eitaa logo
دبستان دخترانه قرآنی اباصالح(عج)
520 دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
5.9هزار ویدیو
209 فایل
🔸آدرس: 🔸 ۰۹۱۹۸۸۶۰۰۱۳ ۰۹۱۲۲۵۱۶۸۶۳ 🌸https://eitaa.com/ddgabasaleh
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺 همه #دروغ هایی که درباره #فلسطین به ما گفتند👆 ❌ #شایعه #ناصبی و ضد #شیعه و #ایرانی بودن #فلسطینی ها که تا بیت بعضی #مراجع کشانده بودند و پاسخ #رهبر انقلاب👆 ✅ واقعیت: فلسطینی ها #سنی #شافعی و محب #اهلبیت(ع) هستن!
📚 محمدجواد و شمشیر ایلیا این کتاب روایتی فانتزی از یک است. محمدجواد که در پی یافتن ردی از فضایی‌­ها، وارد زیرزمین خانه‌­شان می­‌شود، در کنج زیرزمین و در میان کارتن­‌های کتاب، با پرنده‌­ای آشنا می‌شود که او را به‌سوی ماجراهای پیچیده و زیادی می‌برد. ویژگی اصلی رمان «محمدجواد و شمشیر ایلیا» رویکرد آن به است. رویکردی که تازگی و بکر بودن، شاخصه اصلی آن است. محمدجواد به باغ قرآن می‌رود و در آنجا با شخصیت‌های زیادی آشنا می‌شود؛ شخصیت‌هایی که هر کدام قسمتی از خمیر وجودی محمدجواد را تغییر می‌دهند. فضای فانتزی کتاب کاملاً و بومی است. نویسنده تلاش فراوانی کرده است تا از فضاهای غربی بگذرد و به مدلی بومی برای خلق یک فانتزی ایرانی ـ اسلامی برسد. ✅مناسب سنین: 7 تا 12 سال
┄┅═══✼✼═══┅┄ بچه ها چند روزی بود که مى گشتند و شهيد پيدا نمى كردند. رمز شكستن و پيدا كردن، نام مقدس سلام الله علیها بود. شروع کردیم به زمزمه اين ذكر، دست منو عنايت و لطف و عطاى فاطمه (س) منم گداى فاطمه، منم گــــــداى فاطمه (س) بچه ها حالى پيدا كردند و گفتيم: «يا حضرت زهرا (س) ما امروز گداى شماييم. هم داريم كه هيچ گدايى را از در خانه ات رد نمى كنى.» همان طور كه از تپه بالا مى رفتيم، يك برآمدگى ديدیم. کلنگ زدیم و شهيدى پيدا شدكه از كمر به پايين بود. از شلوار و كتانى اش معلوم بود است. ┄┅═•°••⃟🕊⃟•°•═┅┄ دقایقی با او حرف زدم و گفتم: شما و هستى. بيا و كمك كن من اثرى از تو به دست بياورم. توجهى نشد. گفتم: اگر اثرى از تو پيدا شود، به نيت حضرت زهرا (س) چهارده هزار مى فرستم. مگر تو نمى خواهى به حضرت زهرا (س ) خيرى برسد، بازهم توجهی نشد، بعد گفتم: كه يك زيارت و حضرت زهرا (س) هم برايت همين جا مى خوانم، كمك كن. ديدم خبرى نشد. گريه كردم و گفتم: عيبى ندارد، ولى من فكر مى كردم شما تا اسم حضرت زهرا (س) بيايد، مى كنيد. اعتقادم اين بود كه در برابر اسم حضرت زهرا (س) از خودتان واكنش نشان مى دهيد. در همين حال دستم به كتانى شهید خورد. ديدم روى زبانه ى كتانى نوشته است: « از اردكان يزد.» همين نوشته باعث شناسايى او شد. همان جا برايش يك زيارت عاشورا و روضه ى حضرت زهرا (س) خواندم. 📚 کتاب کرامات شهدا https://eitaa.com/ddgabasaleh تربیت قرآنی💫💫 جامعه مهدوی