eitaa logo
بنیاد دعبل
389 دنبال‌کننده
969 عکس
113 ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یوسف، ای گمشده در بی‌سروسامانی‌ها! این غزل‌خوانی‌ها، معرکه‌گردانی‌ها سر بازار شلوغ است،‌ تو تنها ماندی همه جمع‌اند، چه شهری، چه بیابانی‌ها چیزی از سورۀ یوسف به عزیزی نرسید بس که در حق تو کردند مسلمانی‌ها همه در دست، ترنجی و از این می‌رنجی که به نام تو گرفتند چه مهمانی‌ها... «این چه شمعی‌ست که عالم همه پروانۀ اوست؟» این چه پروانه که کرده‌ست پرافشانی‌ها؟ یوسف گمشده! دنبالۀ این قصه کجاست؟ بشنو از نی که غریب‌اند نیستانی‌ها بوی پیراهن خونین کسی می‌آید این خبر را برسانید به کنعانی‌ها مهدی جهاندار @deabel
آنکه از هجر صحبتش کم شد خواه و ناخواه عزتش کم شد میخورد برزمین هرآنکس که با کریمان رفاقتش کم شد سفره ما به نام مهدی نیست بی سبب نیست برکتش کم شد ما نه کاری برای او کردیم و نه از طول غیبتش کم شد نه گره باز شد ز کار فرج نه که اصلا ز غربتش کم شد بشنو باور نکن اگر گفتند به گدایان عنایتش کم شد آبرویش به  باد خواهد رفت دل که شوق زیارتش کم شد همه لطف حسین بوده اگر نوکرش بار زحمتش کم شد آفتاب هدایت است حسین معنی مهدویت است حسین سید پوریا هاشمی @deabel
🌷 آیت الله بهجت (ره) : ☘ بهترین کاربرای به هلاکت نیافتادن در آخرالزمان دعای فرج امام زمان (علیه السلام) است ، البته دعای فرجی که در همه ی اعمال ما اثر بگذارد. 📚 نکته های ناب ص۷۱ ☀️ @deabel
🌷 پيامبراکرم (صلى الله عليه و آله) بر گروهى گذشتند كه سنگى را بلند مى كردند . فرمودند : اين چه كارى است؟ 🌿 گفتند : با اين كار ، نيرومندترين و محكم ترينِ خود را مى شناسيم . فرمودند : آيا به شما خبر دهم كه محكم ترين و قوى ترينِ شما كيست؟ گفتند : بلى اى پيامبر خدا ! 🌸 فرمودند : محكم ترين و قوى ترين شما ، كسى است كه 👌 هر گاه خشنود شود ، خشنودى اش او را به گناه و باطل نكشاند ، 👌 و هر گاه خشمگين شود ، خشمش او را از سخن حق ، بيرون نبرد ، 👌 و هر گاه به قدرت رسيد ، به آنچه برايش حق نيست، دست نزند. 📚 معانى الأخبار ، ص 366 ☀️ @deabel
آشفتۀ كار روزگاريم! ولى... عمريست كه در حضور ياريم! ولى... مولاى زمان! اجازه! عرضى داريم: هرجمعه به جاده، چشم داريم ! ولى... مانند گل بهار ،مى گريد و بس هرچند هميشه زار ،مى گريد و بس از هجر تو اى قرار آدينۀ وصل هر آينه روزگار ،مى گريد و بس در قلب زمين ،عشق به جانان جاريست در نبض زمان، نالۀ هجران جاريست از چشم تر چشمۀ جوشان دعا هر جمعه فقط ،ندبۀ باران جاريست خدا را شکر بهر نعمت عشق! ندارم حاجتی جز دولت عشق! دوبیتی لب گشوده صبح جمعه : سلام عاشقان بر حضرت عشق! محمدمهدى عبدالهى @deabel
آقا بگو به درد تو آیا نمی‌خوریم؟ اصلاً بگو به کار تو آقا نمی‌خوریم؟ آیا دروغ بود که با تو هزار بار ما گفته‌ایم جز غم مولا نمی‌خوریم؟ سنخیّتی کجاست میان مرام ما آیا هنوز هم به شما ما نمی‌خوریم؟ تا کی هنوز منتظر وعده‌های خویش تا کی به خُلق و خوی تَوَلّا نمی‌خوریم؟ حتی ز نفسِ خویش برائت نجسته‌ایم با این حساب ما به تبرّا نمی‌خوریم؟ روزی که تو می‌آیی و اعلام می‌کنی: ما با تو نیستیم، همه، جا نمی‌خوریم؟ انگار بسکه دل‌نگرانِ خودیم و بس غصه برای دین خدا را نمی‌خوریم؟ وقتی بدون خمس، ز هر لقمه می‌خوریم دیگر مگو که لقمه‌ی بیجا نمی‌خوریم؟ حال و هوای نیمه‌شب و گریه می‌رود وقتی که حرصِ توشه‌ی عقبا نمی‌خوریم؟ آیا ولای فاطمه ما را نداده‌اند گاهی چه می‌شود، غم زهرا نمی‌خوریم؟ غافل شدیم و حرمت خیمه شکسته شد ما ها به درد خیمه‌ی صحرا نمی‌خوریم؟ اینجا نشسته‌ایم و تمنّا کنیم که: آقا بیا، ولی به تمنا، نمی‌خوریم؟ از کشته‌های شیعه عدو پشته ساخته از چه به درد مردم دنیا نمی‌خوریم؟ این غصه نیست؟ اینکه بگوییم دم‌به‌دم ما غم به غیر ماتم عظما نمی‌خوریم؟ هرجا که هست ناله‌ی مظلوم، همرهیم جان بر کفیم و غصه‌ی تنها نمی‌خوریم؟ سوگند می‌دهیم به غم‌های کربلا آقا برس به داد تمنای کربلا محمود ژولیده @deabel
از زلف پریشان تو دارم گله چندان از زلف پریشان تو از زلف پریشان زلفت گره انداخته در کار دلم سخت ای دوست مرا از سر خود وا مکن آسان پنهان نکند راز مرا پرده‌ی اشکم عمری‌ست که دل باخته‌ام، از تو چه پنهان از عشق تو در آتشم، از آتش عشقت حیرانم و حیرانم و حیرانم و حیران یک شهر شود در پی‌ات آواره‌ی صحرا کافی‌ست که من سر بگذارم به بیابان هر لاله گرفته‌ست قنوت آمدنت را این خاک ندیده‌ست به خود بعد تو باران بازآی که در مقدم تو جان بفشانم من زنده از آنم که به عشق تو دهم جان یوسف رحیمی @deabel
قبله گاه قـبله گـاه دل من مـاه دل آراي تـو شد دل وجـان شيــفتة طلعت زيباي تو شد دل من زنـده به عشق تو بود در همه عمر هرچـه دارم همگي از سر سوداي تـوشد نـرگس مست دوچشمان تـو دل بـربـايد عشق ومستي هـمه ازنشعة صهباي توشد هــمه جـا ورد زبان وصف تورا مي گويند هست عالـم همه از صورت ومعناي تو شد چـشمة جـان من اي هستي بستان وصال هــمه مشتاق تـو وقامت رعناي تـوشد گـرچه مجنون به هواي غم ليلي ميسوخت جـان وسرباخته سراسيمه وشيداي تو شد گـر زلــيخا زسرشـوق پي يـوسف بـود يــوسف مـصر هـمي گرم تماشاي تو شد ليلي ازعشق تودردشت دمن مجنون گشت چـشمها بسته وسرگشته وشيداي تـو شد وادي طـور ز انـوار تــو روشــن گـرديد پـور عـمـران چـو مدهوش تجلّاي تو شد ((خوشنوا)) وصف تورا در همه دم مي گويد كـز طـريق غـزلــش طـور تولّاي تو شد محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel
جان جا نان دلي پردرد دارم جان جانانم تورا خواهم بـه پاس انتظارت آنقدرمانم تورا خواهم بـياوازكـرم دست نـوازش بــرسر و رويم بكش ازمرحمت تاجان بستانم توراخواهم عجين گرديد وجان وروح من دريك نگاه تو حبـيبا رحمتي آور بـه درمانم تورا خواهم فراقت مي كشد اين عاشق دلداده ات آخر نظركن برمن و اين چشم گريا نم تورا خواهم اگر آيي كنارم من بـه پايت جان وسر بازم وگر نايي همي سردرگريبانم تورا خواهم قسم برجانت اي مولا نباشد جزتو محبوبم بيا بهر خدا فـرما تو احسانم تورا خواهم دلم تاراج لطف و مهر واحسان تو گرديده محّبا رحمتي آخـر مسلمانم تورا خواهم فراقت ميكشد آخـرمرا چشمم بـره مانده كرم كن خود بده برمن توساما نم توراخواهم براي (خوشنوا) مانده همين طبع روان و بس بماند خاطرت در متن ديـوانم تورا خواهم *** محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel
قبله گاه قـبله گـاه دل من مـاه دل آراي تـو شد دل وجـان شيــفتة طلعت زيباي تو شد دل من زنـده به عشق تو بود در همه عمر هرچـه دارم همگي از سر سوداي تـوشد نـرگس مست دوچشمان تـو دل بـربـايد عشق ومستي هـمه ازنشعة صهباي توشد هــمه جـا ورد زبان وصف تورا مي گويند هست عالـم همه از صورت ومعناي تو شد چـشمة جـان من اي هستي بستان وصال هــمه مشتاق تـو وقامت رعناي تـوشد گـرچه مجنون به هواي غم ليلي ميسوخت جـان وسرباخته سراسيمه وشيداي تو شد گـر زلــيخا زسرشـوق پي يـوسف بـود يــوسف مـصر هـمي گرم تماشاي تو شد ليلي ازعشق تودردشت دمن مجنون گشت چـشمها بسته وسرگشته وشيداي تـو شد وادي طـور ز انـوار تــو روشــن گـرديد پـور عـمـران چـو مدهوش تجلّاي تو شد ((خوشنوا)) وصف تورا در همه دم مي گويد كـز طـريق غـزلــش طـور تولّاي تو شد محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel
دستی بده تا که بگیرم دست هایت چشمی بده تا که کنم گریه برایت دست توسّل دارم و چشم تمنّا_ _ می دوزم امشب بر بلندای عطایت مثل همیشه دست خالی و غریبم یعنی نگاهی تازه کن سوی گدایت خاموشی امروز من از بی غمی نیست دیشب گریبان پاره کردم... در هوایت شب های بسیاری غریبانه نمودم در گوشه ی تنهایی ام آقا صدایت ای بی پناهی که پناه عالمینی جا ده دل آواره را زیر عبایت این گوشه ی دنیا کسی فکر نجات است با یک نظر دل را ببر تا بی نهایت اینجا به صبح روشنت ایمان ندارند کی می نمایی قصد اِعمال ولایت؟ قربان اشک صفحه ی قرآن چشمت وقت تلاوت کردن تبّت یدایت ای وارث خون گلوی سر بریده کی می چکد خون گلویم زیر پایت؟ شور شهادت دارم و شوق وصالت یابن الشّموس الطّالعه خونم حلالت مجتبی روشن روان @deabel
خشكی چشم پشیمان مرا دریابید به غباری سر مژگان مرا دریابید من اویسم ز قَرَن آمدم آقایم نیست چشم‌های تر ِ حیران مرا دریابید كاش می‌دیدم و با گریه‌كنان می‌گفتم حال آقای پریشانِ مرا دریابید می‌زنم سینه به پایِ غم‌تان تا یك روز سینه‌ی خسته‌ی سوزان مرا دریابید كاش در روضه فقط جان بسپارم پیشت كاش در كرب و بلا جان مرا دریابید گریه‌ی مادرِ تو می‌رسد از روضه‌ی ما دست‌ها، چاك گریبان مرا دریابید مادرت باز به سر می‌زند و می‌گوید پسر تشنه و عریان مرا دریابید عمّه‌ی كوچک ِ تو داشت به زینب می‌گفت زخم‌های لب مهمان مرا دریابید حسن لطفی @deabel
هر قدر می‌خواهد این دل، این دلِ تنها تو را در عوض هرگز نمی‌خواهد دمی دنیا تو را ! خاكِ عالم بر سرِ دنیا، كه چشمِ دوستان جست و جو باید كند در سینه‌ی صحرا تو را تو خودت مشتاق هستی میهمانِ ما شوی لیک می‌راند گناه از خانه‌های ما تو را ناله‌ی آقا بیایِ ما كجا، آن ناله‌ای كه زده در بینِ آن دیوار و در، زهرا تو را روز، روزِ توست، چون روزِ عمویِ توست، آه كم نخواهد داشت هرگز روزِ تاسوعا تو را گرچه می‌گویند هستی در تمامِ روضه‌ها بیشتر حس می‌كنم در روضه‌ی سقّا تو را دست‌هایم را دخیلِ دستِ آقایی كنم كه خبر داده است از حاجاتِ نوكرها تو را با دَمِ "ای ساقی لب‌تشنگان" خواهیم خواند در عزایِ ساقیِ لب‌تشنگان، آقا تو را محمد بیابانی @deabel
جان جا نان دلي پردرد دارم جان جانانم تورا خواهم بـه پاس انتظارت آنقدرمانم تورا خواهم بـياوازكـرم دست نـوازش بــرسر و رويم بكش ازمرحمت تاجان بستانم توراخواهم عجين گرديد وجان وروح من دريك نگاه تو حبـيبا رحمتي آور بـه درمانم تورا خواهم فراقت مي كشد اين عاشق دلداده ات آخر نظركن برمن و اين چشم گريا نم تورا خواهم اگر آيي كنارم من بـه پايت جان وسر بازم وگر نايي همي سردرگريبانم تورا خواهم قسم برجانت اي مولا نباشد جزتو محبوبم بيا بهر خدا فـرما تو احسانم تورا خواهم دلم تاراج لطف و مهر واحسان تو گرديده محّبا رحمتي آخـر مسلمانم تورا خواهم فراقت ميكشد آخـرمرا چشمم بـره مانده كرم كن خود بده برمن توساما نم توراخواهم براي (خوشنوا) مانده همين طبع روان و بس بماند خاطرت در متن ديـوانم تورا خواهم *** محمدحسین محمدی(خوشنوا) @deabel
شبيهِ چشمِ شما چـشم‌هایِ تـر دارد کَسی كه خاکِ حسينيه را به سر دارد تو گريه كردی و شد سُرخ چهره فهميدم كه وقتِ روضه‌ی تـو اشک هم جگر دارد خدا به رویِ من و تـو حساب وا كـرده كه گريـه‌ای بكنيم و حـساب بـردارد هـوای امشبمان فـرق می‌كند انـگار نشسته مـادری و دست بـر كمـر دارد حسين روز و شبـم را گرفته می‌دانم بـرایِ عاشقی‌ام عـقل دردسـر دارد فقط به تـربتِ اربـاب سجده می‌چسبد هميشه سجـده‌ی مـا مـزّه‌یِ دگر دارد مـرا حوالـه نمودند خاکِ پـا ببـرم هـزار شُكر كه ايـن خيمه رُفتگر دارد ميـانِ روضه نشستيم و عـاشقی می‌گفت بـخوان دعای فـرج را دعـا اثر دارد كسی كه داغِ بـرادر كشيـده می‌دانـد كــه رویِ قـوَّتِ زانویِ او اثـر دارد چـقـدر روضه‌ی نـا گفته در گلو داريم بيا بـه مجلسمان روضه‌یِ عمـو داريـم حسن لطفی @deabel
امام محمد باقر (ع) و عاشورا --------- ای امامی که ز غم ، داغ مکرر دیدی کربلا رفته ای و گلشن پرپر دیدی روز جانسوز عطش خیز در آغوش پدر غرق در خون گلو ، حنجر اصغر دیدی وقتی از معرکه برگشت علی اکبر اربا" اربا بدن چون گل اکبر دیدی پیش ایمان مجسم که بخون می غلتید در کف کفر یقین سرخی خنجر دیدی تو در آن روز که می سوخت گلستان نبی داغ گلهای عطش ، داغ صنوبر دیدی بعد از آن لحظه که گودال بخود می لرزید عمه را در غم آلاله مکدر دیدی تا که بردند شما را ز کنار گودال بدن پاک شهیدان همه بی سر دیدی تو در آن فصل غم انگیز که جانها می سوخت مثل پاییز خزان گلشن حیدر دیدی در زمانی که عطش شعله به دلها می زد بر زمین پیکر سقای دلاور دیدی تا که بر ناقه نشاندند شقایق ها را به اسارت همه اولاد پیمبر دیدی به تماشای جگرسوزترین صحنه ی غم در کنار پدری ناله ی دختر دیدی دل ما خون ز غم توست امام باقر که بخاک آینه و اختر و گوهر دیدی "یاسر" از داغ جگرسوز امام پنجم در جگرها شرر و شعله و آذر دیدی ،،،،،،،،،،،،، محمود تاری «یاسر» @deabel
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : ☘ به سوی عمل بشتابید و از فرارسیدن ناگهانی مرگ برترسید ، زیرا آن امیدی که به بازگشت رزق و روزی هست به بازگشت عمر نیست. 📚 نهج البلاغه، خطبه ۱۱۴ ☀️ @deabel
🌷 امیرالمومنین (علیه السلام) : ☘ سوگند به آن كه همه آواها را مى شنود ، هيچ كس دلى را نسازد ، مگر آن كه خداوند از آن شادمانى لطفى بيافريند و بدانگاه كه و مصيبتى بدو رسد آن ، همچون آبى كه در نشيب روان گردد ، به سوى آن مصيبت و گرفتارى سرازير شود و آن را از او دور گرداند ، همچنان كه شتر غريبه [از ميان رمه شتران] رانده مى شود . 📖 نهج البلاغة الحكمة 257 @deabel
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : ☘ ریشه سالم ماندن از لغزشها ، اندیشیدن پیش از عمل کردن است و سنجیدن پیش از سخن گفتن. 📚 غررالحکم حدیث ۳۰۹۸ ☀️ @deabel
🌷 پيامبر اکرم (صلّي الله عليه و آله) : 🌸 مثل الجلیس الصّالح مثل الدّاری إن لم یجدک من عطره علّقک من ریحه و مثل الجلیس السّوء مثل صاحب الکیر إن لم یحرقک من شرار ناره علّقک من نتنه. ☘ حکایت همنشین خوب مثل عطار است که اگر عطر خویش به تو ندهد بوى خوش آن در تو آویزد و حکایت همنشین بد مثل آهنگر است اگر شرار آتش آن تو را نسوزد بوى بد آن در تو آویزد. 📖 نهج الفصاحه ☀️ @deabel
آبرویم را سرِ این نفس، آسان می برم مرگ را از خاطرم هنگام عصیان می برم تشنه ی معرفتم، این سو و آن سو می روم بهره ای اصلا از این دریای قرآن می برم؟! بنده ای حیرانم و جای کلام صاحبم از کلام دیگران بی فکر، فرمان می برم لوح دل، بی آب دیده از گنه عاری نشد اشک را با غفلتم از کوی مژگان می برم بعد از این حالا که یوسف هم خریدارم نشد چون زلیخا، خون جگر، سر در گریبان می برم من نمی بینم، نمی دانم، نمی فهمم ولی بهره ها از او در این دوران هجران می برم گرچه در هفته فقط یک جمعه یادش می کنم از دعایش روز و شب سود فراوان می برم بی پناهم، هر کجا رفتم جوابم کرده اند پس پناهم را به دربار خراسان می برم جام جانان را همیشه با وضو سر می کشم نام سلطان را فقط با چشم گریان می برم کربلا می خواهم و با صد امید و آرزو حاجتم را محضر آقا رضاجان می برم با توسل بر غم زهرا به مشهد می روم با توسل راه در دربار سلطان می برم ننگ بر اهل مدینه که علی فرموده است: همسرم را با قد خم بیت الاحزان می برم محمدجواد شیرازی @deabel
🌷امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) : ☘ دنیا هیچ سودی ندارد مگر بر دو نفر ، کسی که بر احسان و کار نیک خود در آن بیفزاید یا کسی که گناهان خویش را با توبه جبران نماید. 📕 الامالی شیخ‌صدوق ☀️ @deabel
از سن کودکی شده غم آشنای من باد خزان وزیده به دولت سرای من بغض و شرر گرفته مسیر صدای من بالا گرفته کار دل و گریه های من خاک مزار من ز جفا بی نصیب نیست زائر نمانده دور حریمم، عجیب نیست مانند من امام غریبی، غریب نیست گریه کنید اهل منا در عزای من اهل زمانه غصه به قلبم رسانده اند بر روح و جان من غم و غربت چشانده اند من را به روی مرکب سمی نشانده اند از زهرِ زینِ اسب ورم کرده پای من از کودکی رسیده به من چهره ای کبود در کربلا و کوفه و جولانگه یهود از بس که زخم های تنم در فشار بود مانده نشان سلسله بر جای جای من بر روی خار سخت مغیلان دویده ام از ابن سعد و حرمله طعنه شنیده ام هفتاد و دو ستاره سر نیزه دیده ام این روضه هاست گوشه ای از ماجرای من بازار و ازدحام نرفته ز خاطرم آتش ز پشت بام نرفته ز خاطرم بزم حرام شام نرفته ز خاطرم مانده ز شام کرب و بلایی برای من یادم نرفته چشم ترِ عمه زینبم آتش گرفته بود، پر عمه زینبم یاد لباس شعله ور عمه زینبم فریاد می کشد جگر مبتلای من من روضه خوان غربت عمه رقیه ام مردم شکست، حرمت عمه رقیه ام آه... از شب شهادت عمه رقیه ام تغییر کرده صحبت و حال و هوای من یاد غروب کرب و بلا زار و مضطرم آن خاطرات می گذرد از برابرم یک عمر یاد تشنگی جد اطهرم ذکر حسین گشته دعا و نوای من داغش برای اهل ولا سینه سوز ماند بی حال، زیر خنجر آن کینه توز ماند در زیر آفتاب بیابان سه روز ماند اعضای جدِ تشنه لب و سر جدای من محمد جواد شیرازی @deabel