دفاع همچنان باقیست
...ادامه ▪️قطبیسم یا سرچشمههای اخوانی: این مساله زمانی شدت بیشتر یافت که حسنالبنا بر اثر اختلافات
...ادامه
▪️قطبیسم یا سرچشمههای اخوانی
به همین خاطر در گفتمان سیاسی سیدقطب، اصطلاح «جاهلیت» همان نشانه یا دلیل مرکزی بشمار میرود. او مدل حکومتی خود را که نوعی توکراتیک نوین بشمار میرفت، براساس جهاد و جامعه جاهلی بنا میکرد.
مفهوم جاهلیت در دستگاه فکری سیدقطب حتی مهمتر از جهاد بود. چون به گفته اسپریگنز، اگر اندیشمندی بخواهد مشکلات جامعه خویش را حل کند، باید دو مرحله اساسی را طی کند
یکی شناخت مساله و دیگری نتیجه تجویزی برای حل مساله.
در اندیشه سیدقطب، مساله اصلی یا چالش اساسی امتاسلامی در روزگار معاصر همان جاهلیت قرن بیستم است که آن هم فقط از رهگذر جهاد قابل برداشتن است.
مفهوم جاهلیت در اندیشه سیاسی سیدقطب به این معناست که هر جامعهای که در آن حاکمیت خداوند نباشد، در زمره جامعه جاهلی بشمار میرود، گرچه که بنام جامعه اسلامی باشد. مفهوم جاهلیت همان مفهوم کلیدی در اندیشه سیدقطب است که او از «مودودی» وام گرفته بود. بنظر مودودی و سیدقطب جوامع فقط دو دستهاند؛ یا در آن حاکمیتالهی است و یا غیرالهی که اولی بعنوان جامعه بد و دومی بعنوان جامعه خوب، بشمار میرود، لذا حد وسطی میان این دو وجود ندارد. البته اصل چنین تفکری به ابنتیمیه باز میگشت؛ او اولین کسی بود که جوامع را به دو گروه خوب و بد تقسیم میکرد.
مفهوم جامعه جاهلی که مانند بسیاری از مفاهیم از ابنتیمیه به ارث مانده بود، در طول تاریخ اندیشهاسلامی از ابنتیمیه به بعد، دچار تغییراتی شد. برای اولین بار این مفهوم توسط مودودی وارد دنیای مدرن و همبازی با مفاهیم ایدئولوژیک دیگر گردید. مودودی تنها برخی از جوامع کمونیستی و غربی را مصداق جامعه جاهلی میدانست. غیر از مودودی کسانی دیگری نیز از این واژه استفاده میکرد، از جمله #محمدعبده و #رشیدرضا، ولی همه آنها تنها برخی از جوامع عصر مدرن را مصداق چنین جامعهای میدانستند. اما وقتی این
واژه وارد اندیشه سیدقطب گردید، معنای بسیار وسیعتری به خود گرفت و نه تنها جوامع غیرمسلمان و مدرن امروزی، بلکه همه جوامعی که در آن حاکمیت استقرار نداشت، مصداق جامعه جاهلی بشمار میرفت. بدین ترتیب تقریباً تمام جوامع اسلامی نیز در دایره معنایی «جاهلیت» قرار گرفتند. تعریف سیدقطب از جامعه جاهلی چنین بود: «جامعهي جاهلي جامعهاي است كه اسلام درآن بكار نميرود. جامعه جاهلي نه براساس ايمان استوار است، نه براساس جهانبيني اسلامي، نه ارزشها، نه مفهوم تساوي حقوقي، نه خلقت و نه شيوه رفتار آن.»
چنانکه میبینیم سیدقطب دردهای انسان امروز و از جمله انسان مسلمان و جامعه مسلمانان را جاهلیت جدید قرن بیستم میداند. معلوم میشود که دغدغه سید مانند ابنتیمیه که در زمان خاص خود میاندیشید، نه عقب ماندگی و فلاکت مسلمانان بلکه به گفته رضوانالسید، مسلمان ماندن آنان بود. اما سوال این است که راه حل سید برای مشکل چه بود؟ راه حل سیدقطب درست مانند ابنتیمیه یک مسیر ساده بود؛ مبارزه و جهاد با کسانی که جاهلیت جدید را به ارمغان آوردهاند.
جهاد نیز در اندیشه سیدقطب چیزی متفاوت با آن مفهومی بود که گذشتگان و عرف فقهای مسلمان از آن میفهمیدند. تضاد دیالکتیکی که سید میان جامعه جاهلی و جامعه راستین اسلامی ترسیم کرده بود، تنها با تبدیل شدن به جامعه اسلامی و آن هم از رهگذر جهاد قابل رفع بود و بس.
هرایر دکمجیان پایهها و اصول ایدئولوژیک سیدقطب را چنین بیان کرده است:
1⃣ سیستم اجتماعی–سیاسی مسلط بر جهان اسلام و غیراسلام، سیستم جاهلیت آمیخته با گناهکاری، بیعدالتی، رنج و انکار ارشادالهی است.
2⃣ وظیفه مسلمان با ایمان این است که برای تبدیل جامعه جاهلی، از طریق دعوت و جهاد پیکارجویانه به تجدید حیات اسلام بپردازند.
3⃣ تبدیل جامعه جاهلی به جامعه راستی اسلامی بعهده مسلمانان پیشتاز و فداکار است.
4⃣ هدف نهایی باید استقرار حاکمیت خداوند در روی زمین باشد تا به این وسیله تمام گناهان، رنجها و فشارها، رفع گردد.
به هرحال سیدقطب اولین کسی است که براساس یک تأویل گرایی نسبتاً بیسابقه در اسلام، از مجموع آرا و نظرات پراکنده مسلمانان در مورد مسایل سیاسی و اجتماعی، یک ایدئولوژی کاملا منسجم ارایه میکند و اندیشههای وی موجب میشود که بعد از خودش گروههای بسیاری دست به اقدامات عملی در راه تحقق بخشیدن به آرمانهای وی بزنند.
(119) ادامه در پُست بعدی
فرقهها و ادیان
https://eitaa.com/joinchat/1739522124Ca6c226e120
دفاع همچنان باقیست
https://eitaa.com/defa_baghist