱- محتوا: بخش عمدهای از افسانههای چینی در حوزه فراطبیعیات و کوانتومیک قرار دارد که به صورت سنتی با ایدههای خاصی از جمله آیینها و فلسفه توأم شده است. در حالی که افسانههای ایرانی بیشتر به روایت داستانهای تاریخی و اسطورهای با تمرکز بر مفاهیم دینی و فلسفی میپردازند.
۲- مبدا: افسانههای چینی به دوران پیش از تاریخ بازمیگردند و بخشی از تاریخ و فرهنگ چین را نمایش میدهند. در حالی که افسانههای ایرانی به دوران باستان بازمیگردند و بخش عمدهای از تاریخ و فرهنگ ایران را نمایش میدهند.
۳- نوع داستانها: افسانههای چینی بیشتر به صورت داستانهای خیالی و پر از شخصیتهای فانتزی هستند. در حالی که افسانههای ایرانی بیشتر به صورت داستانهای تاریخی و اسطورهای با تمرکز بر مفاهیم دینی و فلسفی میپردازند.
۴- زبان: افسانههای چینی به زبان چینی نوشته شدهاند و به سادگی در زبان دیگر قابل فهم نیستند، در حالی که افسانههای ایرانی به زبان فارسی و به صورت ترجمه به زبانهای دیگر منتشر شدهاند.
۵- تأثیرات بینالمللی: افسانههای چینی به عنوان یکی از مهمترین بخشهای فرهنگ چین شناخته شدهاند و تأثیراتی در فرهنگهای دیگر مانند فرهنگ کره و ژاپن داشتهاند. در حالی که افسانههای ایرانی تأثیرات بینالمللی کمتری داشتهاند.
dastannevis.com
گربهها در افسانه ها و باورهای چینی نقش مهمی دارند. در فرهنگ چینی، گربه به عنوان یک نماد خوش شانسی شناخته میشود و برای جلب کردن خوشبختی و رونق در کسب و کارها استفاده میشود.
یکی از شخصیتهای معروف چینی که شباهت زیادی به گربه دارد، "مائو" (Mao) است که به معنی گربه در زبان چینی است. مائو به عنوان نماد حاکمیت و قدرت در فرهنگ چینی شناخته میشود.
در برخی از باورهای چینی، گربه به عنوان محافظ خانه و خانواده نیز شناخته میشود. همچنین، گربه در یکی از افسانههای چینی به نام "نینگو" (Ningguo) نقش اصلی را بازی میکند. در این افسانه، گربه به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی، با استفاده از قدرت و خلاقیت خود به رسیدن به هدفش کمک میکند.
با توجه به آیین و فرهنگ چینی، گربه به عنوان نماد ثروت، شانس، محافظت و قدرت شناخته میشود و در بسیاری از موارد به عنوان یک نماد محبوب و جذاب برای مردم چینی به کار میرود.
دریانوردی یک صنعت بسیار قدیمی است که از دوران باستان شروع شده است و به طول تاریخ توسعه یافته است. دریانوردی علاوه بر این که به عنوان یک صنعت مهم در سطح جهان شناخته شده است، همچنین مبنای داستانهای بسیاری نیز بوده است.
از داستانهای دریانوردی، میتوان به عنوان مثال، داستانهای ماجراجویانه و خطرناک دریانوردان و کشف سرزمینهای جدید، به داستانهای عاشقانه و دلنشینی که زندگی دریا را به تصویر میکشند، اشاره کرد. این داستانها معمولاً شامل عناصری نظیر نبرد با دریاهای خشن، پیدا کردن گنجینههای گمشده، مواجه شدن با حوادث غیرمنتظره و کشف مناظری شگفتانگیز هستند.
در کل، میتوان گفت که داستانهای دریانوردی باعث ایجاد شهرت و جاذبه خاصی برای دریانوردی شدهاند و همچنین به عنوان یک منبع الهامبخش برای نویسندگان و فیلمسازان استفاده شدهاند.
dastannevis.com
وصف اجزای صورت شخصیت ها یکی از مهمترین عناصر در نوشتن داستان است و میتواند به خواننده کمک کند تصویر محیط و شخصیت را بهتر درک کند. برای وصف اجزای صورت شخصیت میتوانید از اصطلاحات و لغاتی مانند زیر استفاده کنید:
چشم: رنگ چشم، شکل چشم، بلندی یا پایینی چشم، تیرگی یا روشنی چشم، جمع بودن یا پریدگی چشم، پوشیدن عینک یا لنز، چشمهای پرخیره یا ناامید
صورت: شکل صورت، حجم یا لاغری صورت، نوع و جنسیت پوست، لک و نقطههایی که روی صورت یا پوست قرار دارند، نوع و شکل موهای روی صورت (دلخواه ناشی از رشد، تراشیدگی، ناهمواری)
لب: شکل لب، رنگ یا تیرگی لب، ترکهای لب، بزرگی یا کوچکی لب، لبهای پرخنده یا نیم خنده، دهان باز یا بسته
بینی: شکل بینی، اندازه بینی، بینی کوتاه یا بلند، بینی تیز یا گودالی، بینی باریک یا گشاد، بینی بزرگ یا کوچک، پوشیدن عینک، آنفولانزا و یا سایر مشکلات بینی
گوش: حجم گوش، شکل گوش، گوش بلند یا کوتاه، پرپشت یا کمپشت، به چه طرف گوش فرد گوش میکند
اگرچه وصف اجزای صورت شخصیت ها میتواند جذابیت داستان شما را افزایش دهد، اما به اندازه کافی تعریف نکنید. در نوشتن داستان مهم است تا نحوه حرکت و رفتار شخصیت ها نیز توصیف شود.
dastannevis.com
شخصیت مرد عنکبوتی (Spider-Man) یکی از محبوبترین شخصیتهای کمیک بوده و در سینما و تلویزیون نیز به صورت فیلم و سریال با استقبال گستردهای روبرو شده است.
پیتر پارکر (Peter Parker) که با نام مستعار مرد عنکبوتی شناخته میشود، کارآگاهانه هوشی دارد و به صورت خودجوش و پویا عمل میکند. پیتر در دوران نوجوانی، پس از گزراندن یک آزمایش علمی، قدرتهای خارق العادهای که شامل قدرت پرش بلند، حس بسیار حساس و قابلیت چسبیدن به سطوح مختلف میباشد، بدست میآورد.
شخصیت مرد عنکبوتی دارای چندین موضوع مهم است، اولین و مهمترین آن این است که مرد عنکبوتی با وجود قدرتهای فوق العادهای که دارد، همچنان یک انسان عادی است و از تواناییهای خود برای کمک به افراد محلی و جامعه استفاده میکند.
همچنین، شخصیت مرد عنکبوتی در برابر شخصیتهای دیگر کمیکها، بسیار بیشتر دارای روحیه بالا و انسانیت بیشتری است، به طوری که پیتر پارکر، گاهی اوقات نیز با مشکلات شخصی خود مواجه میشود و باید تلاش کند همزمان با سر کارش به این مشکلات پی ببرد.
به طور کلی، شخصیت مرد عنکبوتی به عنوان یک شخصیت پرطرفدار، دارای قدرت، شجاعت، انسانیت و عقلانیت است و به دلیل این صفات، محبوبیت بسیاری بین مخاطبان دارد.
dastannevis.com
#حکایت
شخصی ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻬﺮ ﻫﺎﻣﺒﻮﺭﮒ ﺁﻟﻤﺎﻥ ﺭﻓﺘﯿﻢ، ﻫﻤﮑﻼﺳﯽﻫﺎﯼ ﺩﺍﻧﺸﮕﺎهماﻥ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻧﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ.
زﻭﺝ ﺟﻮﺍﻧﯽ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻏﺬﺍ ﻣﯿﻞ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺩﻭ ﺑﺸﻘﺎﺏ ﻭ ﺩﻭ ﻋﺪﺩ ﻧﻮﺷﯿﺪﻧﯽ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰﺷﺎﻥ ﺑﻮﺩ.
ﺗﻌﺠﺐ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺁﯾﺎ ﭼﻨﯿﻦ ﻏﺬﺍﯾﯽ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺑﺮﺍﯼ یک ﺩﯾﺪﺍﺭ ﺭﻣﺎنتیک ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﺷﺪ!؟
ﺩﺭ ﻣﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻨﺪ ﺧﺎﻧﻢ ﻣﺴﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻭ پیشﺨﺪﻣﺖ ﻏﺬﺍ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻤﯽ ﺑرای آﻧﻬﺎ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ آنها ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ که هیچ غذایی باقی نگذراند.
ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﺎ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﻫمکلاسیهایمان ﻣﻘﺪﺍﺭ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻏﺬﺍ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺩﺍﺩﻧﺪ به طوریکه ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺳﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﯾﮏ ﺳﻮﻡ ﻏﺬﺍ ﻫﻨﻮﺯ ﺭﻭﯼ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ.
ﺩﺭحالیکه ﺩﺭ ﺻﺪﺩ ﺗﺮﮎ ﺭﺳﺘﻮﺭﺍﻥ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺧﺎنمﻫﺎﯼ ﭘﯿﺮ ﺑﻪ ﺍﻧﮕﻠﯿﺴﯽ ﺑﺎ ﻣﺎ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻠﻒﮐﺮﺩﻥ ﻏﺬﺍﯼ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﻮﺩﻧﺪ.
ﺩﻭﺳﺘﻤﺎﻥ ﮔﻔﺖ: ﻣﺎ ﭘﻮﻝ ﻏﺬﺍ ﺭﺍ ﻣﯽﺩﻫﯿﻢ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻪ ﺍﻫﻤﯿﺘﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﻏﺬﺍﯼ ﺍﺿﺎﻓﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺧﺎﻧم ﭘﯿﺮ ﺳﭙﺲ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺶ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﯾﻮﻧﯿﻔﻮﺭﻡ ﺍﺯ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﺍﻣﻨﯿﺖ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.
ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺭﺍ ﻓﻬﻤﯿﺪ؛ 50 ﯾﻮﺭﻭ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺷﺪﯾﻢ.
ﺍﻓﺴﺮ ﺑﻪ ﻣﺎ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﯽ ﻣﺼﺮﻑ ﺑﮑﻨﯽ ﺭﺍ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﻔﺎﺭﺵ ﺑﺪﻫﯽ، ﭘﻮل ﻣﺎﻝ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﻭﻟﯽ ﻣﻨﺎﺑﻊ ﻣﻤﻠﮑﺖ متعلق ﺑﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺍﺳﺖ.
بله این است تفاوت و حال میفهمم که چرا آلمان صنعتی ترین و پیشرفته ترین کشور قاره اروپاست!
dastannevis.com
نثر ادبی: دنیا دو روز است
نویسنده: پانیذ زنگنه
برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇
https://dastannevis.com/17768/
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شما هم میتونید از طریق این لینک نثر های ادبی (دلنوشته و شعر) هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃:
https://dstn.ir/new-post
داستان: نعمت (قسمت اول)
نویسنده: مریم ملکی
برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇
https://dastannevis.com/17773/
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شما هم میتونید از طریق این لینک داستان هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃:
https://dstn.ir/new-post
داستان: گنج جنگل
نویسنده: علی پرواسی
برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇
https://dastannevis.com/17781/
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شما هم میتونید از طریق این لینک داستان هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃:
https://dstn.ir/new-post
نثر ادبی: برگ و باد
نویسنده: علی پرواسی
برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇
https://dastannevis.com/17786/
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
شما هم میتونید از طریق این لینک نثر های ادبی (دلنوشته و شعر) هاتون رو ارسال کنید تا براتون رایگان توی سایت منتشر کنیم 😃:
https://dstn.ir/new-post
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
جمعه ۲۶ خرداد ۱۴۰۲
dastannevis.com
طرح درست مسئله یک چیز و یافتن پاسخ آن چیز کاملا متفاوتی است. هنرمند مطلقا، لازم است که فقط سؤال طرح کند.
چخوف
dastannevis.com
متأسفانه بسیاری از نویسندگان جوان بیشتر از کارشان به شهرت اهمیت میدهند. دانشگاه تولوز یک استاد فرانسوی دارد که دربارهٔ ادبیات آمریکای لاتین مینویسد؛ بسیاری از نویسندگان مشتاق به او نامه نوشتند و گفتند که این قدر در مورد من نگوید چون دیگر به آن نیاز نداشتم و دیگران بیشتر به آن نیاز داشتند. اما آنها فراموش می کنند که زمانی که من سن آنها بودم، منتقدان نه در مورد من، بلکه در مورد میگل آنگل آستوریاس مینوشتند. ایده ای که من سعی می کنم بر آن تأکید کنم این است که این نویسندگان وقت خود را صرف نوشتن برای منتقدان میکنند نه خودشان. نوشتن بسیار مهمتر از تلاش برای نوشتن درباره شما است. یکی از مواردی که فکر می کنم در کار ادبی من بسیار مهم بود این بود که تا چهل سالگی، من حتی یک درصد حق امتیاز انتشار کتاب دریافت نکردم، اگرچه در آن زمان پنج کتاب چاپ شده داشتم.
مارکز
dastannevis.com
حتی برای با استعدادترین و برجسته ترین نویسنده، هر از گاهی کار به طرز غیرقابل تحملی سخت میشود. آنچه را بزرگان در مورد کار خود مینویسند، بخوانید. برای آنها کار هرگز بدون عذاب کامل نمیشود تا زمانی که از نتیجه راضی شوند ... اگر منتظر الهام باشید، مجبورید تا ابد منتظر آن بمانید.
نایو مارش
dastannevis.com
ده قاعده داستان نویسی سارا واترز
۱. دیوانهوار بخوان اما سعی کن این کار را با تجزیه و تحلیل عناصر و ساختار داستان انجام دهی که می تواند دشوار باشد اما به این می ارزد که از این تمهیدات سر در بیاوری. چون ممکن است در کار خودت مفید واقع شوند. من حتی تماشای فیلمها را هم آموزنده میدانم. تقریبا هر فیلم مدرن پرفروش هالیوود ناامیدکننده است اما با حذف چند تکه تمرین خوبی برای هنرِ داستان گویی است.
۲. دیوانهوار حذف کن. کم، زیاد است. من اغلب وقتی دستنوشتههای خودم را می خوانم –وقتی به فصل دوم میرسم با خودم میگویم :«داستان در واقع باید از اینجا شروع می شد» اطلاعات زیادی درباره شخصیت و پیشینه داستان را می توان با جزییات کم انتقال داد. احساس تعلقی که به صحنه یا فصلی از آن داری با رفتن به داستان دیگر از بین خواهدرفت. در این باره با جدیت رفتار کن.
۳.با نوشتن مثل یک شغل رفتار کن. منظم باش. بسیاری از نویسندگان با وسواس به این مسئله نگاه میکنند. گراهام گرین هر روز ۵۰۰ کلمه می نوشت. جین پلیدلی ۵۰۰۰ کلمه پیش از ناهار مینوشت. من حداقل هر روز ۱۰۰۰ کلمه مینویسم. گاهی آسان است گاهی زجرآور. خودم را مجبور میکنم پشت میزکارم بمانم تا آنکه آن را تمام کنم، ممکن است آن هزار کلمه آشغال باشد – و اغلب هم همینطور است اما بعد همیشه بازگشتن به آن کلمات آشغال و آنها را به شکل بهتری در آوردن، آسان تر است.
۴. نوشتنِ داستان بیان احساسات یا درمان نیست. داستانها برای خوانندگان اند و نوشتن آن عبارت است از ساختن زیرکانه وصبورانه تاثیرات. من رمانهایم را چیزی شبیه چرخ و فلک میدانم: کارِ من این است در ابتدای فصل اول کمربند خواننده را در کابینش میبندم سپس حرکتش میدهم تا از میان صحنه ها و شگفتی ها در یک مسیر از قبل برنامهریزی شده و با سرعتی حساب شده بچرخانم.
۵. به شخصیتهای داستان حتی شخصیت های فرعی احترام بگذار. در هنر، مانند زندگی، هر کسی در داستان خود یک قهرمان است.
ادامه دارد...
📚بوطیقای رمان مدرن
dastannevis.com
ده قاعده داستان نویسی سارا واترز
(ادامه)
۶. روایت را بیش ازحد شلوغ نکن. هر شخصیت باید کارکردی خاص داشته باشد. مثل اشکال ناشی. تابلوی تمسخر مسیح ، اثر هایرونیموس، دور مسیح رنجدیده اما صبور، چهارمرد متخاصم ایستادهاند که هر یک از شخصیتها خاص است و در عین حال نماد یک دسته از افراد است که همه با هم یک روایت منسجم را شکل میدهد.
۷. بیش از حد ننویسید. از عبارات زائد، صفتها و قیدهای غیرضروری پرهیز کن. با خواندن برخی از کارهای کالم توبین یا کورمک مک کارتی می توان کشف کرد که چگونه کلمات محدود اما سنجیده میتواند تأثیر عاطفی چشمگیری بگذارد.
۸. خوب نوشتن به تنهایی کافی نیست. آهسته وموزون پیش رفتن حیاتی ست. هنرجویان نویسندگی گاهی به راحتی یک صفحه نثر خوب را با مهارت مینویسند اشکال کارشان این است که گاهی قادر نیستند خواننده را با خود به سفر ببرند و با خود به تغییرِ زمینه، سرعت و حال و هوایی که یک سفر طولانی نیازمند آن است، بکشانند. در اینجا هم دیدن فیلمها میتواند کمک کند. بیشتر داستانها می خواهند به شیوۀ فیلمها روایت شوند، درنگ کنند و به عقب و جلو بروند.
۹.هراس نکنید. همیشه در میانه نوشتن داستان، مرتب ترس کشندهای را تجربه کرده ام طعنههای منتقدان، سرافکندگی مقابل دوستان، شکست کاری، کاهش درآمد، تخلیه خانۀ، طلاق…… با این حال سختکوشی از میان بحرانهایی مثل این، همیشه مرا به اتمام کارم تشویق کرده است. اگر چه دقیقه از پشت میز کار بلند شوید ممکن است بهتر شود. قدم زدن طولانی همیشه باعث میشود با نگاه نسبتا جدیدی به نوشته هایم فکر کنم. و اگر همه اینها، کاری از پیش نبرد، نیایش به سنت فرانسیس دوسل ؛ قدیسِ حامی نویسندگان هست که اغلب به من در بحرانها کمک کرده است.
۱۰. استعداد همه را مغلوب می کند. اگر نویسندۀ واقعا بزرگ باشی، هیچ یک از این قواعد لازم نیست. اگر جیمز بالدوین گام هایش را کمی سریعتر کرده بود، هرگز نمی توانست به آن شور غنایی در«اتاق جیووانی» برسد. اما برای سایر ما این قوانین همچنان مهماند و اساسا با درکشان است که میتوان شروع به زیر پا گذاشتنشان کرد.
📚بوطیقای رمان مدرن
dastannevis.com
بهترین راه نوشتن چیست؟
قبل از هر چیز یک پیش نویس از داستانتان را تمام کنید. برای خودتان برنامه روزانه داشته باشید و مشخص کنید هر روز باید چند کلمه بنویسید و بعد تا تمام شدن آن پیش بروید. علت اینکه باید بنویسید و پیش بروید و وقت خود را صرف کلنجار رفتن با یک صفحه نکنید این است که در این حالت قلب شما با شور و شوق تخیل شما را در دست میگیرد و همه جا دنبال امکانات داستانی میگردد. اگر شما جایی بایستید و بیش از حد مته به خشخاش بگذارید شاید هیچ وقت نتوانید قسمتهای تازهٔ داستانتان را خلق کنید و بعد یک جاده یا رودی زیبا برای همیشه کشف نشده باقی میماند.
جیمز اسکات بل
طرح و ساختار رمان
dastannevis.com
میشود رمان نویسی را آموخت ولی راه دارد. مثلا من رمان «مادام بوآری» را میخوانم و میبینم که فلوبر با قهرمان داستانش چه میکند. این میشود آموزش دیدن من! به نظر من یک نویسنده باید ۱۰۰ صفحه بخواند و یک صفحه بنویسد. شما تا ادبیات جهان و ادبیات کشورت را نشناسی، نمیتوانی نویسنده خوبی باشی! باید فرهنگت را بشناسی. اینها همه وقت میخواهد و نمیشود فقط کاغذ را جلوی خودت بگذاری و داستان بنویسی. نمیتوانی بگویی من نیاز به خواندن ندارم. ما بقال نیستیم که ماست خودمان را بخریم و ماست دیگران را نخریم.
محمد قاسمزاده
dastannevis.com