eitaa logo
ستاد مادران ایران
2.5هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
461 ویدیو
45 فایل
🧕 مادران پیشرو، نخبه و تاثیرگذار گرد هم آمده‌اند تا با آموزش، توانمندسازی و تبادل تجربیات، قدرتمندتر از همیشه بر خانواده و جامعه اثرگذاری کنند.🇮🇷 📚 تمامی آموزش های + قبل بارداری +هنگام بارداری +تربیت فرزند ارتباط با ادمین کانال: @NabaviFar
مشاهده در ایتا
دانلود
18.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨️🤍✨️ 💠 سه ماه در بارداری بسیار مهمه‼️ 《 سقط در اون ایام مانند قتل است...💔》 🗣دکتر سعید عزیزی 💖 با تربیت بانو"فرزندپروری" کنیم🧕 🆔 @TarbiatBano
26.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 اکران مستند «لابیرنت» در دانشگاه‌ها و مجموعه‌های مردمی: آگاهی بخشی درباره حیات جنین 📌 اکران این مستند در دانشگاه‌ها و مجموعه‌های مردمی فرصتی است برای دانشجویان، اساتید و عموم مردم تا با موضوعات مهم اجتماعی و اخلاقی آشنا شوند و در مورد آن بحث و تبادل نظر کنند. این برنامه به‌ویژه برای دانشجویان رشته‌های پزشکی، روانشناسی و علوم اجتماعی بسیار مفید خواهد بود. جهت درخواست برگزاری اکران مردمی و دانشگاهی به ادمین کانال حاما در پیام رسان ایتا به آدرس : @hamasupport مراجعه فرمایید. و یا با شماره تماس 09398043075 تماس حاصل فرمایید. آدرس ما در شبکه های اجتماعی: @Hamacenter
🔷 ثبت‌نام دوره سه‌روزه مشاوره «انصراف از سقط عمدی جنین» در سامانه 4030 🔶 ثبت‌نام دوره آموزشی ویژه سامانه 4030 برای مشاوره غیرحضوری در زمینه انصراف از سقط عمدی جنین آغاز شد. این دوره سه‌روزه به منظور تقویت توانمندی‌های مشاوران در ارائه خدمات تلفنی از طریق این سامانه ملی طراحی شده است. سامانه 4030 با محوریت فعالیت‌های جهادی و مردمی، نقش مهمی در ارتقای آگاهی جامعه در این حوزه ایفا می‌کند. اطلاعات دوره: 📍 محل برگزاری: تهراناین دوره به صورت حضوری برگزار می‌شود و برای شرکت‌کنندگان از دیگر شهرها امکان اسکان فراهم است. ⏰ زمان برگزاری:چهارشنبه تا جمعه، 28 تا 30 آذر 1403در صورت هرگونه تغییر در زمان برگزاری، اطلاع‌رسانی لازم به ثبت‌نام‌کنندگان از […] 🔖 | | 📅 09 دسامبر 2024 - 14:20 🆔 https://hafin.ir/?p=2179 🗣 @Admine_javan
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش 🔸 قسمت اول: لانه امن 🔻در عمق تاریکی مطلق، جایی که زمان معنایی نداشت، دنیای من آغاز شد. دنیایی کوچک و گرم، با نبضی آرام که لالایی شبانه‌ام بود. ضربان قلب مادرم، موسیقی دلنشینی بود که مرا در آغوش می‌کشید و آرامم می‌کرد.☺️ هر روز، با لمس نوازش‌هایش، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد. انگار که او با هر حرکتش، آیه‌ای از عشق را در وجودم زمزمه می‌کرد.🥰 🔺پاهای کوچکم، اولین لمس‌هایشان را به دیوار نرم رحم او می‌رساندند و قلبم از شوق این کشف کوچک، تندتر می‌تپید. من در این لانه امن، رویا می‌بافتم. دنیایی پر از رنگ و نور را تصور می‌کردم که روزی در آن قدم خواهم زد. دنیایی که مادرم در آن منتظرم خواهد بود.🤩 🔻در این تاریکی مطلق، من تنها نبودم. مادرم همیشه همراه من بود. گرمای وجودش مرا احاطه کرده بود و به من آرامش می‌داد.❤️ هر روز، با او صحبت می‌کردم. به او می‌گفتم که چقدر دوستش دارم و چقدر مشتاقم که او را ببینم.😍 🔺هر لحظه، برای من یک معجزه بود. من در حال رشد بودم، قوی‌تر می‌شدم و به دنیای بیرون نزدیک‌تر می‌شدم. هر روز، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد و من با شوق و اشتیاق، این تغییرات را در خودم احساس می‌کردم.👼 🔻اما هنوز نمی‌دانستم که این آرامش و امنیت، چقدر کوتاه خواهد بود...🥺 ادامه دارد... 📚 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش 🔸 قسمت دوم: سایه شوم شک 🔻آرامش لانه امنم به تدریج جای خود را به نگرانی داد. کلماتی مبهم و نگران‌کننده‌ای را از مکالمات مادر و پدر می‌شنیدم. «ناخواسته»، «اشتباه»، «مشکل»؛ این کلمات در ذهنم اکو می‌شدند و ترس عجیبی را در دلم ایجاد می‌کردند.🥺 🔺در ابتدا، این صداها را نادیده می‌گرفتم. دنیای من، دنیای عشق و آرامش بود و نمی‌خواستم به این صداهای ناهنجار توجه کنم. اما با گذشت زمان، این صداها بلندتر و واضح‌تر شدند. من متوجه می‌شدم که چیزی درست نیست.😥 مادرم دیگر آن آرامش سابق را نداشت. صدایش لرزان شده بود و گاهی اوقات می‌شنیدم که گریه می‌کند.😪 🔻نوازش‌های مادرم دیگر آنقدرها آرام‌بخش نبودند.🙍‍♀انگار که او هم درگیر یک نبرد درونی بود. من سعی می‌کردم با حرکاتم به او آرامش بدهم، اما فایده‌ای نداشت.😔 🔺یک روز، مادرم با صدایی لرزان به شکم من دست کشید و گفت: «تو ناخواسته بودی». قلبم از این جمله فشرده شد.💔 من نمی‌دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما می‌فهمیدم که چیزی اشتباه است. 🔻من به مادرم نیاز داشتم. به نوازش‌هایش، به صدای آرامش‌بخشش. اما او خودش به آرامش نیاز داشت.🥺 من در این تاریکی مطلق، تنها بودم و از آینده می‌ترسیدم...😞 ادامه دارد... 📚 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جنین، زیر سه ماه هم انسان است + برنامه «زمانه» شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ با موضوع: 🔶 «من هم زنده‌ام!» 🔷 حجت حاجی کاظم، پژوهشگر حوزه حیات جنین: - جنین حتی زیر سه ماه هم شمایل انسانی دارد. - بسیاری از مردم فکر می‌کنند که جنین زیر چهارماه مانند انسان تشکیل نشده در صورتی که اینجور نیست 📌 برنامه تلویزیونی "زمانه" شنبه تا دوشنبه 📍 ساعت ۲۳ از شبکه دو سیما 🌐آدرس ما در شبکه‌های اجتماعی: https://zil.ink/zamaneh_tv محتوا و راهبرد برای حامیان جنین (نجات زندگی)👇 https://eitaa.com/joinchat/653656243C33f262adbd .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پدران هم از سقط جنین آسیب می‌بینند + برنامه «زمانه» شنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۳ با موضوع: 🔶 «من هم زنده‌ام!» 🔷 حجت حاجی کاظم، پژوهشگر حوزه حیات جنین: - برخلاف تصور عموم، مطالعات نشان داده سقط جنین روی پدران هم اثر منفی دارد و به آنها آسیب می‌رساند. 📌 برنامه تلویزیونی "زمانه" شنبه تا دوشنبه 📍 ساعت ۲۳ از شبکه دو سیما 🌐آدرس ما در شبکه‌های اجتماعی: https://zil.ink/zamaneh_tv محتوا و راهبرد برای حامیان جنین (نجات زندگی)👇 https://eitaa.com/joinchat/653656243C33f262adbd .
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش 🔸 قسمت اول: لانه امن 🔻در عمق تاریکی مطلق، جایی که زمان معنایی نداشت، دنیای من آغاز شد. دنیایی کوچک و گرم، با نبضی آرام که لالایی شبانه‌ام بود. ضربان قلب مادرم، موسیقی دلنشینی بود که مرا در آغوش می‌کشید و آرامم می‌کرد.☺️ هر روز، با لمس نوازش‌هایش، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد. انگار که او با هر حرکتش، آیه‌ای از عشق را در وجودم زمزمه می‌کرد.🥰 🔺پاهای کوچکم، اولین لمس‌هایشان را به دیوار نرم رحم او می‌رساندند و قلبم از شوق این کشف کوچک، تندتر می‌تپید. من در این لانه امن، رویا می‌بافتم. دنیایی پر از رنگ و نور را تصور می‌کردم که روزی در آن قدم خواهم زد. دنیایی که مادرم در آن منتظرم خواهد بود.🤩 🔻در این تاریکی مطلق، من تنها نبودم. مادرم همیشه همراه من بود. گرمای وجودش مرا احاطه کرده بود و به من آرامش می‌داد.❤️ هر روز، با او صحبت می‌کردم. به او می‌گفتم که چقدر دوستش دارم و چقدر مشتاقم که او را ببینم.😍 🔺هر لحظه، برای من یک معجزه بود. من در حال رشد بودم، قوی‌تر می‌شدم و به دنیای بیرون نزدیک‌تر می‌شدم. هر روز، دنیای من کمی بزرگ‌تر می‌شد و من با شوق و اشتیاق، این تغییرات را در خودم احساس می‌کردم.👼 🔻اما هنوز نمی‌دانستم که این آرامش و امنیت، چقدر کوتاه خواهد بود...🥺 ادامه دارد... 📚 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir
⭕️ عاشقانه یک جنین با مادرش 🔸 قسمت دوم: سایه شوم شک 🔻آرامش لانه امنم به تدریج جای خود را به نگرانی داد. کلماتی مبهم و نگران‌کننده‌ای را از مکالمات مادر و پدر می‌شنیدم. «ناخواسته»، «اشتباه»، «مشکل»؛ این کلمات در ذهنم اکو می‌شدند و ترس عجیبی را در دلم ایجاد می‌کردند.🥺 🔺در ابتدا، این صداها را نادیده می‌گرفتم. دنیای من، دنیای عشق و آرامش بود و نمی‌خواستم به این صداهای ناهنجار توجه کنم. اما با گذشت زمان، این صداها بلندتر و واضح‌تر شدند. من متوجه می‌شدم که چیزی درست نیست.😥 مادرم دیگر آن آرامش سابق را نداشت. صدایش لرزان شده بود و گاهی اوقات می‌شنیدم که گریه می‌کند.😪 🔻نوازش‌های مادرم دیگر آنقدرها آرام‌بخش نبودند.🙍‍♀انگار که او هم درگیر یک نبرد درونی بود. من سعی می‌کردم با حرکاتم به او آرامش بدهم، اما فایده‌ای نداشت.😔 🔺یک روز، مادرم با صدایی لرزان به شکم من دست کشید و گفت: «تو ناخواسته بودی». قلبم از این جمله فشرده شد.💔 من نمی‌دانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما می‌فهمیدم که چیزی اشتباه است. 🔻من به مادرم نیاز داشتم. به نوازش‌هایش، به صدای آرامش‌بخشش. اما او خودش به آرامش نیاز داشت.🥺 من در این تاریکی مطلق، تنها بودم و از آینده می‌ترسیدم...😞 ادامه دارد... 📚 💠 اندیشکده راهبردی سعداء 🆔 @‌soada_ir