eitaa logo
دستیار محقق
3.6هزار دنبال‌کننده
112 عکس
7 ویدیو
61 فایل
✨همراهان گرامی در این بستر اندیشه‌ورز انتظار ما از شما طراحی راهبرد آینده‌نگر بازنگری هدفمند دانش رشد عقلانی دین‌محور تحلیل سیستمی پدیده‌ها حضور فعال در گفتمان انقلاب اسلامی 🔥مراجعه به نقشه مفهومی کانال ادمین @Tahghigh_1 استاد @salam_1001 09392520505
مشاهده در ایتا
دانلود
: الگوي كلّي طراحي مدل بدين ترتيب است: استقراء مولّفه‌ها و متغيّرهاي دروني و بيرونيِ تأثيرگذار و تأثيرپذير، تعريف شاخصه‌هاي پايه(زمينة اوليّه و هدف حداقلي)، تعيين هدف نهايي و ايده‌آل (هدف حداكثري)، بررسي كميّت و كيفيّت تأثير هر مولّفه(با دقت بر ميزان قابل كنترل بودن يا نبودن)، تعيين ارتباط اصلي و شرايط و تأثير كليدي، ترسيم روابط علّي و معلولي، تعيين زمينه‌ها و پيش‌فرض‌ها(وضعيتي كه مدل براساس آن طراحي مي‌شود)، مرحله‌بندي حركت از حداقل‌ها به سوي حداكثرها، تعيين نقاط بحران، طراحي حلقه‌هاي كنترلي و بازخوردها. الگوي اجرايي طراحي مدل بدين صورت است: تعيين نقطة شروع، زمينة لازم براي شروع، محرك لازم براي شروع، انجام دهندة كار و شرايط آن، كيفيت و كميّت كار، مراحل كار، نتايجِ مورد انتظار در هر مرحله، نقاط مشكل و توقّف‌هاي احتمالي، محرّك مجدّد، شرايط اتمام كار، نقطه پايان، بازنگري و ارزيابي، اصلاح نقاط ضعف، تقويت نقاط قوّت، ايجاد زمينة لازم براي انجام حركت‌هاي جديد. @dastyaar
: اعتبار يك مدل با اين عوامل سنجيده مي‌شود: قدرت پاسخگويي به سؤالات و پيش‌بيني وضعيّت بعدي، ميزان كميّت‌پذير كردن عوامل ناملموس و فرض‌ها(قدرت اندازه‌گيري ضريب‌هاي تاثيرگذاري و تاثيرپذيري)، رفع نقاط كور و ابهام، قدرت اندازه‌گيري حساسيّت‌ در برابر تغييراتِ شرايط بيروني و دروني @dastyaar
: ضريب اهميّتِ يك موضوع، ميزان تأثير آن موضوع در تحقّق هدف است. اين ضريب هنگام مقايسة موضوعات با هم آشكار مي‌شود. در بسياري از گزاره‌هاي ديني، تأثير موضوعات، با يكديگر مقايسه شده‌اند؛ مثلاً در گفتاري از حضرت صادق عليه‌السلام آمده است:" لَإِقَامَهُْْ حَدٍّ أَنْفَعُ فِي الْأَرْضِ مِنَ الْقَطْرِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً" (ترجمه: تأثير اجراي مجازات‌ِ جرائم اصلي در حركت جامعه به‌سوي كمال، بيشتر از تأثير چهل روز بارش باران است) يعني ضريب اهميّت اجراي قانون و مجازات ناقضين آن، براي تحقّق جامعه مطلوب، بيش از قدرت اقتصادي منابع طبيعي است. @dastyaar
: در هرسيستم، اجزاء و عناصر بايد با يكديگر هماهنگ شوند؛ سؤال در اين است كه چه عناصري موقعيّت محوري دارند و كمترين تغيير را مي‌پذيرند و چه عناصري حالت تابع دارند و بيشترين تغيير را بايد به خود بدهند؟ منظور از اولويّت‌گذاري، تشخيص موضوع و عنصري است كه تحقّق هدف سيستم (يا زيرسيستم‌ها) بيشترين وابستگي را به آن دارد كه در اين صورت اين موضوع حالت محوري خواهد داشت و كمترين تغيير را مي‌پذيرد و ديگر اجزاء و عناصر بايد خود را با او هماهنگ كنند.‌‌ نكتةاصلي در اولويّت‌گذاري، تشخيص موارد تابع و متبوع در راهبردها و راهكارهاست. @dastyaar
: نقطه ثقل در سيستم، عنصري است كه بيشترين توجّه و هزينه و امكانات را به خود جلب مي‌كند و جهت‌گيري اصلي جريان سيستم و فعاليت‌هاي آن را تشكيل مي‌دهد. نكته مهمّ آن است كه ديگر عناصر سيستم در اين فرآيند مغفول نخواهند بود و كاركرد خاص خود را خواهند داشت. مثلاً با بررسي گزاره‌هاي دين در مورد مدل تقسيم‌كار در جامعه، به مدل "خانه / بازار" برخورد مي‌كنيم كه نقطة ثقل فعاليت‌ها و بهينه‌سازي خانه به‌عهدة زن و نقطة ثقل مديريت و بهينه‌سازي بازار به عهدة مرد قرار گرفته است. اين تقسيم به‌معني نفي فعاليت زن در خارج از خانه (با ايجاد فضا و شرايط مناسب حقوق زن) و يا نفي فعاليت مرد در داخل خانه نيست. اين مدل و اغلب الگوهاي كلان، داراي لايه‌ها و سطوح مختلفي هستند كه لاية مبنايي آنها نقطة ثقل مدل است و بايد شرايط و جريان‌ها براي تحقّق آن فعّال شوند نه اينكه جريانات جانبي جاي جريان اصلي سيستم را اشغال كنند؛ در اين صورت سيستم به بحران مبتلا خواهد شد. @dastyaar
: شاخص پايه در اين تحقيق به مفهومِ "حداقلّ قابل قبول و غيرقابل صرف‌نظر" به كار مي‌رود. شاخص پايه، عنصر حداقلّي است كه جهت‌گيري‌ها و جريان‌ها با توجّه به آن شكل مي‌گيرند و زمينة بررسي‌هاي تطبيقي و سطح‌بندي‌ها را فراهم مي‌سازد. مثلاً شاخص پايه در ارتباطات اجتماعي، رعايت قوانيني است كه در صورت عدم اجراء، مجازات خواهد داشت. @dastyaar
: نقطة بحران، موقعيّت يا جرياني است كه اگر فعّال شود سيستم را از هدف خود دور خواهد كرد. مثلاً در راهبردي از اميرالمومنين عليه‌السلام آمده است: " لَا تَزَالُ هَذِهِ الْأُمَّهُْْ بِخَيْرٍ مَا لَمْ يَلْبَسُوا لِبَاسَ الْعَجَمِ وَ يَطْعَمُوا أَطْعِمَهَْْ الْعَجَمِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ ضَرَبَهُمُ اللَّهُ بِالذُّلِّ". ترجمه: "مسلمانان تا وقتي از لباس و غذاي غيرمسلمانان تبعيت نكرده‌اند، در مسير رشد و تكامل حركت خواهند كرد؛ ولي هرگاه رو به لباس‌ها و غذاهاي آنها آورند به ذلّت و بيچارگي خواهند افتاد." اين گفتار تعيين‌كنندة يك نقطه بحران در كل جامعه اسلامي است. بسته به ميزان تأثير اين موقعيت بر دور شدن سيستم از هدفش، ضريب بحران نيز تغيير خواهد كرد. @dastyaar
: بهينه‌سازي عبارت است از: انتخاب مسير و دستورالعملي كه با كمترين هزينه و كمترين كنترل، بيشترين حركت به سوي هدف با بيشترين ثبات انجام پذيرد. در فرآيند بهينه‌سازي به اصلاحِ هدف‌گذاري، كاهش هزينه‌ها، فعّال‌سازي منابع موجود، تهيه منابع جديد، اصلاح فعل‌وانفعالات و ارتباطات بين اجزاء و عناصر سيستم پرداخته مي‌شود. مثلاً: در دستورالعملي از حضرت صادق عليه‌السلام آمده است: "دِرْهَمٌ يُوصَلُ بِهِ الْإِمَامُ أَفْضَلُ مِنْ أَلْفَيْ أَلْفِ دِرْهَمٍ فِيمَا سِوَاهُ مِنْ وُجُوهِ الْبِرّ." ترجمه: "رسيدگي مستقيم به فقراء و نيازمندان و انجام كارهاي خير خوب است اما اگر يك ريال ناچيز هم به‌دست امام كه حاكم اسلامي است برسد و از طريق او كارسازي شود، ضريب كارآيي آن براي رشد و تعالي جامعه، دو ميليون برابر خواهد بود." به تعبير ديگر: بهينه‌سازي در پرداخت‌هاي انتقالي(وجوهي كه از صاحبان ثروت اخذ مي‌شود و براي نيازمندان كارسازي مي‌شود)، با به جريان انداختن آنها در مسير كلان و از طريق مديرِ عادلِ داراي احاطه بر لايه‌هاي جامعه تحقّق مي‌‌پذيرد. @dastyaar
: مهندسي اجتماعي يعني: طراحي مستمرّ مدل زندگي فردي و جمعي براي بهينه‌سازي حركت به‌سوي هدف تعيين شده. در مهندسي اجتماعي براي كليّه لايه‌ها و جوانب زندگي(كه عنصري در سيستم كلان زندگي هستند) الگوسازي مي‌شود و خط‌مشي‌هاي كلّي و دستورالعمل‌هاي كلان تدوين مي‌گردد و با اخذ نتيجه‌هايي كه در اجراء به‌دست مي‌آيند به اصلاح و يا تكميلِ طرح اوليّه پرداخته مي‌شود. مثلاً: نامه اميرالمومنين عليه‌السلام به مالك اشتر(هنگام گماردن او به فرمانداري مصر) نمونه بسيار روشن از مهندسي اجتماعي است. @dastyaar
يعني: مدل‌ها و الگوهايي كه هنگام طراحي سيستم مي‌توانند جايگزين الگوهاي فعلي شوند و هدف سيستم را تأمين كنند. توضيح اينكه براي طراحي سيستم بايد كليّه روابط و فعل‌وانفعالات ممكن بين عناصر و اجزاء را فهرست كرد و با بررسي نتيجة هر يك از موارد به برآيند نهايي رسيد. قدرت تصوّر ارتباطاتِ متنوع و درك حالت‌ها و پيش‌بيني نتايج و تصّور راه‌حل‌‌هاي مختلف براي رسيدن به مقصود، از ضروريات مدل‌سازي است؛ بسياري از شكست‌ها و خطاها به سبب عدم تصوّر وضعيتي متفاوت از وضعيت موجود بوده است يعني طرّاح مسأله نتوانسته است حالتي غير از آنچه در افق ديد اوست را تشخيص دهد و احتمالات ديگري را نيز در الگوسازي‌هاي خود بياورد. به تعبير ديگر عملي نديدن برخي از نظرات و طرح‌ها، مربوط به محدوديّتِ ديد ما در تصّور راه‌حل‌ها و ابزارهاي مناسب با شرايط است، نه به‌خاطر عملي نبودنِ واقعي آنها. برخي به سبب عجز در دست‌يابي به راه‌حل مناسب، هدف را عوض مي‌كنند و براساس هدف بدلي، زندگي ابدي خود را رقم مي‌زنند! مثلاً براي سودآوري بيشتر در فعاليّت‌ها، يكي از الگوهاي عادي و معمولي، صرف وقت بيشتر و اختصاص ساعات كاري انبوه‌تر است، اما الگوهاي ديگري در دستورالعمل‌هاي دين ارائه شده است كه جهت‌ها و عوامل ديگري را علاوه بر تلاش ظاهري نشان مي‌دهند؛ مثلاً صلة‌رحِم(خبرگيري و احوالپرسي و رسيدگي به فاميل) از عوامل بالارفتن سودآوري در كسب و كار است. پيامبر اسلام صلي‌الله‌عليه‌وآله فرمود: "مَنْ سَرَّهُ النَّسَاءُ فِي الْأَجَلِ وَ الزِّيَادَهُْْ فِي الرِّزْقِ فَلْيَصِلْ رَحِمَهُ" ترجمه: "هر كه ميل دارد اجلش به تأخير بيفتد و زندگي او توسعه يابد، به فاميل خود رسيدگي كند." .(اگر بخواهيم اين مسأله را تحليل مادي كنيم مي‌توان به عامل ارتباطات و نقش آن در سودآوري كه امروزه نيز به آن توجه خاص مي‌شود اشاره كرد و البته تحليل مسأله منحصر به فاكتورهاي مادي نيست) @dastyaar
: بازخورد، نقد و بررسي طرح پس از اجراء و تلاش براي ترميم عملكرد آن است. وقتي طراحي سيستم انجام شد، به‌طور آزمايشي يكبار اجراء مي‌شود تا عيب و نقص‌هاي احتمالي كه در طراحي ديده نشده و در عمل خود را نشان مي‌دهند، تشخيص داده شوند. تلاش بعدي براي برطرف كردن اين عيوب و حلّ اين مشكلات، "بازخورد" است. بازخورد حلقه‌اي چرخشي است كه به‌طور مداوم بايد در گردش باشد.(ارزيابي در عمل، تشخيص نواقص، اصلاح نواقص، فعّا‌ل‌سازي مجدد سيستم) @dastyaar
: آينده‌سازي يعني تعيين خط‌مشي‌هاي مؤثر بر جامعه و فرهنگ‌ساز، نه متأثّر از جامعه و فرهنگِ موجود. استفاده از تجربيات گذشته براي ساختن آينده؛ حركتي آگاهانه به سوي توليدِ زندگي مطلوب. اغلب مردم در جريان زندگي روزمره‌اي كه خود آن را نساخته‌اند غرق شده‌اند. جامعه و عموم مردم به‌سمت رفع نيازهاي اوليّة مادّي حركت مي‌كنند. كليّه فعاليت‌هاي انساني در اين چرخه گرفتار شده، كه در نتيجه زمينة توجّه به نيازهاي ديگر و حقايق برتر باقي نمانده است. آينده‌سازي با بهره‌گيري از تفكّر خلاّق و فهم شهودي، ابزار جهش به سوي حقايق نهفته در عالم خلقت است؛ معادلات و قوانيني كه در ماوراء ديد ما قرار دارند، همان قدر حقيقي هستند كه زميني كه روي آن قدم مي‌گذاريم حقيقي است. آينده‌سازي داراي دو مرحله است: • پيش‌بيني آينده و پيشگيري از موارد نامطلوب • طراحي آينده و ايجاد زمينه براي دست‌يابي به ايده‌آل‌ها حلّ مشكلاتِ فعلي اذهان را به خود مشغول ساخته است امّا برخي افراد مي‌دانند كه به همان دليلي كه اين مشكل در اين مقطع به‌وجود آمد، مي‌تواند در آينده دوباره به وجود بيايد. بنابراين آنها افق ديدخود را به وضعيّت فعلي محدود نمي‌كنند و براي شكل دادن به آينده نيز مدل‌سازي مي‌كنند (سيستم و مدلي كه بتواند موقعيت‌هاي آتي را پيش‌بيني كند و عملكرد خود را تنظيم كند تا مبتلا به بحران نشود و رشد خود را ادامه دهد- سيستمِ خودكنترل و خودترميم) در آينده‌سازي، فرد به‌دنبال پيش‌بيني آينده و هماهنگ شدن با آن نيست، بلكه به‌دنبال ساختن آينده و ايجاد عوامل مطلوب و مورد نظر خود است و از آنجايي كه آيندﺓ مورد نظر بايد واقعيت اجرائي باشد و نه يك توهّم و خيال، ملاحظه وضعيت موجود و عناصر سازندة آن ضرورت دارد تا با ايجاد تغيير در اين عناصر و با توليد عناصر جديد بتوان وضعيت ايده‌آل را فراهم ساخت. بسياري از نظريات علمي‌، ايدة‌ آرمان شهرها، لوايح فرامليّتي و مهندسي‌هاي‌ اجتماعي زاييده تفكّر افرادي بوده‌اند كه در اين عمق از خلاقيّت فكر مي‌كردند. آنها به دنبال هماهنگ كردن خود با وضعيت موجود نيستند؛ بلكه به دنبال تغيير وضعيت موجود و هماهنگ كردن آن با آرمان‌هاي خود هستند. مراكز آموزش نخبگان، بنياد‌هاي علمي‌و تحقيقاتي، مراكز مطالعات استراتژيك و راهبردي چنين اهدافي را دنبال مي‌كنند. برنامه‌ريزي‌هاي پنجاه ساله و صدساله به قصد توليد آينده‌اي مطابق با سليقه و افكار برنامه‌ريزان انجام مي‌شود. اين‌گونه نگرش‌هاي خلاّق، جامع و كلان با برنامه‌ريزي‌هاي دراز مدّت مؤثرترين سلاح براي از بين بردن موانعي است كه در برابر تحقّق ايده‌‌آل‌ها و آرزوها وجود دارد. متأسفانه هميشه و همه جا صحبت از روزآمد بودن و تطبيق با شرايط زمان و مكان است، امروزي بودن يك ارزش به حساب مي‌آيد درحالي‌كه نمي‌دانيم اين شرايط زماني و مكاني و ارزش‌ها و موقعيت‌هاي امروزي، نتيجه برنامه‌هاي دراز مدت ديگراني بوده است كه مي‌خواهند دنيا را آن‌طور كه خود دوست دارند بسازند. چگونه آينده را بسازيم؟ مراحل زير حداقل كاري است كه در تفكّر خلاّقِ سازنده، انجام مي‌شود: • تدوين اهداف آرماني (با ملاحظه كلّ بشريت در تمام ابعاد، در تمام جهان و در طول چندين نسل) • مقايسه وضعيت موجود با وضعيت مطلوب • استخراج عناصر مفيد و عناصر مُضرّ براي تحقّق وضعيت مطلوب • تعيين يا توليد عناصر لازم و غير موجود در وضعيّت فعلي • تعيين نهايي آنچه بايد تغيير يابد و آنچه بايد جايگزين شود • سيستم‌سازي براي فعّال كردن عناصر فوق (با ملاحظه حركت لازم در محور زمان و مكان) @dastyaar