eitaa logo
شاعرِ آیینه‌ها
266 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
23 ویدیو
1 فایل
در بهبه‌ی جریان بی‌روح اطراف؛ من زندگی می‌کنم در اعماق جنگل ذهنم! در اینجا همه پیمان می‌بندیم برای باهم بودن، ما‌ گوش می‌سپاریم به‌موسیقی طبیعت، قدم‌ می‌زنیم در میان پیچک‌های سبز‌رنگ ‌و سرمی‌کشیم فنجان‌تلخ زندگی را؛
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 𝘕𝘢𝘮𝘪𝘳𝘢
توی این سایت میتونین کراکتر ِخودتون و بسازید ، خیلی چیز نازیه حقیقتا😭🙏🏻. *آدرس‌سایت
کل خونه توی سکوت فرو رفته و من چشم‌هام رو میبندم و انتظار خواب رو میکشم، اما سیاهیِ افکارم به جای خواب پلک هامو فرا‌ میگیره. خونه هنوز توی سکوته اما صدای غم و خشمی که پسه‌ی ذهنم خواب بود حالا بیدار شده تا خواب من رو ازم بگیره. خونه ساکته اما نوای جنونِ غمِ در من هر صدایی رو میدره و کالبدم رو به لرز میندازه. خاطرات نادیده گرفته شده و اشک های فروخورده مثلِ یه زخم عفونی سرباز میکنه و خون بیرون می‌زنه و سیاهیش هر لحظه بیشتر این تنهایی و غمِ گریز ناپذیر رو به رخم میکشه. و در انتها زمانی خاموش میشه که جسمِ بی‌جون من باز هم حیران و سرگشته زیر سپیده‌دمِ صبح عزم میکنه که زندگیش رو تغییر بده اما باز هم یه شب دیگه در راهه با خاطراتی که هر لحظه بیشتر روحم رو میبلعه، فروغ چشمام رو میگیره، حس زیستنِ جاری در رگ‌هام رو در خودش حل میکنه و شبم رو بدون ذره‌ای آسودگی صبح می‌کنه. خونه ساکته. همه خوابن اما خاطراتِ من تازه بیدار شدن.
یهو همه‌چی میشکنه. تمام تصوراتت که داشتی خاطراتت حسابشون میکردی. و تو میمونی و واقعیتی که نمیدونی چطوری ازش فرار کنی.
شاعرِ آیینه‌ها
لعنت به خاطره‌هایی که از ذهنم پاک نمیشن.
لعنت به غمی که از نگاهِ ناشناس تو آینه پاک نمیشه.
چه روزهای کثیفی! خورشید هر روز در چرک و خون طلوع می‌کند و در لجن مرداب غروب می‌کند. صبح‌ها دلم نمی‌خواهد بیدار شوم و شب‌ها نمی‌توانم درست بخوابم. روزم در دل‌مشغولی و شبم در خواب و بیدار می‌گذرد‌. -شاهرخ مسکوب