#سیدحسن_نصراللّٰه:
یک روز که نمازم تمام شده بود
به ذهنم آمد که عزرائیل به سراغم بیاید
و به من بگوید که میخواهد به ایران برود
و جان #حاج_قاسم_سلیمانی را بگیرد
بگوید که خداوند در این باره
استثنایی قائل شده است؛
این که روح از بدنم جدا کند تا
گرفتنِ جان #حاج_قاسم به تأخیر بیافتد
در آن لحظه به خودم فکر میکردم
که چه چیزی به ملک الموت بگویم
و قطعاً حاضر بودم بگویم
جان من را بگیرد
و #حاج_قاسم را فراموش کند ..
•