برای نشان دادن شخصیتهای پریشان در داستان، میتوانید از روشهای مختلفی استفاده کنید. مورد زیر یکی از آنها میباشد:
توصیف ظاهری: توصیف ویژگیهای ظاهری شخصیتها میتواند به خواننده اطلاعاتی درباره وضعیت روحی آنها ارائه دهد. برای نمونه، میتوانید از ویژگیهایی مانند چهره نشان دهنده نگرانی، پوششهای غیرمنظم یا حرکات عصبی برای نشان دادن پریشانی استفاده کنید.
dastannevis.com
این انیمیشن داستان یک اسب کوچک به نام تلما را دنبال میکند که آرزوی تبدیل شدن به فردی برجسته در عرصه موسیقی را دارد و در حرکتی غیرمنتظره، این اسب به یک تکشاخ صورتی و پر زرق و برق تبدیل میشود. همین تغییر نیز او را در سطح جهانی به شهرت میرساند.
dastannevis.com
ما نمی توانیم همه چیز را از راه «تجربه مستقیم» یاد بگیریم. یکی از راههای مهم یادگیری و کسب اطلاعات، مطالعه است. مطالعه فرایندی است که در طی آن ما به راحتی به حاصل تجربه های دیگران و آموخته های آنها دست می یابیم.
dastannevis.com
نوشتن خلاق به مجموعهای از فرآیندها و تکنیکها اطلاق میشود که به شما کمک میکند ایدههای خلاقانه را در قالب نوشتاری بیان کنید. در حین نوشتن خلاق، از چندین چرخ دنده اصلی استفاده میشود که به شما در رسیدن به خلاقیت و اصالت کمک میکنند. در زیر برخی از این چرخ دهندهها را بررسی خواهیم کرد:
۱. تصویرسازی: استفاده از تصاویر و توصیفات زیبا و جذاب میتواند به خواننده احساس زندهتری از متن شما بدهد و خلاقیت شما را بهبود بخشد.
۲. تازگی و نوآوری: تلاش کنید در نوشتار خود از ایدهها و نظرات جدید استفاده کنید و به چیزهایی که قبلاً نوشته شدهاند، تغییرات جدیدی بدهید.
۳. استفاده از زبان تصویری: به جای استفاده از عبارات کلی و معمولی، از زبانی غنی و شاعرانه استفاده کنید که تصاویر زندهای ایجاد کند.
۴. تناقض: استفاده از تناقضها و پارادوکسها میتواند نوشتار شما را جذابتر و جالبتر سازد و خواننده را به تفکر وا معرض کند.
۵. تغییر زاویه دید: سعی کنید در نگاه به مسائل رایج و معمولی، زاویه دید منحصر به فردی داشته باشید و به مسائل را از طریق یک لنز جدید ببینید.
۶. اتصال موضوعات: ایدههای خلاقانه ممکن است از اتصال دو یا چند موضوع با یکدیگر به وجود آیند. سعی کنید موضوعات مختلف را به هم پیوند دهید و ارتباطات جدیدی بین آنها برقرار کنید.
۷. استفاده از تکنیکهای نوشتاری خاص: از تکنیکهای متنوعی مانند قصهنویسی، سوال و پاسخ، نوشتن شعر و غیره استفاده کنید تا نوشتار شما را واقعاً خلاقانه کنند.
dastannevis.com
سرعت خواندن یک کتاب با چند عامل متفاوت مرتبط است. در زیر چند عامل کلیدی برای افزایش سرعت خواندن یک کتاب آورده شده است:
۱. تجربه خواننده: تجربه و عادت خواننده نقش مهمی در سرعت خواندن ایفا میکند. همانطور که شما بیشتر میخوانید، تواناییتان در خواندن سریعتر متن افزایش مییابد.
۲. موضوع کتاب: سرعت خواندن ممکن است بستگی به موضوع کتاب داشته باشد. برخی از موضوعات پیچیدهتر و فنیتر هستند و نیاز به خواندن دقیقتر و کندتر دارند. در مقابل، موضوعات سادهتر میتوانند با سرعت بیشتری خوانده شوند.
۳. هدف خواننده: هدف شما در خواندن کتاب نیز میتواند سرعت خواندن را تحت تأثیر قرار دهد. برخی افراد برای درک عمیقتر مطالب، با سرعت کندتری میخوانند، در حالی که برخی دیگر ممکن است برای سریعتر پیشرفت کردن در کتاب، سرعت خواندن بیشتری داشته باشند.
۴. سبک نوشتاری: سبک نوشتاری نویسنده نیز میتواند تأثیری در سرعت خواندن داشته باشد. بعضی از نویسندگان از جملات واضح و ساده استفاده میکنند که به سرعت خواندن کمک میکند، در حالی که بعضی دیگر از جملات پیچیده و ساختارهای پیچیدهتر استفاده میکنند که نیازمند خواندن دقیقتر و کندتر است.
۵. شرایط خواندن: شرایط فیزیکی و روحی شما در زمان خواندن کتاب میتواند تأثیری در سرعت خواندن داشته باشد. برای مثال، اگر در یک محیط آرام و بدون مزاحمت قرار داشته باشید و تمرکز خوبی داشته باشید، ممکن است بتوانید با سرعت بیشتری خواندن کنید.
همچنین، تکنیکهایی نیز وجود دارند که میتوانند به شما در افزایش سرعت خواندن کمک کنند. به عنوان مثال:
۱- تمرکز و تمرین ذهنی: تمرکز بر مطالب و حذف تفکرات مزاحم و تمرکز بر تکنیکهای خواندن سریع میتواند به شما کمک کند. تلاش کنید تا ذهنتان را متمرکز نگه دارید و از تکنیکهایی مانند اسکن خواندن (دریافت سریع اطلاعات با نگاه سریع به متن) و تمرینهای ذهنی (مانند تمرینهای تنفس یا تمرینهای تمرکز) استفاده کنید.
۲- حذف خواندن با صدای بلند: بسیاری از افراد با خواندن با صدای بلند(به صوت بلند) به سرعت خواندن خود اضافه میکنند. اما با خواندن در سکوت (خواندن به طور ذهنی) میتوانید سرعت خواندن خود را افزایش دهید.
۳- تمرین با متنهای سریع: برخی از کتابها و منابع آموزشی به منظور تمرین سرعت خواندن طراحی شدهاند. با خواندن متنهایی که برای سرعت خواندن بهینه شدهاند، میتوانید تمرین کنید و سرعت خواندن خود را بهبود بخشید.
۴- اجتناب از تلفظ کلمات: در حین خواندن، تلاش کنید کلمات را تلفظ نکنید و به جای آن، به سمت معنای کلمات حرکت کنید. این کار کمک میکند تا سرعت خواندن شما افزایش یابد.
dastannevis.com
برای افزایش سرعت خواندن، میتوانید از تمرینهای زیر استفاده کنید:
۱. تمرین با متنهای سریع: یکی از روشهای موثر برای افزایش سرعت خواندن، تمرین با متنهای سریع است. این متنها معمولاً شامل کلمات و جملات ساده و مرتبط با سرعت خواندن بالا هستند. با تمرین مکرر با این متنها، توانایی خواندن سریعترتان بهبود پیدا خواهد کرد.
۲. استفاده از اسکن خواندن: اسکن خواندن یک تکنیک است که با استفاده از نگاه سریع به متن، اجازه میدهد تا بیشترین اطلاعات را در کوتاهترین زمان دریافت کنید. به جای خواندن کلمه به کلمه، سعی کنید نگاهتان را به طور محدود بر روی متن حرکت داده و اطلاعات کلی را به صورت سریع دریافت کنید.
۳. تمرین با یک متن واحد: انتخاب یک متن معمولی و تمرین خواندن مکرر آن میتواند به شما در افزایش سرعت خواندن کمک کند. با تمرین مداوم، توانایی خواندن سریعترتان افزایش مییابد.
۴. تمرین با تایمر: استفاده از تایمر میتواند در تمرین سرعت خواندن مفید باشد. تنظیم زمان محدود برای خواندن یک متن و سعی در خواندن آن در زمان تعیین شده، باعث تحریک سرعت خواندن شما میشود.
۵. تمرین حذف تلفظ: در حین خواندن، سعی کنید کلمات را به صورت ذهنی بخوانید و تلفظ نکنید. این کمک میکند تا سرعت خواندنتان افزایش یابد، زیرا تلفظ کلمات میتواند زمان بر باشد.
۶. تمرین بهرهگیری از دید پریفرال: دید پریفرال به میزانی که متن را در دید قرار میدهید، توانایی شما در خواندن سریع را تحت تأثیر قرار میدهد. تمرینهایی مانند خواندن از طریق حرکت دست، انگشتان یا استفاده از اشارهگر برای ادامه متن میتواند به شما در بهبود دید پریفرال کمک کند.
۷. تنوع در متون: خواندن متون متنوع مانند رمانها، مقالات علمی و کتابهای غیردرسی میتواند به تنوع خواندن شما کمک کند و باعث افزایش سرعت خواندنتان شود.
۸. تمرین با استفاده از نرمافزارها و برنامههای آموزشی: در دنیای دیجیتال، برخی نرمافزارها و برنامههای آموزشی وجود دارند که به شما در افزایش سرعت خواندن کمک میکنند. این برنامهها معمولاً تمرینهای تعاملی، تمرینهای اسکن خواندن و تمرینهای تنظیم سرعت دارند که میتوانند در بهبود سرعت خواندن شما موثر باشند.
مهم است به خاطر داشته باشید که به طور مداوم تمرین کنید و صبور باشید. افزایش سرعت خواندن زمان و تمرین مستمر میطلبد، بنابراین به خودتان فرصت دهید تا با تمرینهای مذکور بهبود یابید.
dastannevis.com
🍰
نوشتنیهای اشتها برانگیز
داشتم کتاب میخواندم که تصمیم گرفتم امروز کیک سیب درست کنم. فکر کردم آیا میتوان داستانی با کیک سیب نوشت؟ کیکهای سیب مهربانند. آنها به قصههای زیادی راه میدهند. نویسنده میتواند روی مهربانی و شیرینی کیکهای سیب حساب کند. خوردنیها اغلب میتوانند خانهٔ قصه های زیادی باشند. آنها قصه های بیشماری برای نوشتن به ما میدهند. داستانهایی با جزییات زیاد و متنوع.
فدیمن در کتاب «اعترافات یک کتابخوان معمولی» میگوید: «اگر کتابها غذایند، کتابهای دربارهٔ غذا، لابد خوراک اصلی ذائقههای ادبیاند.»
داستانهایی که دربارهٔ خوراکیهاست میتواند محبوبترین نوع داستانها باشد. فدیمن در بخش شکم چرانی ادبی، فهرستی از انواع پرداختن به خوردنیها در آثار ادبی را میآورد: « در سال ۱۸۸۳، در کاوش علمی ناکام آدولفوس گریلی در جزیرهٔ السمر، ستوان جیمز لاکوود فهرستی درست کرده بود از غذاهایی که بیش از همه دلتنگشان بود. بوقلمون شکم پر، نان بیسکوییت های بوستون، کلوچه جوی دوسر و خاگینهٔ ذرت و در دفترچه خاطراتش مدخلی دربارهٔ شیرینی پرتغال و نارگیل نوشت.»
«کیک سیبی» که میخواهم دربارهاش بنویسم، حتما باید داستان جالبی داشته باشد که یکباره از میان کلمات، خودش را به من نشان داده است و من مشتاق شنیدن داستان او هستم، فقط کافی است وقتی در نظر بگیرم و بنشینم پای لپ تاپ و شروع کنم به ثبت کلماتش. آیا شما قصهای درباره خوراکیها دارید که بتوانید آن را در قالب داستانی بیان کنید؟ اگر داستان کوتاه جذابی دربارهٔ این رفقای دوستداشتنی دارید، ما مشتاق شنیدنش هستیم. آن را بنویسید و به نشانی کانال نویسندگی ارسال کنید تا به نام خودتان در کانال ثبت شود و از خواندنش لذت ببریم.
dastannevis.com
نقد داستان شامل ارزیابی زبان و اسلوب نویسنده نیز میشود. از جمله مواردی که میتوانید در این بخش مورد بررسی قرار دهید عبارات زیبا، کاربرد واژگان، تنوع جملات و ساختار زبانی است.
dastannevis.com
بازنویسی همان تغییر سبک زندگی است.
جرج ساندرز دربارهٔ نوشتن و بازنویسی داستانهایش میگوید:
«وقتی دانشجو بودم اولین داستانم را برای مجله فرستادم و آنها محترمانه آن را رد کردند. آنها از من نخواستند که دوباره داستان را بازنویسی کنم و البته من هم آدمی نبودم که یک داستان را دوبار بنویسم. سال ها بعد که دوباره داستانی برای آنها فرستادم برایم نوشته بودند که چیز دیگری بنویس و برای ما بفرست. تغییر دادن داستان چیزی شبیه عوض کردن سبک زندگی است و همین موضوع باعث میشود بازنویسی سخت باشد.
شاید برای بعضی از آنها چهار یا پنج ماه وقت میگذاشتم. گاهی اوقات یک پاراگراف را چند بار مینوشتم. پیشرفت داستان همراه با ویرایش بود. معمولاً داستانها که از نیمه میگذشتند راحتتر میشد. کمی تفریح میکردم و از نوشتن لذت میبردم.
گاهی هم انتهای داستانی را ۲۰ یا ۳۰ مرتبه بازنویسی کردهام. در واقع وقتی تعداد بازنویسیها از انگشتان دست تجاوز میکند به طور حتم باید انتظار تعداد بیشتری از آن را داشته باشید. هر بار که مینویسی احساس میکنی بهتر شده و همینطور ادامه پیدا میکند.»
دو روز از تمام شدن داستانم گذشته و وقت ویرایش کارم رسیده است. معمولا بهترین زمان برای بازنویسی و ویرایش کار، فاصلهٔ دو روز تا یک هفته پس از نوشتن داستانتان است. در این فاصله شما میتوانید از نویسنده به خوانندهاش تبدیل شوید و نکات اضافی و بخشهای غیرواقعی و ملاآور متنتان را ببینید. به گفتهٔ زادی اسمیت : «برای ویرایش یک رمان، به سری روی شانههایتان نیاز دارید که نه مال نویسندهٔ داغ رمان باشد و نه مال ویراستاری که دوازده نسخهٔ مختلف از آن خوانده. یعنی باید فراموش کنید که چنین متنی نوشتهاید.» و دو روز فاصله گرفتن، این امکان را به شما میدهد تا در این جایگاه قرار بگیرید که بنظرم زمان منصفانهای است.
dastannevis.com
ایدهٔ جذاب نامه نوشتن نویسنده به آیندهاش
«منِ عزیز»: نامههایی است که آن ناپولیتانو رماننویس به خودِ آیندهاش نوشته است.
«چهارده ساله بودم که اولین نامه را نوشتم، این ایده را از یک رمان گرفته بودم. داشتم در اتاق خوابم تنهایی امیلی در نیومون۱، مجموعهای از ال. ام. مونتگومری را میخواندم که رمان معروفتر آن شرلی در گرین گیبلز۲ را نیز نوشته است. کتابهای مجموعۀ امیلی سه تا هستند و با اینکه عاشق آن شرلی بودم، با امیلی بیشتر ارتباط برقرار میکردم. آنه یک برونگرای جسور است اما امیلی تودارتر و جدیتر است. من یک بچۀ جدی و کرم کتاب بودم. در واقع، میتوانم رد کودکیام را در شخصیتهای ادبی مونث مورد علاقهام پیدا کنم: از تریکسی بلدن تا بتسی و تریسی، امیلی در نیومون تا مورگئین در مهگرفتگیهای آوالون۳ و تمام زنهای دفترچۀ طلایی۴ دوریس لسینگ.
چهارده ساله بودم و تنهایی عمیق امیلی درونم طنین میانداخت. وقتی بخشی از رمان دوم را میخواندم که در آن امیلی به خودش در آینده نامه مینویسد، کتاب را زمین گذاشتم و همان کار را کردم. برایم مثل یکجور تلنگر بود، ایدۀ نوشتن نامه مرا به شوق میآورد. کار فوقالعادهای بود و در عین حال بچهای درونگرا مانند من میتوانست بی آن که کسی بو ببرد از پس کار برآید. وضعیت موجود زندگیام را توصیف کردم و از امیدها و آرزوهایم برای خودِ ده سال بعدم گفتم. نوشتن نامه که تمام شد، آن را مهر و موم کردم و از همان لحظه با میل خودم به بازکردنِ آن نامه مبارزه کردم. هنوز یادم هست که در ۱۶، ۱۸ و ۲۰ سالگی چقدر سخت بود که جلوی خودم را بگیرم و نامه را باز نکنم. موضوع همان به تأخیرانداختنِ لذت بود. در آن برهه از زندگی، یک دهه برایم به معنای ابدیت بود. حالا برایم عجیب است. واقعاً فکر میکردم بناست چه چیزی در آن صفحات پیدا کنم! حقیقتی دربارۀ خودم که اگر از آن آگاه میشدم، میتوانستم شاد زندگی کنم؟ پاسخی به این سؤال که من که بودم و چه اهمیتی داشتم؟
صبح روز تولد بیستوچهار سالگیام آن نامه را باز کردم؛ قبل از خواب نامه را کنار تختم گذاشتم تا صبح که چشم باز میکنم اولین چیزی باشد که میبینم. مانند حسوحال صبح روز کریسمس بود.
منبع : مد و مه
dastannevis.com
هر داستان از جوانه شروع میشود ، از زدن یک جرقه. انسان عادی نیز جرقهها را جذب میکند ولی آنها را از دست میدهد اما انسان هنرمند از جرقهها استفاده میکند. گاه سالها طول می کشد تا جوانهای که به ذهن نشسته باور شود.
نادر ابراهیمی
dastannevis.com
شبی که آسمان پر از ستاره بود و ماه با نور خود دهکده را روشن کرده بود. مردم دهکده در خانههای خود در آرامش خوابیده بودند. صدای جریان آب رودخانه و زمزمه باد در برگها تنها صدایی بود که در آن سکوت تاریک شب به گوش می رسید.
در یکی از خانهها، خانم ماریا که دختری شجاع و مهربان بود، به خوابی آرام و دلنشین فرو رفته بود. او در خواب به دنیایی پر از آرامش و شادی سفر میکرد. در آن دنیا، همه انسانها با هم در آرامش و صلح زندگی میکردند و هیچ نگرانی و اندوهی در آنجا حضور نداشت.
در زمانی دیگر، در دیگر سوی دهکده، یک مرد جوان به نام لئونارد بر روی یک سنگ زینتی در کنار رودخانه نشسته بود. او با نگرانی به آسمان ستارهای نگاه میکرد و به دنبال پاسخی برای سوالاتی بود که در ذهنش پررنگ شده بودند.
همینجا تصمیم میگیرد لئونارد به دنبال پاسخی برای سوالاتش بگردد و مسیری پر ماجرا و پر از راز و رمزها را طی کند. اما او از اینکه دیگران از او ناراحت شوند و یا برای خودش خطری به وجود آید نگران بود. به همین خاطر تصمیم میگیرد تنها و بدون کسی از مسیری که انتخاب میکند، مطمئن شود.
با طلوع آفتاب، لئونارد آماده میشود تا سفر خود را آغاز کند و در آستانه راهی تازه و ناشناخته، قدم برمیدارد...
dastannevis.com
#داستان_نویس_نوجوان اولین رسانه اطلاع رسانی آموزش داستان نوجوان از سال ۱۳۹۶
سهشنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
dastannevis.com
🖇
آدمی را میتوان شناخت...
از کتابهایی که میخواند،
دوستانی که دارد؛
ستایشهایی که میکند و لباسها، سلیقههایش
از آنچه علاقهای ندارد...!
👤 رالف والدو امرسون
dastannevis.com
📝تمرین نوشتن
این عبارت را در نظر بگیرید: سام مطمئن نبود آیا این علامت خوبی است یا نشانه ای از مصیبت،اما می دانست...
با این سرآغاز شروع کنید و ادامه دهید.آزادانه نوشتن به این معنی است که بدون توقف یا فکر کردن زیاد،فقط بنویسید. فقط با شتاب بنویسید. به هرشکلی که کلمات بیرون می آیند. باید حداقل پنج دقیقه به این نحو بنویسید. اما اگر هم می خواهید بیشترش کنید آزادید.
هیچکس کاری به این نوشته ندارد به جز خودتان و شما هم به آن به جز به دید حرف هایی قلمبه سلمبه نگاه نمی کنید.
فقط احساس کنید که دارید از عصبانیت و حرارت تند تند چیزهایی را روی کاغذ می آورید.
#قدم_به_قدم_تا_نوشتن_داستان
#ترجمه_انیسا_دهقانی
#نشر_افکار
#تمرین_نوشتن
dastannevis.com
قهوه اغلب به عنوان یک نوشیدنی محبوب برای افزایش تمرکز و انرژی شناخته شده است. بسیاری از افراد معتقدند که قهوه میتواند به بهبود تمرکز، تحرک ذهنی و افزایش توانایی نوشتن کمک کند. به همین دلیل، بسیاری از نویسندگان، شاعران و هنرمندان قهوه را به عنوان یک نوشیدنی الهامبخش در هنگام نوشتن استفاده میکنند. از طرف دیگر، برخی افراد ممکن است حساسیت به قهوه داشته باشند و مصرف آن بر روی تمرکز و نوشتن آنها تاثیر منفی داشته باشد.
dastannevis.com
🦇 جوجوتسو کایزن در دنیای DC ؟
توی کمیک جدید منتشر شده از Nightwing، میتونیم یوجی ایتادوری رو در بین شخصیتها ببینیم.
dastannevis.com
قد ایتادوری یوجی ۱۷۳ سانتیمتر است و مو او در مانگا بلوند است، اما رنگ مو او در انیمه به رنگ سیاه و صورتی در آمده است، اما چقدر از شخصیت او میدانیم؟ او توسط پدر بزرگش بزرگ شده است که برای او حکمی مانند پدر را دارد. یوجی ایتادوری تا دوران دبیرستان زندگی نرمال و سادهای در شهر سندای داشت تا اینکه با مگومی آشنا شد و با خوردن یکی از انگشتان سوکونا عملا زندگی او برای همیشه تغییر کرد. او در ادامه به یکی شاگردان گوجو ساتورو در دبیرستان جوجوتسو در توکیو تبدیل شد که درکنار مگومی و نوبارا یکی از سه دانشآموز سال اولی این دبیرستان است.
dastannevis.com