eitaa logo
دفاع همچنان باقیست
1.1هزار دنبال‌کننده
36.4هزار عکس
8.4هزار ویدیو
791 فایل
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ» مؤمن انقلابی، از صحنه مبارزه کناره‌گیری نمی‌كند. کسانی که از میدان مبارزه عقب‌نشینی می‌کنند، گروهى بی‌ایمان هستند. @Admin_Channel_Defa لینک ادمین
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ فرار از زندان (۱) «ما چاره‌اي نداريم جز اين كه طرح يك فرار دسته‌جمعي را براي خودمان بريزيم؛ هرچند كه منجر به كشته شدن همه ما در اين راه بشود. در اين صورت هم، با شهادت به مقصود خود رسيده‌‌ايم و چنانچه زنده بمانيم و نجات يابيم، جهادي ديگر انجام داده‌ و از چنگ اين دژخيمان و شكنجه‌هاي روزافزون آنان نجات يافته‌ايم.» در سال‌هاي اوليه پيروزي انقلاب اسلامي، نام «زندان دولتو» براي ملت مسلمان ايران، بسيار دردناك و تلخ بود. اين زندان تجسم جنايات تكان دهنده در مناطق كردنشين كشور بود. زندان «دوله‌تو» در روستاي مرزي «دوله‌تو» در شمالغربي قرارداشت كه قبلاً بعنوان اصطبل استفاده مي‌شد و حدود ۲۵٠ نفر از ، و كه توسط گروهك دموكرات ربوده شده بودند، در آن زنداني بودند. روز پنج‌شنبه ۱۷ارديبهشت ۱۳۶٠ اين زندان در يك هماهنگي ميان گروهك دموكرات و ، توسط جنگنده‌هاي ارتش بعثي عراق بمباران شد و بيش از ۱۳٠ تن از زندانيان و شدند. اين جنايت عجيب در آن زمان به شدت افكار عمومي را جريحه‌دار نموده و خشم مردم را برانگيخت. امسال، در بيست‌ونهمين سالگرد جنايت در زندان «دوله‌تو»، به مرور خاطرات يكي از جان بدربردگان اين زندان مي‌پردازيم. اميد است كه خداوند بر درجات ارواح طيبه شهداي اين منطقه بيافزايد. مدت شش روز بيشتر، از توقف ما در ، از توابع در كردستان، نگذشته بود كه حدود ساعت ۱۲نيمه‌شب، ۹نفر مرد مسلح، با و با سر و روي بسته، ناگهان با لگد، دَرب اتاق ما را باز كردند و داخل شدند. تا سر بلند كرديم، آنان را اسلحه بدست بالاي سرمان مشاهده كرديم. چون ما به منظور جنگ و خونريزي به آنجا نرفته بوديم، هيچ نوع اسلحه‌اي - حتي به منظور دفاع از جان خودمان - در اختيار نداشتيم. سردسته گروه مهاجم كه بعدها متوجه شديم همه مردانش او را » صدا مي‌زنند، دستور داد دست و پا و چشم‌هاي ما را ببندند و داخل اتاقك يك وانت‌بار نيسان روي هم بريزند. هركس كوچكترين مقاومت يا اعتراضي از خود نشان مي‌داد، با ، و آنان روبه‌رو مي‌شد؛ بطوري كه در همان شب، يكي از برادران به نام ، در اثر قنداق تفنگ، كاملاً شكست. ماشين بسرعت راه افتاد و در تاريكي شب به طرف مقصدي «نامعلوم» حركت كرد. همانطور كه گفتم چشم‌هاي ما را بسته بودند و قادر به ديدن چيزي نبوديم. صبح فردا به دهكده‌اي به نام - بر وزن كلك - رسيديم. با خشونت تمام، همه ما را از همان بالا از داخل اتاق نيسان به پايين انداختند و از آن جا مستقيم به داخل يك پر از بز و گوسفند بردند؛ طويله‌‌اي كه مثل زاغه، تنگ و تاريك بود و بجز يك در چوبي محكم، روزنه و راه به جايي نداشت. با وجود اين، يك نفر نگهبان مسلح، در مقابل در، براي نگهباني از ما گماشتند و رفتند. دو روز تمام، ذره‌اي و داخل همان طويله بوديم. از شدت گرسنگي و تشنگي مجبور شديم ته مانده شير پستان گوسفندان را بدوشيم؛ در حالي كه كاملاً مواظب بوديم كه اين جلادان بي‌رحم، متوجه اين كارمان نشوند؛ زيرا واي به حال كسي بود كه دور دهان يا ريشش كمي شيري مي‌شد و آنان متوجه اين كار مي‌شدند. در اين صورت كارش تمام بود! پس از گذشت ۴۸ ساعت، ما را از كنار گوسفندان به طويله خالي ديگري منتقل كردند. داخل اين طويله بزرگ، جاي كمي براي جا دادن و نگهداري بچه گوسفندها وجود داشت. يك هفته تمام، ما را داخل اين ، دربند كردند. در اين مدت، در طول روز، تنها ظهر به ظهر، غذاي سرد، شامل لوبياي پخته يخ‌زده به ما مي‌دادند، كه فكر مي‌كنم اين غذاها پس مانده خوراكي آنان بود. دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist
دفاع همچنان باقیست
⭕️ #تشریح_عملیات_مرصاد به روایت عضو گروهک منافقین پس از اعلام پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلام
⭕️ به روایت عضو گروهک منافقین ❓برای انجام عملیات آموزش خاصی هم دیدید؟ 🗣 آموزش‌ها بسیار بود و آن‌ هم برای کسانی که 2، 3 روز قبل از برای در آمده بودند. فقط هم با و بود. کسانی که حین عملیات می‌رسیدند که اصلا همین آموزش مختصر را هم نمی‌دیدند را می‌گرفتند و به میدان جنگ فرستاده می‌شدند. سازمان به به آنها می‌گفت مثلا الان در کرمانشاه هستیم شما هم به آنجا بروید. در بودند که خود را داده بودند تا به برسند. کسانی که حتی دست چپ و راست خود را نمی‌دانستند، چه برسد به استفاده از سلاح! ❓نیروهایی که در این عملیات شرکت داشتند شامل 3 دسته می‌شدند. 〽️یک دسته که آموزش دیده بودند 〽️یک دسته اعضایی که از اضافه شدند 〽️و دیگری هم . ❓در مورد دو دسته آخر قدری توضیح بدهید. 🗣 نیروهای از آموزش ندیده بودند و با این انگیزه در عملیات شرکت می‌کردند که از این که گسترده شده بود، ! به این امید بودند که مثلا رژیم ایران تغییر کند و آنها به و برسند که هم در عملیات شدند. اما وضعیت از این هم بود. ❓چطور؟ 🗣 برخی از این اسرا، موجود در بودند که در آنجا به با آنها . سازمان از این فرصت استفاده کرد و به آنها گفت اگر برای شرکت در عملیات به ما بپیوندید خواهید شد. برخی از آنها به این امید که در بتوانند کنند، قبول کردند. اما این اسرا کسانی بودند که در آفتاب شده بودند که تعدادشان به حدود 300 نفر می‌رسید. این اسرا بیشتر از بودند که تعدادی در ، تعدادی در و تعدادی هم حین عملیات اسیر شده بودند. همه این اسرا در معروف به در کرکوک می‌شدند که بود. وقتی عملیات شروع شد مجبور بود از نیروهایش استفاده کند به همین دلیل سراغ این هم رفت. از اسرا کردند که تعدادشان کم بود. آنها را در کردند و مقداری آب و غذا برایشان گذاشته و به آنها گفتند هر موقع در عملیات پیروز شدیم می‌آییم سراغ شما و رفتند. یکی از مسئولان عملیات به نام گفت روز دوم مجددا سراغ آنها رفتیم و به به آنها که ما توانستیم را کنیم هر کس می‌خواهد بیاید. و آمدند و را دوباره کرده و رفتیم. به این ترتیب سازمان توانست حدود 40 نفر از اسرا در عملیات شرکت دهد که آنها در صحنه عملیات . سازمان هم این موضوع را می‌دانست ولی می‌گفتند چاره‌ای نیست باید تعداد نیروها را افزایش داد. این زمانی بود که در حال تصرف توسط بود و این یعنی سازمان در . ❓شما در عملیات مرصاد در چه واحدی بودید؟ 🗣 در . فرمانده لشکرمان هم معروف به بود. روز عملیات یک توپ 122 همراه 2 دستگاه آیفا مهمات تحویل ما شد که 4 نفر بودیم. تا اسلام‌آباد درگیری خاصی نداشیتم تا اینکه به رسیدیم. آنجا درگیری کوچکی رخ داد ولی به هر صورتی بود توانستیم راه را باز کنیم. تا به رسیدیم که درگیری اصلی شروع شد. حوالی 10 صبح بود که از مجروح شدم و من را به زیر پل حسن‌آباد که اکثر زخمی‌های مرصاد آنجا بودند، منتقل کردند. از حسن‌آباد به فرمانداری اسلام‌آباد رفتیم. زیاد_بود و اکثرا حال وخیمی داشتند. ما را از آنجا به و سپس به بردند و از سرپل ذهاب بوسیله به بیمارستانی در منتقل کردند. هوا در حال تاریک شدن بود که تعداد در بیمارستان بقدری شد که مابقی مریض‌ها را از آنجا منتقل کردند و بصورت کامل در قرار گرفت. من از ناحیه شکم تیر خورده بودم و حال خوبی نداشتم. جالب اینجاست که بعد از و سازمان، برخی از فرماندهان پیش ما می‌آمدند و به دروغ می‌گفتند که کرمانشاه را تصرف کردیم و آنجا مستقر هستیم! من 8 ماه بستری بودم و بعد از آن هم تا 2 سال تحت نظر دکتر قرار داشتم. ادامه دارد... دفاع همچنان باقیست https://eitaa.com/defa_baghist