eitaa logo
دواک
34 دنبال‌کننده
11هزار عکس
7.3هزار ویدیو
29 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از امیدانه 🌱
42.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌴 نذار دیر شه ... نذار گناها سمت من سرازیر شه 🎤 📽 🌷 ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
8.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
روضه‌ بر مزار حضرت ام‌البنین(س) 👈 حجت‌الاسلام میثم علی‌پناه روحانی و سخنران کشورمان که این روزها برای انجام فریضه تمتع راهی عربستان شده است، با حضور در بر مزار حضرت ام‌البنین(س) شعرخوانی و روضه‌خوانی کرد. 🌷 ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 به سمت گودال از خیمه دویدم من 🏴 شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود... 🖤 🏴 ❤️ ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 هوای حسین ، هوای حرم هوای شب جمعه زد به سرم... 🌷 🏴 🍃أللَّھُمَ عـجِّــلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج🍃 ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
2.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕌 هوای حسین ، هوای حرم هوای شب جمعه زد به سرم... 🌷 🏴 🤲أللَّھُمَ عـجِّــلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
🌴🌲یک داستان یک تلنگر(۲۰۰)🌲🌴 مرحوم حاج ملا اسماعیل سبزواری در کتاب عددالسنه، کیفیت خواب مقبل را از حزن‌المومنین نقل نموده و فرموده که خود احقر در اصفهان در خانواده مقبل کیفیت خواب را به خط او نیز دیدم که خوابش را چنین نقل نموده است: "در سالی که زوار بسیاری، از اصفهان به جهت زیارت عاشورا عازم کربلا شدند و من مرد تهی دستی بودم، به یکی از دوستان خود گفتم که می‌ترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء روحی له الفداء در دلم بماند، پس او دلش بر من سوخت و بر حال من رقت نمود، لذا گفت: اگر جز فقر، عذری دیگر نداری، بیا و برویم و تا کربلا مهمان من باش، من هم به اتفاق همه و این رفیق شفیق، روانه شدیم ولی در نزدیکی گلپایگان جمعی از قطاع‌الریق، شبانه بر سر زوار ریختند و همه را غارت نمودند و ایشان برهنه و عریان وارد گلپایگان شدند. بعضی قرض کردند و رفتند و من همان‌جا ماندم، نه اسباب رفتن داشتم و نه دل برگشتن، تا آنکه ماه محرم شد، حسینیه‌ای در آن‌جا بود که شب‌ها، شیعیان در آن مشغول عزاداری بودند، من هم در آنجا به سر بردم و شب و روز می‌گریستم. در اواخر شب خوابم ربود، و در عالم واقعه دیدم وارد کربلا شدم، و رفتم به جانب حرم که مشرف شوم و اذن دخول می‌خواستم. شخصی مرا مانع شد و به دست اشاره کرد که برگرد، که الان وقت زیارت کردن تو نیست، گفتم بنا نبود حرم جناب ابی عبدالله‌الحسین (ع) حاجب و مانع داشته باشد. هر که خواهد گو بیا و گو برو کبر و ناز و حاجب و دربان در این درگاه نیست گفت ای مقبل در این لحظه، حضرت زهرا سلام الله علیها و مادرش خدیجه کبری و مریم و حوا و آسیه و جمعی از حورالعین، با جمعی از انبیاء به زیارت آمده‌اند. قدری تأمل کن، آن‌ها که فارغ شدند نوبت تو می‌شود. گفتم تو کیستی؟ گفت من ملکی هستم از جمله حافّین حول حرم مطهر، که دائم برای زوار استغفار می‌کنم. پس در این لحظه دست مرا گرفت و در میان صحن گردش می‌داد، جمعی را در صحن مقدس می‌دیدم که شباهت به اهل دنیا نداشتند تا اینکه رسیدیم به موضعی که در آنجا محفلی بود آراسته، و جمعی موقر با خضوع و خشوع نشسته بودند، آن ملک پرسید آیا اینها را می‌شناسی؟ گفتم نه، گفت اینها حضرات انبیاء هستند، که به زیارت حضرت سید‌الشهداء صلوات‌الله علیه آمده‌اند. آنکه بر همه مصدر (و مقدم) نشسته، حضرت آدم ابوالبشر صفّی‌الله است و آنکه در طرف راست او نشسته، حضرت نوح نجیّ‌الله است و در طرف چپش حضرت ابراهیم خلیل ا‌لله است و آن یکی شیث است و دیگری ادریس است و آن هود و آن صالح و آن اسماعیل و آن اسحاق و آن داوود و آن سلیمان و آن کلیم‌الله و آن روح‌الله است. در این اثناء دیدم بزرگواری از حرم بیرون آمده، در حالتی که دو نفر زیر بغل‌های او را گرفته بودند، پس همه انبیاء برخاستند و تعظیم او نمودند و آن بزرگوار رفت و در صدر مجلس نشست و بعد از لحظه‌ای سربلند کرد و فرمود محتشم را بیاورید. پرسیدم این بزرگوار کیست؟ گفت خاتم‌الانبیاء محمد مصطفی (ص) است. لحظاتی نگذشت که محتشم را آوردند و او مردی خوش سیما و کوتاه قد بود و عمامه ژولیده‌ای بر سر داشت، و چون وارد شد تعظیم کرد و ایستاد. حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: ای محتشم امشب شب عاشورا است، پیامبران برای زیارت فرزندم حسین(ع) آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند، برو بالای منبر و از اشعار دلسوز خود بخوان تا ما بگیرییم. به امر پیامبر اکرم (ص) منبری گذاشتند، و محتشم رفت در پله اول آن ایستاد، پیامبر (ص) اشاره کرد بالاتر برو، و در پله دوم ایستاد فرمود بالاتر برو تا آنکه در پله نهم منبر ایستاد حضرت فرمودند بخوان. مقبل می‌گوید حواسم را جمع نمودم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را می‌خواند که از همه دلسوزتر است، شروع کرد به خواندنِ این بند: ادامه 👇 ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
🌺خوش‌به‌حالِ آنکه با اخلاص از نزدیک‌و‌ دور هرشبِ جمعه تو را از جان زیارت کرده‌است ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
🌺خوش‌به‌حالِ آنکه با اخلاص از نزدیک‌و‌ دور هرشبِ جمعه تو را از جان زیارت کرده‌است ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
🕌ای مالک شش‌گوشه‌ی آفاق، حسین ای کشته‌ی اشک‌های مشتاق، حسین 🕌حسرت به دلیم و کربلا می‌خواهیم ای غایت آرزوی عُشّاق، حسین ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
🌺خوش‌به‌حالِ آنکه با اخلاص از نزدیک‌و‌ دور هرشبِ جمعه تو را از جان زیارت کرده‌است ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d
هدایت شده از امیدانه 🌱
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حک شده بر سینه ی ما ماجرای کربلا ماجرای آن شهی که خفته بین بوریا ✳️ کانال امیدانه🔻 https://eitaa.com/joinchat/3128557605Cb4a6594f1d