🛑کلاس آموزش روخوانی و روانخوانی قرآن کریم
🔴با اعطای مدرک رسمی از سازمان تبلیغات اسلامی
مهلت ثبت نام : ۳۱ مرداد ماه
علاقه مندان جهت ثبت نام نام و نام خانوادگی و سن و شماره تماس خودرا به شماره ۰۹۳۶۸۳۱۹۵۷۶ پیامک کنند
مرکز فعالیت های قرآن و عترت پایگاه بسیج شهید چمران
✅کانال دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110
🔴 او گناهان آشکار را می بخشد چه برسد به گناهان پنهانی!
#محرم #شب_چهارم_محرم
◾️سرانجامِ #حُر_بن_یزید_ریاحی برای همه ماهاست. مگر گناهی بالاتر از بستن راه بر روی شاه کهکشان ها وجود دارد؟ مگر گناهی بالاتر از شکستن قلب زینب کبری(سلام الله علیها) میتوان تصور کرد؟ چنانچه حُر راه را بر حسین نمی بست و او را به کوفه راه می داد یا اجازه بازگشت به مدینه می داد، کربلا پیش نمی آمد.
▪️او قلب زینب را لرزاند، اول بار او رباب، مادر علی اصغر را ترساند، دستِ رد به سینه ابوفاضل زد، قد رعنای علی اکبر را ندید؛ ندید که او شبیه ترین مردم، خَلقاً و خُلقاً به رسول الله است، دستان کوچک رقیه را پس راند، حرمت آل الله را شکست و به کوفه راهشان نداد؛ غریب و بی کس آنها را روانه بیابان عریان و سوزان کربلا کرد؛ توجیهش فقط این بود: مأمورم و معذور! فقط وقتی حسین علیه السلام گفت مادرت به عزایت بنشیند، ادب کرد و به زیر لب آرام گفت: «چه کنم که مادر تو زهرا سیده نساء العالمین است...». همان ادب هم مایه نجاتش شد.
◾️وقتی موعظه آن امام شهید در ظهر عاشورا، بر آن قوم بدکردار، کارگر نیافتاد، فریاد زد: «آیا کسی هست که شرِّ این قوم را از حرم رسول خدا باز دارد؟». ناگه حُر به خود لرزید آنچنان که گویا خود را بین بهشت و جهنم می بیند. آه از آن ساعت... حُر فکرش را هم نمی کرد کار حسین اینقدر بیخ پیدا کند. با خودش می گفت ابن زیاد و عمر سعد امام را نهایتاً تحت فشار قرار می دهند، محاصره می کنند، تهدید می کنند و یک بیعت زورکی از او می گیرند و تمام! اما نه اینکه کمر به قتل سید جوانان اهل بهشت ببندند. یکهو غرق عرق شرمندگی شد و گفت: ای دل غافل! با خودت چه کردی حُر! اینها کمر به قتل پسر زهرا سلام الله علیها بستند...
◾️حُر وقتی اراده قتل پسر پیامبر را در چشمان آن خبیثان دید، به خودش نهیب زد، از درون شکست... خود را شرمنده زینب سلام الله علیها دید. بدنبال این بود که بهانه ای دست و پا کند و لشکر دوزخیان را ترک کند. برای ترک گناه همین بهانه جور کردن ها کافی است.. برای فرار از معرکه گناه باید دنبال بهانه بود. او به بهانه آب دادن به اسب خویش از لشکر دور شد و فاصله گرفت. او میدانست برای ترک گناه باید فاصله بگیرد.
▪️حُر به سوی حسین آمد در حالیکه دست بر سر می کوبید و های های گریه می کرد و صدای استغفارش بلند بود. حسین جان منو ببخش. من قلب زینبت را شکستم. من قلب دخترکانت را شکستم. من حرمت تو را شکستم و تو را در این بیابان بی آب و علف فرود آوردم. گناه من پنهانی نبود که خداوند ستار العیوب آن را پنهان کند بلکه تا قیام قیامت همه می دانند من چه کردم!
◾️او عاشقانه جنگید و دم آخر خودش را در دامان اباعبدالله دید... گریه امانش نمی داد و آرام دم گرفت... حسین ... حسین ... حسین ...؛ امام عاشقان، دستمال سرخی بر سرش بست تا نشانه عشق اباعبدالله به توبه کننده ها باشد تا قیام قیامت... صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ...
✅کانال دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تسلیت
جناب آقای حاج علیرضا رضوانیان
مشیت الهی بـر ایـن تعلق گرفـته کـه بهار فرحناک زندگی را خـزانـی ماتمزده بـه انتظار بنشیند و این ، بارزترین تفسیر فلسفـه آفـرینش در فـراخـنای بـی کران هـستی و یـگانه راز جـاودانگی اوسـت
درگذشت پدر گرامیتان را به شما و خانواده محترمتان تسلیت عرض نموده برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت ، برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانیم .
ستواندوم پاسدار علی نوروزی علی آباد
فرمانده حوزه مقاومت بسیج دانش آموزی حضرت نبی اکرم (ص) بشرویه
10.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ شنیدین میگن خاک سرده؟
✅ تنها خاکی که سرد نیست....
✅کانال دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110
تاریخ به افق کربلا
🏴 روز چهارم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانشون چطور گذشت؟
▪️هنوز آفتاب روز چهارم محرم از منتهیالیه افق برنخاسته بود که کنانه بن عتیق به کاروان امام حسین (ع) ملحق شد. کنانه بن عتیق پیرمردی از شهدای کربلاست که در حمله نخست به شهادت رسید و از عابدان و قاریان آن شهر بود. کنانه یکی از اصحاب امام علی (ع) بود که در رکاب آن حضرت یک پای خود را از دست داده بود.
✅کانال دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110
17.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نامههای ماریه | قسمت چهارم
▪️ماریه تو نامه نوشته مردی به اسم حُر جلوی راه اونها رو گرفته و نمیذاره جلوتر برن، اما هنوز عمو عباس رقیه کوچولو هست تا برای همه بچهها با مشک آب بیاره.
✅کانال دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110
9.83M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
باسلام
ضمن تسلیت ایام سوگواری شهادت امام حسین( ع) و یاران وفادارشان
برگزاری پویش ملی حرف آورد با موضوع ایام محرم در قالب تولید فایل های( حداکثر) یک دقیقه ای صوتی و تصویری و
پویش هر خانه یک حسینیه حداکثر زمان کلیپ های ۳دقیقه ای با جوایز ارزنده
# جهت کسب اطلاعات بیشتر باشماره تلفن ۰۹۱۵۹۳۵۸۰۶۵ سرکار خانم قربانی در فضای مجازی وآدرس اینترنتی http:// harfavard.ir
مراجعه فرمایید.
✅دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110
🔴 راز زهیر؛ گمشده تاریخ
#محرم #شب_پنجم_محرم
▪️بعد از قتل عثمان، از علی (علیه السلام) دلگیر بود. در فضای اتهام زنی و شایعه پراکنی علیه سردار خیبر گیر کرده بود و باورش شده بود که علی در قتل عثمان دست داشته. بالتبع از فرزندان علی هم نگران و ناراحت بود بهمین دلیل در میانه راه که حسین از مکه به سمت کوفه می رفت، سعی می کرد شب ها در نزدیکی کاروان کوچک آسمانی آل الله اطراق نکنید.
◾️ #زهیر را می گویم. بزرگ طایفه بَجَلی. از دلاورمردان کوفه و از سرداران فاتح اسلام. همگان او را به طرفداری عثمان می شناختند. او از بنی هاشم برحذر بود و سعی می کرد رودرو نشود. هم از عثمان دفاع می کرد هم نمی توانست مقابل اهل بیت پیامبر صلوات الله بایستد و مباحثه و مجادله کند. به ظاهر همچون حُر، ادب او نسبت به خانواده پیامبر او را از آتش دوزخ نجات داد.
▪️سرانجام در منزلی ناچار شد با کاروان نور ابی عبدالله یکجا بار بگشاید. اما دلهره داشت مبادا با حسین چهره به چهره شود. می گفت: «ما از رسول خدا شنیدیم که او سید جوانان اهل بهشت است اما... اما ... اما ... ». در همین فکر بود که قاصد نجاتش از راه رسید و گفت: «زهیر؛ حسین بن علی تو را می خواند».
◾️زهیر اِبا داشت از دیداری که با پسر پیامبر مجادله کند. لذا تمایلی نداشت. همسرش دَلْهَم اما از مشتاقان علی بود. وقتی ماجرا را دید فرياد زد: «سبحان الله! پسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تو را مىطلبد و تو امتناع مىورزى؟ او پسر فاطمه سید زنان اهل بهشت است». اینگونه زنان بهشتی، شوهرانشان را بهشتی می کنند.
▪️زهیر دل صاف کرد و راهی خیمه فرزند فاطمه شد. اینکه در ساعتی که در محضر حسین بود چه گذشت هیچ کس نمی داند؛ خامس آلِ عبا چه گفت و زهیر چه شنید در تاریخ نیامده و این خود یکی از رازهایی است که در قیامت روشن می شود. نمی دانیم ثارالله به او چه فرمود، هر چه بود مس وجود زهیر با نفَسِ کیمایی ابوالشهدا طلا شد و رنگ خدایی گرفت و چه رنگ زیبایی است رنگ خدا.
▪️او رئیس یک قبیله بود اما قبیله را آزاد کرد و به نقلی همسرش را از قید عقد خود خارج ساخت و اموال خود را به او بخشید و همچون نوکری در کنار خیمه گاه اباعبدالله خیمه زد.
◾️در کنار حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه شب عاشورا بیعتشان را مجدد بیاد آوردند و در پشت خیمه زینب کبری دختر علی تجمع کردند و عرضه داشتند ای دختر رسول خدا ما تا آخرین قطره خون پای حسین ایستاده ایم.
▪️روز عاشورا کوفیان به او طعنه می زدند تو که از حزب عثمان بودی چه شده در رکاب حسین می جنگی؟ و پاسخ می داد: اما امروز در حزب حسینم. وقتی منزلت حسین در نزد پیامبرم را بیاد آوردم به او پیوستم.
◾️زهیر در روز عاشورا دو جا مایه قوت قلب حسین شد. یکبار در کنار سعید بن عبدالله حنفی در برابر امام ایستادند تا تیرهای دشمنان به امام که در حال نماز خوف بود اصابت نکند.
▪️یکبار دیگر هم که شمر قصد داشت میدان جنگ را دور بزند و از پشت سر خیمه گاه حضرت را به آتش بکشاند و زنان و کودکان را به آتش بکشاند، متوجه این نقشه شد و به دفاع از حرم آل الله پرداخت و حمله شمر را دفع کرد. این دفاع، زهیر را مغضوب شمر ساخت و سرانجام بدست شمر و لشکریانش به شهادت رسید... اباعبدالله بر بالینش حاضر شد و قاتلینش را لعنت کرد... صلی الله علیک یا مظلوم
✅کانال دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110
تاریخ به افق کربلا
🏴 روز پنجم محرم الحرام سال ۶۱ هجری قمری بر امام حسین(ع) و همراهانشون چطور گذشت؟
▪️ ورود لشکریان ابن زیاد به کربلاء...
✅کانال دانش آموز انقلابی بشرویه
@deb110