مرا فرا میخواند،
اما من که در مرز و بومش ریشه دواندهام، قد کشیدهام و آبِ انسانیت بر پایم ریخته تا در برگهایم، صفاتی پاک بدود و ریشههایم مستحکم گردد، میدانم، تا زمانی که قدم بر خاکش میگذارم و هوایش در چارچوب ریه هایم نهفته است، بیآنکه به فرا خواندنش نیازی باشد، بیهیچ باکی در چهره و هیچ ترسی در دل، به سوی تیغهای برانی قدم برمیدارم که کالبد خانهام را از هم میدرند و آبِ ذلال دریا هایش و خاکِ پاکش را با خون رنگین میکنند.
تا زمانی که قلبم میتپد، استوار خواهم ماند، چرا که تنها دیدن ویران شدن گوشهای از این خاک، به غلیان خشم در رگهایم سرعت میبخشد.
آری، نامش وطن است. و من برای دفاع از هر گوشهاش به دلیلی نیاز ندارم چرا که من، خود یک دلیل هستم.
#ماه_نوشت