#پیام_شهروندان
✍ خانم لیلا قطب الدینی
سلام وادب 🙏
یاد و خاطره ی نوشین روان جناب محمدی نیا بخیر،بعید میدونم نسل دهه ی شصتی ها از ایشون خاطره نداشته باشند:
🔸در یکی از اردوهایی که از طرف کانون رفته بودیم با مدیریت ایشون , (به نظرم اردوهای زمان ما روستای دُرُند بود) مراسمی برگزار شده بود که با همکلاسیها کلی سرود و دکلمه خوندیم و...
اتفاقاً یکی از همین فیلمها رو یک روز به من نشون دادند و کلی از وَجنات و سَکنات ما تعریف کردند 😅🤦و اینکه چقدددر دکلمه رو اون روز داغون خوندم.
ایشون رو هر بار که در خانه مشق میدیدم میگفتند من اییینقدرفیلم اردوهای شماها رو دارم که نگو وهمونجا ازشون قول گرفتم که یک روز سر فرصت برم و فیلمها رو پیدا کنیم 🥺که متأسفانه مشغله زندگی مانع این امر شد .
و اما خاطره اصلی 😁
در یکی از اردوهایی که رفته بودیم یه پیرمرد پیرزنی،که همونجا زندگی میکردند بندگان خدا مریض شده بودند و بایست آمپول تقویتی تزریق میکردند . من همزمان در کلاسهای هلال احمر شرکت کرده بودم و دوره نهایی تزریقات رو میگذروندم ،البته زیر نظر روان شاد خانم رستگاری در بهداری .
در همون لحظه آقای محمدی نیا اشاره ای به من کردند و گفتند آماده باش برای یک مأموریت بزرگ 😳وقتی سوال کردم ،گفتند این بندگان خدا برای تزریق یک آمپول خیلی ساده باید برن بهاباد و برگردند ،بدون وسیله و سختی راه و ناتوان و.... شما بیا با هم بریم آمپول بنده خدا رو بزن🤦😱
من که برای بار اول بود که(البته در بهداری بارها تزریق آمپول انجام داده بودم )بدون حضور یک پرستار یا متخصص این حرفه میخواستم این کار رو انجام بدم خیلی ترسیده بودم .
خلاصه از ما انکار و از ایشون اصرار ...
تا بالاخره راهی منزل بنده خدا شدیم 🤕
ما که اون روز آمپول اون پیرمرد محترم رو زدیم و خداروشکر بخیر گذشت 😅 ولی ترس من برای اولین و آخرین بار ریخت و دیگه در هر مجلسی آماده ارائه ی هرگونه خدمات تزریقی بودیم. 🤦😅
اینم بگم که بنده خدا کلی تشکر کرد و دعای خیر به جون آقای محمدی نیای عزیز و در آخر هم ما رو به صرف صبحونه ی مفصل تخم مرغ محلی و سرشیر و...کرد که جناب محمدی نیای عزیز با مدیریت بی نظیرشون ما روبه سمت بقیه بچه هاراهی فرمودند 🤪 و خودشون از خجالت صبحونه دراومدند.🤣
و البته اینکه
من برای همیشه مدیون ایشون شدم .
روح بزرگ این مرد شریف شاد باد .🥺
🆔 @chantehh
برای آبتنی به استخر کوچک شرکت کشاورزی شهید رجایی رفته بودیم بدون اینکه به من بگوید دستش را روی سرم گذاشت به سختی خودم را از دستش نجات دادم البته نیتش خیر بود می خواست من به زیر آب ماندن عادت کنم ولی چون از قبل نگفته بود برای مدتی با او قهر😏 بودم
بچه های کلاس برای اتمام کتاب حرفه و فن شیرینی خریده بودند آقای نفیسی وارد کلاس شدند سید محمود میر ابوالقاسمی بلند شد و گفت آقا اجازه دهقان و ... باهم قهرند اینجا بود که آخرین کلاس حرفه و فن تبدیل به کلاس آشتی کنان 😁شد
شادی روح مرحوم نفیسی و پدرشان و همه درگذشتگان ۱۲ صلوات🌸
#شهدای_بهاباد
#کربلای_جبهه_ها_یادش_بخیر
شهید حسین مطیعی بهابادی 🌷
✍ حسین عبداللهیان بهابادی
سلام دوستان ببخشید خیلی سعی کردم خلاصه خلاصه بنویسم .
نصر۷ و دو شهید بهاباد
🌹عصر روز ۱۴ مرداد ۶۶ با حسین برهانی ، حسین حاتمی ، حسین بابائیان ، محمدرضا شفیعی و محمود ( محمدرضا ) فلاح کنار سد بوکان گل میگفتیم و گل میشنفتیم که با صدای فرمانده گردان( حاجی دهستانی ) که بافقی بود به خط شدیم .
۴۵ روز بود که از بهاباد اعزام شده و در سد بوکان مستقر شده بودیم و مرتب آموزش میدیدیم.
حاجی دهستانی با صدای رسا اعلام کرد: امشب عملیاته
خدای من 😀 بالاخره عملیات شد . دفعه اول بود میرفتم جبهه و کمی بیشتر از ۱۳ سال داشتم .
شب قبل از عملیات زیارت عاشورایی خوندیم و در تاریک و روشن هوا ، رفقا سخت همدیگه رو در آغوش گرفته و خداحافظی کردیم . من ، حسین شارضا را که هم خیلی رفیق بودیم و هم فامیل بودیم ، قُرص تو بغل قُچاردَمُش و کلی گریستم و خیال میکردم یا من یا حسین یکیمون شهید میشیم😜😂 . محمدرضا داداش محترم هم با حسین مطیعی در گردان الحدید بودند . خیلی دلم میخواست شب آخر عمری ببینمش .😭😭 کلی در دل شب پیاده روی کردیم به سمت خط و سنگرهای دشمن ، تا اینکه بین دو تپه و در سنگر اجتماعی روباز زمینگیر شدیم ، هنوز لحظاتی از وروود به سنگر نگذشته بود که صدای حسین برهانی که پیک گروهان بود را در دل تاریکی شنیدم که دنبالم میگشت . سریع از سنگر بیرون اومدم . انگار گلوله فرانسوی منتظر همین بود که به محض بیرون اومدن من رفت تو سنگر و بسیاری از رفقا قبل از عملیات یا مجروح شدند و یا شهید . توی اون تاریکی دودُ آتش ، کورمال کورمال حسین برهانی رو پیدا کردم . حسین گفت : محمدرضا رو دیدم که اونام دارند برا عملیات میرن جلو ، خیلی خوشحال شدم . به هر جون کندنی بود محمدرضا و بچه های الحدید رو دیدم و بعد از چند دقیقه جدا شدیم . ساعت حول و حوش ۳ بامداد عملیات در بالای کوههای کردستان عراق و ارتفاعات دوپازا مشرف به شهر قلعه دیزه شروع شد . و منطقه به دست ما افتاد . ساعت ۴ صبح در کانال و با عجله ، اسلحه به دست و صورتی خونین ناشی از مهمان ناخوانده😂 به سمت سنگر عراقی میرفتم که پیکر آشنایی را کف کانال دیدم ، خیره شدم ، حسن عسکری ده جمالی بود که شهید شده بود و دو دستش رو روی سینه به هم قفل کرده بود . همون لحظه حسین برهانی هم اومد ، از سنگر عراقیها پتویی برداشتیم و روی حسن کشیدیم . چند روز بعد از عملیات شنیدیم حسین مطیعی هم آنطرفتر و در گردان الحدید با اصابت ترکش به بازوی چپ مجروح شده . دو هفته بعد از عملیات ما بچه های گردان امام حسین رو به دلیل پیروزی در عملیات نصر ۷ به مشهد بردند . اونجا بسیاری از همشهریان رو که با اتوبوس آقا رضا به مشهد اومده بودند دیدیم . و تازه متوجه شدیم حسین آقای مطیعی هم که تازه دانشگاه قبول شده بود شهید شده .۶ از شنیدن خبر شهادت حسین شوکه شدیم ، چون ما فکر میکردیم مجروح شده .
حالا امروز بعد از ۳۷ سال ، سالروز شهادت دوستان شهیدمون رو گرامی میداریم . روحشون شاد .
🆔 @chantehh
هدایت شده از چَنتِه 🗃
هدایت شده از چَنتِه 🗃
11.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهدای_بهاباد
#کربلای_جبهه_ها_یادش_بخیر
🎥 مصاحبه با شهید حسین مطیعی بهابادی از رزمندگان گردان امام حسین (ع)
🗓 زمستان سال ۱۳۶۵
🔸با تشکر از جناب آشیخ حسین حاتمی بخاطر ارسال فیلم 🙏
🆔 @chantehh
هدایت شده از مطالب علمی + آموزشی
با سلام گفتیم که برای به نمایش در آوردن تصاویر در وبلاگ باید لینک آن تصاویر را از پیکوفایل دریافت کرده باشیم آیا می شود بدون ذخیره تصاویر به لینک آن دسترسی داشت؟
آری می شود به شرط آن که مش حسن ، لینک تصاویر یا تصاویر را در وبلاگهای خودش یا وبلاگ موزه علوم طبیعی یا وبلاگ هیئت منتظران یا وبلاگ شهدای بهاباد گذاشته باشد
آیا می شود این تصاویر را در بلاگفا ؛ فارسی بلاک ؛ بیان ؛ بلاگ اسکای و ... به نمایش درآورد ؟
آری می شود پس ملاک برای نمایش تصاویر ؛ دسترسی به لینک آن است.🌸
@matlab14
هدایت شده از فهرست ۲ آهو 🌸😂
https://shohada-bahabad.blogsky.com
🌷🌷🌷🌷🌷
خدای را شاکریم که به همت شما عزیزان با ارسال تصاویر جبهه ها ، وبلاگ شهدای بهاباد را ایجاد نمودیم
ولی تکميل آن حداقل سه سال طول خواهد کشید 🌸 با ارسال تصاویر شهدا و رزمندگان یاریگرمان باشید
#صدقه_جاریه
هدایت شده از چَنتِه 🗃
#شهدای_بهاباد
📷 تصاویری از شهید حسین مطیعی بهابادی
🆔 @chantehh