eitaa logo
بنیاد دعبل
389 دنبال‌کننده
969 عکس
113 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
جنون گریخت سراسیمه از ملاقاتم شب شراب که باشد دچار افراطم بریز هرچه که داری مکن مراعاتم تو بی ملاحظه ، من نیز بی مبالاتم سیاه مست تو هستم گذشته کار از کار (شب شراب می ارزد به بامداد خمار) نمی رسد به شکوه تو فکر کوتاهم اگر مدیح تورا از خود تو می خواهم بگو که دهر به دست تو خلق شد، ما هم بگو بگو و مگو من صنایع الهم لطیف طبع خدا آنِ آشکار تویی که شعر جوششی آفریدگار تویی تو آن قصیدهء بی اختیار موزونی پر از خیالی و از هر خیال بیرونی شکوه شعر کهن در کلام اکنونی بریز قاعده ها را بهم تو قانونی سرودنِ تو حماسی ترین مغازله است جهان بدون تو اسلوب بی معادله است رسیده ام به تو در نظمی از پریشانی به شاعرانه ترین لحظه های حیرانی نگفته ام که چه می خواهم از تو...می دانی_ شراب شعر صغیر و فواد کرمانی تو ای قصیدهء اعلا مسمط عالی جنون "فاتح علی خان" در اوج قوالی کتاب معجزه در بی شمار ابوابی اگر چه نقطهء ایجاز غرق اطنابی بخوانمت منِ وامانده با چه القابی اگر خدات بگویم تو بر نمی تابی اگر ملال توام بی دریغ کن دفعم تو تیغ می کشی اما منم که ذینفعم تو همزمانِ زمان نیستی کجایی تو کنار فاطمه ای همدم حرایی تو به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو تو در نهایت معراج در نبایدها نشسته ای به تماشای رفت و آمد ها تو آفتابی و هرگز نمی شوی انکار دریغ و درد که نهج البلاغه را یک بار_ کسی مرور نکرد ای شکوه بی تکرار برای مالک اشتر نوشته ای بسیار هنوز جوهر آن نامه ها تر و تازه است غریبیِ سخنت در زمین پر آوازه است به ناشناسیِ منظومهء علی نامه به الغدیر به موی سپید علامه به یا علی مددِ پوریا به هنگامه به شرمگینیِ من در چکامه و چامه تو دیگری و دلم در خیال دیگر نیست که سرنوشتی از این سرنوشت بهتر نیست... سید حمیدرضا برقعی @deabel
باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست بعد از خدا و بعدِ رسول خدا، علی ساقی است گر شراب نداری بیا که هست گیرم که با علی دل ما نیست آشنا اما دل علی به غریب آشنا که هست مشکل گشا علی است و لشکرگشا علی فرمانروا که بود و شه لافتی که هست ما سائل رکوع علی نیستیم اگر او إنّما ولیّکم اللهِ ما که هست محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست ای عاشقان هجوم نیارید، جا که هست! عاشق گناهکار اگر شد در آتش است اما حسابش از همه عالم جدا که هست... آن بی نشانه ای که نشان داشت از علی دل بی قرار یافتنش، هرکجا که هست مهدی جهاندار @deabel
خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی... نوشتم شمس... دیدم گنبدش زیباتر از آن است نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است نوشتم عرش...دیدم مرتضی اعلی تر از آن است شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی... گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی.... ...به چشم حاجیان شور تماشا می رسید آنروز کنار برکه ای دریا به دریا می رسید آنروز نگاه نافذ احمد، زمین را در تصرف داشت زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت نفس ها حبس شد...، در سینه ها خوف و رجا افتاد بدون همهمه زنگ شتر ها از صدا افتاد زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود همه باخویش می گفتند آیا حج آخر بود؟! نبی فرمود بسم الله،ای ارض و سما بشنو! گواهی باش ای تاریخ! پیغام مرا بشنو دوباره صحبت از اسرار خلقت می کنم آری ولی این مرتبه اتمام حجّت میکنم آری تفاوت در میان حق و باطل چیست، معلوم است؟ بدون این خبر اسلام کامل نیست، مفهوم است؟ نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم! نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم! نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد نبی فریاد زد، بر عالم و آدم مسلم شد علیّ بن ابی طالب، ولیُ الله اعظم شد برای خاتم پیغمبران جزاو نگینی نیست شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول؟ طواف مرتضی کردید آری ((حَجُّکم مقبول)) الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی ها الهی که بسوزد پنبه ی در گوش بعضی ها پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر ازین دنیای فانی بسته ام بار سفر دیگر وصیت می کنم هرکس که من مولای او هستم بداند این علی هارون و من موسای او هستم که عقبی بی علی فانی و دنیا باعلی باقی غدیر خم به جوش آمد...الا یا ایها الساقی! امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین، حیدر عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین، حیدر علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر ((اَشدّاء علی الکفار)) قَتّال العرب... یعنی... جهان از شوکتش فریاد زد: یاللعجب، یعنی... ...خدا وقت تماشایش، دلِ بی طاقتی دارد خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت؟ علی بی تاج و مسند نیز بر دلها حکومت داشت برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی ست اگر خون ریخت،درمان کرد،اعجازش یداللهی ست ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری، زر ساخت هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت عوالم را ببین،آتش علی دریا علی گفته که حتی دشمنش در وصف او ((لولا علی)) گفته... علی هرگز نمی بندد به روی هیچ کس در را کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را مجید تال @deabel
🌷 امام باقر (عليه السّلام) فرمودند : ✍ اَلنَّوْمُ أوَّلُ النّهارِ خُرْقٌ وَ الْقائِلَةُ نِعْمَةٌ وَ النَّوْمُ بَعْدَ الْعَصْرِ حُمْقٌ وَ النَّوْمُ بَيْنَ الْعِشائيْنِ يُحْرِمُ الرِّزْقَ. 👌 خواب اوّلِ روز نادانى است ، وخواب نزديك ظهر نعمت است. وخواب بعد از عصر حماقت است ، وخواب بين مغرب و عشاء باعث محروميت از روزى مى شود. 📖 مكارم الاخلاق ، ص۳۰۵ ☀️ @deabel
در گرگ و میش صبح پر از ظلمتی که باز افکند پرده روی سر مردم حجاز نور حقیقت از طرف عرش سر زد و لرزید روی فرش تن هر چه که مجاز شیطان دوباره رانده تر از قبل خویش شد بت ها به سجده آمده با نیت نماز آری محمد؛ آنکه رسولان قبل از او محض نیاز آمده تا او رسد به ناز او می رسد که بیرق عشقی عمیق را بر بام روزگار درآرد به اهتزاز او می رسد که باز خدا منجلی شود او آمده منادی عشق علی شود ای آخرین طلوع نبی ها پیام ها وی اولین شروع وصی ها امام ها دریا رسیده ای به مصاف سراب ها دریا رسیده ای به لب تشنه کام ها افتاده پای معجزه ی آسمانیت تیغ بیان صاحب علم و کلام ها باید فقط ز وصف تو و اهل بیت گفت تا آن زمان که هست زبانی به کام ها سلمان محمدی شده چون عاشق علی ست مولاست کیل سنجش تو در مقام ها نابرده رنج، گنج، میسر نمی شود هر ثروتی محبت حیدر نمی شود آوردی از بهشت، به دنیا نسیم را با خود نسیم مهر خدای رحیم را آورده ای برای همه سائلان دهر پشت سر خود ایل و تباری کریم را آه ای یتیم مکه! تو بابای امتی زیر پرت امان بده مشتی یتیم را پر می کشد به گنبد سبزت دلی سیاه در حائرت مکان بده این یاکریم را برگرد در غدیر و بگو که صراط کیست گم می کنیم گاه ره مستقیم را زخم مرا رهین مداوای خویش کن من را گدای خانه ی زهرای خویش کن آرام از کنار پیمبر قدم بزن شاعر! برو بقیع و در آنجا قلم بزن حالا برای حضرت صادق غزل بگو اما کمی به شادی خود رنگ غم بزن آن قبرهای خاکی غمبار را ببین این وضع را درون خیالت به هم بزن بر روی هر مزار، ضریحی درست کن بر آن ضریح های خیالی حرم بزن خود را کنار پنجره فولاد فرض کن و سرنوشت عاشقی ات را رقم بزن قدری ببار و گریه کن و سلسبیل شو بر آن مزارهای خیالی دخیل شو شاعر! دوباره مست شو از فیض ساغری به به چه ساغری چه شرابی چه کوثری مردی که شیعیان ز عنایات مکتبش معروف می شوند پس از این به جعفری جان ای امام عشق! که می روید از لبت گل های تازه با نفحات پیمبری صدها چون ابن حیان یا چون زراره را باید که پای مکتب علمت بپروری یا قال باقر است و یا قال صادق است هر عالمی که خوانده حدیثی به منبری سرسختی مرا به نگاهی ملیح کن من را در عشق ایل و تبارت فقیه کن حالا منم که با دل بی تاب و عاشقم سرمست بزم عشق تو و این دقایقم مشتاق حرف های توام آیه ای بخوان محتاج حرف های تو و قال صادقم بین حدیث های تو تا حرف کربلاست من جزو بیقرارترین خلایقم حرف از حسین می زنی و گریه می کنم کافی ست که نگاه کنی به سوابقم این بنده را روانه کن امشب به کربلا در حائری که زائر آنجاست خالقم ما را بیا و مثل خودت روضه دار کن در کشتی سعادت جدت سوار کن محمد علي بياباني @deabel
روزیکه از وجود، دوعالم معاف بود نور شما به عرش خدا در طواف بود ارواح و نور و طینت تان پاکِ پاکِ پاک یعنی وجودتان ز ازل صافِ صاف بود هریک برآمده ز تجلای دیگری یک نور واحدی که شعاعش مضاف بود از نورتان تجلی خلقت شروع شد آن خلقتی که خالص و بی انحراف بود ما را هم از وجود شما منَتی رسید رخسارتان برای دل ما مطاف بود قالوا بلای ما همه در عرصه الست در اصل بر ولایت تان اعتراف بود ای نامتان مرادف ذکر خدایتان صلِ علیَ النَبیِ و آله، ثنایتان کی میتوان به وصفِ تو دلبر زبان گشود کی میتوان فراخورِ شأنت، غزل سرود کی میتوان به کُنهِ مقامات تو رسید کی میتوان به مدح تو آقا هنر نمود نور تو از علی شد و نور علی ز تو آری سزاست نورٌ علی نور را سجود آدم چشید غمزۀ تو، شد اَبوالبشر عالَم هم از کرشمۀ تو یافت این وجود مجموعِ انبیا به شما امتحان شدند وَرنه بدونِ اذن تو پیغمبری نبود ذکر مُسبَحاتِ تو مشق فرشته شد طرزِ قیام و شیوۀ تسبیح، تا قعود باید نوشت سر درِ دل، با خطِ جلی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ای فخرِ کائنات که نامت محمد است مدح و ثنای حضرت تو کار سرمد است با فکر و ذکر تست که دلها خدایی اَند بی یاد نام حضرت تو، حالِ ما بد است قرآن دم از مکارم اخلاق، چون زند خُلقِ کریم تست که مقصودِ ایزد است هر قطره از وضوی تو دریای رحمتی ست باران، رسولِ فضل و کراماتِ احمد است تنها نه در کنار تو بودن شد افتخار هر کس نماند بعدِ تو تسلیم، مرتد است هر کس محبِ تست، علی دوست میشود هر کس که بی علیست ز آیینِ ما رد است دین خدا به دامن تو چنگ میزند دشمن علیهِ تست، دم از جنگ میزند شک نیست نصرتِ تو همان نصرت خداست یعنی اطاعت تو همان طاعت خداست تنها نه از غدیر، ز بَدوِ تولدت فرمان بیعت تو همان بیعت خداست تا تو رسول رئفت و مهر و عطوفتی باران رحمت تو همان رحمت خداست با دشمنان به شدت و سختی عمل کنی در اصل، قدرت تو همان قدرت خداست تَرکِ زیارت تو جفا بر حریم تست یعنی که حُرمت تو همان حرمت خداست آل حسین، آل علی، آل فاطمه الحق که عترت تو همان عترت خداست وقتی تُرا خدای تو فخر همه نوشت ذکر تُرا به عرش اباالفاطمه نوشت روز ولادت تو که دفعِ بلیه شد روز شهادت تو چه شد محسنیه شد عالم به وقت آمدنت غرق نور بود با رفتنَت ز آتش کین، فاطمیه شد در سال شصت و یک، سرِ نیزه، سرِ حسین با زینب تو همرهت از قاضریه شد امروز هم بصیرت زینب چراغ راه بنگر که خط اول ما زینبیه شد روح تو بود، روح خدا را بما دمید یک شعبه از ولای علی نیجریه شد شکر خدا که مذهب ما هست جعفری ایام عمرِ شیعه، همه صادقیه شد ما جان نثار احمدِ محمود مانده ایم در انتظار مهدی موعود مانده ایم محمود ژولیده @deabel
لب نگار که باشد رطب حرام بود زمان واجبمان مستحب حرام بود فقیه نیستم اما به تجربه دیدم بدون عشق مناجات شب حرام بود اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری به من معالجه ی در مطب حرام بود بر آنکه دشمن اولاد توست نیست عجب که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود تو مرد ظرفشناسی و مهِر اولادت عجم که هست برای عرب حرام بود تو را کمال نوشتند یا رسول الله بزرگ آل نوشتند یا رسول الله تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند تو را به سمت زمین با نسیم آوردند تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند نشان دهنده ی معصومیِ قبیله توست اگر که "قّبه خضرا" به گنبدت گفتند تمام آل عبا "کُلنا محمّد" بود تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری تو را محمّد و آل محمّدت گفتند شب ولادتت ای یار می کنم خیرات نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات برای خُلق تو باید کنند تحسینت نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی نوشته اند از این سو تو را نخستینت هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات گدای سفره ی هر سال چهارده سینت تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس نداده اند به جز دیده ی خدا بینت یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی مرا اویس شدن در هوای تو کافی است اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی است همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم لبم رسید به خاک سرای تو کافی است چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش همینکه فاطمه داری برای تو کافی است همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی برای روشنی لحظه های تو کافی است تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت اگر علی تو باشد به جای تو کافی است قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها بگو: مدینه ی علمی، علی در آن است بگو: که واجب عینی است حرمت درها بریز شیره ی پیغمبری به کام حسین که از حسین بیاید علی اکبرها زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد حسین منی انا من حسین، اکبر شد هزار حضرت مریم کنیز مادر توست تو را بس است همینکه بتول، دختر توست به دختران فلان و فلان نیازی نیست اگر خدیجه ی والامقام همسر توست علی و فاطمه دو رحمت خداوندی برای عالم دنیا و صبح محشر توست به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض خدا برابر تو یا علی برابر توست تو با علی جریان ساز شیعه اید، اما شناسنامه ی شیعه به نام جعفر توست همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست... علی اکبر لطیفیان @deabel
عرش را با ریسه های نور آذین بسته اند گوشۂ هر کهکشان یک ماهِ زرّین بسته اند سردرِ شهر مدینه ذکر آمین بسته اند دورِ کعبه آیه آیه حمد و یاسین بسته اند میزبانیِ ملائک کاملا سنجیده است مکه مهمان دارد و کلّی تدارک دیده است انبیا با اولیا...داوود و عیسی آمدند نوح و ابراهیم با اسحاق یکجا آمدند یوسف و یعقوب و آدم قبلِ حوّا آمدند حضرت الیاس و اسماعیل و موسی آمدند با ارادت با ادب، تعظیم کرده با یقین محض بیعت با رسول الله(ص)؛ ختم المرسلین آمد آنکه عطرِ او جاریست در بویِ گلاب محض ویران کردن بتخانه ها شد انتخاب آتش ِ آتشکده خاموش شد، شد غرق خواب طاق کسری، کلّ ایوان مداین شد خراب دور گهواره چه غوغایی شده، محشر شده گل بریز و کِل بکش چون آمنه مادر شده رحمةٌ للعالمین است و محمد(ص) آمده حُسن خلق آورده با خود، حُسنِ بی حد آمده پیش از پنجاه و هشتاد و نود، صد آمده «لم یلِد» می خوانَد و تفسیر «یولَد» آمده لاإلهَ جز خدا... تا گفت ذات حق یکیست محضرِ توحید او لات و هُبل شد سربه نیست مثل اقیانوس در لطف و کرم بی انتهاست دستهایش مستجابُ الدعوه؛ اهلِ ربّناست سیرتش قران پسند و صورتش چون سوره هاست دشمنانش را بخوان «أبتر» که این امر خداست شد أباالکوثر! به کوریِ همان چشمانِ شور جاهلیت شد به جایِ دختران زنده به گور قاب عالم را پر از زیباترین تصویر کرد دست در دستش سپرد و عشق را درگیر کرد در غدیرِ خم اذان را، قبله را تفسیر کرد بعثتش را با ولایت خالص و تطهیر کرد خواند «أکملتُ لکُم» را، گفت با صوتِ جلی: تا قیامت «لا أمیرالمؤمنین إلّا علی(ع)» نسل در نسلش همه از نور، از عصیان به دور یک به یک قرانِ ناطق، اصلِ انجیل و زبور میشود بی حُبّ آنها راهِ حق صعب العبور موسم دلدادگی شد، کلّ عالم در سرور در مدینه جشن دارد فاطمه(س) امشب شبی هم پیمبر(ص) آمده هم صادقِ آلِ نبی(ع) در نگاهش جنّتُ الاعلی تماشایی شده پای درس او شلوغ است و چه غوغایی بسکه لحنش مهریان و گرم و زهرایی(س) شده حال من خوب و دلم مست چه آقایی شده «قل هوالله احد» شد دینم و ذکر لبم شد امام ِ جعفرِ صادق(ع) رئیس ِ مذهبم هست یابن الباقر(ع) و در علم، بی مثل و بدل زهد از گفتار او پیدا؛ نمایان در عمل راستگویی و کرَم خورده به نامش از ازل پس به عشقش خوانده ام «حیّ علی خیرالعمل» با نمازِ اول وقتم خریدم مغفرت از شفاعت بهره مندم میکند در آخرت! مرضیه عاطفی @deabel
ما در این دنیا پی جاه و جلالی نیستیم اهل شکوه کردن از رنج و ملالی نیستیم پخته ی عشقیم، در دوران کالی نیستیم با محمد جاودانیم و زوالی نیستیم خورده بخت ما گره با رحمة للعالمین ذکر طوفانی ما یا رحمة للعالمین از همه سیریم الا رحمة للعالمین ظرف مان خالی شود هم دستْ خالی نیستیم ما اگر در راه پر نور ولایت مانده ایم با دعاهای محمد پر صلابت مانده ایم با عنایت زیر باران محبت مانده ایم تشنه و بی کس زمان خشک سالی نیستیم گشته ایم از لطف احمد آشنای اهل بیت مبتلای احمدیم و مبتلای اهل بیت بچه های ما همه یک جا فدای اهل بیت قوم سلمانیم، قوم بی کمالی نیستیم جان احمد در حقیقت هست جان فاطمه در دو عالم هست شیعه در امان فاطمه ما نمک گیریم... محشر در جنان فاطمه... ... غیر کوثر در پی جام حلالی نیستیم شیخ آورده حدیثی را که از پیغمبر است: از صراطِ روز محشر رد شدن دردسر است برگ تضمین عبور از آن ولای حیدر است غافل از این نقل زیبای امالی نیستیم ¹ باطن سیر به سوی حق همان سیر علی است بیشتر از ما خدا گوینده ی خیر علی است هر کجا باشیم راه حق مگر غیر علی است؟! حق مداریم و پی هر قیل و قالی نیستیم ذاکر عشقیم با قرآن، اسیر احمدیم آیه آیه راوی خط غدیر احمدیم با برائت از سقیفه در مسیر احمدیم پیرو آن دو خبیثِ لاابالی نیستیم پیر عشقیم امتحان عاشقی پس داده ایم نام حیدر که وسط باشد همه آماده ایم عبد دربار نجف هستیم، رعیت زاده ایم ما علی داریم بی مولی الموالی نیستیم شمس تابان امامت منجلی باشد بس است یک ولی الله در عالم ولی باشد بس است نائب صاحب زمان سید علی باشد بس است با ولی باشیم در راه ضلالی نیستیم هم چنان پای همان قول و قرار سابقیم در نگهداری از این مکتب سراپا عاشقیم راوی دین با روایات امام صادقیم غیر از این شیوه پی کسب تعالی نیستیم می رسد بوی غریبی از مدینه با نسیم در کنار گنبد و ایوان طلای یک حریم طرح صحن جامع شیخ الائمه می کشیم بی خیال آن حریم و آن اهالی نیستیم آخرش این فتنه را از ریشه در می آوریم حرف آل الله باشد بال و پر می آوریم سر بخواهند این قبیله کوه سر می آوریم بنده ایم و اهل ترک امتثالی نیستیم عاقبت همدرد یار بی قرینه می شویم دسته جمعی کارگرهای مدینه می شویم مرهمی کوچک برای زخم سینه می شویم منتظر هستیم، اهل بی خیالی نیستیم محمد جواد شیرازی @deabel
پیچید تا که نسخه‌ی ما را به جامِ عشق ما را که برد جاذبه‌ی مستدام عشق گفتیم یاعلی و علی شد قوامِ عشق یعنی علی است حضرت قائم مقام عشق باور کنیم عشق سلامِ محمد است "باور کنیم سکه به نامِ محمد است" با اولین ظهور ،ظهورِ خدایی‌اش ای دل رسید نوبتِ کشور گشایی‌اش جایی که هست چشمِ خدا هم هوایی‌اش با آمنه چه می‌کند این دلربایی‌اش سوگند بر علی که قرینِ محمد است عالم تمام  مستّ طنینِ محمد است لبخند زد که هستیِ دنیا طلوع کند لبخند زد ستاره شعرا طلوع کند لبخند زد بهشت همینجا طلوع کند لبخند زد که حضرتِ زهرا طلوع کند از بس که گفت اُمِ‌ابیهاست فاطمه است گفتیم آمنه خودِ زهراست- فاطمه است ای کوثرِ کثیر که تکثیر تو علی است ای معنیِ غدیر که تقدیر تو علی است ای وحیِ دلپذیر که تفسیر تو علی است معراج بی نظیر که تعبیر تو علی است نیمی زِ توست فاطمه نیمِ دگر علیست احمد نگو بگو که علی ضربدر علیست تو آمدی و هیبتِ کسری شکسته شد تو آمدی طلسمِ یهودا شکسته شد تا رونق رواق کلیسا شکسته شد تو آمدی و لات و هُبل تا شکسته شد تو آمدی که رحمت یکسر بیاوری در امتدادّ خویش دو حیدر بیاوری تکثیر شد جمال یکی تا چهارده حیران این یکیم ، که یک یا چهارده؟ یعنی که جلوه کرد خدا تا چهاره باید شمرد جمع شما را چهارده فرمود این چهارده از نور احمد است اول محمد است و سر آخر محمد است دلداده‌ایم گرچه به ختم نبوتش ما شیعه‌ایم شیعه‌ی ختم ولایتش تا زنده‌ایم زنده‌ی انفاس عترتش شُکرِ خدا شبیه خودش از عنایتش ما را همیشه یک دل عاشق نوشته است ما را اسیرِ حضرت صادق نوشته است آنکه قعود آنکه قیامش حسین بود از ابتدای بحث ، کلامش حسین بود در انتهای درس ، سلامش حسین بود حُسنِ شروع و حُسنِ ختامش حسین بود با چشم‌های خون شده  بارش چقدر کرد تا کربلا رویم   سفارش چقدر کرد حسن لطفی @deabel
ما تشنه ایم و راهی دریا شدن خوش است سلمانمان كنید كه منا شدن خوش است یا حضرت رسول فدای ملاحتت با نام دلربای تو شیدا شدن خوش است از بركت تو سفرۀ ما بركتی گرفت پس ریزه خوار سفرۀ آقاشدن خوش است ما گم شدیم در دل دنیای بی كسی پشت در حرای تو پیدا شدن خوش است خوب است پیش دشمن تو قد علم كنیم اما مقابل قد تو تا شدن خوش است خاك در تو از دُر و زر قیمتی تر است پس خاك پای حضرت زهرا شدن خوش است ای اعتبار عالم و آدم خوش آمدی تو مصطفایی احمدی آقا محمدی با خلقت وجود تو خلقت شروع شد با جلوۀ جمال تو عصمت شروع شد سجاده پهن شد كه تو باشی و ذات حق از آن به بعد بود رفاقت شروع شد عالم برای بوسه به دست تو آمدند یك واژه ای بنام ارادت شروع شد دست تو را كه داد به دستان سعدیه در آن قبیله بارش رحمت شروع شد با بودنت حلیمۀ سعدیه دید كه لحظه به لحظه بركت و نعمت شروع شد دستی نبود تا كه نگیرد دعای آن با مقدم تو سیل اجابت شروع شد پیغمبرانه بود حضوری كه داشتی آقا نمك به سفرۀ آنها گذاشتی آقای من تو واسطۀ نشر دین شدی در بدترین زمانه شما بهترین شدی بر روی مسند نبوی بین انبیا دیر آمدی و از همه بالا نشین شدی چشمان مكه شاهد آقایی تو بود اینكه تو در تمامی عالم امین شدی از لحظۀ ولادت خود حضرت رسول تو رحمت خدایی و للعالمین شدی عالم فدای نام ابالقاسم شما زیرا شما قسیم بهشت برین شدی نقش نگین خاتم تو گشت یاعلی بانام حیدر است كه صاحب نگین شدی هرجا قدم زدی پُرِ یاس و عنبر است قطعاً گل محمدی از تو معطر است باید فقط تو راهی غار حرا شوی باید فقط تو همنفس با خدا شوی با این مقام و منزلت و شأن و عزتت باید هم آبروی همه انبیا شوی تنها به عشق نام تو گلدسته ساختند تا اشهد اذان همه ماسوا شوی اصلاًبعید نیست كه حیدر نبی شود اصلاً بعید نیست كه تو مرتضی شوی حق با علیست غیر علی ناحقند وبس یك لحظه هم نشد كه تو از حق جدا شوی بعد تو هركسی به علی اقتدا نمود راه خود از مسیر شیاطین جدا نمود مولای ما كسی ست كه شیر دلاور است مولای ما كسی ست كه با حق برابر است مولای ما كسی ست كه جان و دل تو بود مولای ما كسی ست كه با تو برادر است مولای ما كسی ست كه لایق تر از همه ست شیر خدا و همسر زهرای اطهر است مولای ما كسی ست كه مثل خدا یكی ست نامش ولی ، علی، اسد الله، حیدر است مولای ما كسی ست كه بابای امت است مولای ما كسی ست كه مولای قنبر است مولای ما كسی ست كه شاگرد مكتبش در فقه و در علوم الهیه جعفر است آنكس كه پای مكتب او جان گرفته ایم درس خداشناسی و ایمان گرفته ایم جعفر اگر نبود زمین محوری نداشت كشتی علم ذات خدا لنگری نداشت جعفر اگر نبود حسینیۀ زمین تعطیل بود چونكه دگر منبری نداشت جعفر اگر نبود علوم كتاب حق سوگند بر خدا كه روایتگری نداشت بیچاره می شدیم به دین خدا قسم پسوند نام مذهب ما جعفری نداشت او روضه خوان مادر پهلو شكسته بود می خواند كاش خانۀ حیدر دری نداشت او هم شبیه حیدر كرار شد غریب او هم میان آن همه كس لشگری نداشت ماشیعیان عاشق این خانواده ایم باجان و دل به یاریشان ایستاده ایم مهدی نظری @deabel
بگردون ابرش از رحمت برآمد از دل دريا که دريا شد از آن صحرا که صحرا شد از آن دريا .بخـار از دشت پيدا شد چو ترکان بخارايي زتير ترکشش سـوزد سر خـارا ز بُن خـارا زبان بگشود سوسن چون بشير از مژده ي يوسف زحسرت چشم نرگس همچنان يعقوب شد بينا پي معجز ز شاخ گل برآمد بلبل از شادي تجلي کرد بر هر شاخ گل صد معجز موسي عليِّ عاليِ اعلا، وليِ والي والا وصي سيدِ بطحا به حکمش جمله مـا فيها قوام جسم را جوهر، زماني روح را رهبر کلام نيک پيغمبر، وليّ ايزد دانا حديثي خاطرم آمد که مي فرمود پيغمبر به اصحابش شب معراج سرّ ليلة الاسرا بطاق آسمان چهارمين ديدم من از رحمت هزاران مسجدي اندر درون مسجد اقصي به هر مسجد هزاران طاق، بر هر طاق محرابي به هر محراب صد منبر، به هر منبر علي پيدا ز پيغمبر چو بشنيدند اصحاب اين سخن گفتند که ديشب با علي بوديم جمله جمع در يک جا تبسم کرد سلمان، اين سخن گفتا به پيغمبر بغير از خود نديدم هيچکس در نزد آن مولا اباذر گفت با سلمان به روح پاک پيغمبر نشسته بودم اندر خدمتش در گوشه اي تنها بگوش فاطمه خورد اين سخن گفتا علي ديشب که تا صبح از درون خانه پا ننهاد برون اصلا که ناگه جبر ئيل از حق سلام آورد بر احمد که اي مسند نشين بارگاه قرب اوادني اگر چه بر همه ظاهر شدم بر صورتي اما وليت از همه بگذشت، با ما بود در بالا جنابش خالقي باشد که بر خلقش دو صد عالم به هر عالم دو صد آدم بهر آدم دو صد حوا نه وصفش اين چنين باشد که مي گويند در عالم زخندق جست و مرحب کشت اندر بيشه ي هيجا علي سريست در وحدت که باشد سِر بي همتا علي خلقي است در خلقت که باشد خلقتش يکتا چو اين اوصاف را بشنيد از وصف کمال او گرفت انگشت حيرت بر دهانش بوعلي سينا ابو علی سینا @deabel
دوشین به شرابخانه اندر رفتم بزنم می مقرر با پیر مغان مجال صحبت گردید برای من میسر بر دست به لاله دادمش بوس بر پای به ناله سودمش سر گفتم ز تو بنده را سؤالیست ای خواجه ی راد بنده ­پرور گویند که چون ز گرد نعلین زینت ده عرش شد پیمبر بشنید و بدید اندر آنجا دست علی و کلام حیدر الله در آن میان کجا بود گر بود علی به پرده اندر؟ گفت از پی حل این معما کافی نبود هزار دفتر لیکن کنمت ز بیتی آگاه زین سّر نهفته­ ی مستّر در حالت مستی اندر این باب می­خواند موافق قلندر در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله رفتم به طواف کعبه شاید بر دوست کسی­ام ره نماید دیدم به طواف خانه رندی این طرفه کلام می­سراید کاین مولد حیدر است و آن را کز خلق طواف و سجده باید گفتم که بدین کلام شرحی برگو که دل از گمان برآید من آمده ­ام به دفع حیرت حرف تو به حیرتم فزاید این خانه­ ی حق بود در اینجا هر بنده خدای را ستاید مخصوص علی­اش گر بدانی در مذهب مسلمین نشاید گفتا دگر این سخن نگویی زی وحدت اگر دلت گراید گفتم که ز وحدتم سخن گوی تا عقده ز کار من گشاید خندید و به پاسخ من آورد این بیت که زنگ دل زداید در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به نصیری ؛ ای زمستی از اوج گرفته جا به پستی غالی به علی شدی و غافل از صانع کارگاه هستی چون شد که ز مغز تو برون رفت کیفیت باده­ی الستی؟ در روز الست ربّ خود را گفتی تو بلی و عهد بستی امروز چه شد به دیگری دل بربستی و عهد را شکستی؟ گفتا مستیز با زبردست در حالت عجز و زیردستی پر طعنه مزن به من ، که چون من کس می­نکند خداپرستی قائل به خداپرستی من گردی چو من ار ز خویش رستی گفتم ز خدا سخن چه گویی؟ آخر تو رهین حیدر استی آشف ز گفته­ ی من و کرد این بیت بیان به شور و مستی در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به یکی ز اهل عرفان کی مشکل خلق از تو آسان با آن همه شور و شوق دیدار تسکین ز چه یافت پور عمران؟ زان ارنی و لن ترانی آخر برگو به کجا کشید پایان؟ محروم شد از سؤال یا دید دیدار خدای حی سبحان؟ گفتا که بجز به جذبه­ی حق موسی ارنی نکرد عنوان آموخت چو حق طلب به سائل بر او نکند چگونه احسان؟ گفتم که به بنده در دو عالم ممکن نشود لقای یزدان موسیش چگونه دید؟ گفتا: گردید علی بر او نمایان گفتم که من از خدای گویم گویی تو از آن ولی ذوشان؟! گفتا نشنید­ای مگر تو این بیت که مرده را دهد جان در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله گفتم به محققی که از خاک چون کرد مسیح جا بر افلاک رفت آن گل باغ حق چگونه بیرون ز میان خار و خاشاک؟ گفت از پی قتل او مصمم گشتند چو آن گروه بی­باک او برد سه ره ز ایلیا نام پس جا به فلک گرفت چالاک گفتم نشناسم ایلیا را گفتا که وصی شاه لولاک گفتم که مسیح باید آندم یاری طلبد ز ایزد پاک بر غیر پناه بردن او دور است ز رأی اهل ادراک گفت آنکه به حق دلیل خلق است بر غیر پناه برد؟! حاشاک گفتم که تو گفتی از علی جست امداد و بر آسمان شد از خاک! گفتا ز صغیر بشنو این نقل تا جان و دلت شود طربناک در مذهب عارفان آگاه الله علی ، علی است الله صغیر اصفهانی @deabel
هر نصر من الله به شمشیر علی بود هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود در خیبر و بدرش همه یکپارچه گفتند: پیروزی اسلام به شمشیر علی بود آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد پیداست که از نعره تکبیر علی بود در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست چون سینه دشمن هدف تیر علی بود یک قوم در اندیشه تحقیر علی بود یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود گفتند و نماندند ولی نام علی ماند الحق که علی شاهد تکثیر علی بود حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟ فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمی‌شد در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود پیغمبر ما آینه حسن خدا بود در آینه هر آینه تصویر علی بود هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور با یازده آیینه به تفسیر علی بود از خاک نجف شاخه انگور بر آمد این معجزه تاک به اکسیر علی بود ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا این دل همه عمر به تسخیر علی بود جواد محمد زمانی @deabel
دم به دم دم از ولای مرتضی باید زدن دست دل در دامن آل عبا باید زدن نقش حُب خاندان بر لوح جان باید نگاشت مُهر مِهر حیدری بر دل چو ما باید زدن دم مزن با هر که او بیگانه باشد از علی گر نفس خواهی زدن با آشنا باید زدن روبروی دوستان مرتضی باید نهاد مدعی را تیغ غیرت بر قفا باید زدن لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار این نفس را از سر صدق و صفا باید زدن در دو عالم چارده معصوم را باید گزید پنج نوبت بر در دولت سرا باید زدن پیشوائی بایدت جستن ز اولاد رسول پس قدم مردانه در راه خدا باید زدن گر بلائی آید از عشق شهید کربلا عاشقانه آن بلا را مرحبا باید زدن هر درختی کو ندارد میوهٔ حب علی اصل و فرعش چون قلم سر تا به پا باید زدن دوستان خاندان را دوست باید داشت دوست بعد از آن دم از وفای مصطفی باید زدن سرخی روی موالی سکه نام علی است بر رخ دنیا و دین چون پادشا باید زدن بی ولای آن ولی لاف از ولایت می زنی لاف را باید که دانی از کجا باید زدن ما لوائی از ولای آن ولی افراشتیم طبل در زیر گلیم آخر چرا باید زدن بر در شهر ولایت خانه ای باید گزید خیمه در دارالسلام اولیا باید زدن شاه نعمت الله ولی @deabel
🌷 قَالَ رَسُولُ اللّهِ (صلى الله علیه وآله) : ✍ مَا مِنْ مُؤْمِنٍ یَقُولُ لا إلهَ إلّااللّهُ إلّامُحِیَتْ ما فى صَحیفَتِهِ مِنْ سَیِّئاتٍ حَتّى تَنْتَهى إلى مِثْلِهَا مِنْ حَسَناتٍ   👌 هیچ مؤمنى نمى گوید «لا اله الا اللّه» مگر این که گناهان از اعمالش محو مى شود تا آن کلمه کنار بقیه حسناتش قرار گیرد. 📖 بحارالانوار ج۹۰ ☀️ @deabel
     سرود ولادت حضرت محمد و امام صادق             صلوات الله و سلامه علیهما به خدا مست مستم یا محمد سر راهت نشستم یا محمد روی تو ماه شبم  ــــــ نام توذکرلبم یارسول الله مدد آمنه شانه به مویت میزند تا سحر بوسه به رویت میزند تو که هستی تو که هستی هر ملک بال و پر بر سر کویت میزند تو بشیر و تو نظیر ـــ (تو سراجی تو منیر ۲) یارسول الله مدد         .................... همه آرزویم یا محمد همه آبرویم یامحمد هم‌‌ تویی دلبر من ــــــ هم تویی محشر من  یارسول الله مدد همه هست آمنه آمده است طفل مست آمنه آمده است همگی گل بریزید گل بپاشید گل بدست آمنه آمده است سحر ما اومده ــــــ (قمرما اومده ۲) یارسول الله مدد          .................. تویی ماه دل آرا آره والله همه قطره تو دریا آره والله ای کمان ابروی ما ــــــ کن نگاهی سوی ما یارسول الله مدد من که مجنون تو و صحرایی ام چه کنم بااین همه رسواییم همه عالم وآدم میدونن  توابالزهرا ومن زهراییم من که هستم یادتو ــــــ (درشب میلاد تو ۲) یارسول الله مدد           .................... شب هجران سرآمد آره والله گل ما از  در آمد آره والله آمده ای مسلمین ــــــ عیدختم المرسلین یارسول الله مدد آمدی و دل ما شد منجلی به بلای عشق تو گویم بلی من بگویم در شب میلاد تو یا محمد یا محمد یا علی من گدای این درم ــــــ (من غلام حیدرم ۲) یا رسول الله مدد         .................. شب میلاد احمد آمد امشب جعفرابن محمد آمد امشب کرده مستم بوی تو ــــــ شام قدرم موی تو  ای گل زهرا مدد توبیا بنده عاشق را ببین توبیا نشرالحقایق راببین توبیا قرآن ناطق را ببین توبیا امام صادق راببین روی او روی علی ــــــ (میدهد بوی علی ۲) ای گل زهرا مدد.            ................           حاج سید محسن حسینی      هفدهم ربیع الاول ۱۴۴۳ ه. ق ۱۴۰۰ ه. ش @deabel
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
      سرود ولادت حضرت محمد و امام صادق                 صلوات الله و سلامه علیهما ای منای من ( آقام آقام)__صفای من ( آقام آقام) دعای من ( آقام آقام)    یا رسول الله ای مشعرمن ( آقام آقام) محشرمن ( آقام آقام) دلبرمن ( آقام آقام )      یا رسول الله ای دلبرمن من به خدادل به توبستم شب تابه سحربرسرراه تونشستم عالم میدونن که از می عشق تومستم مدد یارسول الله. مددیارسول الله         ..‌.......‌.‌‌‌.......... ای حجروحجر (آقام آقام) قرص قمر (آقام آقام) به شب سحر ( آقام آقام)    یا رسول الله ای ذکرلبم ( آقام آقام) تاب وتبم (آقام آقام) ماه شبم ( آقام آقام)        یا رسول الله من لیله قدرم خم گیسوی توباشد مهراب دعایم خم ابروی توباشد بویی که تورامست کند بوی توباشد مدد یارسول الله.مدد یارسول الله           ................. پیغمبرما (آقام آقام) رهبرما (آقام آقام) سرورما (آقام آقام)       یا رسول الله جانان منی (آقام آقام) جان منی (آقام آقام) خوش سخنی (آقام آقام)     یا رسول الله باشددل من برسرزلف توگرفتار هستم همه شب تاسحرازعشق توبیدار گویم شب میلاد تویاحیدرکرار. مددیارسول الله       .................. ای امام‌ من ( آقام آقام) سلام من (آقام آقام) کلام من (آقام آقام)     ای گل زهرا یابن فاطمه (آقام آقام) عشق همه (آقام آقام) توزمزمه (آقام آقام)     مدد ای گل زهرا ازروزازل دل شده دیوانه ات آقا توشمعی ودلهاهمه پروانه ات آقا قربان تووتربت ویرانه ات آقا. مدد ای گل زهرا(۳) ................        حاج سید محسن حسینی هفدهم ربیع الاول ۱۴۴۳ ه.  ق ۱۴۰۰ه.  ش @deabel
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 پیامبر اکرم (صَلَ‌الله‌عَلَیه‌و‌آله) : ✍ اِذا نَظَرَ الوالِدُ الی وَلَده فَسَرَّه، کانَ لِلوالِدِ عِتقُ نَسمَه. 👌 هر گاه پدری با نگاه مودت آمیز خود فرزند خویش را مسرور کند ، خداوند به او اجر آزاد کردن یک بنده را میدهد. 📚مستدرک الوسائل ج۲ ، ص۶۲۶ ☀️ @deabel
مكه را امشب شكوهى ديگر است مروه امشب با صفا پا تا سر است نور باران باختر تا خاور است دامن بانوى شب پر اختر است آسمان گشته زمين بوس زمين دفتر شوق است قاموس زمين سبز در سبز است صحراى حجاز وه چه رؤيايى است غوغاى حجاز بوسه زد خورشيد بر پاى حجاز (يا محمد) گشته آواى حجاز وسعت ام القرى لبريز راز مى فروشد بر بهشت و عرش ، ناز آمنه خاتون مهر و آفتاب روح پاكش پاكتر از روح آب درد او را مي كشد در پيچ و تاب شعله ور پا تا سرش در التهاب درد را اما تحمل ميكند در دلش ياد خدا گل ميكند آمنه امشب پسر مى آورد آفرين قرص قمر مى آورد مژده صبح سحر مى آورد مرد ايمان و ظفر مى آورد از تبار بت شكن نسل خليل گمرهان وادى شب را دليل اين پسر درّ يتيم انّماست بين خوبان دو عالم مصطفاست سينه او ساحت صدق و صفاست قلب او آئينه ی وحى خداست دين حق از فيض او تكميل شد معجز ميلاد ، عام الفيل شد مصطفی ، حسن ختام انبيا اول و آخر كلام انبيا آخرين جرعه ز جام انبيا سيد خلقت امام انبيا در صف نوبت اگر چه خاتم است ليك در رتبه رسول اكرم است با شمايم آى بتها بشكنيد اى هبل اى لات و عُزّى بشكنيد تخت خسرو ، طاق كسرى بشكنيد دست هاى فتنه آرا بشكنيد جان هستى ، عشق سرمد مى رسد جلوه ی حُسن محمد مى رسد ✍️ کمیل کاشانی 🆔 @deabel
تو آفریده شدی و سَرآمدت گفتند هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند تو را به سمت زمین با نسیم آوردند تو آمدی و ملائک خوش آمدت گفتند نشان دهنده یِ معصومیِ قبیله یِ توست اگر که قُبّه یِ خَضرا به گنبدت گفتند تمام آل عبا «کُلنا محمّد» بود تو عین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری ، جمع چهارده نفری تو را محمّد و آل محمّدت گفتند شب ولادتت ای یار می کنم خیرات نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات برای خُلق تو باید کنند تَحسینت نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی نوشته اند از این سو تو را نخستینت هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است شدیم کوچه نشینت ، شدیم مسکینت شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات گدای سفره ی هر سال چهارده سینت تو آمدی که علی را فقط ببینی و بس نداده اند به جز دیده یِ خدا بینت یتیم مکّه ای اما بزرگ دنیایی اگر چه خاک نشینی ، همیشه بالایی مرا اویس شدن در هوای تو کافی ست اگر چه باز ندیدم ، دعای تو کافی ست همین که بوی تو را در مدینه حس کردم لبم رسید به خاک سرای تو کافی ست چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش همین که فاطمه داری برای تو کافی ست همین که اوّل هر صبح پیش زهرایی برای روشنیِ لحظه های تو کافی ست تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت اگر علی تو باشد به جای تو کافی ست قَسم به أشهد ان لا اله الّا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله /علی اکبر لطیفیان/ 👇👇👇👇👇 @deabel
🌷 پیامبر اڪرم(صلی الله علیه و آله) : 💟 پنج چیز دل راصفا میدهد و سختی قلب را بر طرف می کند : 1️⃣ همنشینی علما 2️⃣ دست به سر یتیم کشیدن 3️⃣ نیمه شب استغفار کردن 4️⃣ کم خوابیدن شب 5️⃣ روزه 📗 نصایح ، صفحه218 ☀️ @deabel