eitaa logo
📚➕دایی مثبت➕📚
1.3هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
17.1هزار ویدیو
105 فایل
باید مثبت بود تا جذب شود حس خوب را باید انتقال داد مطالب dayimosbat دایی مثبت را به دوستان خود ارسال کنید #دایی_مثبت در ایتا👇👇👇🤠 @dayimosbat ارتباط با ادمین @dayimosbat1
مشاهده در ایتا
دانلود
از سخنان زشت و ناپسند پرهیز کن زیرا فرومایگان را بگردت نگاه می‌دارد و گران پایگان را از گردت می راند @dayimosbat
19.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَالْمُؤمِنيِنَ 🔰 پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم مواجهه با امیرالمؤمنین صلوات الله علیه
🍂🌺🍃🌸🍂🌺 📝(ع) 🔹زنی که شش ماهه بچه به دنیا آورد ✍در روایت آمده است که شخصی از افراد لشگر که هیثم نام داشت وقتی از سفر بازگشت زنش بعد از شش ماه بچه ای را به دنیا آورد. هیثم وجود این فرزند را از خود انکار کرد و او را نزد عمر آورد و داستان خود را برای عمر بیان کرده و گفت : شش ماه نیست که از سفر برگشته ام اما زنم در این مدت فرزندی به دنیا آورده است که این فرزند نمی تواند از من باشد. 🔹عمر دستور داد که زن را سنگسار کنند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام پیش از سنگسار زن، عمر را دید و به او فرمود : ای عمر ! مواظب باش که این زن زنا نکرده است. خداوند در قرآن مي فرمايد: وَحَمْلُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا مدت حمل تا از شیر بازگرفتنش سی ماه است. و نیز می فرماید : وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ 🔸مادرانی که می خواهند شیردادن را به فرزندان خود کامل سازند، دو سال تمام شیرشان بدهند. پس هرگاه زنان اطفال را مدت دو سال که بیست‌و‌چهار ماه بوده باشد، شیر بدهند. برای مدت حمل بیش از شش ماه زمان نمی ماند. در این هنگام عمر زن را آزاد کرده و آن طفل را از پدرش دانست و گفت : لَوْلا عَلِیٌّ لَهَلَکَ عُمَر (اگر علی نبود، عمر هلاک می‌شد.) 📚قضاوت‌ها و معجزات حضرت علی علیه السلام، جابر رضوانی ص۱۱۱
3.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَالْمُؤمِنيِنَ✋️ 🔰روایتی که سند نمیخواهد✨️
🔴 به این میگن مذاکره کننده! ✍براى امير المومنين عليه السلام نامه اى از معاويه رسيد. حضرت مهر نامه را شكست و قرائت كرد : از طرف امير المومنين و خليفة المسلمين ، معاويه بن ابى سفيان براى على! 🔹اى على ! در جنگ جمل هر چه خواستى با ام المومنين عايشه و اصحاب رسول خدا طلحه و زبير كردى، اكنون مهياى جنگ باش! حضرت جواب نامه را اينگونه نوشت : از طرف عبدالله، تو به رياست مى نازى و من به بندگى خداوند، من آماده جنگ هستم. 🔸به همان نشان كه " انا قاتل جدك و عمك و خالك : من همان قاتل پدربزرگ و عمو و دايى تو هستم " سپس نامه را مهر و امضاء فرمود و از شاگردانش كه در محضرش بودند ، پرسيد : كيست كه اين نامه را به شام ببرد ؟  كسى جواب نداد. 🔹دوباره حضرت سوالش را تكرار فرمود و اين بار طرماح از ميان جمعيت برخاست و عرض كرد : على جان ! من حاضرم . حضرت ضمن اينكه او را از متن تند نامه آگاه كرد ، فرمود : طرماح ! به شام كه رفتى مواظب آبروى على باش... طرماح گفت : سمعاً و طاعةً ... آنگاه نامه را گرفت و بسوى شام حركت كرد 🔸معاويه در باغ قصرش بود كه عمرو عاص خبر رسيدن يكى از شاگردان على را به او رساند. معاويه فورا دستور داد كه بساطى رنگين پهن كنند تا شكوه آن طرماح را تحت تاثير قرار بدهد و او را به لكنت بيندازد . طرماح وقتى وارد شد و آن فرشهاى رنگين و بساط مفصل را ديد ، بى اعتناء با همان كفشهاى خاك آلوده اش قدمها را بر فرشها گذاشت! 🔹سپس خود را به معاويه رساند و همانطور كه او بر مسندش لميده بود ، طرماح نيز لم داد و پاهايش را دراز كرد! اطرافيان معاويه به طرماح اعتراض كردند كه پاهايت را جمع كن! اما او گفت : تا آن مردك ( معاويه ) پاهايش را جمع نكند ، من هم پاهايم را جمع نخواهم كرد! 🔸عمرو عاص به معاويه در گوشى گفت : اين مردى بيابانيست و كافيست كه تو سر كيسه ات را كمى شل كنى تا او رام بشود و لحنش را هم عوض كند. معاويه ضمن اينكه دستور داد تا سى هزار درهم پيش طرماح بگذارند ، از او پرسيد : از نزد كه به خدمت كه آمده اى ؟ 🔹طرماح گفت : از طرف خليفه برحق ، اسدالله ، عين الله ، اذن الله ، وجه الله ، امير المومنين على بن ابيطالب نامه اى دارم براى امير زنازاده فاسق فاجر ظالم خائن ، معاوية بن ابى سفيان! معاويه ناراحت از اينكه سى هزار درهم نيز نتوانسته است كه اين شاگرد على عليه السلام را ساكت كند، گفت : نامه را بده ببينم! 🔸طرماح گفت : روى پاهايت مى ايستى ، دو دستت را دراز ميكنى تا من نامه على عليه السلام را ببوسم و به تو بدهم. معاويه گفت : نامه را به عمرو عاص بده طرماح گفت : اميرى كه ظالم است ، وزيرش هم خائن است و من نامه را به خائنى چون او نميدهم. 🔹معاويه گفت : نامه را به يزيد بده طرماح گفت : ما دل خوشى از شيطان نداريم چه رسد به بچه اش! بالاخره معاويه طبق خواسته طرماح عمل کرد و نامه را گرفت و خواند. 🔸بعد هم با ناراحتى تمام كاتبانش را احضار كرد تا جواب نامه را اينگونه بنويسد : على ! عده لشكريان من به عدد ستارگان آسمان است، مهياى نبرد باش " طرماح برخاست و گفت : من خودم جواب نامه ات را مى دهم: على عليه السلام خود به تنهايى خورشيديست كه ستارگان تو در برابرش نورى نخواهند داشت. 🔹سپس خواست برود كه معاويه گفت " طرماح ! سى هزار درهمت را بردار و سپس برو " اما طرماح بى اعتناء به حرف معاويه و بدون خداحافظى راه كوفه را در پيش گرفت. معاويه رو به عمرو عاص كرد و گفت : حاضرم تمام ثروتم را بدهم تا يكى از شما به اندازه يكساعتى كه اين مرد از على طرفدارى كرد ، از من طرفدارى كند! 🔹عمرو عاص گفت : بخدا اگر على به شام بيايد ، من كه عمرو عاصم نمازم را پشت سر او ميخوانم اما غذايم را سر سفره تو ميخورم!!
🌸 امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام فرمودند: 🍁 اوقات دنیا هر چند دراز باشد، کوتاه است و بهره یافتن از آن اگر چه بسیار باشد، اندک است! 📚 غررالحکم ح ۲۲۸۸
1.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خدایا! برای همه‌ی اونایی که صبر کردن رو بلدن؛جبران کن طوری که بگن می‌ارزید سلام همراهانِ بهشتی 🌸 صبح شنبه‌تون بخیر و نیکی. هفته‌ای سرشار از برکت و معنویت براتون آرزومندیم ✨
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَالْمُؤمِنيِنَ✋️ 🔰محبت مؤمن و منافق؛ در برابرِ امیرالمؤمنین صلوات الله علیه...