eitaa logo
🇮🇷وصیت‌نامه✌️🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
893 عکس
1.1هزار ویدیو
10 فایل
یه روزی آخرین نفری ك تورو یادشه، می‌میره و تو برای همیشه فراموش می‌شی . ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17160352308750 ** کپی آزاد و واجب ** @vasiyat_kilip
مشاهده در ایتا
دانلود
تا دیر نشده با کوله بار گناه خود را سبک کنیم . به فکر توشه باشیم، توشه ای به نام .
زیارت عاشورا
از من درگذر آنچه را از من بدان داناتری، و اگر بار دیگربه آن باز گردم تو نیز به بخشایش باز گرد
آنچه از اعمال نیکو که تصمیم گرفتم و انجام ندادم ببخشای.
، ببخشای آنچه را که با زبان به تو نزدیک شدم، ولی با قلب آن را ترک کردم.
ببخشای سخنان بی فایده و خواسته های بی موردِ دل، ولغزش های زبان را .
وَأَنِيبُوا إِلَىٰ رَبِّكُمْ وَأَسْلِمُوا لَهُ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَكُمُ الْعَذَابُ ثُمَّ لَا تُنْصَرُونَ«۵۴زمر» و به درگاه بازگردید و در برابر او شوید، پیش از آنکه به سراغ شما آید، سپس از سوی هیچ کس یاری نشوید! هرآنچه‌هستی‌بازآ
نابودی گناهان با استاد فروغی؛ جوان، برای حتما نمازشب بخوان.. گناه با نابودمیشه... بارها از استاد مرحوم پهلوانی شنیدم که می‌فرمودند: اگر می بینید در روز نمی کنید، چشمتان حرام نمی بیند، بخاطر خواندن است!
میگفت: شیعه ای که نماز شب و و و نباشه باید نسبت به بودن خودش تجدید نظر کنه
مقام و جایگاه کسی که میتواند کند، ولی پاکدامنی می ورزد، کمتر از نیست ع
میگفت: در چشم خلق خدا معصومیم، ولی در خفای خویش درگیر های مدام و مکرریم...
حسین جان بگیر از من! آن چه که "" را می گیرد از من ... این روزها عجیب دلم؛ به سیم خاردار های دنیا ! گیر کرده است ...
«قد امتلأ قلبی بغضاً .. و نفوراً لکلّ ما یبعدنی عنك» از هر چه که مرا ازتو جدا کند،بیزارم ...
(حسابرسی اعمال) : همینطور که به صفحه اول (اعمال) نگاه می کردم و به خودم افتخار می کردم، یکدفعه دیدم، تمام خوبم در حال شدن است! صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفیـد شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود (مأمور الهی در برزخ) گفتم: چرا این ها محو شد. مگر من این کارهای خوب را انجام ندادم!؟ گفت: بله درست می گویی، اما همـان روز یکی از دوستانت را کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد. کتاب :
نکند به‌ما‌فرصتِ‌جبران‌ندهد . .
از دنیایی که وقتی روح از بدنت جدا میشه، از نشستن کنارت وحشت دارن، باید گذشت،رفیق.
آیا هست کسی که مارا ازدستِ نجات دهد...!؟
معبودم: می بینی که چه زود هایم با تو را میشکنم، می بینی که هی این بیشتر برایم عادی میشود ، هی عذاب بعدش کمتر میشود ، هی شروع میکنم و هنوز کمی نرفته ناگهان همه چیز را میکنم و برمیگردم سر جای اولم ، در این میانه دارد فرسوده میشود ....
وجدانم دارد بی حس میشود انگار. دوستت دارم ولی خیلی نمیتوانم پای دوست داشتن ات بایستم ، این اذیتم میکند و هی مرا بی وجدان تر و جری تر و وحشی تر میکند .
بار ها از تو خواسته ام دستم را بگیری و اصلا آن قدر محکم در بگیری مرا، که اگر هم بخواهم ، نتوانم دست از پا کنم .
نمیدانم ولی خواستم اينجا بنویسم که خوبم ، من دارم ، زیاد سرد که بشوم ، ديگر شاید هر چه قدر باد بیاید گر نگیرد . شايد بزنم و بمیرم . خواستم همین را بگویم ، نگذار ... مرادریاب