eitaa logo
داستان نویس نوجوان
323 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
54 ویدیو
3 فایل
تجربه خوب نوشتن! کانال پشتیبان داستان نویس نوجوان آموزش آنلاین داستان نویسی، قابلیت ارسال داستان، برگزار کننده مسابقات داستان نویسی dastannevis.com ارتباط با ما: @ashkanhasebi آدرس ایمیل پشتیبانی: support@dastannevis.com
مشاهده در ایتا
دانلود
تجربه خواندن زمانی کتابی تصوراتم از نوشتن را تغییر داد و به من کمک کرد تا در نوشتن دست از محافظه‌کاری بردارم. این کتاب «پستچی» چیستا یثربی بود. روزی که خواندن آن را به پایان رساندم داستان‌هایی درباره آدمهای پیرامونم نوشتم و با جسارت بیشتری از آنها حرف زدم. به گفتهٔ مری هیگینز کلارک: «اگر کسی با من غیر دوستانه رفتار کند، من فقط او را در کتاب بعدی‌ام قربانی می‌کنم.» خواندن این کتاب یک آموزه مهم برای نویسنده دارد: برای نوشتن لازم است دست از محافظه‌کاری برداریم و به آدمها و رفتارهایشان از وجهی دیگر نگاه کنیم. چنانکه استیون کینگ زمانی گفته بود: «اگر می‌خواهید به صادقانه‌ترین شکل ممکن بنویسید، بدانید که دیگر عضویت شما در جامعه آداب‌دانان به پایان رسیده است.» *نکته این است ‌که کتاب پستچی زمانی باعث تغییر نگرش من شد؛ کتاب متحول کننده هر فرد با دیگری فرق دارد. بنابراین به‌سفر در جهان کتاب‌ها بپردازید و کتاب‌های کلیدی خودتان را پیدا کنید؛ کتابی‌هایی که باعث وسعت دیدتان بشود و تجربه های تازه‌ در اختیارتان قرار بدهد. ✍️ معصومه حامی‌دوست dastannevis.com
چگونه با امروز و فردا کردن در نوشتن، خلاقانه برخورد کنیم؟ ونه گات نوشتن رمان «سلاخ‌خانه شماره پنج»، را سالها به تعویق انداخته بود و برای نگارش آن امروز و فردا می‌کرد. او سرانجام مشکل خود را بدین صورت حل کرد: او مضمون اصلی رمان را مشکلی قرار داد که نویسنده بدان گرفتار آمده است. نویسنده قادر نبود داستان رمان خود را روایت کند و آن را روی کاغذ بیاورد. بنابراین او عملی خلاقانه در روایت داستان انجام داد: داستان را از سراینده داستان و گرفتاری‌های آن جدا نکرد. هرمان هسه در رمان «سفر به شرق» هم مضمون مهم و اصلی رمانش را، مشکل نوشتن قرار می‌دهد. داستان‌ها و مقالات زیادی با این روش نوشته شده‌اند. این شگردی خلاقانه،‌ برای بیان موضوعاتی است که گفتن از آنها برایتان دشوار است یا وقتی است که هیچ موضوعی برای گفتن پیدا نمی‌کنید. در ادبیات معاصر شیوه اعتراف بسیار رایج است: چند تا از موضوعاتی را که نوشتن از آنها برایتان دشوار است، انتخاب کنید و با اعتراف به سختی و دشواری گفتن از آنها و یا بیان این نکته که هیچ موضوعی درباره آن به ذهن‌تان خطور نمی‌کند، شروع به نوشتن کنید. dastannevis.com
خرد تئاتری می‌گوید: «هر سطر در یک نمایش، یا باید طرح را جلو ببرد و‌ شخصیت را تکامل دهد، یا اینکه تمسخر خوانندگان را به همراه بیاورد.» ناشر یک مجله‌،‌ عادت داشت این نصیحت را به نویسنده‌ها بکند:«اگر می‌خواهید غروب آفتاب را توصیف کنید ، این کار را در زیر نویس انجام دهید! نگذارید در مسیر داستان قرار بگیرد.» دایت. و. سواین dastannevis.com
اگر نمی‌توانیم داستان را شروع کنیم‌ چه ‌راه‌حلی وجود دارد؟ بسیاری وقتها شما ایده ی خوبی برای نوشتن دارید. گاهی اما ایده هم به ذهنتان نمی آید. در هر حال اصلا انگار واژه ها یادتان نیست و نمیتوانید بنویسید. در اینصورت این مراحل را انجام دهید. شما دچار بیماری کاغذ سفید شده اید. در نویسندگی این حالت ناتوانی در نوشتن را کاغذ سفید می‌گویند. 1. یک کتاب بردارید. هر کتابی 2. تصادفی یک صفحه را باز کنید. 3. یک پاراگراف بخوانید و یک اسم پیدا کنید. مثلا جوراب .. درخت .. 4. اسم را بالای صفحه بنویسید 5. حالا هر چه به ذهنتان آمد در مورد آن اسم بنویسید 6. اگر در مرحله ی اول هیچ ننوشتید بروید کارهای معمولی خودتان را انجام دهید. ذهن شما درگیر این کلمه و اسم است. بعد از چند ساعت دوباره تلاش کنید 7. ذهن هر انسانی خود به خود به سمت روایت می رود. نوشتن در مورد آن اسم را ادامه بدهید حتما تبدیل به یک روایت می‌شود. الان شما یک چیزی نوشته اید. خوب نیست. ولی از ننوشتن خیلی بهتر است و حال خوشی دارید. نظام الدین مقدسی dastannevis.com
دل نوشته! وقتی در جاده های تاریک و باریک قلبم ، گم شده بودم و باریکه نور کم رنگی از اشعه ‌ی خورشید ، لابه‌لای برگ های تیغ مانند درخت های سر به فلک کشیده عبور می کرد ، نگاهم به رویاها و آرزو هایم افتاد که کم کم در تاریکی محو می شدن ... . تنهایی مانند باد طوفانی در قلبم زوزه می کشید و هر لحظه احساسم به اطرافم کم تر می شد . اشک سوزش دردناکی را در گونه هایم ایجاد کرده بود ، همه‌ چی از بین می رفت و در تاریکی غرق می شد . خاطره ها هر کدام به نوبت مانند گل‌هایی که در زمستان روییدن ، پژمرده شدند . آه ها خار شدند و دورم پیچیدند و درحالی که زانوی غم بغل کرده بودم ؛ صدایی آشنا به گوشم خورد . صدایی از گوشه های دور ذهنم . صدایی شبیه به گریه یا ... . فریاد های گلویی که بغض او را گرفته بود . این ... . این صدا صدای من بود ! اما این صدا گریه نمی کرد این صدا می خندید !! آری ، می خندید اما چرا ؟؟ کم کم تصویر آن در ذهنم نقش می بست که لبخند تلخی روی لب هایم نشست . تصویر نوزادی که سخت در حال گریه کردن بود با قرار گرفتن در آغوش مادرش آرام گرفته و شروع به خندیدن کرد . گرمی را که مادر به نوزادش می بخشید را احساس می کردم . خاطرات این نوزاد را یکی یکی به یاد آوردم . خنده ها و گریه هایش ، شکست ها و پیروزی هایش ، خانواده و دوست هایش ، همه و همه را به یاد آوردم . همه‌ی این خاطره ها در قلبم سبز شدند و خورشید امید بر آنها طلوع کرد . خار ها در هم شکستند و روشنایی از هر سو تابید . احساس شادی مرا در بر گرفت . فهمیدم که رویا ها گرچه در خواب دیده می شوند اما فقط در بیداری می توان آنها را به حقیقت تبدیل کرد . فهمیدم که زندگی با همه‌ی سختی هایش پلی است برای عبور به آخرت . فهمیدم که انسان های موفق بیشتر از انسان هایی که موفق نشدند ، شکست خوردند ! با این تفاوت که آنها پس از سقوط دوباره بلند شدند . در این هنگام نگاهی دوباره به دور دست ها انداختم . رویا ها هنوز سر جای خود منتظرم بودند . تصمیم گرفتم هرطور شده خود را به آن ها برسانم . این طور شد که ... . طولانی ترین شب زندگی خود را ، در راه رسیدن به رویاها ، گذراندم ! dastannevis.com
🎉💧 آبان ایزد و آبان ماه جشن آبانگان از دیگر جشن های ماهیانه برابری نام روز و ماه است.💧🎉 آبان به معنای آب و هنگام آب است و یکی از عناصر پاک کننده نزد زرتشتیان می باشد و در دین زرتشت آب نماد نیرومندی، زیبایی و بالندگی است و همانند آتش جز چهار عنصر ( آخشیج) و قابل احترام است و به هیچ وجه پرستش نمی شود. درباره پیدایش جشن آبانگان روایتی تاریخی است که در پی جنگهای طولانی بین ایران و توران، افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند.پس از پایان جنگ پسر تهماسب که زو نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبی کنند و پس از لایروبی آب در کاریزها روان گردید و ایرانیان آمدن آب و رهایی از خشکسالی را جشن گرفتند. 💫🌺جشن آبانگان فرخنده و خجسته باد🌺💫 dastannevis.com
ℹ️ بخش ارسال داستان و نثر ادبی به دلیل بروزرسانی تا اطلاع ثانوی غیرفعال میباشد. با تشکر از همراهی شما داستان نویس نوجوان 😎 dastannevis.com
کتاب خواندن موهبتی است که بسیاری از افراد خود را از فواید آن محروم کرده‌اند. اما به آن دسته از کسانی که می‌خواهند در زندگی پیشرفت داشته باشند، پیشنهاد می‌شود که خواندن این کتاب‌ها را از دست ندهند. شاید در شروع کتاب خوانی و قدم گذاشتن در مسیر تبدیل‌شدن به یک فرد کتابخوان، هیچ‌چیز به‌اندازه معرفی کتاب خوب برای مطالعه مهم نباشد. dastannevis.com
داستان: وام یاسر نویسنده: احمد راشد همکار برای خواندن این نوشته، از لینک زیر اقدام کنید! 😉👇 https://dastannevis.com/14132/
شاهنامه - قسمت ۸۰ - داستان نویس نوجوان.mp3
3.78M
🌙 🔹 شاهنامه 🔸 قسمت ۸۰ 🎙 راوی: ایران‌دخت داستان نویس نوجوان 😎
اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶ پنجشنبه ۵ آبان ۱۴۰۱ dastannevis.com
برای نوشتن در مکانِ مشرف خودتان بنشینید همان جایی که پیام‌های تله‌پاتیک را در آنجا دریافت می‌کنید. چنین جایی برای من، صندلی آبیِ داخل اتاق کارم است. برای شما ممکن است مبل داخل ایوان، صندلی گهواره‌ای داخل آشپزخانه، و یا حتی تخت‌خوابتان باشد. استیون کینگ dastannevis.com
صحنه پردازی در داستان هر صحنه در داستان یعنی یک حادثه. هر صحنه مکانی است که حادثه در آن رخ می‌دهد و باید بتوانید طوری صحنه ها را بنویسید که تک تک آنها به یادماندنی شود و چیزی تروتازه در آن باشد. به صحنه های داستانی‌تان دوباره نگاهی بیندازید و قسمت های ملال آور را حذف کنید. جیمز اسکات بل طرح و ساختار رمان dastannevis.com
نوشتن... واقعا سخت است، اما یکی از مهم‌ترین گام‌ها ادامه دادن است. تمام کاری که باید بکنید این است که نوشتن را ادامه دهید. تا زمانی که مرتب بنویسید هیچ چیز نمی‌تواند واقعا به شما آسیب بزند. به غیر از احساس گناه برای ننوشتن. پس به نوشتن ادامه دهید. شرلی جکسن dastannevis.com
حتی در صحنه هایی که شخصیت های موافق و متحد هم حضور دارند، مثلا در صحنه ای که دو شخصیت بایک هدف مشترک‌اند، باید تنش وجود داشته باشد. در غیر اینصورت حاصل کار شما صحنه ای پر از گفتگوهای خسته کننده برای تبادل اطلاعات بین دو نفر خواهدشد. حتی در صحنه های آرام می‌شود افکار و دیدگاههای شخصیت را که بیانگر نگرانی و اضطراب های اوست در صحنه برملا کرد و تنش احساسی صحنه را بالا برد. جیمز اسکات بل طرح و ساختار رمان dastannevis.com
مسلما کار غریبی است که زندگی ات را صرف این کنی که بنشینی تنها در اتاقی، قلم به دست، ساعت تا ساعت، روز تا روز و سال تا سال و با زحمت بسیار کاغذها را با واژگانی سیاه کنی برای خلق چیزهایی که جز در سر تو در جای دیگری وجود ندارند. اصلا چرا کسی در این دنیا بخواهد دست به چنین کاری بزند؟ تنها پاسخم به این سؤال این است که چون مجبور است و راه دیگری ندارد. پل استر dastannevis.com
اگر نویسنده‌ای به رغم استعدادش، نوشتن را به دلیل چاپ نشدن رها کند، نویسنده نیست. اراده خلاق بودن، هنرمند را هنرمند می‌کند و این صفت بخشی از تعریف استعداد است. آندری تارکوفسکی dastannevis.com
اولين باری که رمانی را خواندم با يک جعبه بزرگ از بيسکويت‌های ريتز شروع کردم به خواندن و خوردن بیسکویت‌ها. خندیدم و بیسکویت خوردم و کل رمان را در یک نشست خواندم، تمام جعبه بیسکویت را خالی کردم و بعد سعی کردم برای آب ‌خوردن بلند شوم. بايد مرا می‌دیدی من واقعا نمی‌توانستم از جایم تکان بخورم. اين کاری است که يک نويسنده خوب با آدم می‌کند. چارلز بوکوفسکی dastannevis.com
برای تبلیغات در کانال و سایت داستان نویس نوجوان با آیدی @ashkanhasebi در ارتباط باشید. داستان نویس نوجوان 😎
پس از شروع کار، نباید هیچ هدفی جز نوشتن داشته باشید. شما ساعت‌های طولانی می‌نشینید و در طول این مدت وضعیت نشستن و حالت دست بسیار مهم است. جان اشتاین بک dastannevis.com