اینکه تونستم از پس پستی و بلندی های امروز بر بیام و با خیال آسوده اینجا نشستم، خیلی خوشحالم میکنه.
هدایت شده از دایناسور؛
ای درخت آشنا
شاخههای خویش را
ناگهان کجا
جا گذاشتی؟!
یا به قول خواهرم فروغ:
دستهای خویش را
در کدام باغچه
عاشقانه کاشتی؟!
این قرارداد
تا ابد میان ما
برقرار باد:
چشمهای من به جای دستهای تو!
من به دست تو
آب میدهم
تو به چشم من
آبرو بده!
من به چشمهای بیقرار تو
قول میدهم:
ریشههای ما به آب
شاخههای ما به آفتاب میرسد
ما دوباره سبز میشویم!
ما دوباره سبز میشویم!
ـ
سرودۀ قیصر امینپور *